بیت الزینب
 



 

خدایا
صدای افکار مرا خاموش کن تا صدای تورا بشنوم
آنقدر ک غرق در ترس هایم هستم تو را نمیبینم

خدایا
مراازخودم رهاکن از ترس ها ازناامیدی ها
زیرا میدانم آنچه می خواهم طرح الهی تو برای زندگی ام است آنچه می خواهم زیاده خواهی نیست زیرا می دانم در هستی از همه چیز ب قدر کافی وجود دارد
خوشبختی فراوان و راه سرنوشت من است!

خدایا
می خواهم آرام باشم و ب تو تکیه کنم
میخواهم ببخشم و بخشیده شوم
می خواهم دوست بدارم و دوست داشته شوم
می خواهم خیر بخواهم و خیر بستانم

می خواهم و اعلام می کنم هر آنچه را که می خواهم و می دانم چون می طلبم خواهم ستاند!

امین 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-30] [ 10:18:00 ب.ظ ]




 

#دعای_روز_چهارم_ماه_مبارک_رمضان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِكَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُكْرَكَ بِكَرَمِكَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْكَ وسِتْرِكَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.


خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینى یادت را و مهیا كن مرا در آنروز براى انجام سپاس‌گذاریت به كـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاه‌داریت و پرده‌پوشى خودت اى بیناترین بینایان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:41:00 ب.ظ ]




 

 

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:

هر كس ثروتمندى را به طمع دنياى او احترام بگذارد و دوستش بدارد خداوند بر وى خشم گيرد ودر طبقه پايين دوزخ با قارون دريك درجه باشد.

 

 

ميزان الحكمه ج12 ص420

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ب.ظ ]




 

 

 

•?•?•?•?•?•?•?•?•?•
 سوره بقره آیه۱۸۶ 

• • • • • • • • • • • • • • • •
آیه۱۸۶) وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

. . . . . . . . . . . . . . . . .?
آیه۱۸۶) و هنگامی كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزدیكم! دعای دعا كننده را، به هنگامی كه مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!

• • • • • • • • • • • • • • • •
تفسیر آیه۱۸۶) سلاحى به نام دعا و نیایش
از آنجا که یکى از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسأله دعا و نیایش است به دنبال ذکر بخش مهمى از احکام اسلام در آیات گذشته، آیه مورد بحث، از دعا سخن مى گوید، و با این که یک برنامه عمومى براى همه کسانى که مى خواهند با خدا مناجات کنند در بر دارد، قرار گرفتن آن در میان آیات مربوط به روزه مفهوم تازه اى به آن مى بخشد; چرا که روح هر عبادتى قرب به خدا و راز و نیاز با اوست.
این آیه روى سخن را به پیامبر کرده، مى گوید: هنگامى که بندگانم از تو درباره من سؤال کنند بگو من نزدیکم (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ).
نزدیک تر از آنچه تصور کنید، نزدیک تر از شما به خودتان، و نزدیک تر از شریان گردن هایتان، چنان که در جاى دیگر مى خوانیم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیْدِ.
آنگاه اضافه مى کند: من دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا مى خواند اجابت مى کنم (أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ).
بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند (فَلْیَسْتَجیبُوا لی).
و به من ایمان آورند (وَ لْیُؤْمِنُوا بی).
باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند (لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ).
جالب این که در این آیه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این راه، نهایت پیوستگى، قرب، ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!.
عبداللّه بن سنان مى گوید از امام صادق(علیه السلام) شنیدم مى فرمود:
زیاد دعا کنید; زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است، نعمت ها و رحمت هائى نزد پروردگار است که جز با دعا نمى توان به آن رسید! و بدان! هر در را که بکوبى عاقبت گشوده خواهد شد !.
آرى، او به ما نزدیک است، چگونه ممکن است از ما دور باشد، در حالى که میان ما و قلب ما جاى او است! (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه).

✨ شأن نزول:

کسى از پیامبر پرسید: آیا خداى ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟
یا دور است تا با صداى بلند او را بخوانیم؟ آیه فوق نازل شد (و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است). تفسیر نمونه)

………………………………………………………

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:23:00 ب.ظ ]




 

امام على عليه السلام :

در ماه رمضان، بسيار استغفار و دعا كنيد؛ زيرا با دعا از شما دفعِ بلا مى شود و با استغفار، گناهانتان پاك مى گردد.

 

 

کافی، جلد4، صفحه88

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ق.ظ ]




 

گر که در این رمضان یار شدی
یادم کن
با خدا محرم اسرار شدی
یادم کن
در سحر ذکر گفتی در دل خود
یادم کن
به دعا لحظه افطار شدی
یادم کن

التماس دعا??

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-29] [ 12:58:00 ب.ظ ]




 

رمضان يعني زماني که ما درمعرض تابش نور شديد فيض الهي قرار ميگيريم. حاصل فيض الهي بر بشر، اشراق و ادراک، از جمله، درک حضور حق است. بيشتر اوقات که ما درمحضر او قرار ميگيريم،
متوجه اين محضر نيستيم وحضور او را درک نمي کنيم.
رسيدن به اين درک، درجات مختلفي دارد.
براي پيامبر اسلام(ص) شرايطي در اثر اين فيض الهي ايجاد شده است که حاصل آن، نزول قرآن بوده است. بنابراين، در درجه اول، رمضان، اشاره به وضعيتي خاص است،نه زماني خاص. نامگذاري‌ ماه رمضان به اين نام، براي اين است که همه بدانند بايد در اين ايام، به اين موضوع معطوف باشند.
همانطور که ما روز معلم، روز کارگر، روز پرستار و … داريم تا اگر روزهاي ديگر ياد آنها نبوده ايم، در روزي که به نام آنها نامگذاري ميشود، از آنها قدرداني کنيم، رمضان هم قرار داده شده است تا اگر درباره رجوع به خود و ايجاد شرايطي براي برخورداري از فيض الهي غفلتي داريم، آن را جبران کنيم.
از اين نظر، ماه رمضان يک يادآوري است. در زمان بت پرستي براي مردم عربستان، ماه رمضان مفهوم خاصي نداشته است. مردم مشغول خدايان خود بوده اند.
در تاريخ اسلام، ابتدا ماه رمضان براي پيامبر رمضان واقعي شد،
نه براي ديگران،پيامبر(ص)دريک حالت انقلاب دروني و درحالت محو عرفاني ماه رمضان را سپري کردند و اوج تحولات معرفتي ايشان منجر به دريافت يکجاي قرآن شد که به همين مناسبت، باعث شد ماه نزول قرآن، از نظر معنوي شهرت يابد و به همه اعلام شود همان¬طور که رمضان پيامبر(ص) چنين دستاوردي داشته است،
ماه رمضان مي‌تواند براي همه تغيير دهنده زندگي باشد.
مگر زندگي پيامبر(ص) عوض نشد؟ اگر براي ايشان مؤثر بوده، براي همه مي تواند باشد.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ب.ظ ]




?????
#دعای_روز_سوم_ماه_مبارک_رمضان

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ و التّنَبیهَ و باعِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ و اجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ

 

خدایا روزی کن مرا در آن روز هوش و خودآگاهی را و دور بدار در آن روز از نادانی و گمراهی و قرار بده مرا بهره و فایده از هر چیزی که فرود آوردی در آن به بخشش خودت، ای بخشنده‌ترین بخشندگان

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]




‍.         “صائمین”

جز سالکان، همه دوست دارند پُر شوند، پُر از طعام،
پُر از علم،
پُر از ثروت،
پُر از داشتن،
پر از شهرت و احترام،
پُر از مقام و جلب توجه،
پُر از برخورداری و قدرت…
پُر شدن، یک بیماری قدیمیِ دنیوی است.

این تنها سالکان حق اند که مسیرشان به عکس همه است.
اینان آن به آن خود را خالی می کنند،

دانستگی های اسارت بار را بدور می ریزند، 

قضاوتها را از چشمانشان می شویند، تعلقات را از سینه بیرون می کنند، خواستن را ذبح و بندگیِ غیر را رها می کنند،
گذشته پروری و آینده بازی را به جایگاه اصلی شان عَدَم می فرستند،
و پاک و مطهر،،نو به نو با جریان حیات هماهنگ می شوند و سبکبار و لطیف و بی تکلّف به پیش می روند.
چنین حیاتی تنها شایسته ی روح هایی است که توانایی خالی نگه داشتن خود را دارند،، و روزه داران حقیقی همینانند.

اینان “صائمین” اند!

خالی شدگان برای حق!
و چنین روزه ای است که خداوند از میان همه ی عبادات در باره ی آن فرمود؛ “الصَّومُ لِی وَ اَنا اُجزِی بِهِ” روزه از آنِ من است و خود پاداش آنم!

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:10:00 ق.ظ ]




نماز را قضا هست، حضور را قضا نیست.»

در تلقّی عرفانی، نماز و عبادات قرار است که ما را به «حضور» و بیداری برسانند.
از حجمِ غفلت و خواب‌رفتگی ما بکاهند و سعادتِ تنفس در فضای «حضور» را به ما ارزانی دارند.

شمس تبریز می‌گوید عبادت‌ها قضا می‌شود و می‌توان آنها را جبران کرد، اما لحظه‌ای که به غفلت از زندگی و خدا که در حقیقتِ نور زندگی است سپری می‌شود، قابل جبران و قضا کردن نیست.
چرا که لحظه‌ای که می‌رود، دیگر برای همیشه رفته است.
لحظه‌ای که بدونِ حضور قلب سپری می‌شود، برای همیشه از کف رفته است.

«تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَة سِتینَ سَنَة. مراد از آن تفکّر، حضور درویش صادق است، که در آن عبادت هیچ ریایی نباشد. لاجرم آن بهْ باشد از عبادت ظاهر بی‌حضور.

” نماز را قضا هست، حضور را قضا نیست.”

فقرای محمّدی در این کوشند که لا صَلَواة اِلّا بِحضورِ القَلب. نه که صورت آن رها کنند خوش‌آمدِ نفس را.»(مقالات، شمس تبریز)

روایت منسوب به پیامبر را که «ساعتی تفکر بهتر از شصت سال عبادت است» به همین شیوه تعبیر می‌کند.
می‌گوید ساعتی حضور، بهتر از ده‌ها سال عبادتِ بی‌حضور است؛ و نماز، بدونِ حضور قلب، فاقد حقیقت و معناست.

با این حال شمس تذکر می‌دهد که نباید همین صورت‌ها و شیوه‌های عبادی را دست‌‌‌ِکم گرفت و از سرِ خوش‌آمدِ نفس، کنار نهاد.
اما آنچه باید در نظر داشت این است که حضورِ بی‌طاعت، بهتر از طاعتِ بی‌حضور است.
یعنی آنکه حقیقت عبادات را که تجربه‌ی «حضور» است به شیوه‌ی دیگری پیدا کند وضع بهتری دارد از کسی که به عبادتی عاری از حضور، تن داده است.

✍️ 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:06:00 ق.ظ ]




??•〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

 سوره بقره آیه۱۸۵ 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آیه۱۸۵) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيٓ أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

??•〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
آیه۱۸۵) (روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی كه قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانه‌های هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن كس كه بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را می‌خواهد، نه زحمت شما را! هدف این است كه این روزها را تكمیل كنید؛ و خدا را بر اینكه شما را هدایت كرده، بزرگ بشمرید؛ باشد كه شكرگزاری كنید!

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

 

 

تفسیر آیه۱۸۵) آخرین آیه مورد بحث، زمان روزه و قسمتى از احکام و فلسفه هاى آن را شرح مى دهد، نخست مى گوید: آن چند روز معدود را که باید روزه بدارید ماه رمضان است (شَهْرُ رَمَضانَ).
همان ماهى که قرآن در آن نازل شده (الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ).
همان قرآنى که مایه هدایت مردم، و داراى نشانه هاى هدایت، و معیارهاى سنجش حق و باطل است (هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّنات مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ).
سپس بار دیگر حکم مسافران و بیماران را به عنوان تأکید بازگو کرده مى گوید: کسانى که در ماه رمضان در حضر باشند باید روزه بگیرند، اما آنها که بیمار یا مسافرند روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه مى گیرند (فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَر فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّام أُخَرَ).
تکرار حکم مسافر و بیمار در این آیه و آیه قبل، ممکن است از این نظر باشد که بعضى به گمان این که خوردن روزه مطلقاً کار خوبى نیست به هنگام بیمارى و سفر اصرار داشته باشند روزه بگیرند، لذا قرآن با تکرار این حکم مى خواهد به مسلمانان بفهماند همان گونه که روزه گرفتن براى افراد سالم یک فریضه الهى است، افطار کردن هم براى بیماران و مسافران یک فرمان الهى مى باشد که مخالفت با آن گناه است.
در قسمت دیگر آیه بار دیگر به فلسفه تشریع روزه پرداخته، مى گوید:
خداوند راحتى شما را مى خواهد و زحمت شما را نمى خواهد (یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ).
اشاره به این که روزه داشتن، گر چه در ظاهر یک نوع سختگیرى و محدودیت است، اما سرانجامش راحتى و آسایش انسان مى باشد، هم از نظر معنوى و هم از لحاظ مادى.

این جمله ممکن است به این نکته نیز اشاره باشد که: فرمان هاى الهى مانند فرمان حاکمان ستمگر نیست، بلکه در مواردى که انجام آن مشقت شدید داشته باشد، وظیفه آسان ترى قائل مى شود، لذا حکم روزه را با تمام اهمیتى که دارد از بیماران، مسافران و افراد ناتوان برداشته است.
سپس اضافه مى کند: هدف آن است که شما تعداد این روزها را کامل کنید (وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ).
یعنى بر هر انسان سالمى لازم است در سال یک ماه روزه بدارد; چرا که براى پرورش جسم و جان او لازم است، به همین دلیل، اگر ماه رمضان بیمار یا در سفر بودید، باید به تعداد این ایام روزه را قضا کنید تا عدد مزبور کامل گردد، حتى زنان حائض که از قضاى نماز معافند از قضاى روزه معاف نیستند.
و در آخرین جمله مى فرماید: تا خدا را به خاطر این که شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید، و شاید شکر نعمت هاى او را بگذارید (وَ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
آرى، شما باید به خاطر آن همه هدایت در مقام تعظیم پروردگار بر آئید، و در مقابل آن همه نعمت ها که به شما بخشیده شکرگزارى کنید.
قابل توجه این که: مسأله شکرگزارى را با کلمه لَعَلَّ آورده است، ولى مسأله بزرگداشت پروردگار را به طور قاطع ذکر کرده، این تفاوت تعبیر، ممکن است به خاطر این باشد که انجام این عبادت (روزه) به هر حال تعظیم مقام پروردگار است، اما شکر، که همان صرف کردن نعمت ها در جاى خود و بهره گیرى از آثار و فلسفه هاى عملى روزه است، شرائطى دارد که تا آن شرائط حاصل نشود انجام نمى گیرد، و مهم ترین آن شرائط، اخلاص کامل و شناخت حقیقت روزه و آگاهى از فلسفه هاى آن است. تفسیر نمونه)

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~?
??•〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

ج ـ اثر بهداشتى و درمانى روزه
در طب امروز، و همچنین طب قدیم، اثر معجزآساى امساک در درمان انواع بیمارى ها به ثبوت رسیده و قابل انکار نیست. کمتر طبیبى است که در نوشته هاى خود اشاره اى به این حقیقت نکرده باشد; زیرا مى دانیم عامل بسیارى از بیمارى ها زیاده روى در خوردن غذاهاى مختلف است، چون مواد اضافى، جذب نشده به صورت چربى هاى مزاحم در نقاط مختلف بدن، یا چربى و قند اضافى در خون باقى مى ماند، این مواد اضافى، در لابلاى عضلات بدن در واقع لجن زارهاى متعفنى براى پرورش انواع میکروب هاى بیمارى هاى عفونى است، و در این حال، بهترین راه براى مبارزه با این بیمارى ها نابود کردن این لجن زارها از طریق امساک و روزه است!.
روزه زباله ها و مواد اضافى و جذب نشده بدن را مى سوزاند، و در واقع بدن را خانه تکانى مى کند.
به علاوه یک نوع استراحتِ قابل ملاحظه براى دستگاه هاى گوارشى و عامل مؤثرى براى سرویس کردن آنها است، و با توجه به این که این دستگاه از حساس ترین دستگاه هاى بدن است و در تمام سال به طور دائم مشغول کار است، این استراحت براى آنها نهایت لزوم را دارد.
بدیهى است، شخص روزه دار، طبق دستور اسلام به هنگام افطار و سحور نباید در غذا افراط و زیاده روى کند، تا از این اثر بهداشتى نتیجه کامل بگیرد، در غیر این صورت ممکن است نتیجه بر عکس شود.
الکسى سوفورین دانشمند روسى در کتاب خود مى نویسد:
درمان از طریق روزه، فائده ویژه اى براى درمان کم خونى، ضعف روده ها التهاب بسیط و مزمن، دمل هاى خارجى و داخلى، سل، اسکلیروز، روماتیسم، نقرس، استسقاء، نوراستنى، عِرْق النساء، خراز (ریختگى پوست)، بیمارى هاى چشم، مرض قند، بیمارى هاى جلدى، بیمارى هاى کلیه، کبد و بیمارى هاى دیگر دارد.
معالجه از طریق امساک اختصاص به بیمارى هاى فوق ندارد، بلکه بیمارى هائى که مربوط به اصول جسم انسان است و با سلول هاى جسم آمیخته شده، همانند: سرطان، سفلیس، سل و طاعون را نیز شفا مى بخشد !.
✨در حدیث معروفى، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) اسلام مى فرماید: صُومُوا تَصِحُّوا: روزه بگیرید، سالم مى شوید .
✨و در حدیث معروف دیگرى از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) رسیده است: المِعْدَةُ بَیْتُ کُلِّ داء وَ الْحِمْیَةُ رَأْس کُلِّ دَواء: معده خانه تمام دردها است و امساک بالاترین داروها !
* * *
☀۲ ـ روزه در امت هاى پیشین
از تورات و انجیل فعلى نیز بر مى آید که روزه در میان یهود و نصارى بوده و اقوام و ملل دیگر هنگام مواجه شدن با غم و اندوه، روزه مى گرفته اند، در قاموس کتاب مقدس آمده است: روزه به طور کلّى در تمام اوقات، در میان هر طائفه، هر ملت و مذهب، در موقع ورودِ اندوه و زحمتِ غیر مترقبه، معمول بوده است.
و نیز از تورات بر مى آید که: موسى(علیه السلام) چهل روز روزه داشته است چنان که مى خوانیم: هنگامى که من به کوه برآمدم تا لوح هاى سنگ یعنى لوح هاى عهدى را که خداوند با شما بست بگیرم، آنگاه چهل روز و چهل شب در کوه ماندم نه نان خوردم و نه آب نوشیدم.
و همچنین به هنگام توبه و طلبِ خشنودىِ خداوند، یهود روزه مى گرفتند: قوم یهود غالباً در موقعى که فرصت یافته مى خواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند روزه مى داشتند تا به گناهان خود اعتراف نموده به واسطه روزه و توبه، رضاى حضرت اقدس الهى را تحصیل نمایند.
روزه اعظم با کفاره، محتمل است که فقط روزه یک روز سالیانه مخصوص بود که در میان طائفه یهود مرسوم بود. البته روزه هاى موقتى دیگر نیز از براى یادگارى خرابى اورشلیم و غیره مى داشتند.
حضرت مسیح(علیه السلام) نیز چنان که از انجيل استفاده مى شود چهل روز روزه داشته مى نویسد: آنگاه عیسى به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید و چون چهل شبانه روز روزه داشت آخر گرسنه گردید.
و نیز از انجیل لوقا بر مى آید که حواریون مسیح در بعضى از اوقات مجاز به گرفتن روزه گردیده اند.
باز در قاموس کتاب مقدس آمده است: بنابراین حیات حواریون و مؤمنین ایام گذشته، عمرى مملوّ از انکار لذات و زحمات بى شمار و روزه دارى بود.
به این ترتیب، اگر قرآن مى گوید کما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم همان گونه که بر پیشینیان نوشته شد شواهد تاریخى فراوانى دارد که در منابع مذاهب دیگر ـ حتى بعد از تحریف ـ به چشم مى خورد. تفسیر نمونه.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
?

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]




 

امام رضا عليه السلام:

افطارى دادن تو به برادر روزه‏دارت، فضيلتش بيشتر از روزه داشتن توست
فِطرُكَ أخاكَ الصّائِمَ أفضَلُ مِن صيامِكَ.

 

 

 

 

الكافی ج 4 ص 68

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ق.ظ ]





‍ ???
??
?

#دعای_روز_سوم_ماه_رمضان ??


اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهَ وَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِيهِ وَ اجْعَلْ لِي نَصِيبا مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِ بِجُودِكَ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ

خدايا در اين ماه به من تيزهوشى و بيدارى عنايت فرما، و از بى خردى و اشتباه دورم ساز، و از هر خيرى كه در اين ماه نازل مى كنى، برايم بهره اى قرار ده، و به حق جودت اى جودمندترين جودمندان…


?
??
?

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:39:00 ق.ظ ]




 

 

امام على عليه السلام:

در حالى كه در واقع، از كمترين مال برخوردار هستيد ، در ظاهر، بهترين حال را از خود نشان دهيد

بحارالأنوار ج 78 ص 8

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1397-02-28] [ 08:29:00 ب.ظ ]




 

 

امام على عليه السلام:

هرگاه از سختى كارى ترسيدى در برابر آن سرسختى نشان ده، رامت مى شود
ذا خِفْتَ صُعوبَةَ أمْرٍ فاصْعُبْ لَهُ يَذِلَّ لكَ

غرر الحكم حدیث 4108

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ب.ظ ]




??.???.??.???.??

 سوره بقره آیه۱۸۴ 

……………………………………………..
آیه۱۸۴) أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

• ? • • • • • • • • • • • • ? •

آیه۱۸۴) چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر كس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر كسانی كه روزه برای آنها طاقت‌فرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است كفّاره بدهند: مسكینی را اطعام كنند؛ و كسی كه كارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!

………………………………………………………
تفسیر آیه۱۸۴) در آیه بعد، براى این که باز از سنگینى روزه کاسته شود، چند دستور دیگر را در این زمینه بیان کرده، نخست مى فرماید: چند روز معدودى را باید روزه بدارید (أَیّاماً مَعْدُودات).
چنان نیست که مجبور باشید تمام سال، یا قسمت مهمى از آن را روزه بگیرید، بلکه روزه تنها بخش کوچکى از آن را اشغال مى کند.
دیگر این که: کسانى که از شما بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن براى آنها مشقت داشته باشد، از این حکم معافند و باید روزهاى دیگرى را به جاى آن روزه بگیرند (فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَر فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّام أُخَرَ).
سوم: کسانى که با نهایت زحمت باید روزه بگیرند (مانند پیرمردان و پیرزنان و بیماران مزمن که بهبودى براى آنها نیست) مطلقاً لازم نیست روزه بگیرند، بلکه باید به جاى آن کفاره بدهند، مسکینى را اطعام کنند (وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکین).
و آن کس که مایل باشد بیش از این در راه خدا اطعام کند براى او بهتر است (فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ).
و بالاخره در پایان آیه این واقعیت را بازگو مى کند که: روزه گرفتن براى شما بهتر است اگر بدانید (وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
گر چه بعضى خواسته اند این جمله را دلیل بر این بگیرند که روزه در آغاز تشریع، واجب تخییرى بوده و مسلمانان مى توانستند روزه بگیرند یا به جاى آن فدیه بدهند تا تدریجاً به روزه گرفتن عادت کنند و بعد، این حکم نسخ شده و صورت وجوب عینى پیدا کرده است.
ولى ظاهر این است: این جمله تأکید دیگرى بر فلسفه روزه است، و این که این عبادت ـ همانند سائر عبادات ـ چیزى بر جاه و جلال خدا نمى افزاید بلکه تمام سود و فائده آن عائد عبادت کنندگان مى شود.
شاهد این سخن تعبیرهاى مشابه آن است که در آیات دیگر قرآن به چشم مى خورد، مانند: ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ که بعد از حکم وجوب نماز جمعه ذکر شده است.
و در آیه ۱۶ سوره عنکبوت مى خوانیم: وَ إِبْراهیمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ: او به بت پرستان گفت: خدا را پرستش کنید و تقواى او را پیشه کنید، این براى شما بهتر است اگر بدانید .
و به این ترتیب، روشن مى شود: جمله أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ خطاب به همه روزه داران است نه گروه خاصى از آنها. تفسیر نمونه)

……………………………………………………?
?
??.???.??.???.??

ب ـ اثر اجتماعى روزه
آثار اجتماعى روزه بر کسى پوشیده نیست. روزه یک درس مساوات و برابرى در میان افراد اجتماع است، با انجام این دستور مذهبى، افراد متمکن هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مى یابند، و هم با صرفه جوئى در غذاى شبانه روزى خود مى توانند به کمک آنها بشتابند.
البته ممکن است با توصیف حال گرسنگان و محرومان، سیران را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولى اگر این مسأله جنبه حسّى و عینى به خود بگیرد اثر دیگرى دارد.
روزه به این موضوع مهم اجتماعى رنگ حسّى مى دهد، لذا در حدیث معروفى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که هشام بن حکم از علت تشریع روزه پرسید، امام(علیه السلام) فرمود: إِنَّما فَرَضَ اللّهُ الصِّیامَ لِیَسْتَوِیَ بِهِ الْغَنِیُّ وَ الْفَقِیرُ وَ ذلِکَ أَنَّ الْغَنِیَّ لَمْ یَکُنْ لِیَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَیَرْحَمَ الْفَقِیرَ لاِ َنَّ الْغَنِیَّ کُلَّما أَرادَ شَیْئاً قَدَرَ عَلَیْهِ فَأَرَادَ اللّهُ تَعالى أَنْ یُسَوِّیَ بَیْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ یُذِیقَ الْغَنِیَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الأَلَمِ لِیَرِقَّ عَلَى الضَّعِیفِ وَ یَرْحَمَ الْجائِعَ:
روزه به این دلیل واجب شده است که میان فقیر و غنى مساوات بر قرار گردد، و این به خاطر آن است که غنى، طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقیر اداى حق کند; چرا که اغنیاء معمولاً هر چه را بخواهند براى آنها فراهم است، خدا مى خواهد میان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگى و درد و رنج را به اغنیاء بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند .
راستى اگر کشورهاى ثروتمند جهان چند روز را در سال روزه بدارند و طعم گرسنگى را بچشند، باز هم این همه گرسنه در جهان وجود خواهد داشت؟!

 

 


تفسیر نمونه
………………………………………………….?
?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]




#دعاي_روز_اول_ماه_مبارک_رمضان

 

 

« اللهمَّ اجعل صِیامی فیهِ صِیامَ الصائِمین، وَ قِیامی فیهِ قِیامَ القائِمین، وَ نَبِّهنی فیهِ عَن نَومَةِ الغافِلین، وَ هَب لی جُرمی فیهِ یا اِلهَ العالَمین، وَاعفُ عَنّی یا عافِیاً عَنِ المُجرِمین. »

 

 

خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه داران حقیقی که مقبول توست قرار بده ، واقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما ، ومرا از خواب غافلان “از یاد تو ” هوشیار وبیدار ساز و هم در این روز جرم و گناهم را ببخش ای خدای عالمیان و از زشتی هایم عفو فرما ای عفو کننده از گنهکاران

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-27] [ 06:42:00 ب.ظ ]




 

 

 

بهار قرآن

دوباره ماه خدا و بهار قرآن شد
دوباره ماه صفا دادن تن و جان شد

دوباره شوق سحر، هر غروب هم افطار
دوباره موسم شادی اهل ایمان شد

دوباره وقت سفر شد به شهر خوبی‌ها
دوباره ماه نزول کتاب قرآن شد

دوباره بستن چشم و دهان زهر خوردن
دوباره بنده حق بر خدای مهمان شد

دوباره خواندن یک آیه با ثواب تمام
دوباره فصل مناجات و رتل قرآن شد

 دوباره لیله ی قدر ومجیر وجوشن ها
دوباره ماه دعا ومهار شیطان شد

دوباره آمده ماهی که یک شب قدرش
برابری به هزار ماه عمر انسان شد

دوباره آمده ماهی که در میانه ی آن
ز شمس روی حسن (ع) خانه نورباران شد

دوباره آمده ماهی که روی ماه علی (ع)
خضاب خون سر و عمر او به پایان شد

بدار مغتنم این فرصت گرانمایه
که بسته دوزخ و جنت گشوده در آن شد

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:28:00 ب.ظ ]




ماه رمضان ماه بندگی ماه سعادت ماهی که نشان دهنده تفکیک انسان با سایر موجودات پرواضح مشهود است از راه رسید رمضان الکریم مبارک❤️

 

عاشقان، اینجا کلاس درس ماست
ما همه شاگرد و استادش خداست

درس آن راه کمال و بندگیست
شیوه ی انسان شدن در زندگیست

با عمل تنها بود این آزمون
از مسیر عقل رفتن تا جنون

باید اینجا چشم دل را وا کنی
تا که در عرش خدا ماوا کنی

درس اول در وصالش، اشتیاق
درس آخر، وصل و پایان فراق

شرط اول، عاشقی، تسلیم عشق
ورنه بیخود دیده ای تعلیم عشق

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:17:00 ب.ظ ]




 

??.:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. ??
? ?سوره بقره آیه۱۸۳ 

..•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…
آیه۱۸۳} يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

.:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:.
آیه۱۸۳} ای افرادی كه ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه كه بر كسانی كه قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزكار شوید.

..•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•…•..
تفسیر آیه۱۸۳} روزه سرچشمه تقوا
به دنبال چند حکم مهم اسلامى که در آیات پیشین گذشت، در آیات مورد بحث به بیان یکى دیگر از این احکام یعنى روزه، یکى از مهم ترین عبادات، مى پردازد و با همان لحن تأکیدآمیز گذشته مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده است آن گونه که بر امت هاى قبل از شما، نوشته شده بود (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ).
و بلافاصله فلسفه این عبادت انسان ساز و تربیت آفرین را در یک جمله کوتاه، اما بسیار پرمحتوا چنین بیان مى کند: تا پرهیزکار شوید (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ).
آرى، روزه چنان که شرح آن خواهد آمد، عامل مؤثرى است براى پرورش روحِ تقوا و پرهیزگارى در تمام زمینه ها و همه ابعاد.
از آنجا که انجام این عبادت با محرومیت از لذائذ مادى و مشکلاتى ـ مخصوصاً در فصل تابستان ـ همراه است، تعبیرات مختلفى در آیه فوق به کار رفته که روح انسان را براى پذیرش این حکم آماده سازد.
نخست با خطاب یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا: اى مؤمنان !
آنگاه، با بیان این حقیقت که روزه اختصاص به شما ندارد، بلکه در امت هاى پیشین نیز بوده است.
و سرانجام با بیان فلسفه آن و این که اثرات پربار این فریضه الهى صد در صد عائد خود شما مى شود، آن را یک موضوع دوست داشتنى و گوارا مى سازد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شد که: لَذَّةُ ما فِى النِّداءِ أَزالَ تَعَبَ الْعِبادَةِ وَ الْعَناءِ!: لذت خطاب یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا آن چنان است که سختى و مشقت این عبادت را از بین برده است !.

??.:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. ??

☀۱ ـ اثرات روزه
الف ـ اثرات تربیتى
روزه ابعاد گوناگونى دارد، و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهم تر بعد اخلاقى و فلسفه تربیتى آن است.
از فوائد مهم روزه این است که: روح انسان را تلطیف ، و اراده انسان را قوى ، و غرائز او را تعدیل مى کند.
روزه دار باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد، و عملاً ثابت کند او همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست، او مى تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، و بر هوس ها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقیقت، بزرگ ترین فلسفه روزه همین اثر روحانى و معنوى آن است، انسانى که انواع غذاها و نوشابه ها را در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ بر لب نهرها مى رویند، این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند، و مى خشکند.
اما درختانى که از لابلاى صخره ها در دل کوه ها و بیابان ها مى رویند و نوازشگر شاخه هایشان از همان طفولیت طوفان هاى سخت، و آفتاب سوزان، و سرماى زمستان است، و با انواع محرومیت ها دست به گریبانند، محکم و با دوام و پر استقامت و سخت کوش و سخت جانند!.
روزه نیز با روح و جان انسان همین عمل را انجام مى دهد و با محدودیت هاى موقت به او مقاومت، قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت مى بخشد، و چون غرائز سرکش را کنترل مى کند، بر قلب انسان نور و صفا مى پاشد.
خلاصه، روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى دهد، جمله لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون: باشد پرهیزگار شوید اشاره به همه این حقایق است.
و نیز حدیث معروف: الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّار: روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ اشاره به همین موضوع است.
در حدیث دیگرى از على(علیه السلام) مى خوانیم: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسیدند: چه کنیم شیطان از ما دور شود؟
فرمود: الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ، وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ، وَ الْحُبُّ فِی اللّهِ وَ الْمُواظَبَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَهُ، وَ الإِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَتِینَهُ:
روزه روى شیطان را سیاه مى کند، و انفاق در راه خدا پشت او را مى شکند، و دوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع مى کند، و استغفار رگ قلب او را مى برد !.
در نهج البلاغه به هنگامى که امیر مؤمنان على(علیه السلام) فلسفه عبادات را بیان مى کند، به روزه که مى رسد چنین مى فرماید: …وَ الصِّیامَ ابْتِلاءً لإِخْلاصِ الْخَلْق: خداوند روزه را از این جهت تشریع فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد !.
و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: إِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعَى الرَّیّانُ لایَدْخُلُ فِیْها إِلاَّ الصّائِمُونَ: بهشت درى دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد مى شوند .
مرحوم صدوق در معانى الاخبار در شرح این حدیث مى نویسد: انتخاب این نام براى این درِ بهشت، به خاطر آن است که بیشترین زحمت روزه دار از ناحیه عطش است، هنگامى که روزه داران از این در وارد مى شوند چنان سیراب مى گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد. تفسیرنمونه)

.:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:. .:?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند:  

عجله و شتاب مردم را نابود میکند ،اگر ردم با تامل کارها ا انجام می دادند کسی هلاک نمی شد. 

 

 

میزان الحکمه ج ۷،ص ۳۴۷۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-26] [ 11:24:00 ب.ظ ]




‍ ‍

 

 

?✨?✨?✨?✨?

‍  ??جان را تو صفا ده به صفای صلوات

??همـراز ملک شـو به نوای صلوات

??هر کس که صلوات می‌فرستد یکبار

??ده بـار خـدا بر او فـرستد صلوات

 


 ?الّلهُمَّ
    ?صلّ
         ?علْی
            ?محَمَّد
                ?وآلَ
           ?محَمَّدٍ
      ?وعَجِّل
 ? فرَجَهُم

 

?✨?✨?✨?✨?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-02-25] [ 01:26:00 ب.ظ ]




?✨?✨?✨?✨?

☘متنی بسیار زیبا و دلنشین☘

◀️چه بسیار هستند انسانهایی که در دنیا معروف و شهره عالم اند.   
اما در نزد خداوند متعال هیچ نام و نشانی ندارند…
✅و چه بسیار هستند انسانهایی که در دنیا هیچ نام و نشانی ندارند.  
اما در نزد خداوند رحمان معروف هستند و    مشهور…
✅«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ»
«بی گمان گرامى ترین شما در نزد اللّه با تقواترین شماست».

?✨?✨?✨?✨

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:21:00 ب.ظ ]




#آیات_مهدوی

?سوره ی شوری?

?در این سوره نه آيه پیرامون مهدویت وجود دارد که عبارتند از آيات 1-2-17-18-19-23- 41- 45

?حم. عسق/۱ و ۲?

?امام باقر (عليه السلام) در تأويل اين دو آیه فرمود:حم، عزم و قضاى حتمى خداوند تعالى و عين اشاره به عذاب پروردگار است. سين به معناى (سيكون) به زودى خواهد شد و اشاره به سال‌هايى است كه عذاب واقع مى‌شود و قاف، اشاره به قذف و مسخ است كه در آخرالزمان و خروج سفيانى و اصحابش مي‌گردد، كه مصادف با آن، حضرت ولى عصر (عليه السلام) در مكه معظمه، ظهور خواهد فرمود.”

?و نيز يحيى بن ميسره از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه حضرت فرمود:"حم عسق، عدد سال‌هاى حضرت حجت قائم مى‌باشد.”

?و ما يدريک لعل الساعة قريب/۱۷?

?اما تو چه مى‌دانى شايد ساعت (قيام قيامت) نزديک باشد!?

?مفضل بن عمر مى‌گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: معناى آيه «و ما يدريک لعل الساعة قريب»، چيست؟ حضرت فرمود:«مراد، ساعت قيام قائم (عليه السلام) است».

?ألا إن الذين يمارون في الساعة لفي ضلال بعيد/۱۸?

?آگاه باشيد آنها كه در ساعت (قيامت) ترديد مى‌كنند در گمراهى عميق هستند.?

?مفضل بن عمر مى‌گويد: از امام صادق (عليه السلام) معنى اين آيه را، پرسيدم. حضرت فرمود:«مراد (از ساعت)، قيام قائم (عليه السلام) است. مى‌گويند چه زمانى متولد شده و چه كسى او را ديده، او كجا مى‌باشد و چه وقت ظاهر مى‌شود. تمام اين اشكالات، شكى است در قضا و قدرت خداوند متعال، آنها به نفس خودشان در دنيا و آخرت زيان مى‌رسانند».

?الله لطيف بعباده يرزق من يشاء من عباده و هو القوى العزيز، من كان يريد حرث الآخرة نَزِد له في حرثه و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها و ما له في الاخرة من نصيب/۱۹?

?خداوند نسبت به بندگانش، لطف دارد. هر كس را بخواهد روزى مى‌دهد و او قوى و شكست ناپذير است.
كسى كه زراعت آخرت را بخواهد، به او بركت مى‌دهيم و بر محصولش مى‌افزائيم و آنها كه فقط كشت دنيا را مى‌طلبند كمى از آن به آنها مي‌دهيم، اما از آخرت، هيچ نصيبى ندارند.?

?از ابى‌بصير روايت شده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود:«خداوند سبحان دوستى و مودت (ذوى القربى) را در اختيار كسانى قرار مى‌دهد كه مى‌خواهد از بندگانش باشند، اين است زراعت آخرت. خداوند به وعده خود نسبت به آن كس كه قصد مودت ايشان را دارد وفا مى‌كند و آنها كه قصد نعيم دنيوى دارند، در آخرت براى ايشان نصيبى نيست و در قيام قائم آل محمد، از فيوضات و بركات آن حضرت، بى‌بهره‌اند»

?قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة في القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا/۲۳?

?بگو من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‌كنم جز دوست داشتن نزديكانم و هر كس عمل نيكى انجام دهد، بر نيكيش مى‌افزائيم.?

?ابن عباس مى‌گويد: هنگامى كه اين آيه، نازل شد، گفتند: يا رسول الله، اينان چه كسانى هستند كه خداوند متعال امر به مودت (محبت) اينها نموده و اين مودت را بر ما واجب كرده است؟
پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: «على و فاطمه و فرزندانشان مى‌باشند و اين كلام را پيامبر (صلي الله عليه و آله) سه بار تكرار كردند.”

?طبق فرمايش رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)که می فرمایند:«المهدى من عترتي و من أولاد فاطمة».
مهدى از عترت من و از اولاد فاطمه مى‌باشد، اين آيه شريفه نيز شامل حضرت حجت مى‌باشد و آن حضرت از كسانى است كه در حق آنان اين آيه شريفه نازل گرديده است.

?امام باقر (عليه السلام) در تفسير آيه كريمه «قل لا أسألكم عليه اجرأ إلا المودة في القربى» فرمود: «ايشان، أئمه (عليهم السلام) هستند كه اميرالمؤمنين على (عليه السلام) اولین آنها و آخرينشان، مهدى مى‌باشد.

?همچنین از ابن عباس پيرامون آیه «و من يقترف حسنه» نقل شده که گفت: «مراد، مودت به اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله) است.»

?و لمن انتصر بعد ظلمه فأولئک ما عليهم من سبيل/۴۱?

?و كسى كه بعد از مظلوم شدن، يارى طلبد، ايرادى بر او نيست.?

?ابوحمزه ثمالى گويد: شنيدم حضرت باقر (عليه السلام) در تأويل اين آيه شريفه «و لمن انتصر بعد ظلمه فأولئک ما عليهم من سبيل»، فرمود: «مراد، حضرت قائم (عليه السلام) و اصحاب اوست. چون آن جناب با اصحابش قيام كند، از بنى اميه و تكذيب كنندگان و دشمنان انتقام گيرند..”

?خاشعين من الذل ينظرون من طرف خفي/۴۵?

?از شدت مذلت خاشعند و زير چشمى (به آن) نگاه مى‌كنند.?

?جابربن يزيد نقل مى‌كند كه امام باقر (عليه السلام) در تأويل آيه شريفه «خاشعين من الذل من طرف خفي» فرمود: يعنى به حضرت قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه) مى‌نگرند.

 


#سوره_شوری_۱_۲_۱۷_۱۸_۱۹_۲۳_۴۱_۴۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:17:00 ب.ظ ]




 

 

پیامبر مهربانی :

شما که بادارایی خود نمیتوانید دل مردم را به دست آورید، پس قلبشان رابااخلاق خوب به دست آورید. 

 

 

 

نثر الدر، ج۲۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:14:00 ب.ظ ]




 

 

واپسین لحظات ماه شعبان
خدایا
در این لحظات باقیمانده
دلمان را پاک و
قهرها به آشتی
وماراببخش
تاباظاهر و باطنی
پاک به مهمانی ات بیاییم‌.

آمین

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:07:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام جواد علیه السلام فرمودند:  

آنکه گناهی را تحسین کند ، درآن گناه شریک است .

 

                   کشف الغمه ج ۲ ص۳۴۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-02-24] [ 02:09:00 ب.ظ ]




 

پیامبر اکرم ص: 

کم خوری مادر همه ی داروهاست. 

 

           الواعظ المددیه ص ۲۱۳

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-23] [ 08:53:00 ب.ظ ]




 

 

? آیه3⃣6⃣سوره مبارکه نحل

?↩️تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَآ إِلَى‏ أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَنُ أَعْمَلَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

?ترجمه?
به خدا سوگند كه همانا ما به سوى اُمت‏هاى پیش از تو (نیز) پیامبرانى فرستادیم، پس شیطان كارهاى (ناپسند) ایشان را برایشان زیبا جلوه داد، پس (آن شیطان) امروز نیز سرپرست آنهاست و براى آنان عذاب دردناكى است.

?نکته ها?
آیه در مقام تسلّى پیامبر اسلام است كه اى پیامبر از بى ‏توجّهى و روى‏ گردانى مردم نگران مباش، زیرا همه ‏ى پیامبران با اینگونه افراد مواجه بوده‏ اند.

پيام ها ↪️

1⃣↩️ آشنایى با تاریخ واقوام گذشته، عامل صبر وتحمّل و درس عبرت است. «ارسلنا الى امم من قبلك»

2⃣↩️خداوند، به نام خودش قسم یاد مى‏ كند. «تاللَّه»

3⃣↩️ بعثت پیامبران، یك جریان و سنت الهى بوده است. «ارسلنا الى امم من قبلك»

4⃣↩️ راه نفوذ شیطان، جلوه دادن و زینت دادن زشتى ‏ها و توجیه انحرافات است. «فزیّن لهم الشیطان اعمالهم»

5⃣↩️پذیرفتن جلوه ‏هاى شیطان، مقدمه سلطه‏ ى اوست. «زیّن … فهو ولیّهم»

6⃣↩️ولایت شیطان، لحظه ‏اى نیست، او هر روز بدنبال سلطه بر مردم است. «فهو ولیّهم الیوم»

7⃣↩️ ولایت و سلطه‏ ى شیطان تنها در دنیاست و در قیامت كارى به دست او نیست. «فهو ولیّهم الیوم»

 

 

?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:46:00 ب.ظ ]




???
براساس قانون بازتاب، هر انديشه و عمل انسان چه خوب و چه بد به
سوي خداوند منعکس ميشود تا نتيجه ي آن به صورت هدايت يا ضلالت گمراهي به او باز گردد. خداوند با قرار دادن قانون بازتاب در جهان دوقطبی، انسان را هدايت يا گمراه ميكند. با توجه به اين قانون، هر فردی بر مبنای
اشتياق خويش كه در افکار، گفتار و رفتار او وجود داردهدايت گمراهی را انتخاب ميكند و خود را در معرض آن قرار میدهد.
قانون بازتاب در جهان دو قطبي برقرار است و هر فردی، بر اساس اين قانون كه رحيميت خداوند در آن جريان دارد، با بازتاب آثار خود مواجه ميشود و به نتيجه ي انتخاب هدايت يا ضلالت، دست می يابد. البته، بازتاب هريک از آثار او بر مبناي وسع وي خواهد بود,,

? گزیده ای از کتاب انسان و معرفت
✏️ به قلم محمد علی طاهری

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-22] [ 11:36:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام علی علیه السلام فرمودند:  

آنکه به کارهای مختلف بپردازد نقشه هایش  به جایی نمی‌رسد.

 

 

نهج البلاغه حکمت ۴۰۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]




?


هر رحمانيتي، رحيميتي به دنبال دارد. به وجود آمدن هر چيز ، در اثر
رحمانيت و بازگشت آن به سوي مبدأ، در اثر رحيميت است. يعني كشش به سمت وجود، ناشي از رحمانيت و كشش به سمت مبدأ وجود، ناشي از رحيميت است. جزئيات اين تنزل و صعود در بخش هستي بخشي توضيح داده ميشود؛ اما آنچه در اينجا اهميت دارد، اين است كه نقش دو سويه ي رحمت
در نزول و صعود خاطرنشان شود.
این نقش دوسويه، در هر لحظه اي از وجود هرچيز نيز وجود دارد. زيرا هر جزئی از هستی، در هر لحظه، وجود خود را از خداوند ميگيرد.پس هر يک از مخلوقات الهي اثر وجودي ثابتي دارد كه بر اساس طراحي الهی، آشکار ميشود. از اين منظر، هيچ چيز در خلقت خود اختياري ندارد و از
نقش خود در هستي منحرف نميشود. به اين ترتيب، همه ي اجزاي هستي اثر وجودبخش رحمانيت خداوند را انعکاس ميدهند و به اين معنا در برابر
او سر به سجده گذاشته اند..

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




???.????????.???

 

سوره نسا آیه۷۹ 

 

………….?………?………?………?………..

آیه۷۹} «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ۚ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا»

 

…………?………?…?…?………?……….

آیه۷۹}هر چه از خوبيها به تو مى‌رسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى‌رسد از خود توست؛ و تو را به پيامبرى، براى مردم فرستاديم، و گواه بودن خدا بس است.

 

………….?………?………?………?………..

تفسیر آیه۷۹}  در آیه مذکور یک نظر صریح بیان مى دارد و چنین مى فرماید:  تمام نیکى ها و پیروزى ها و حسناتى که به تو مى رسد از ناحیه خدا است و آنچه از بدى ها و ناراحتى ها و شکستها دامنگیر تو مى شود، از ناحیه خود تو است ! (ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ). 

توضیح این معنى را ذیل نکته اى خواهید خواند. 

و در پایان آیه به آنها که شکست ها و ناکامى هاى خود را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت مى دادند و به اصطلاح در اثر قدم پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دانستند، با خطاب به پیامبر چنین پاسخ مى گوید:  ما تو را فرستاده خود به سوى مردم قرار دادیم و خداوند گواه بر این مطلب است و گواهى او کافى است  (وَ أَرْسَلْناکَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ کَفى بِاللّهِ شَهیداً). 

آیا ممکن است فرستاده خدا سبب شکست و ناکامى و بدى براى مردم باشد؟ 

 

 

???.????????.???

 

? سرچشمه خوبى ها و بدى ها کیست؟ 

مطالعه این دو آیه که در قرآن پشت سر هم قرار گرفته، سؤالى را در ذهن ترسیم مى کند که: چرا در آیه اول، همه نیکى ها و بدى ها (حسنات و سیئات) به خدا نسبت داده شده، در حالى که آیه دوم فقط نیکى ها را به خدا نسبت مى دهد و بدى ها و سیئات را به مردم؟! 

قطعاً در اینجا نکته اى نهفته است و گرنه چگونه ممکن است دو آیه پشت سر همدیگر اختلاف به این روشنى داشته باشد؟ 

با مطالعه و دقت در مضمون دو آیه به چند نکته برخورد مى کنیم که هر کدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به این سؤال بوده باشد: 

?۱ ـ اگر سیئات و بدى ها را تجزیه و تحلیل کنیم داراى دو جنبه هستند یکى جنبه مثبت، دیگرى جنبه منفى، و این، جنبه منفى آن است که قیافه سیئه به آن مى دهد و به شکل  زیان نسبى  در مى آورد. 

✨به عنوان مثال: 

انسانى که به وسیله سلاح گرم یا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند، مسلماً مرتکب سیئه اى شده است. 

اکنون عوامل وجود این کار بد را بررسى مى کنیم در میان این عوامل، قدرت انسان، فکر انسان، قدرت یک اسلحه سرد یا گرم، نشانه گیرى صحیح، استفاده از فرصت مناسب، تاثیر و قدرت گلوله دیده مى شود که تمام اینها جنبه هاى مثبت قضیه است; زیرا همه آنها مى توانند مفید و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به کار گرفته شوند مشکلات بزرگى را حل مى کنند. 

اما جنبه منفى قضیه آن است که تمام این قدرت ها و نیروها در غیر مورد خود به کار گرفته شده است، مثلاً به جاى این که به وسیله آنها دفع خطر حیوان درنده و یا یک قاتل جانى و خطرناک شده باشد، در مورد انسان بى گناهى به کار رفته است. 

همین جنبه منفى اخیر است که آن را به صورت  سیئة  در مى آورد، و گرنه، نه قدرت نشانه گیرى انسان چیز بدى است و نه نیروى باروت و نفوذ گلوله، همه اینها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان. 

بنابراین، اگر ملاحظه مى کنیم در آیه اول تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است که: تمام منابع قدرت حتى قدرت هائى که از آن سوء استفاده مى شود، از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمت هاى سازنده و مثبت او است. 

و اگر در آیه دوم  سیئات  به مردم نسبت داده شده است، اشاره به همان  جنبه هاى منفى  قضیه و سوء استفاده از مواهب و قدرت هاى خدادادى است. 

و این درست به آن مى ماند که: پدرى سرمایه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهکارى و یا دائر کردن خانه و مرکز فساد به کار اندازد، شکى نیست که او از نظر اصل سرمایه، مدیون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است. 

?۲ ـ ممکن است آیه شریفه اشاره به مسأله  الأَمْرُ بَیْنَ الأَمْرَیْنِ  بوده باشد که در بحث جبر و تفویض به آن اشاره شده است و خلاصه آن این است: 

همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه، خوب باشد یا بد، از یک نظر مربوط به خدا است; زیرا او است که به ما قدرت داده و اختیار و آزادى اراده بخشیده است. 

بنابراین، آنچه ما با آزادى اراده انتخاب مى نمائیم، بر خلاف خواست خدا نیست، ولى در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد، و از وجود ما سرچشمه مى گیرد; زیرا عامل تعیین کننده عمل، اراده و اختیار ما است، و به همین دلیل، ما در برابر اعمالمان مسئولیم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان که اشاره شد از ما سلب مسئولیت نمى کند و موجب عقیده جبر نیست. 

بر این اساس آنجا که مى فرماید:  حسنات  و  سیئات  از خدا است، اشاره به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز است، و آنجا که مى فرماید:  سیئات  از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسأله اراده و اختیار ما مى کند و در واقع مجموع دو آیه، مسأله  امر بین الامرین  را ثابت مى کند (دقت کنید). 

?۳ ـ تفسیر دیگرى که براى این دو آیه وجود دارد و در اخبار اهل بیت(علیهم السلام)نیز به آن اشاره شده است این است که: منظور از سیئات، کیفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است، شکى نیست که این کیفرها از ناحیه خداوند است، ولى چون نتیجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از این جهت گاهى به بندگان نسبت داده مى شود، و گاهى به خداوند، و هر دو صحیح است، مثلاً صحیح است گفته شود: قاضى دست دزد را قطع مى کند، و نیز صحیح است گفته شود: این خود دزد است که دست خود را قطع مى نماید! {تفسیر نمونه}

 

………………………………………………….??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




 

امام رضا علیه السلام:  

هرکه اندوه و مشکلی از  مومنی برطرف کند، خدا روز قیامت قلب  اورا شاد میکند .

 

 

????????????

کافی، ج ۳ ،ص ۲۶۸

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1397-02-21] [ 08:49:00 ب.ظ ]




 

 

بزرگترین نعمت :

 

 

س

ل

ا

م

ت

ی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-20] [ 01:18:00 ب.ظ ]




کالای ایرانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:05:00 ب.ظ ]




حدیث نگاره

 

 


امام على عليه السلام:

چه كور است نَفْس طمع وَرز از ديدن فرجام دردآور!
ما أعمَى النَّفسَ الطّامِعَةَ عَنِ العُقبَى الفاجِعَةِ

غررالحكم حدیث 9643

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ب.ظ ]




?•????????????

 سوره شوری آیه۲۶ 

?? °•°• °•°• °•°• °•°• °•°• °•°• ??
آیه۲۶] «وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۚ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ»

°•°• °•°• °•°• ???? °•°• °•°• °•°•
آیه۲۶]و [درخواست‌] كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند اجابت مى‌كند و از فضل خويش به آنان زياده مى‌دهد، و[لى‌] براى كافران عذاب سختى خواهد بود.

?? °•°• °•°• °•°• °•°• °•°• °•°• ??
تفسیر آیه۲۶] این آیه پاداش بزرگ مؤمنان و عذاب دردناک کافران را در جمله هائى کوتاه، بیان کرده مى فرماید:
خداوند درخواست کسانى را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند، اجابت مى کند (وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ).
بلکه از فضل خود بر ایشان مى افزاید و حتى مطالبى را که درخواست نکرده اند به آنها مى بخشد (وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ).
اما براى کافران عذاب شدیدى است (وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).
در این که چه درخواستى، از مؤمنان را اجابت مى کند، تفسیرهاى گوناگونى شده است، جمعى از مفسران، آن را محدود به درخواست هاى معینى کرده اند، از جمله این که:
*بعضى گفته اند: دعاى مؤمنان را درباره یکدیگر مستجاب مى کند.
*بعضى دیگر گفته اند: عبادات و طاعاتشان را مى پذیرد.
*و بعضى آن را مربوط به شفاعت آنها در مورد برادرانشان مى دانند.
ولى هیچگونه دلیلى بر این محدودیت ها نیست، بلکه خداوند هرگونه درخواستى را مؤمنان صالح العمل، داشته باشند مى پذیرد، و از آن بالاتر امورى را که شاید به فکر آنها نیامده است، که از خدا درخواست کنند، از فضلش به آنها مى بخشد، و این نهایت لطف و مرحمت خداوند، درباره مؤمنان است.
✨در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) در تفسیر وَ یَزِیْدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ، مى خوانیم: اَلشَّفاعَةُ لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النّارُ مُمَّنْ أَحْسَنَ إِلَیْهِمْ فِى الدُّنْیا: آنچه را خداوند از فضلش بر آنها مى افزاید، شفاعت براى کسانى است که در دنیا به آنها نیکى کرده اند، اما (بر اثر سوء اعمالشان) مستحق آتش دوزخ شده اند .
این حدیث پر معنى، نیز مفهومش این نیست که فضل اضافى خداوند منحصر به این است، بلکه بیان یکى از مصداق هاى روشن آن است. [تفسیر نمونه]

°•°• °•°• °•°• °•°• °•°• °•°• °•°• ??
?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ب.ظ ]




 

در سیره رفتاری و سبک زندگی حضرت علی (ع) کار از تقدس و احترام خاصی برخوردار است از ان جا که کار کردن یکی از مصادیق توجه به تولید ملی میباشد  . ایشان در طول عمر خویش علاوه بر رسالت زمامداری و امامت به کارهای زراعت و باغبانی می پرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و یتیمان و اقشار پایین جامعه می نمود. در مقابل، بیکاری از نظر امام علی (ع) منشأ فقر و تنگدستی و زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی و فرهنگی است.

چنانکه می فرماید: انّ الأشیاء لما ازدوجت ازدوج الکسل و العجز فنتجا بینهما الفقر. «آنگاه که پدیده ها با یکدیگر جفت و جور شدند، تنبلی و ناتوانی نیز در کنار هم قرار گرفتند و فقر و تنگدستی را پدید آوردند.»
جامعه ما نیز از معضل بیکاری و اشتغال رنج می برد و از دیدگاه صاحب ‌نظران اقتصادی گره اصلی مشکلات کشور رکود تولید و بیکاری است.

 مبانی اشتغال و تولید از منظر امام علی (ع)

نقش مردم در فرآیند اشتغال و تولید:


«و إن الأرض الّتی تحملکم و السماء الّتی تضلکم مطیعتان لربکم و ما أصبحتا تجودان لکم ببرکتها توجُّعا لکم و لا زلفة الیکم و لالخیر ترجو انّه منکم و لکن أمرتا بمنافِعکم فاطاعتا و أقیمتا علی حدود مصالحکم فقامتا».(نهج البلاغه ، خطبه  143)
«بدانید زمینی که شما را بر پشت خود می برد، و آسمانی که بر شما سایه می گسترد، پروردگار شما را فرمان بردارند و برکت آن دو بر شما نه از راه دلسوزی است و نه به خاطر جستن نزدیکی و نه به امید خیری است که از شما دارند، بلکه به سود شما مأمور شدند و گردن نهادند، و برای مصلحت شما برپایشان داشتند، و ایستادند.»
همانطور که در کلام حضرت علی (ع) مورد اشاره قرار گرفته است، خداوند تمامی امکانات معاش انسان را در روی زمین و آسمان قرار داده است،

.
- تقویت فرهنگ کار
قطعاً بخشی از این آمار و ارقام بیکاری به نگرش ما به کار بازمی گردد. خیل عظیمی از جمعیت تحصیل کرده جویای کار که به دنبال تصدی مناصب دولتی و یا متناسب با رشته تحصیلی خود هستند. این درحالیست که شیوه عملی امام علی (ع)، اشتغال به اصل «کار مفید» بوده، و شکل کار برای او مطرح نبوده است. امام علی علیه السلام بر طبق نصّ زیر به عنوان، اجیر کار می کرده است.
«الامام علی علیه السلام : جُعتُ یوما بالمدینه جوعا شدیدا فخرجت اطلب العمل فی عوالی المدینه فاذانا بامرأة قد جمعت مَدَرا فضننتها ترید بلَّه فاتیتها فقاطعتها علیه: کلّ ذنوب علی تمرةٍ، فمدَدتُ ستة عشر ذنوبا حتی مجلت یدای ثم اتیت الماء فاصبتُ ثم اتیتها فقلت بکفی هذا بین یدیها فعدت لی ستة عشرة تمرة: فاتیت النبی صلی الله علیه و آله فأخبرته فاکل معی منها.»
«امام علی علیه السلام می فرماید: روزی در مدینه گرسنگی شدید بر من عارض شد، در اطراف مدینه به دنبال کار بودم، زنی را دیدم که مقداری کلوخ جمع کرده و می خواهد آن را گل کند. با او قرار گذاشتم هر ظرف آب در ازای یک دانه خرما، شانزده ظرف آب آوردم تا این که دستانم تاول زد، پس مقداری آب نوشیدم و از زن در مقابل کار، خرما خواستم، او هم شانزده دانه خرما به من داد، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدم و جریان را تعریف کردم و با هم خرما خوردیم.»
بنابراین یکی از معضلات جامعه ما ضعف فرهنگ کار است. باید فرهنگ کار شکل بگیرد و مردم به این درک برسند که کسب و کارهای کوچک عار نیست، سپس با عزم و همت جهادی وارد میدان کار و فعالیت اقتصادی شده و با سرمایه اندک خود جهت افزایش اشتغال و کارآفرینی اقدام کنند.

 

 

 

فرجام سخن
زندگی امیر مؤمنان علی علیه السلام مشحون از مواردی است که برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی هر انسانی به کار می رود. یقیناً با جریان یافتن آموزه های رفتاری و گفتاری امام علی (ع) در فرهنگ جامعه، امت اسلامی به مراحل عالی از پیشرفت و ترقی در ابعاد مادی و معنوی دست خواهد یافت.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:18:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

 

علل تحریم کالاهای خارجی  و ترویج کالای داخلی :

 

الف)حفظ و  افزایش ثروت ملی سرمایه اسلامی -ایرانی

ب) حمایت ازتولید و صنایع داخلی  و استقلال اقتصادی 

ج) تضعیف نفوذ نظامی دشمن حفظ عزت  و استقلال سیاسی

ه)رشد معنوی و اخلاقی جامعه تحقق استقلال  فرهنگی…

خ) تولید اشتغال 

د)   بالارفتن ابتکار تولید کننده

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم
اهمیت تولید ملی را می توان از آیات متعددی از قرآن کریم استفاده کرد:

 

 

 1. جامعه اسلامی زیر سلطه بیگانگان قرار نگیرد:

 

«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً: و خداوند هرگز بر [زیانِ ] مؤمنان، برای کافران راه [تسلّطی ] قرار نداده است.» (نسا: 141)
یکی از آیاتی که می توان اهمیت تولید ملی را از آن استفاده کرد این آیه شریفه است که با صراحت تمام بیان می کند که جامعه اسلامی باید در صدد باشد که در زیر سلطه بیگانگان و دشمنان قرار نگیرد و روشن است که وابستگی اقتصادی  منشأ تمام وابستگی ها و در نتیجه قرار گرفتن در تحت سلطه بیگانگان خواهد بود .

 

2. بسیج تمام نیروها در برابر دشمنان :


منطق قرآن کریم این است که هیچ گاه در برابر ظلم و ستم کوتاه نیایید و قدرت خود را برای مقابله هرچه تمام تر با آنها بسیج کنید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ. و هر چه در توان دارید از نیرو بسیج کنید.» (أنفال: 60).

و مسلم است که یکی از بزرگترین عوامل برای مقابله با تهدیدات دشمنان رسیدن به مرحله ای است که نیازهای جامعه اسلامی در درون کشور تولید شود و نیازی به کشورهای دیگر وجود نداشته باشد. 

 

3. چشم داشتن به امکانات دیگران از عوامل انحطاط
خداوند متعال در آیات الهی به این حقیقت اشاره می کند که چشم داشتن به امکانات دیگران یکی از مهمترین عوامل سقوط یک جامعه است. جامعه ای که با وجود دارا بودن امکانات و استعداد های فروان به امکانات دیگران چشم داشته باشد این جامعه نمی تواند از عزت کافی برخوردار باشد و مدام برای بهره وری از امکانات دیگران باید در برابر آنها سر تعظیم فرود بیاورد و در برابر آنها خضوع و خشوع کند.
خداوند متعال در آیات الهی به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله توصیه می کند تا به امکانات دیگران چشم نداشته باشد:
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی. و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود مدوز، و [بدان که ] روزیِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.» (طه: 131)
همچنین بیان می کند که در برابر امکاناتی که به دیگران داده ایم شما بر توانایی ها و امکانات خود تکیه کنید نه اینکه خود را با کشورها و شخصیت های مختلف مقایسه کنید و از کمبود های خود غمگین و ناراحت بشوید چرا که این طرز تفکر نشانه عدم رشد کافی و احساس حقارت درونی و کمبود همت می باشد.
ملتی که می خواهد در برابر مستکبران دنیا با عزت و سربلندی قد علم کند به جای اینکه مدام خود را با سرمایه ها و پیشرفت های آنها مقایسه کند ، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقی خویشتن به کار می گیرد، و به خود می گوید من چیزی از دیگران کمتر ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها پیشرفت بیشتری کنم ، من چرا چشم به امکانات و پیشرفت های آنها که آن هم فقط در جهت مادی است و در بحران معنویت دست و پا میزنند بدوزم من خودم بهتر و بیشتر تولید می کنم.[1]


پی نوشت:

[1] . برگرفته از تفسیر نمونه.

 

 

 


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:44:00 ق.ظ ]




❤ #حضرت_رسول صلّى الله عليه و آله:

?#هفت_كسند_كه_در_سايۀ_عرش_الهى خواهند بود روزى كه به غير آن سايه‌اى نيست:

1⃣ امام عادل،
2⃣ و جوانى كه در عبادت الهى نشو و نما كرده باشد،
3⃣ و شخصى كه دلش به مسجد متعلّق باشد وقتى كه بيرون آيد از مسجد تا بازگردد،
4⃣ و دو نفر كه در طاعت الهى با يكديگر باشند تا مفارقت نمايند،
5⃣ و شخصى كه در خلوت خدا را ياد كند و آب از چشمانش جارى شود از خوف الهى،
6⃣ و شخصى كه زن صاحب جمالى او را به حرام به سوى خود بخواند و او از ترس خدا مرتكب او نشود،
7⃣ و شخصى كه تصدّقى بدهد مخفى كه دست چپش نداند كه از دست راست چه چيز داده است.

 

 

? خصال/ص۳۴۳/ح۷

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-19] [ 10:23:00 ب.ظ ]




 

 

?امام علی(ع)

درباره یتیمان از خدا بترسید!
مبادا گرسنه بمانند و در جامعه ی شما تباه شوند!!!?

بحار الانوار؛4ص199

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ب.ظ ]




 

 

?آیه2⃣6⃣سوره مبارکه نحل

?⬅️وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى‏ لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُم مُّفْرَطُونَ

?ترجمه?
ومشركان، آنچه را براى خود نمى‏ پسندند براى خدا قرار مى ‏دهند و زبانشان به دروغ مى‏ گوید كه نیكوتر براى آنان است. حقا كه آتش براى آنان است وآنان (به سوى آن) پیشگامانند.

?نکته ها?
این آیه به همان تفكر خرافى اشاره دارد كه در چند آیه قبل مطرح شد و آن اینكه مشركان، فرشتگان را دختران خدا مى‏‌پنداشتند در حالى كه دختر را براى خود مایه‏ ى ننگ مى‏ شمردند، به پسر افتخار مى ‏كردند و آن را نعمتى بهتر از دختر معرفى مى ‏كردند. «و تصف السنتهم الكذب انّ لهم الحسنى»

?پيام ها ↘️↘️

1⃣⬅️آنچه را براى خود دوست نداریم، براى خدا قرار ندهیم.«یجعلون للَّه مایكرهون»

2⃣⬅️ انسان گاه چنان دچار خیالات مى‏ شود كه تصور مى ‏كند، برتر از دیگران است و عاقبتش بهتر از دیگران مى‏ باشد. «تصف السنتهم الكذب انّ لهم الحسنى» این افراد در آیات دیگر نیز چنین معرّفى شده ‏اند: «یحسبون انهم یحسنون صنعاً»(21)و «لئن رجعت الى ربّى انّ لى عنده للحُسنى»(22)

?21) كهف، 104.
?22) فصّلت، 50.



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:09:00 ب.ظ ]




 

?✨?✨?✨?✨?

خدای مهربانم❤?

در طلوع عاشقی☀️❣☀️
دفتر دلم را به تومی سپارم?

تو با قلم عفو و بخشش خود ?
خط بزن تمام گناهانم را?

و بکش بر صفحه دلم ?
دريایی از سخاوت را?

آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام ?
ای صاحب جلال و بزرگواری ?


#روزتان_پراز_خوشبختی ??

?✨?✨?✨?✨?

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-16] [ 01:29:00 ب.ظ ]




.~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}.♦️.?.♦️.

سوره اسرا آیه۸۲ 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~.?
آیه۸۲} وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لایَزِیدُ الظّالِمِینَ إِلاّ خَساراً
~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~.♦️?
آیه۸۲ } و از قرآن، آنچه شفا ور حمت است براى مؤمنان، نازل مى کنیم; و ستمگران را جز خسران نمى افزاید.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~.?
تفسیر آیه۸۲} قرآن نسخه شفابخش
از آنجا که در آیات گذشته، بحث از توحید، حق و مبارزه با شرک و باطل بود، در نخستین آیه مورد بحث، به تأثیر فوق العاده قرآن و نقش سازنده آن در این رابطه پرداخته مى گوید: ما قرآن را نازل مى کنیم که مایه شفا و رحمت مؤمنان است (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ).
ولى ستمگران (مانند همیشه به جاى این که: از این وسیله هدایت بهره گیرند) جز خسران و زیان بیشتر، چیزى بر آنها نمى افزاید (وَ لایَزِیدُ الظّالِمِینَ إِلاّ خَساراً).

? نکته ها:
?فرق میان شفاء و رحمت
مى دانیم: شفاء معمولاً در مقابل بیمارى ها، عیب ها و نقص ها است، بنابراین، نخستین کارى که قرآن در وجود انسان ها مى کند، همان پاک سازى از انواع بیمارى هاى فکرى و اخلاقى فرد و جامعه است.
پس از آن، مرحله رحمت فرا مى رسد که: مرحله تَخَلُّق به اخلاق الهى، و جوانه زدن شکوفه هاى فضائل انسانى در وجود افرادى است که تحت تربیت قرآن قرار گرفته اند.
به تعبیر دیگر شفاء اشاره به پاک سازى ، و رحمت اشاره به
نو سازى است، و یا به تعبیر فلاسفه و عرفاء، اوّلى به مقام تخلیه اشاره مى کند و دومى به مقام تحلیه .

?داروى مؤثر براى همه دردهاى اجتماعى و اخلاقى
بدون شک، بیمارى هاى روحى و اخلاقى انسان، شباهت زیادى با بیمارى هاى جسمى او دارد، هر دو، کشنده است، هر دو، نیاز به طبیب، درمان و پرهیز دارد، هر دو، گاهى سبب سرایت به دیگران مى شود، هر دو، باید ریشه یابى شوند و پس از شناخت ریشه اصلى باید به درمان هر دو، پرداخت.
هر دو، گاهى به مرحله اى مى رسند که غیر قابل علاجند ولى در بیشتر موارد
مى توان آنها را درمان کرد.
چه تشبیه جالب، پر معنى و پرمایه اى؟ آرى، قرآن نسخه حیاتبخشى است براى آنها که مى خواهند، با جهل، کبر، غرور، حسد و نفاق به مبارزه برخیزند.
قرآن نسخه شفابخشى است، براى بر طرف ساختن ضعف ها، زبونى ها و ترس هاى بى دلیل. اختلاف ها و پراکندگى ها.
قرآن، داروى شفابخشى است، براى آنها که از بیمارى عشق به دنیا، وابستگى به مادیات، تسلیم بى قید و شرط در برابر شهوت ها رنج مى برند.
قرآن، نسخه شفابخشى است، براى دنیائى که آتش جنگ ها در هر سوى آن افروخته است، و در زیر بار مسابقه تسلیحاتى کمرش خم شده، و مهم ترین سرمایه هاى اقتصادى و انسانى خود را در پاى غول جنگ و تسلیحات مى ریزد.
و سرانجام، قرآن، نسخه شفابخشى است براى آنها که پرده هاى ظلمانى شهوات آنها را از رسیدن به قرب پروردگار، مانع شده است.
در آیه ۵۷ سوره یونس مى خوانیم: قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ: از سوى پروردگارتان اندرز و شفا دهنده دل ها نازل شد .
در آیه ۴۴ سوره فصلت نیز مى خوانیم: قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ: به این لجوجان تیره دل بگو، این قرآن براى مؤمنان مایه هدایت و شفاء است .
على(علیه السلام) در سخن بسیار جامع خود در نهج البلاغه این حقیقت را با شیواترین عبارات بیان فرموده است: فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلى لاَ ْوائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفاءً مِنْ أَکْبَرِ الدّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلالُ: از این کتاب بزرگ آسمانى، براى بیمارى هاى خود شفا بخواهید و براى حل مشکلاتتان از آن یارى بطلبید; چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردها است:
درد کفر، نفاق، گمراهى و ضلالت !
و در عبارت دیگرى، از همان حضرت مى خوانیم: أَلا إِنَّ فِیهِ عِلْمَ ما یَأْتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْماضِی وَ دَواءَ دائِکُمْ وَ نَظْمَ ما بیْنَکُمْ:
آگاه باشید! در این، خبرهاى آینده است، و بیان حوادث اقوام گذشته، و درمان بیمارى هاى شما و برنامه نظم زندگى اجتماعى شما .

~ • ~ • ~ • ~ • ~ • 

.~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}~{}.♦️.?.♦️.

ادامه تفسیر:?
و در جاى دیگر از همان امام بزرگ مى خوانیم: وَ عَلَیْکُمْ بِکِتابِ اللّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفاءُ النّافِعُ وَ الرِّیُّ النّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَ النَّجاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ لایَعْوَجُّ فَیُقامَ وَ لایَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبَ وَ لاتُخْلِقُهُ کَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ مَنْ قالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ:
کتاب خدا را محکم بگیرید; زیرا رشته اى است بسیار مستحکم، و نورى است آشکار، داروئى است شفابخش و پر برکت، و آب حیاتى است که عطش تشنگان حق را فرو مى نشاند، هر کس به آن تمسک جوید او را حفظ مى کند، و آن کس که به دامنش چنگ زند او را نجات مى بخشد، انحراف در آن راه ندارد، تا نیاز به راست نمودن داشته باشد، و هرگز خطا نمى کند، تا از خوانندگانش پوزش بطلبد، تکرارش موجب کهنگى و یا ناراحتى گوش نمى گردد (و هر قدر آن را بخوانند، شیرین تر و دلپذیرتر خواهد بود) کسى که با قرآن سخن بگوید، راست مى گوید، و کسى که به آن عمل کند گوى سبقت را از همگان مى برد .
این تعبیرهاى رسا و گویا که نظیر آن در سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سایر گفته هاى على(علیه السلام) و ائمه هدى(علیهم السلام) کم نیست، به خوبى ثابت مى کند که: قرآن نسخه اى است براى سامان بخشیدن به همه نابسامانى ها، بهبودى فرد و جامعه از انواع بیمارى هاى اخلاقى و اجتماعى.
بهترین دلیل براى اثبات این واقعیت، مقایسه وضع عرب جاهلى با تربیت شدگان مکتب پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آغاز اسلام است.
دیدیم چگونه آن قوم خونخوار، جاهل و نادان که انواع بیمارى هاى اجتماعى و اخلاقى سر تا پاى وجودشان را فرا گرفته بود، با استفاده از این نسخه شفابخش، نه تنها درمان یافتند، بلکه آن چنان قوى و نیرومند شدند که ابرقدرت هاى جبار جهان را به زانو در آوردند.
و این، درست همان حقیقتى است که مسلمانان امروز، آن را از یاد برده اند، و به این حال و روزگار که مى دانیم و مى دانید، گرفتار گشته اند.
تفرقه، در میانشان غوغا مى کند، غارتگران بر منابعشان مسلط شده اند، سرنوشتشان به دست دیگران تعیین مى شود ، و انواع وابستگى ها آنها را به ضعف، زبونى و ذلت کشانده است.
و این است، سرانجام کار کسانى که نسخه شفابخش در خانه هاشان باشد و براى شفاى دردهاى خود، دست به سوى کسانى دراز کنند که از آنها بیمارترند!
قرآن، نه فقط شفا مى بخشد، که بعد از بهبودى، یعنى در دوران نقاهت، بیماران را با پیام هاى گوناگونش تقویت مى کند; چرا که بعد از شفا ، رحمت است.
جالب این که: داروهاى دردهاى جسمانى غالباً اثرهاى نامطلوبى روى ارگان هاى بدن مى گذارند، تا آنجا که در حدیث معروفى آمده: هیچ داروئى نیست مگر این که: خود سرچشمه بیمارى دیگر است (ما مِن دَواء إِلاّ وَ یُهَیِّجُ داء).
اما این داروى شفابخش، هیچ گونه اثر نامطلوب روى جان، فکر و روح آدمى ندارد، بلکه به عکس تمام آن خیر و برکت است.
در یکى از عبارات نهج البلاغه مى خوانیم: شِفاءٌ لاتُخْشَى أَسْقامُهُ:
قرآن داروى شفابخشى است که هیچ بیمارى از آن برنمى خیزد .
کافى است یک ماه خود را متعهّد به پیروى از این نسخه شفابخش کنیم، فرمانش را در زمینه علم، آگاهى، عدل، داد، تقوا و پرهیزگارى، اتحاد و صمیمیت، از خود گذشتگى و جهاد و… پذیرا گردیم، خواهیم دید به سرعت نابسامانى هامان سامان مى یابد.
?ذکر این نکته نیز، ضرورت دارد که: این نسخه، مانند نسخه هاى دیگر، وقتى مؤثر است که به آن عمل شود و الا صد بار اگر بهترین نسخه هاى شفابخش را بخوانیم و روى سر بگذاریم ولى به آن عمل نکنیم، نتیجه اى نخواهیم گرفت. تفسیر نمونه

{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}♦️?

 

 

 

☀️ #امیرالمؤمنین_علیه_السلام

? با هوا و هوس خود جهاد كن، بر خشمت مسلّط شو و با عادت هاى بد خود مخالفت كن تا…

 

 

 

? تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 242 ، ح 4919

@

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:20:00 ب.ظ ]




??گــنــاهــانـے کـہ دعـــارا رد مے کنند ??

?امام سجاد (ع):

?گناهانى كه دعا را رد مى كنند، عبارت اند از:

1⃣بدى نيّت
?شامل نیت های غیرالهی و شوم.

2⃣بد ذاتى،
☘یعنی فرد دعاکننده، خیرخواه مردم نباشد، حالت حسودی و یا خوشحالی از گرفتاری مردم داشته باشد.

3⃣نفاق،
?یعنی با مردم دوروئی داشته باشد.

4⃣یقین نداشتن به اجابت دعا،
?باید آنچنان یقین به اجابت داشته باشد، گویا حاجات او همین الآن آماده است و به سرعت برآورده می شود.

5⃣به تأخير انداختن نمازهاى واجب،
?تقرّب نجستن به خدا با نيكى و صدقه،

6⃣بدزبانى و ناسزا گفتن.
6?فحش و ناسزا نکته ای که مردم خیلی کم به آن توجّه دارند.

 

 

 

?معانى الأخبار، ص 271

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-15] [ 02:45:00 ب.ظ ]




?حضرت امير المؤمنين علی عليه السّلام:?
لو تعلمون ما اعلم ممّا طوى عنكم عيبة اذا لخرجتم الى الصّعدات تبكون على اعمالكم و تلتدمون على انفسكم و لتركتم اموالكم لا حارس لها و لا خالف عليها و لهمّت كلّ امرء منكم نفسه لا يلتفت الى غيرها و لكنّكم نسيتم ما ذكّرتم و امنتم ما حذّرتم فتاه عنكم رايكم و تشتّت عليكم امركم

 

?اگر بدانید آنچه من می ‏دانم از چيزهائى كه عیب آن از شما پوشيده شده است ،
?به صحراها و بلنديها بیرون می رفتید،يعنى از خانه‏ ها ترک استراحت می کردید
?در حالتى كه بر اعمال خود گریه و با نوحه به صورت و سينه خود می زديد.
?و قطعا مالهاى خود را بدون هیچ حافظ و صاحب و جانشينى ترک می کردید،
?و هر شخصی از شما نفس خود را محزون و غمگين می ‏ساخت يا می ‏گداخت
?به طورى كه اصلا التفات به غير خود نداشت،

?ولی شما آنچه را بدان پند داده شدید فراموش نموديد ،
?و از آنچه ترسانيده شديد خود را ایمن دانستید
?پس انديشه و تدبير شما حیران شد،
?و كار شما بر شما پراکنده گردید.

 

?نهج البلاغه خطبه 115

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ق.ظ ]




 

 

〰〰〰〰〰〰•????????

 سوره آل عمران آیه۱۰۲ 

•~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~•
آیه۱۰۲) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

????????•〰〰〰〰〰〰
آیه۱۰۲) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا آن گونه كه حق پرواكردن از اوست، پروا كنيد؛ و زينهار، جز مسلمان نميريد.

•~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~•
تفسیر آیه۱۰۲) دعوت به تقوا
در آیه نخست، دعوت به تقوا شده است تا مقدمه اى براى دعوت به اتحاد باشد، در حقیقت دعوت به اتحاد بدون استمداد از یک ریشه اخلاقى و عقیده اى بى اثر و یا بسیار کم اثر است، به همین دلیل در این آیه کوشش شده است عوامل ایجاد کننده اختلاف و پراکندگى در پرتو ایمان و تقوا، تضعیف گردند، لذا افراد با ایمان را مخاطب ساخته، مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! همگى آن گونه که حق تقوا و پرهیزگارى است نسبت به خدا پروا داشته باشید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ).
در این که منظور از حق تقوا چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است اما شک نیست که حق تقوا آخرین و عالى ترین درجه پرهیزگارى است، که پرهیز از هر گونه گناه و عصیان و تعدى و انحراف از حق را شامل مى گردد.

?لذا در تفسیر درّ المنثور از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در تفسیر عیاشى و معانى الاخبار از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که در تفسیر حق تقوا فرمودند: أَنْ یُطاعَ فَلایُعْصى وَ یُذْکَرَ فَلایُنْسى وَ یُشْکَرَ فَلایُکْفَرَ: حق تقوا و پرهیزگارى این است که پیوسته اطاعت فرمان او کنى، و هیچ گاه معصیت ننمائى، همواره به یاد او باشى، و او را فراموش نکنى، و در برابر نعمت هاى او شکرگذار باشى و کفران نعمت او ننمائى .
بدیهى است انجام این دستور، همانند همه دستورات الهى بستگى به میزان توانائى انسان دارد، بنابراین آیه فوق با آیه ۱۶ سوره تغابن که مى گوید: فَاتَّقُوا اللّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ: تا آنجا که توانائى دارید پرهیزگارى پیشه کنید هیچگونه منافاتى ندارد و گفتگو درباره تضاد این دو آیه و نسخ یکى به وسیله دیگرى، به کلى بى اساس است.
البته آیه دوم در حقیقت بیان قید و به اصطلاح تخصیص در آیه اول است و آن را مقید به مقدار توانائى انسان مى کند.
و از آنجا که ظاهراً در میان قدما گاهى کلمه نسخ بر تخصیص اطلاق مى شده، ممکن است منظور کسانى که آیه دوم را ناسخ آیه اول دانسته اند همان تخصیص بوده باشد.
به هر حال، در پایان آیه به طایفه اوس و خزرج و همه مسلمانان جهان هشدار مى دهد که به هوش باشند، تنها اسلام آوردن کافى نیست، مهم آن است که ایمان و اسلام خود را تا واپسین ساعات عمر، حفظ کنند، و با روشن ساختن آتش هاى خاموش شده کینه هاى دوران جاهلى، و پیروى از تعصب هاى نابخردانه، ایمان و اعمال پاک خود را بر باد ندهند، تا عاقبت و پایان کار آنها به بدبختى نگراید، لذا با تأکید مى فرماید: مراقب باشید که جز با ایمان و اسلام از دنیا بیرون نروید (وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ). تفسیر نمونه)

?• ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ •?
??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]




##چگونه_آسوده‌تر_زندگی_کنیم

?نکته فوق العاده مهم و جالب برای برقراری ارتباط سالم و شاد با مردم

??امام سجاد(ع) به زُهْری فرمود:

چرا مردم را مثل خانواده‌ات تلقی نمی‌کنی؟

«وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ…»
(احتجاج/ج2/ ص320)

بعد توضیح می‌دهد که در این صورت باید بزرگ‌ترها را مانند پدر و مادرِ خود بدانی،
کوچک‌ترها را جای فرزند خودت بگذاری و
همسالان را برادر خود بشماری.

? وقتی آنها را خانواده خودت بدانی به کدام‌یک از آنها دوست داری ظلم کنی؟! کدام‌شان را دوست داری نفرین کنی؟! آبروی کدام‌یک را حاضری ببری؟!

?? بعد می‌فرماید: «وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ…»

وقتی ابلیس به تو القاء کرد که «بهتر از مسلمان دیگری هستی!»

❣ اگر او سنش بیشتر است، بگو ایمان و عمل صالح او بیشتر است،

اگر سنش کمتر است، بگو گناه من بیشتر است و

?? اگر هم‌سن توست، بگو من به گناه خود یقین و به گناه او شک دارم؛ پس او بهتر از من است!

?? اگر مردم به تو احترام گذاشتند، بگو «از خوبی آنهاست» اگر با تو نامهربانی کردند، بگو «به‌خاطر بدیِ من است»

اگر با همه مثل خانواده‌ات مهربان باشی، عیشت آسان می‌شود، دوستانت زیاد می‌شوند، دشمنانت کم می‌شوند، از خوبی‌شان خوشحال می‌شوی و از بدی‌شان ناراحت نمی‌شوی!

#استاد_پناهیان

???????



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]




.✨.?.?.???????.?.?.✨.

 سوره نسا آیه۸۵ 

?• • • • • • • • • • • • • • ?

آیه۸۵) «مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا ۖ وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا»

• • • • • • • ??? • • • • • •
آیه۸۵) هر كس شفاعت پسنديده كند، براى وى از آن نصيبى خواهد بود و هر كس شفاعت ناپسنديده‌اى كند، براى او از آن [نيز] سهمى خواهد بود. و خدا همواره به هر چيزى تواناست.

?• • • • • • • • • • • • • • ?
تفسیر آیه۸۵) نتیجه تشویق کار نیک یا بد
در آیه قبل قرآن مى گوید: هر کسى در درجه اول مسئول کار خویش است، نه مسئول کار دیگران، اما براى این که از این مطلب سوء استفاده نشود، در این آیه مى فرماید: درست است که هر کسى مسئول کارهاى خود مى باشد ولى هر انسانى که دیگرى را به کار نیک وادارد سهمى از آن خواهد داشت، و هر کسى دیگرى را به کار بدى دعوت کند بهره اى از آن خواهد داشت (مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَکُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها).
بنابراین، مسئولیت هر کس در برابر اعمال خویش به آن معنى نیست که از دعوت دیگران به سوى حق و مبارزه با فساد چشم بپوشد و روح اجتماعى اسلام را تبدیل به فردگرائى و بیگانگى از اجتماع کند، و در لاک خود فرو رود، بلکه موظف است به کار خوب تشویق و از کار بد منع نماید.
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند توانا است و اعمال شما را حفظ و محاسبه کرده و در برابر حسنات و سیئات پاداش مناسب خواهد داد (وَ کانَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء مُقیتاً).
باید توجه داشت: مُقِیت در اصل، از ماده قُوْت به معنى غذائى است که جان انسان را حفظ مى کند، بنابراین مقیت که اسم فاعل از باب افعال است به معنى کسى است که قُوت دیگرى را مى پردازد و از آنجا که چنین کسى حافظ حیات او است، کلمه مقیت به معنى حافظ نیز به کار رفته.
و نیز شخصى که قُوت مى دهد، حتماً توانائى بر این کار دارد، به همین جهت این کلمه به معنى مقتدر نیز آمده و چنین کسى مسلماً حساب زیردستان خود را دارد، به همین دلیل، به معنى حسیب نیز آمده است و در آیه فوق، تمام این معانى ممکن است از کلمه مقیت اراده شود.
تفسیر نمونه)

… … … … … … … … … … … … … … … …✨.?.?.???????.?.?.✨.

?یک برنامه مهم اسلامى
آیه فوق یکى از برنامه ها و دستورات اصیل اسلام در مسائل اجتماع را اعلام مى دارد و تصریح مى کند: مردم در آثار و پیامدهاى اعمال یکدیگر از طریق شفاعت، تشویق و راهنمائى شریکند.
بنابراین، هر گاه سخن، یا عمل و یا حتى سکوت انسان سبب تشویق جمعیتى به کار نیک، یا بد شود، تشویق کننده سهم قابل توجهى از نتایج آن کار خواهد داشت بدون این که چیزى از سهم فاعل اصلى کاسته شود.
✨در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده:
مَنْ أَمَرَ بِمَعْرُوف أَوْ نَهى عَنْ مُنْکَر أَوْ دَلَّ عَلى خَیْر أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِیْکٌ وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوء أَوْ دَلَّ عَلَیْهِ أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِیْکٌ:
هر کس به کار نیکى امر، یا نهى از منکرى کند و یا مردم را راهنمائى به عمل خیرى نماید، و یا به نحوى موجبات تشویق آنها را فراهم سازد، در آن عمل سهیم و شریک است، و همچنین هر کس دعوت به کار بد یا راهنمائى و تشویق به آن نماید، او نیز شریک است .
در این حدیث، سه مرحله براى دعوت اشخاص به کار خوب و بد ذکر شده، مرحله امر، مرحله دلالت و مرحله اشاره که به ترتیب مرحله قوى و متوسط و ضعیف است.
به این ترتیب، هر گونه دخالت در وادار کردن دیگرى به کار نیک و بد، سبب مى شود که به همان نسبت در محصول و برداشت آن سهیم باشد.
مطابق این منطق اسلامى، تنها عاملان گناه، گناهکار نیستند، بلکه تمام کسانى که با استفاده کردن از وسائل مختلف تبلیغاتى، و یا آماده ساختن زمینه ها، و حتى گفتن یک کلمه کوچک تشویق آمیز، عاملان گناه را به کار خود ترغیب کنند در آن سهیمند، همچنین کسانى که در مسیر خیرات و نیکى ها از چنین برنامه هائى استفاده مى نمایند از آن سهم دارند.
از پاره اى از روایات که در تفسیر آیه وارد شده است چنین بر مى آید که یکى از معانى شفاعت حسنه یا سیئه، دعاى نیک، یا بد در حق کسى کردن است که یک نوع شفاعت در پیشگاه خدا محسوب مى شود.
از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده:
مَنْ دَعا لاَِخِیهِ الْمُسْلِمِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ أُسْتُجِیْبَ لَهُ وَ قالَ لَهُ الْمَلَکُ فَلَکَ مِثْلاهُ فَذلِکَ النَّصِیْبُ:
کسى که براى برادر مسلمانش در پشت سر او دعا کند به اجابت مى رسد و فرشته پروردگار به او مى گوید: دو برابر آن براى تو نیز خواهد بود، و منظور از نصیب در آیه همین است .
و این تفسیر، با تفسیر سابق منافاتى ندارد، بلکه توسعه اى در معنى شفاعت است، یعنى هر مسلمانى هر نوع کمک به دیگرى کند، خواه از طریق دعوت و تشویق به نیکى، یا از راه دعا در پیشگاه خدا و یا به هر وسیله دیگرى باشد، در نتیجه آن سهیم خواهد بود.
این برنامه اسلامى، روح اجتماعى بودن و عدم توقف در مرحله فردیت را در مسلمانان زنده نگه مى دارد و این حقیقت را اثبات مى کند که:
انسان با توجه به دیگران و گام برداشتن در مسیر منافع آنان هرگز عقب نمى ماند و منافع فردى او به خطر نخواهد افتاد، بلکه در نتایج آنها سهیم خواهد بود.
تفسیر نمونه
… … … … … … … … … … … … … … … …?
?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1397-02-14] [ 03:24:00 ب.ظ ]




?امام صادق عليه السلام :?
ثَلَاثَةٌ إِنْ يَعْلَمْهُنَّ الْمُؤْمِنُ كَانَتْ زِيَادَةً فِي عُمُرِهِ وَ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ…تَطْوِيلُهُ فِي رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ فِي صَلَاتِهِ وتَطْوِيلُهُ لِجُلُوسِهِ عَلَى طَعَامِهِ إِذَا أَطْعَمَ عَلَى مَائِدَتِهِ وَ اصْطِنَاعُهُ الْمَعْرُوفَ إِلَى أَهْلِهِ.

?سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره مندى او از نعمت‏ها مى‏ شود…
?طول دادن ركوع و سجده،
?زياد نشستن بر سر سفره ‏اى كه در آن ديگران را اطعام مى ‏كند
?و خوش رفتارى ‏اش با خانواده.

?كافى(ط-الاسلامیه) ج 4، ص 49، ح 15

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-13] [ 10:25:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

?آیات8⃣5⃣و9⃣5⃣سوره مبارکه نحل

?↩️وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ كَظِيمٌ
?↩️يَتَوَرَى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ أَلَا سَآءَ مَا يَحْكُمُونَ‏

?ترجمه?
و هرگاه یكى از آن مشركان به دختر دارشدن بشارت داده شود، صورتش از غصّه سیاه مى ‏شود، در حالى كه خشم خود را فرو مى‏ برد.
بخاطر بشارت تلخى كه به او داده شده، از میان مردم متوارى مى ‏شود (درمانده است كه) آیا این دختر را همراه با ننگ و خفت نگاه دارد یا او را در خاك پنهان كند. بدانید كه چه بد قضاوت مى‏‌كنند.

?نکته ها?
دلیل تنفر اعراب جاهل از دختر، امور زیر بوده است⬇️

1⃣ دختر نقش اقتصادى و تولیدى نداشته و بار زندگى بوده است.
2⃣در جنگ كه سرنوشت قبیله به آن بوده، دختر قدرت جنگیدن و دفاع نداشته است.
3⃣در جنگ‏ها، دختران به اسارت رفته و مورد تجاوز دشمن قرار مى‏ گرفتند.

?بر خلاف تفكّر جاهلى، اسلام براى دختر، ارزش زیادى قائل شده است كه به گوشه‌‏اى از آن اشاره مى‌‏كنیم:
پیامبر اسلام مى‏ فرماید: «نعم الولد البنات»(18) دختران چه فرزندان خوبى هستند. خداوند نیز نسل پیامبر را از دخترش فاطمه زهرا قرار داده است.
امام صادق‏ علیه السلام به مردى كه از تولد دخترش ناراحت بود فرمود: آیا تو بهتر مى ‏دانى یا خدا؟ گفت: خدا، امام فرمود: خداوند نیز آنچه را براى تو بهتر بوده، انتخاب كرده و به تو دختر داده است.(19)

?18) بحار، ج 104، ص 94.
?19) وسائل، ج 15، ص 103.

?پيام ها ↪️

1⃣↩️تحقیر وپست شمردنِ دختر، فكر جاهلى و خرافى است. «اذا بُشّر… بالانثى ظل وجهه»

2⃣↩️با آنكه اصلِ تولد فرزند، بشارت است، امّا خرافات، بشارت را مایه ذلّت مى ‏شمرد. «بُشّر … ظلّ وجهه»

3⃣↩️خرافات وعقاید باطل، مایه ‏ى تهدید خانواده‏ هاست. «ظلّ وجهه… یتوارى من القوم»

4⃣↩️گاهى بزرگ‏ترین جنایت‏ها، زیر پوشش مقدّس‏ترین شعارها صورت مى ‏گیرد. «أیُمسكه على هون ام‏یدسّه فى‏التراب» (به‏نام حفظ آبرو، فرزندش را زنده‏بگور مى ‏كند)

5⃣↩️ ادیان آسمانى، عقاید خرافى را در مورد دختر و زن، محكوم مى ‏كنند. «ساء مایحكمون»

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:23:00 ق.ظ ]




هنگامی که دانستی بین منفی و
مثبت به یک تعادل نیاز هست آنگاه
ریشه هایت درجهان هستی
یک حد نهایی و یک خوشی تازه و یک
مسرور بودن تازه به تو می بخشد.

هوشمندیِ جدید که به ذهن نیست تورا
آگاه می سازد که تمامی جهان هستی بطرز شگفت آوری هوشمند است.
نه تنها
زنده است بلکه حساسیت دارد هوش دارد.
زمانی که دانستی وجود درونی ات
متعادل ساکت وآرام است ناگهان درهایی
که توسط ذهن تو بسته نگه داشته بود
به سادگی باز می شوند و تمامی جهان هستی برایت روشن می گردد.
تو موجودی تصادفی نیستی جهان هستی به تو نیاز دارد بدون تو چیزی از
جهان هستی کسر است وهیچکس دیگر
نمی تواند آن را جایگزین کند.
این چیزی است که به تو شرافت میبخشد که تمام جهان هستی دلش برایت تنگ میشود.
ستارگان ,خورشید ,ماه ,درختان و پرندگان ,زمین و…. همه چیز در این هستی احساس میکند که خلایی جزیی وجود دارد که نمی تواند توسط هیچکس دیگر جز تو پرشود.
این به تو یک
خوشی عظیم میبخشد یک احساس ارضا
شدن از اینکه تو باجهان هستی مرتبط هستی وجهان هستی مراقب توست. زمانی که تمیز وروشن شدی میتوانی ببینی که عشقی عظیم از همه سو نثارت میشود,,

//////////////////////

..ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ .
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺳﺖ .
ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺍﺯﻣﺸﺮﻕ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ . ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﺳﺮﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ .
ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ، ﺯﯾﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ .
ﺁﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ؛ ﻧﻤﺎﯾﺎﻧﺪﻥ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﺎﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ . ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ، ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻮ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﯽ،
ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﯼ . ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺷﯽ . ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ، ﺁﯾﻨﻪ ﻏﺒﺎﺭﺁﻟﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺍﮔﺮ ﻏﺒﺎﺭ ﺯﺩﻭﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻮﺩﻩﺍﯼ، ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﯼ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﯿﺮﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ .

ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻫﺮ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭﻫﻢ ﺁﻣﯿﺰ ﺍﺳﺖ . ﺟﺴﺘﺠﻮ، ﺧﻮﺩ ﻭﻫﻢ ﺁﻣﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﺯﯾﺮﺍ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺪﯾﻬﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺍﮔﺮ ﺑﭙﻨﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺑﺮﻣﯽﺁﯾﯽ؛ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﯽﮐﺎﻭﯼ .
ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﮔﺮﺩﯼ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﯾﺎﺑﯽ، ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﮑﺎﻭﯼ ﻏﺒﺎﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﺶ ﺳﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ، ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﻣﯽﺭﻭﯼ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺴﺘﺎﺻﻞ ﻣﯽﺷﻮﯼ . ﺭﻓﺘﻪﺭﻓﺘﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﺶ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ «… ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﻢ . ‏»
ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﻋﮑﺲ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ : ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﯽ ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﯽ . ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ، ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ‏« ﻧﺰﺩﯾﮏ ‏» ﺍﺳﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ . ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﻥﮔﺮ ﻧﻮﻋﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻓﺎﺻﻠﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻮ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ .
‏« ﺁﻧﺠﺎ ‏» ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺳﺖ .
‏« ﺑﻌﺪﺍً ‏» ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﻤﯿﻨﮏ ﺍﺳﺖ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ق.ظ ]




 

 

زمین و آسمون زبون گرفته

تو فصل بهارون بارون گرفته

تیتر روزنامه های قم نوشته

خدا جشنی تو جمکرون گرفته

شیعه سربلنده راه غم و می بنده

با دعای فرج گل میگه و می خنده

غم و غربال کن کف بزن و حال کن

بگو یا مهدی و زهرا رو خوشحال کن

یا مهدی یا مهدی.

?????


طاق نصرت زنید خیابونا رو

آب و جارو کنید صحن دلا رو

شب شب شادی و جشن و سروره

ببوسید دست عاشقای آقا

کس بی کس اومد تو نفسام حس اومد

تا سحر بیدارم نو گل نرگس اومد

غم و غربال کن کف بزن و حال کن

بگو یا مهدی و زهرا رو خوشحال کن

یا مهدی یا مهدی

?????

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-12] [ 09:05:00 ب.ظ ]




 

?آیات6⃣5⃣و7⃣5⃣سوره مبارکه نحل

?⬅️وَيَجْعَلُونَ لِمَا لَا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِّمَّا رَزَقْنَهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ‏
?⬅️وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَتِ سُبْحَنَهُ وَلَهُم مَّا يَشْتَهُونَ‏

?ترجمه?
و(مشركان) سهمى از آنچه را ما روزى آنان كرده‏ ایم براى بت‏هایى قرار مى ‏دهند كه هیچ نمى ‏دانند. به خدا سوگند حتماً از آنچه افتراء مى‏ بندید بازخواست خواهید شد.
وبراى خداوند دختران را قرار مى ‏دهند، در حالى كه او (از فرزند داشتن) منزّه است ولى براى خودشان آنچه را (از پسران) كه علاقه دارند (قرار مى‏ دهند.)

?نکته ها ?
ممكن است این آیه اشاره به مضمون آیه 136 سوره انعام باشد كه بت‏ پرستان سهمى از كشاورزى و دامدارى خود را، نصیب بت‏ها مى‏ دانستند، «و جعلوا للَّه مما ذَرا من الحرث و الانعام نصیباً فقالوا هذا للَّه بزعمهم و هذا لشركائنا» احتمال دیگرى كه مرحوم علامه طباطبایى در این آیه پسندیده ‏اند، آن است كه مردم در نزول نعمت‏ها ورفع بلاها، نقشى براى خدا در نظر نمى ‏گیرند و همه را از غیر او مى‏ب ینند.

⚜مشركان، ملائكه را دختران خدا مى‏ دانستند، چنانكه در آیه 19 سوره‏ ى زخرف مى ‏فرماید: «و جعلوا الملائكة الّذین هم عباد الرحمن اِناثاً» و در این عقیده ‏ى آنها، سه انحراف بود⬇️

1⃣ براى خدا فرزند قائل مى‏ شوند، در حالى كه «لم یلد و لم یولد»
2⃣ملائكه را دختر مى ‏پنداشتند، در حالى كه آنها دختر و پسر ندارند.
3⃣آنها كه خود دختر را مایه ننگ مى‏ دانستند، آن را به خدا نسبت مى‏دادند! «أفَاَصفاكم ربّكم بالبنین و اتّخذ من الملائكة اِناثا»(17)

?17) اسراء، 40.

??پيام ها ↘️↘️

1⃣⬅️ هرچه داریم از اوست، براى غیر او سهمى قرار ندهیم كه باید پاسخ‏گو باشیم. «و یجعلون لما لایعلمون نصیباً … تاللَّه لتسئلنّ»

2⃣⬅️لطف مادى خداوند شامل منحرفان نیز مى‏ شود. «مما رزقناهم»

3⃣⬅️ اسباب ظاهرى و بشرى كه به آن دل بسته‏اید، خود خبرى از راه رزق و نعمت یا رفع بلا ندارند. «یجعلون لما لایعلمون نصیباً»

4⃣⬅️حتّى بخشى از نعمت‏ها را از غیر خدا دانستن شرك است. «نصیباً ممّا رزقناهم»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:38:00 ب.ظ ]




 

 

? #امام_سجّاد ? عليه السلام ؛

✅ کسی که تکّه #نانی را که رویِ زمین افتاده { به جهتِ احترام به نعمتِ خدا } بردارد و در گوشه ای بگذارد ؛ نزدِ خداوند پاداشِ بزرگی خواهد داشت.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:24:00 ب.ظ ]




 

 

خبر آمدنش را همه جا پخش کنید !
میرسد لحظه میعاد، به امّید خدا !

منتقم میرسد و روز ظهورش، حتماً ،
میشود فاطمه دلشاد، به امّید خدا !

حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع،
عاقبت میشود آباد، به امّید خدا !

مثل مشهد، وسط صحن بقیع نصب کنیم،
دو سه تا پنجره فولاد، به امّید خدا !

لذتی دارد عجب، گر که به ما، او گوید:
آفرین! دست مریزاد! به امّید خدا..!??

??میلاد آقا امام زمان، حضرت مهدی(عج) مبارک باد??

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:23:00 ب.ظ ]




 

?آیه1⃣6⃣سوره مبارکه نحل

?↩️وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمّىً فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَئْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ‏

?ترجمه?
و اگر خداوند مردم را بخاطر ستمشان مؤاخذه و عذاب كند، هیچ جنبنده ‏اى را روى آن (زمین) باقى نمى ‏گذارد ولكن (سنت خداوند بر مهلت دادن است و) كیفر آنان را تا زمان معینى به تأخیر مى ‏اندازد، پس همینكه اجلشان فرا رسد نمى ‏توانند نه ساعتى پس و نه ساعتى پیش افكنند.

نکته ها
گرچه قانون كلّى خداوند، تأخیر عذاب است، امّا گاهى خداوند، ستمگران را گوشمالى مى ‏دهد تا عبرتى براى دیگران باشد، نظیر آنچه بر سر قوم لوط و نوح و ثمود آمد.

❓سؤال: چرا آیه م ى‏گوید؛ با گناهِ انسان، همه جنبنده‏ ها نابود مى‏ شوند!؟
✅پاسخ: مراد از دابّة در این آیه، یا فقط انسان‏ها هستند، نظیر آیه؛ «انّ شرّ الدّواب عنداللَّه الصمّ البكم»(20) و یا بخاطر آن است كه با هلاكت نسل بشر، آنها نیز از بین مى ‏روند، زیرا آفرینش آنها براى انسان بوده است.

?از امام معصوم سؤال شد كه چرا بعضى مردگان، چشمشان باز است و بعضى بسته است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: چون آنها كه چشمشان باز بوده فرصت بستن پیدا نكرده ‏اند و آنها كه بسته بوده فرصت بازكردن نداشته ‏اند. «لا یستأخرون ساعة و لایستقدمون»
خطر و اثر برخى ظلم‏ها، فراگیر است و شامل همه جنبنده‏ ها از انسان و حیوان مى ‏شود، چنانكه مى ‏فرماید: «واتّقوا فتنة لاتصیبنّ الّذین ظلموا منكم خاصة» بترسید از گناهانى كه آثار شوم آنها تنها دامن ستمگران را نمى ‏گیرد.

?20) انفال، 22.

?پيام ها ↪️

1⃣↩️ كیفر الهى، بر اساس ظلم خود ماست. «یؤاخذ اللَّه …بظلمهم»

2⃣↩️ستم، خانمانسوز است و هستى نسل بشر را تهدید مى ‏كند. «بظلمهم ما ترك علیها من دابّة»

3⃣↩️ سنّت خداوند بر مهلت دادن و تأخیر كیفر است. «یؤخرهم»
در كار خداوند، اِمهال هست، امّا اهمال نیست. كیفر الهى دیر و زود دارد، امّا سوخت و سوز ندارد.

4⃣↩️مهلت خداوند، اجل و سرآمدى دارد. «یؤخرهم الى اجل مسمّى»

5⃣↩️ مهلت خداوند بر اساس لطف او و براى توبه و جبران است، پس به آن مغرور نشوید. «و لو یؤاخذ … ما ترك علیها من دابة ولكن یؤخرهم…»

6⃣↩️رها بودن و آزاد بودنِ ستمگران در اعمالشان، نشانه‏اى بر حقانیّت آنها نیست. «یؤخرهم»

7⃣↩️ اجل انسان قابل تغییر نیست. «لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون»

 

?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-02-11] [ 10:23:00 ب.ظ ]




?.????????????.?

 سوره مومنون آیه۹۱ 

?… . … . … . … . … . … . … . … . … . … ..?
آیه۹۱) «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَٰهٍ ۚ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ»

… . … . … . … . … . . ??. … . … . … . … . ..
آیه۹۱) خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست، و اگر جز اين بود، قطعاً هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مى‌برد، و حتماً بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوّق مى‌جستند. منزه است خدا از آنچه وصف مى‌كنند.

?… . … . … . … . … . … . … . … . … . … ..?
تفسیر آیه۹۱) شرک جهان را به تباهى مى کشد.
در آیات گذشته بحث هائى در زمینه معاد، مالکیت، حاکمیت و ربوبیت پروردگار بیان شد، آیات مورد بحث، به مسأله نفى شرک پرداخته، قسمتى از انحرافات مشرکان را مطرح کرده، و به آن پاسخ مى گوید:
نخست مى فرماید: خداوند هرگز فرزندى براى خود برنگزیده است و معبود دیگرى با او نیست (مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِنْ وَلَد وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِله).
اعتقاد به وجود فرزند براى خدا، منحصر به مسیحیان نیست که عیسى (علیه السلام)را فرزند حقیقى! او مى خوانند، این اعتقاد براى مشرکان نیز بود که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند، و شاید مسیحیان این عقیده را از مشرکین پیشین گرفته بودند.
از آنجا که فرزند از نظر ذات و حقیقت، بخشى از پدر است، براى فرشتگان یا حضرت مسیح(علیه السلام) و غیر او، سهمى از الوهیت قائل بودند و این از روشن ترین مظاهر شرک است.
پس از آن به بیان دلیل بر نفى شرک پرداخته، چنین مى گوید: اگر خداوند شریکى مى داشت و آلهه متعدد در جهان هستى حکومت مى کرد، هر یک از این خدایان، مخلوقات خاص خود را در پنجه تدبیر و اداره خویش قرار مى داد (و طبعاً هر بخشى از عالم، با نظام خاصى اداره مى شد، و این با وحدت نظامى که بر آن حاکم مى بینیم سازگار نیست) (إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِله بِما خَلَقَ).
به علاوه هر یک از این خدایان براى گسترش قلمرو حکومت خود، سعى داشتند بر دیگرى تفوق جویند و این خود سبب دیگرى براى از هم گسیختگى نظام جهان مى شد (وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض).
و در پایان آیه، به عنوان یک نتیجه گیرى کلى مى فرماید: منزه است خدا از توصیفى که آنها مى کنند (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ).
عصاره این سخن، این است که: ما به خوبى مشاهده مى کنیم نظام واحدى بر پهنه هستى حکومت مى کند، قوانین حاکم بر این جهان در زمین و آسمان همه یکسان است، نوامیسى که بر یک ذره فوق العاده کوچک اتم حکم فرما است بر منظومه شمسى و منظومه هاى عظیم دیگر نیز حاکم است.
و به گفته دانشمندان، اگر یک اتم را بزرگ کنیم شکل منظومه شمسى را به خود مى گیرد، و اگر به عکس منظومه شمسى را کوچک کنیم به صورت یک اتم در مى آید.
مطالعاتى که صاحب نظران در علوم مختلف با وسائل جدید درباره جهان هاى دور دست کرده اند، نیز همه حاکى از وحدت نظام کلى جهان است، این از یکسو.
از سوى دیگر، لازمه تعدد همیشه نوعى تباین است; چرا که اگر دو چیز، از هر نظر واحد باشند یک چیز مى شوند و دوگانگى معنى نخواهد داشت.
بنابراین، اگر براى این جهان، خدایان متعدد فرض کنیم، این چند گانگى بر مخلوقات جهان و نظام حاکم بر آنها اثر مى گذارد، و نتیجه آن عدم وحدت نظام آفرینش خواهد بود.
و از این گذشته، هر موجودى خواهان تکامل خویش است، مگر آن وجودى که از هر نظر کامل بوده باشد که تکامل در او مفهوم ندارد، و در مورد بحث ما که براى خدایان قلمروهاى جداگانه فرض کردیم، و طبعاً هیچکدام داراى کمال مطلق نیستند، طبیعى است هر کدام در صدد تکامل خویش باشد، بخواهد عالم هستى را در بست در قلمرو خود قرار دهد، و لازمه آن برترى طلبى هر یک بر دیگرى است، و نتیجه آن از هم پاشیدن نظام هستى است.
به این ترتیب، هر یک از دو جمله آیه فوق، اشاره به یک دلیل منطقى است و نوبت به این نمى رسد که: ما براى این دلائل جنبه اقناعى قائل باشیم نه منطقى.
تفسیر نمونه)
. … . … . … . … . … . … . … . … . … . … . …?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-02-10] [ 08:20:00 ق.ظ ]




 

 

 


?? امام علی(ع):

✍ برای دنیای خود آنگونه کار کن که گویا همیشه زنده خواهی بود و برای آخرت خود آنچنان تلاش کن که گویی فردا خواهی مرد.

                                                           

? وسائل ، ج ۲، ص ۵۳۵

?گنجینه احادیث?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-09] [ 08:58:00 ب.ظ ]




?.????????????.?

سوره مومنون آیه۹۱ 

?… . … . … . … . … . … . … . … . … . … ..?
آیه۹۱) «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَٰهٍ ۚ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ»

… . … . … . … . … . . ??. … . … . … . … . ..
آیه۹۱) خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست، و اگر جز اين بود، قطعاً هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مى‌برد، و حتماً بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوّق مى‌جستند. منزه است خدا از آنچه وصف مى‌كنند.

?… . … . … . … . … . … . … . … . … . … ..?
تفسیر آیه۹۱) شرک جهان را به تباهى مى کشد.
در آیات گذشته بحث هائى در زمینه معاد، مالکیت، حاکمیت و ربوبیت پروردگار بیان شد، آیات مورد بحث، به مسأله نفى شرک پرداخته، قسمتى از انحرافات مشرکان را مطرح کرده، و به آن پاسخ مى گوید:
نخست مى فرماید: خداوند هرگز فرزندى براى خود برنگزیده است و معبود دیگرى با او نیست (مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِنْ وَلَد وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِله).
اعتقاد به وجود فرزند براى خدا، منحصر به مسیحیان نیست که عیسى (علیه السلام)را فرزند حقیقى! او مى خوانند، این اعتقاد براى مشرکان نیز بود که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند، و شاید مسیحیان این عقیده را از مشرکین پیشین گرفته بودند.
از آنجا که فرزند از نظر ذات و حقیقت، بخشى از پدر است، براى فرشتگان یا حضرت مسیح(علیه السلام) و غیر او، سهمى از الوهیت قائل بودند و این از روشن ترین مظاهر شرک است.
پس از آن به بیان دلیل بر نفى شرک پرداخته، چنین مى گوید: اگر خداوند شریکى مى داشت و آلهه متعدد در جهان هستى حکومت مى کرد، هر یک از این خدایان، مخلوقات خاص خود را در پنجه تدبیر و اداره خویش قرار مى داد (و طبعاً هر بخشى از عالم، با نظام خاصى اداره مى شد، و این با وحدت نظامى که بر آن حاکم مى بینیم سازگار نیست) (إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِله بِما خَلَقَ).
به علاوه هر یک از این خدایان براى گسترش قلمرو حکومت خود، سعى داشتند بر دیگرى تفوق جویند و این خود سبب دیگرى براى از هم گسیختگى نظام جهان مى شد (وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض).
و در پایان آیه، به عنوان یک نتیجه گیرى کلى مى فرماید: منزه است خدا از توصیفى که آنها مى کنند (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ).
عصاره این سخن، این است که: ما به خوبى مشاهده مى کنیم نظام واحدى بر پهنه هستى حکومت مى کند، قوانین حاکم بر این جهان در زمین و آسمان همه یکسان است، نوامیسى که بر یک ذره فوق العاده کوچک اتم حکم فرما است بر منظومه شمسى و منظومه هاى عظیم دیگر نیز حاکم است.
و به گفته دانشمندان، اگر یک اتم را بزرگ کنیم شکل منظومه شمسى را به خود مى گیرد، و اگر به عکس منظومه شمسى را کوچک کنیم به صورت یک اتم در مى آید.
مطالعاتى که صاحب نظران در علوم مختلف با وسائل جدید درباره جهان هاى دور دست کرده اند، نیز همه حاکى از وحدت نظام کلى جهان است، این از یکسو.
از سوى دیگر، لازمه تعدد همیشه نوعى تباین است; چرا که اگر دو چیز، از هر نظر واحد باشند یک چیز مى شوند و دوگانگى معنى نخواهد داشت.
بنابراین، اگر براى این جهان، خدایان متعدد فرض کنیم، این چند گانگى بر مخلوقات جهان و نظام حاکم بر آنها اثر مى گذارد، و نتیجه آن عدم وحدت نظام آفرینش خواهد بود.
و از این گذشته، هر موجودى خواهان تکامل خویش است، مگر آن وجودى که از هر نظر کامل بوده باشد که تکامل در او مفهوم ندارد، و در مورد بحث ما که براى خدایان قلمروهاى جداگانه فرض کردیم، و طبعاً هیچکدام داراى کمال مطلق نیستند، طبیعى است هر کدام در صدد تکامل خویش باشد، بخواهد عالم هستى را در بست در قلمرو خود قرار دهد، و لازمه آن برترى طلبى هر یک بر دیگرى است، و نتیجه آن از هم پاشیدن نظام هستى است.
به این ترتیب، هر یک از دو جمله آیه فوق، اشاره به یک دلیل منطقى است و نوبت به این نمى رسد که: ما براى این دلائل جنبه اقناعى قائل باشیم نه منطقى.
تفسیر نمونه)
. … . … . … . … . … . … . … . … . … . … . …?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ب.ظ ]




?﷽?

? موقیعت شیعه بین مردم ?

? امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:

♦️ شیعیان ما سه گروهند :

1⃣ گروهی به ما نیکی میکنند

2⃣ گروهی به مردم نیکی میکنند

3⃣ گروهی دوستان ما را دوست می دارند و با دشمنان ما دشمنی می کنند.

? این گروه اولیا و برگزیدگان و حکما و علما هستند. خوشا به حالشان و عاقبتشان نیکو باد.

     

                                           

? ڪـتـاب #اسرار_آل_محمد ؛صـفـحه ۷۲۴
مترجم اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی



 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ب.ظ ]




 

 

ميلاد سرو بوستان ايستادگی
زيباترين گل باغ حسين (ع)
جوان رعنا و رشيد حسين (ع)
يادگار علے (ع)
گلستانے از زيباترين
گل هاے فداکارے
و دريايے از آبےِ عطوفت،
حضرت علی اکبر (ع) مبارک باد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-08] [ 07:06:00 ب.ظ ]




#یک_آیه_یک_درس


? يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ

? و خدا بر نگاه خیانت چشم خلق و اندیشه‌های نهانی دلها (ی مردم) آگاه است

((سوره غافر آیه ۱۹))

⚠️?⚠️ حواسمون باشه…
حساب دنیا و حسابگری در قیامت با کسی است که، حتی گوشه چشم ما رو هم دیده.
کسی که از رازِ دل همه‌مون باخبره

✴️ هر نگاه مخفیانه و یواشکی که داشتیم…
✴️ هر چشم و ابرویی که برای دیگران اومدیم…
✴️ هر فکری که تو دلمون پنهان بوده…
هر …
همــــه رو دیده و می‌بینه

??گناهی که تو سینه جا گرفت و ذهن رو مشغول کرد، احتمال رخ دادنش زیاده؛

?و حتی اگه انجامش ندی، دلت رو سیاه می‌کنه، و به قول حضرت عیسی، تو خونه‌ات، آتیشی آماده شده، که اگه به آتیش نکشونت، دست کم دودش فضای خونه رو سیاه و زشت می‌کنه

? اگه عزّت دنیا و آخرت می‌خوایم، باید با این خدای مهربون خالص باشیم.
که عزّت رو نه به بهانه، بلکه به بهای خلوص میده.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




⭕️ هل مِن مُعین…

 

 

? حضرت صادق میفرمایند: هیچ چهل نفری براى دعا نزد هم اجتماع نکنند و خداى عزوجل را در کارى نخوانند و دعا نکنند جز اینکه خداوند دعاى آنها را مستجاب کند، پس اگر چهل نفر نبودند، و چهار نفر بودند، نزد هم جمع شوند و ده بار خداى عزوجل را بخوانند خداوند دعایشان را اجابت کند، و اگر چهار نفر هم نباشند و یک نفر باشد که چهل مرتبه خدا را بخواند پس خداى عزیز جبار براى او اجابت کند.

 

? اصول کافی، ج ٤، ص ٢٤١

? در فرازی از دعای ندبه میگوییم: “هَلْ مِنْ مُعين فَاُطيلَ مَعَهُ الْعَويلَ وَالْبُكآءَ” و برای گریه در فراغ امام و دعا برای ظهورش، طلب همراهی میکنیم.

? در روایات ما، بر خواندن ادعیه ی مربوط به امام زمان به صورت جمعی تاکید بسیار شده است.

? چه بهتر که از این امتیاز، بیشترین استفاده را در جهت رسیدن به فرج نهایی، نماییم.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ب.ظ ]




 

 

 

?آیات9⃣4⃣و0⃣5⃣سوره مبارکه نحل

?↩️وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مِا فِى السَّمَوَتِ وَمَا فِى الْأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَ الْمَلَئِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ
?↩️يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ‏

?ترجمه?
و آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است از جنبده وفرشتگان، تنها براى خداوند سجده مى ‏كنند و تكبّر و سرپیچى نمى ‏كنند.
واز پروردگارشان كه حاكم و محیط بر آنهاست مى ‏ترسند و آنچه را فرمان داده شده ‏اند انجام مى ‏دهند.

?نکته ها ?
كلمه‏ ى «دابّة» به جاندارى گفته مى‏ شود كه از مكانى به مكان دیگر حركت كند و منتقل شود. این كلمه بر انسان و حیوان و جنّ اطلاق مى‏شود، ولى به فرشتگان گفته نمى ‏شود.

⚡️مراد از سجده ‏ى تمام موجودات آسمانى و زمینى، یا خضوع تكوینى و تسلیم بودن آنها در برابر قوانین هستى است و یا آنكه مراد سجد ه‏اى برخاسته از درك و شعور است، كه ظاهر آیات، دومى است، گرچه از درك و شعور ما خارج است!
اگر همه موجودات، همانند فرشتگان، در برابر خدا خاضع و ساجدند، چرا ما انسانها سجده نكنیم و استكبار ورزیم.
همه از بهر تو سرگشته و فرمان‏بردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى

⚡️پيام ها ↪️

1⃣↩️هستى، تنها در برابر خداى واحد، مطیع و ساجد است. «للَّه یسجد»

2⃣↩️در آسمان‏ها نیز موجودات زنده و جنبنده ساكن است. «ما فى السموات …من دابّة» چنانكه در آیه 29 سوره‏ ى شورى نیز مى ‏خوانیم: «و ما بثّ فیهما من دابّة»

3⃣↩️فرشتگان تسلیم محض خدا هستند. «و هم لایستكبرون»

4⃣↩️ ترس ما از خدا، بخاطر گناهانمان است، امّا ترس فرشتگان از خدا، ناشى از مقام وعظمت پروردگار است. «یخافون ربّهم من فوقهم» (چنانكه در مورد مؤمنان نیز قرآن مى‏فرماید: «واَمّا مَن خاف مقام ربّه»(14) )

5⃣↩️فرشتگان نه در ذات، روحیّه ‏ى استكبار دارند ونه در عمل. «لایستكبرون، یفعلون مایؤمرون»

6⃣↩️ریشه‏ ى ترك دستورات الهى، استكبار است. اگر ریشه رفت، عمل مى‏ آید. «لایستكبرون، یفعلون مایؤمرون»

7⃣↩️فرشتگان، مأموران الهى و مكلّف هستند. «یفعلون مایؤمرون»

 

?14) نازعات، 40.



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:52:00 ب.ظ ]




 


? امیرالمومنین (علیه السلام):

?️ هر ڪس در برنامه ریزی عقب بماند نابودی اش جلو افتد .

 

 

?غررالحکم|8045

? دوستانتان را دعوت کنید…?

?گنجینه احادیث?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




 

 

 


❤️ #امیرالمومنین_علیه_السلام:

☘ هر ناامیدی، ناکام است.

? کُلُّ قانِط، آیِس.

? غررالحکم ؛ح۶۸۴۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1397-02-07] [ 09:39:00 ق.ظ ]




 

#شعر_مهدوی
➰〰➰〰➰〰➰〰➰
از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را
به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را

روزیِ ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را

شاید ایام کهنسالیِ ما جلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را

چه قدَر چلّه نشستیم و عزادار شدیم
چه قدَر شمع خریدیم و ندیدیم تو را

گاهی اندازه‌ی یک پرده فقط فاصله بود
پرده را نیز کشیدیم و ندیدیم تو را

سعی کردیم شبی خواب ببینیم تو را
سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را

مدتی در پی تو رند و نظر باز شدیم
همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را

فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است
از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را

لاقل کاش دم خیمه‌ی تو جان بدهیم
تا بگوییم: رسیدیم و ندیدیم تو را



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-06] [ 11:03:00 ب.ظ ]




 

 

✨رسول خدا(ص)

گناه پی در پی،
قلب? را می میراند.

مجموعه ورام؛2:118

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ب.ظ ]




“تسلیم"یعنی تمام آنچه در این لحظه
اتفاق می افتد خوش است

تسلیم یعنی اگر تمام شواهد وتعاریف
عالم گفتند نرو تو،به یک اشارت ساده ی
دل بروی.
تسلیم یعنی برسی به آنجا که با تمام
حوادث روز مره زندگی به صلح
برسی.

صلح باخدا,صلح باخودت, صلح با جهان
هستی و صلح با دیگر انسانها

تسلیم یعنی نه نگران فردا ونه تماشاگر
دیروز.

تسلیم یعنی باور اینکه او احسن الخالقین است.

یعنی باور کنیم که ذهن ما فقط در میان راه حل های تکراری گذشته می گردد و
به دنبال خلق راه حل های
جدیدنیست.

یعنی باور اینکه خالق متعال راه حل
تکراری خلق نمیکند.

تسلیم یعنی خدا ،نگهدار غم, خدا، نگهدار تشویش و بدرود اضطراب.

تسلیم یعنی …… رها شدن ,,

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:59:00 ب.ظ ]




حکمت ,مواجه شدن با همان حقایق
هستی است که پشت پرده ظاهر آن قرار
دارد.
به عبارت دیگر حکیم در هر چیزی
واقعیت وحقیقت ان را می بیند و
بنابراین عمل او اخلاقی است.

پس حکمت در اخلاق انجام عملی است
که با توجه به دو وجه واقعیت وحقیقت
انجام شود.
اخلاق حکیمانه یا اخلاق مبتنی بر
حکمت عبارت است از خلق وخویی که
بافلسفه خلقت وفطرت انسان ویا
رسالت بشری اش درعالم هستی هم خوانی وهمفازی داشته باشد.

حکمت چیزی نیست که انسان بتواند با
سعی وتلاش به آن برسد بلکه فیض الهی
است که بر مبنای توجه واشتیاق
انسان جاری میشود,,



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]




#تأمل

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگفت:گاهی باخودم میخواندم(ای من فدای آنکه زبانش ودلش یکی است)درعالم معنا,سلمان رابه من نشان دادندوگفتند:این شخص دل وزبانش یکی است ومیخواهیم تورافدای اوکنیم.من گفتم:حاضرنیستم فدای سلمان شوم.من فدای پیامبروامام میشوم.
فهمیدم حرف هایی که میزنیم ,همه حساب دارد وبایستی آنهارا راست بگوییم وازآنجاکه حاضربودم نوکری سلمان را بجا آورم،ازآن پس میخواندم"ای من غلام آنکه زبان و دلش یکیست".

 


☘هزارویک حکایت,به نقل از:تندیس اخلاص،ص۹۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ب.ظ ]




?.????????????.?

سوره مومنون آیه۹۱

?… . … . … . … . … . … . … . … . … . … ..?
آیه۹۱) «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَٰهٍ ۚ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ»

… . … . … . … . … . . ??. … . … . … . … . ..
آیه۹۱) خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست، و اگر جز اين بود، قطعاً هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مى‌برد، و حتماً بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوّق مى‌جستند. منزه است خدا از آنچه وصف مى‌كنند.

?… . … . … . … . … . … . … . … . … . … ..?
تفسیر آیه۹۱) شرک جهان را به تباهى مى کشد.
در آیات گذشته بحث هائى در زمینه معاد، مالکیت، حاکمیت و ربوبیت پروردگار بیان شد، آیات مورد بحث، به مسأله نفى شرک پرداخته، قسمتى از انحرافات مشرکان را مطرح کرده، و به آن پاسخ مى گوید:
نخست مى فرماید: خداوند هرگز فرزندى براى خود برنگزیده است و معبود دیگرى با او نیست (مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِنْ وَلَد وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِله).
اعتقاد به وجود فرزند براى خدا، منحصر به مسیحیان نیست که عیسى (علیه السلام)را فرزند حقیقى! او مى خوانند، این اعتقاد براى مشرکان نیز بود که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند، و شاید مسیحیان این عقیده را از مشرکین پیشین گرفته بودند.
از آنجا که فرزند از نظر ذات و حقیقت، بخشى از پدر است، براى فرشتگان یا حضرت مسیح(علیه السلام) و غیر او، سهمى از الوهیت قائل بودند و این از روشن ترین مظاهر شرک است.
پس از آن به بیان دلیل بر نفى شرک پرداخته، چنین مى گوید: اگر خداوند شریکى مى داشت و آلهه متعدد در جهان هستى حکومت مى کرد، هر یک از این خدایان، مخلوقات خاص خود را در پنجه تدبیر و اداره خویش قرار مى داد (و طبعاً هر بخشى از عالم، با نظام خاصى اداره مى شد، و این با وحدت نظامى که بر آن حاکم مى بینیم سازگار نیست) (إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِله بِما خَلَقَ).
به علاوه هر یک از این خدایان براى گسترش قلمرو حکومت خود، سعى داشتند بر دیگرى تفوق جویند و این خود سبب دیگرى براى از هم گسیختگى نظام جهان مى شد (وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض).
و در پایان آیه، به عنوان یک نتیجه گیرى کلى مى فرماید: منزه است خدا از توصیفى که آنها مى کنند (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ).
عصاره این سخن، این است که: ما به خوبى مشاهده مى کنیم نظام واحدى بر پهنه هستى حکومت مى کند، قوانین حاکم بر این جهان در زمین و آسمان همه یکسان است، نوامیسى که بر یک ذره فوق العاده کوچک اتم حکم فرما است بر منظومه شمسى و منظومه هاى عظیم دیگر نیز حاکم است.
و به گفته دانشمندان، اگر یک اتم را بزرگ کنیم شکل منظومه شمسى را به خود مى گیرد، و اگر به عکس منظومه شمسى را کوچک کنیم به صورت یک اتم در مى آید.
مطالعاتى که صاحب نظران در علوم مختلف با وسائل جدید درباره جهان هاى دور دست کرده اند، نیز همه حاکى از وحدت نظام کلى جهان است، این از یکسو.
از سوى دیگر، لازمه تعدد همیشه نوعى تباین است; چرا که اگر دو چیز، از هر نظر واحد باشند یک چیز مى شوند و دوگانگى معنى نخواهد داشت.
بنابراین، اگر براى این جهان، خدایان متعدد فرض کنیم، این چند گانگى بر مخلوقات جهان و نظام حاکم بر آنها اثر مى گذارد، و نتیجه آن عدم وحدت نظام آفرینش خواهد بود.
و از این گذشته، هر موجودى خواهان تکامل خویش است، مگر آن وجودى که از هر نظر کامل بوده باشد که تکامل در او مفهوم ندارد، و در مورد بحث ما که براى خدایان قلمروهاى جداگانه فرض کردیم، و طبعاً هیچکدام داراى کمال مطلق نیستند، طبیعى است هر کدام در صدد تکامل خویش باشد، بخواهد عالم هستى را در بست در قلمرو خود قرار دهد، و لازمه آن برترى طلبى هر یک بر دیگرى است، و نتیجه آن از هم پاشیدن نظام هستى است.
به این ترتیب، هر یک از دو جمله آیه فوق، اشاره به یک دلیل منطقى است و نوبت به این نمى رسد که: ما براى این دلائل جنبه اقناعى قائل باشیم نه منطقى.
تفسیر نمونه)
. … . … . … . … . … . … . … . … . … . … . …?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:39:00 ب.ظ ]




#نهج_البلاغه


✨از دنیای فانی برای آخرت جاویدان توشه بردار ، و برای سفر آخرت وسایل لازم را آماده کن ، و چشم به برق نجات بدوز ، و بار سفر بر بند.✨


? #خطبه ۲۲۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




 

 


?در پخت غذا به خانمتون سخت نگیرید
❣پیامبر ص:
❤️مؤمن بہ میل و رغبٺ خانواده اش غذا مےخورد ولے منافق میل و رغبت خود را بہ خانواده اش ٺحمیل مےڪند.

 


?کافی،ج۴ص۱۲
?❤️

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-05] [ 11:26:00 ق.ظ ]




 

?جزء چهاردهم?

?آیه3⃣4⃣سوره مبارکه نحل

?⬅️وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالاً نُّوحِى إِلَيْهِمْ فَسْئَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

?ترجمه▪️
ما قبل از تو نیز، جز مردانى كه به سویشان وحى مى ‏نمودیم (فرشته یا موجود دیگرى را) نفرستادیم (كه آنها از آمدن تو تعجب مى ‏كنند، به آنها بگو:) اگر نمى ‏دانید از اهل ذكر بپرسید.

?نکته ها?
این آیه یك اصل كلى را كه عقل هر بشرى مى‏پذیرد، مطرح مى‏ كند وآن مراجعه به اهل علم وكارشناس است، یعنى هر چه را نمى‏ دانید از آگاهان واهل خبره‏ ى آن‏ سؤال كنید. البته در زمینه ‏ى مسائل دینى، بهترین مصداقِ «اهل ذكر» اهل‏ بیت پیامبرند. و روایات زیادى از طریق شیعه و سنّى به این مضمون وارد شده كه در جلد سوم ملحقات احقاق الحق، صفحه‏ ى 482 به بعد نقل شده است.

?طبرى، ابن كثیر و آلوسى نیز در تفاسیرشان، ذیل این آیه، اهلِ ذكر را اهل بیت پیامبر معرفى كرده ‏اند.
در جلد 23 بحار صفحه 172 به بعد، حدود شصت روایت در این باره نقل شده كه در برخى از آنها، امامان معصوم فرموده ‏اند: «نحن واللَّه اهل الذكر المسئولون» بخدا قسم ما هستیم، آن اهل ذكرى كه مردم باید سؤالات خود را از آنان بپرسند.

?پيام ها ↘️↘️

1⃣⬅️ پیامبران الهى همه از جنس خود بشر بوده ‏اند، نه از جنس فرشتگان. «و ما ارسلنا …الاّ رجالاً»

2⃣⬅️ پیامبران، همه مرد بوده‏ اند، آنهم مردانِ بالغ ورشید. (گرچه بعضى مثل عیسى و یحیى ‏علیهما السلام در طفولیت به نبوت رسیده‏ اند.) «رجالاً»

3⃣⬅️نزول وحى الهى بر یك انسان تعجبى ندارد، این سنت خداوند براى هدایت بشر بوده است. «رجالاً نوحى الیهم»

4⃣⬅️جهل عذر نیست، پرسیدن و دانستن وظیفه است. «فسئلوا»

5⃣⬅️مسائل دین را باید از كارشناس دین پرسید، نه هر كس اندك آشنائى با دین دارد. «فسئلوا اهل الذكر»

6⃣⬅️ آنجا كه انسان خود چیزى را مى ‏داند، سؤال معنى ندارد، مگر آنكه بخواهد از دانسته‏ ى خود فرار كند. «فسئلوا … ان كنتم لاتعلمون»

7⃣⬅️اگر پرسش از اهل ذكر لازم باشد، پس پذیرش پاسخ او نیز لازم است، وگرنه سؤال لغو است. «فسئلوا اهل الذكر»

8⃣⬅️آنجا سؤال كنیم كه خود نتوانیم بدانیم، نه آنكه هر چه را نمى‏ دانیم، بدون آنكه فكر و تأملى كنیم، فوراً سؤال كنیم. آیه نمى ‏فرماید: «فسئلوا …ان لم تعلموا» اگر نمى‏دانید سؤال كنید، بلكه مى ‏فرماید: «فسئلوا …ان كنتم لاتعلمون» یعنى اگر نمى‏ توانید بدانید، سؤال كنید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ق.ظ ]




 

✅ رسول اڪرم صلی الله علیه وآلہ?✨

? براے پیشرفت در کارهایتان
از مخفے ڪارے کمک بگیرید، زیـرا کہ مـردم بہ هـر صاحب نعمتے «حسادت» مےکنند.

 

? احادیث الطلاب ۴۱۵

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-02-04] [ 11:30:00 ب.ظ ]




 

 

? تصویری از حدیث معروف امیرالمؤمنین، بر روی سنگ قبر پژوهشگرِ آلمانی، خانم شیمل:

?✨النَّاسُ نِیَامٌ، فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا.

? «مردم خوابند، هنگامی که بمیرند بیدار می‌شوند»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:20:00 ب.ظ ]





«هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لايَعْلَمُونَ.» آیا آنان که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند، برابرند؟ (1)

سنت نادانی و در جهل به سر بردن دوران جاهلیت، با طلوع خورشید اسلام، از میان رفت و جای خود را به علم‌آموزی و دانش‌طلبی داد. قرآن، معجزه پیامبر، کتابی است مکتوب؛ تا غیرمستقیم مسلمانان طالب حق و حقیقت را به فراگیری خواندن و نوشتن دعوت کند.

در جای‌جای این کتاب آسمانی بر دانش و معرفت و آگاهی تأکیدات فراوانی شده است؛ به طوری‌که خداوند درجات والایی را برای عالمان در نظر گرفته است: «يرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ.» خداوند کساني را که ايمان آورده‌اند و کساني را که علم به آنان داده شده درجات عظيمي مي‌بخشد (2).

در این میان آن‌چه که مهم است، نحوه برخورد و تسری این تأکیدات در مورد زنان است. بررسی این‌که آیا اسلام همان اندازه که به مردان توصیه به علم‌آموزی دارد، به زنان نیز توصیه دارد یا خیر و نحوه این وصایا و تأکیدات چگونه است، امری است که در این یادداشت و به بهانه سال‌روز نهضت سوادآموزی، نگاهی به آن خواهیم داشت.

توصیه اسلام به کسب علم
آیات فراوانی که در قرآن به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر علم‌آموزی و کسب دانش تأکید دارد و از آنان به نیکی یاد می‌کند؛ آیاتی مانند:

1.    «وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ…» تفسير آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي‌دانند (3).

2.    «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يتْلَی عَلَيهِمْ يخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا.» بگو: خواه به آن ايمان بياوريد، و خواه ايمان نياوريد، کساني که پيش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامي که (اين آيات) بر آنان خوانده مي‌شود، سجده‌کنان به خاک مي‌افتند (4).

3.    «وَيرَی الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ.» کساني که به ايشان علم داده شده، آن‌چه را از سوي پروردگارت بر تو نازل شده حق مي دانند (5).

4.    يرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ.» خداوند کساني را که ايمان آورده‌اند و کساني را که علم به آنان داده شده درجات عظيمي مي‌بخشد؛ و خداوند به آن‌چه انجام مي‌دهيد آگاه است (6).

5.    «قُلْ هَلْ يسْتَوِي الْأَعْمَی وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ.» بگو: آيا نابينا و بينا يکسانند؟! يا ظلمت‌ها و نور (ایمان و آگاهی) برابرند؟! (7)

6.    «…لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ.» ولي راسخان در علم از آن‌ها، و مؤمنان (از امت اسلام)، به تمام آن‌چه بر تو نازل شده، و آن‌چه پيش از تو نازل گرديده، ايمان مي‌آورند (8).

آن‌چه در آیات قرآن نسبت به علم و برتری آن آمده است، همه مفاهیم و کلماتی عام هستند، که به جنسیت اشاره‌ای ندارند. 

علاوه بر آیات، در روایات نیز بر این امر تأکید فراوانی شده است:
1.    پيامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايد: «علم‌آموزي بر هر مسلماني واجب است.» (9)

2.    امام صادق علیه‌السلام نيز فرموده است: «برتري عالم بر عابد مانند برتري ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است.» (10)

3.    پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرموده‌اند: «علم را بیاموزید، هرچند در چین باشد.» (11)

آن‌چه روایات نیز بدان اشاره دارد، اموری فارغ از جنسیت است؛ توصیه‌هایی به هر دو جنس زن و مرد. علاوه بر این توصیه‌های همگانی، بنابر نقش و جایگاه زن در خانواده و جامعه، می‌توان به احادیث دیگری اشاره کرد که بر توصیه به علم، خاص زنان تأکید دارد:

1.    امام کاظم علیه‌السلام در روایتی که به صفات زن مورد انتخاب اشاره کرده است و می‌فرمایند: «زنی را برگزین که صاحب اندیشه و قدرت تعقل و نیز دارای ادب باشد.» (12)

2.    امام علی و امام صادق علیهما‌السلام نیز در روایات جداگانه‌ای در زمینه ازدواج بر آن تأکید دارند که «از ازدواج با زنان نادان بپرهیزید.» (13)

3.    اهمیت آگاهی در زنان به حدی است که در مورد کسی که کودک را شیر می‌دهد نیز توصیه شده است: «دایگی فرزندانتان را به زنان احمق نسپارید؛ زیرا حماقت او به‌واسطه شیردادنش به فرزند سرایت می‌کند.» (14)

4.    حتی در زمینه تربیت فرزندان نیز در روایتی از امام علی علیه‌السلام آمده است: «فرزندانتان را به طلب دانش فرمان دهید.» (15) و پیامبر نیز یکی از حقوق فرزند بر پدر و مادر را سوادآموزی عنوان کرده‌اند (16).

روایتی متناقض
در کنار تمام روایات بیان‌شده که به برابری زن و مرد در تعلیم اشاره داشت، روایتی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده که زنان را ا

ز آموختن کتابت نهی کرده است. این روایت علی‌رغم آن‌که در کتب شیعه و سنی نقل شده است، اما بنابر آن‌چه که تا امروز در سنت ائمه علیهم‌السلام و شیوه فقها دیده می‌شود، بدان عمل نشده است.

قال رسول‌اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: «… به زنان نوشتن نیاموزید، بلکه به آن‌ها نخ‌ریسی و سوره نور را بیاموزید.» (17)

سلسله راویان این حدیث، نه قطعیت پذیرش دارد و نه قطعیت رد؛ لذا ناچاریم که آن را از نظر محتوایی مورد بررسی قرار دهیم. 

الف) این روایت در تعارض با آیات متعدد مشترکی است که به بخشی از آن‌ها اشاره کردیم.

ب‌)    روایت در تناقض با سیره و سنت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه‌اطهار علیهم‌السلام است.

ج‌)    روایت فوق با روایات متعدد دیگری در این باب که به بخشی از آن‌ها اشاره شد، تناقض دارد؛ روایاتی که بعضاً از سلسله سندی معتبر و غیرقابل خدشه‌ای برخوردارند.

د‌)    با توجه به آموزه‌های اصلی و اصولی دین، تفاوتی میان زن و مرد در هیچ بعدی از ابعاد دین وجود ندارد؛ مگر در موارد خاص که مسلماً علم‌آموزی از این موارد نیست.

ه‌)    انحصار مواد آموزشی به زنان، در سوره نور و نخ‌ریسی، با ابعاد معنوی و انسان‌ساز دین منافات دارد و نمی‌توان دین را در مورد زنان تا بدین حد بسیط و ساده قلمداد کرد.

در نتیجه، از مجموعه آن‌چه که گذشت و با توجه به تضاد و تعارض این روایت در تناسب با آیات و روایات و سنت متعدد معصومین علیهم‌السلام در این باب، به نظر می‌رسد که استناد به چنین روایتی با اشکال مواجه خواهد بود.

وجهه زنانه کسب علم
هدف انبیاء و ائمه‌اطهار علیهم‌السلام تعلیم انسان‌ها بود؛ بالطبع این امر را از دختران و همسران خویش آغاز کردند تا در سایه این علم‌آموزی، زنان بتوانند رسالت پدران و همسران و فرزندان خویش را در امر تبلیغ دین به‌عهده گیرند. درست به همین خاطر است که زمانی که عده‌ای از زنان برای بهره‌مندی بیشتر از حضور پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خدمت ایشان رسیده و گفتند: ای پیامبر خدا! مردان بر ما فزونی یافته‌اند، روزی را مخصوص ما قرار ده (که در آن به تعلم مسایل اسلامی بپردازیم). و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با رویی گشاده از این پیشنهاد ایشان استقبال کرده و روزی را مخصوص آنان قرار دادند که در آن به وعظ و تعلیم و تذکر زنان می‌پرداختند (18).

این دیدگاه، دیدگاه دین در مورد زن است؛ زنی که مادر است و انسان‌ساز، همسر است و حامی و پشتوانه، زن است و عضوی از جامعه. در این دیدگاه، آگاهی زن، آگاهی تمام جامعه است و فکر درست و اندیشه ورزیده و فهیم او، سازنده آینده‌ای است که یا خود می‌سازد و یا زمینه‌ساز آن است.

ازهمین‌روست که مقام معظم رهبری در ترسیم سیمای زن مسلمان فرهیخته می‌فرماید: «توصیه‌ای که می‌کنم این است که خواهران و دختران عزیز من، این آگاهی‌ها را بیشتر کنید. کتاب، مطالعه، دقت، تحقیق، درس، ورود در مسایل مورد ابتلای روز و اهتمام به کارهای دینی جزو وظایف حتمی و مسلمی است که امروز زنان کشور باید خودشان را مثل مردان موظف بدانند. شما هستید که فرزندان صالحی را تربیت می‌کنید، شما هستید که همسران خودتان را برای ورود در میدان‌های خوب تشجیع می‌کنید، بسیاری از زنان، شوهران خودشان را بهشتی می‌کنند و آن‌ها را از مشکلات دنیا و آخرت نجات می‌دهند، چنین ارزشی را کار و تلاش و آگاهی و موضع‌گیری زن دارد.» (19)

و با همین دیدگاه است که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، پس از نقل سرگذشت تأسف‌بار زن درطول تاریخ می‌گوید: «زن در تمام احكام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریك است و در هر امری كه مرد استقلال دارد، مانند: ارث، كسب، معامله، تعلیم و تربیت و دفاع از حقوق و غیره، زن هم مستقل است؛ مگر در مواردی كه با مقتضای طبیعتش مخالف باشد.» (20)

استاد شهید مطهری نیز درباره آموزش زنان می‌گوید: «خداوند فكر و استعداد درس‌خواندن را و میل و شوق به آن را همان‌طور كه در مرد قرار داده، در زن هم قرار داده و منع او چیزی جز جلوی استعداد خدادادی را گرفتن نیست.» (21)

در تمام دوران شکوفایی اندیشه و عمل اسلامی، این زنان مسلمان بودند که در علم و تحصیل و آگاهی گوی سبقت را از سایر زنان هم‌عصر خود ربوده بودند. «در مقایسه زندگی زن در جامعه اسلامی با نحوه زندگی زن یونانی و مسیحی در قرون وسطی، به روشنی می‌توان دریافت كه زن مسلمان در آن روزگار به چه پایگاه بلندی از رشد عقلی و روحی و تأثیر فعال در زندگی جامعه اسلامی دست یافته بود؛ زیرا در بین دانشمندان یونانی چنان‌چه آرای اسپرطیین و افلاطون را كنار بگذاریم، به‌رغم آن تمدن و پیشرفتی كه در علوم و برنامه‌های اجتماعی داشتند، نسبت به زن و حق برابری او در زندگی اجتماعی با مرد بخل ورزیده و این طبقه را به عنوان كالایی برای كام‌جویی به شمار آورده‌اند. زن مسیحی نیز در آن جهل و بی‌خبری كه بر اروپای قرون وسطایی سایه افكنده بود، با مرد مسیحی شریك بود و

اگر چند مورد زنانی را كه سهم قابل ملاحظه‌ای در تعلیم داشتند در برخی از دانشگاه های جنوبی اروپا به كار تدریس پرداخته‌اند از بقیه جدا كنیم، در دانشگاه‌های شمالی برای پذیرش زن هیچ‌گونه گذشتی روا نگردیده و محتمل است كه دانشگاه‌های جنوبی اروپا تحت‌تأثیر آرا و رسوم اسلامی قرار گرفته باشد؛ زیرا پیوند فرهنگی بین دنیای شرق و غرب در نقاط جنوبی اروپا شدت داشته است.» (22)

زنان عالم و اندیشمند تاریخ اسلام
در راستای اهمیت و ضرورت کسب دانش بر زن و مرد، به نمونه‌هایی در تاریخ از فعالیت علمی زنان در حوزه‌های مختلف برمی‌خوریم که مروری بر بخش کوچکی از آن‌ها، به عنوان شاهد مثالی برای بحث، خالی از فایده نیست.

ابن حجر عسقلانی در كتاب خود از تعداد 1552 نفر (23) و ابن اثیر از بیش از هزار نفر زنان صحابه رسول خدا نام می‌برند كه مصادر فقه و حدیث و تفسیر و تاریخ و سیره بوده‌اند (24).

این تعداد نشان از آن دارد که عموم زنان در دوران صدر اسلام، تحصیلات عالیه در موضوعاتی چون فقه و حدیث داشتند؛ به‌طوری‌که در کتب حدیثی شرح حال بالغ بر 1543 زن حدیث‌دان را می‌توان یافت (25). این امر حكایت از آن دارد كه در آن زمان برای آموزش زنان بستر مناسبی وجود داشت و استادان زن غالباً در مساجد و یا اماكن عمومی به تدریس و بیان حدیث می‌پرداختند و شنیدن حدیث و مسایل علمی در محضر زنان در خانه‌ها و با اجازه از همسران ایشان صورت می‌گرفت (26).

شفا دختر عبدالله بن عبد شمس
بلاذری از یک زن قریشی در میان 17 نفر باسواد هنگام ظهور اسلام یاد می‌کند، که خواندن و نوشتن می‌دانست. شفا، دختر عبدالله بن عبد شمس از مهاجران اولیه و از زنان فاضله‌ای بود (27) که به دستور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به حفصه همسر پیامبر كتابت آموخت (28).

ام سلمه
ام سلمه از فقهای زنان صحابه به شمار می‌رفت (29)؛ درباره علم و اجتهاد او كافی است كه بگوییم احادیثی كه ام سلمه از پیغمبر روایت كرده، بالغ بر 378 حدیث است (30) و روایات او در فضیلت علی علیه‌السلام (31) و اشعارش درباره ولایت اهل بیت علیهم‌السلام معروف است (32).

اسماء بنت عمیس
او از زنان فاضل و بزرگوار روزگار خویش و از اولین گروندگان به اسلام بود كه همراه همسرش جعفر طیار، برای پیشبرد اسلام به حبشه مهاجرت كرد و در سال فتح خیبر در سال هشتم به مدینه بازگشت. اسما، این راوی موثق رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، از شهود و از تكذیب‌كنندگان حدیث جعلی «نحن معاشر الانبیاء لانورث، ما تركناه صدقه» (33) و از راویان حدیث غدیر است. قریب 30 تن از بزرگان حدیث شیعه و سنی از اسماء روایت نقل كرده و او را توثیق كرده‌اند (34).

سكینه دختر امام حسین علیه‌السلام
بنابر نقل‌های معتبر تاریخی، مادر او رباب است. امام حسین علیه‌السلام علاقه زیادی به ایشان داشت. اشعار بلند ایشان در رثای پدر بزرگوارشان در تاریخ ثبت است. ابن خلكان می‌گوید: سكینه، بزرگ‌ترین زنان عصر خود بود و زیباترین و ظریف‌ترین و نیكوترین آن‌ها در اخلاق و فضیلت به شمار می‌رفت (35).

(در همین زمینه: مادر و دختری که امام حسین (ع) برایشان شعر سرودند/ شعرا و ادبای معروف از محضر سکینه (س) استفاده می‌کردند)

فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها
دختر بزرگوار امام کاظم علیه‌السلام از بانوان عالمه و فرهیخته‌ای است که جماعتی از ارباب علم و حديث رواياتی از ايشان نقل و ایشان نيز رواياتی از آبای طاهرين خود نقل كرده‌اند. (36) مزار این بانوی بزرگوار در قم، هم‌چنان ملجاء و مأوای شیعیان جویای حق و حقیقت است.

سعیده
در احوال سعیده خدمتگزار امام صادق علیه‌السلام بیان شده است که او زنی صاحب فضل بود که نزد امام صادق علیه‌السلام آموزش می‌دید. امام رضا علیه‌السلام در مدح او فرموده‌اند: «سعیده شناختی قوی نسبت به تفکرات مختلف داشت و بسیار دقیق تفکر صحیح را تشخیص می‌داد.» (37)

سیده نفیسه 
نفیسه، دختر ابومحمد حسن بن زید از تبار امیر مؤمنان علی علیه‌السلام و از زنان صالح و پرهیزگار بود. او در علم حدیث آن‌چنان تبحر داشت كه بسیاری از دانشمندان نامی و مجتهدان از جمله امام شافعی به هنگام اوج نام‌آوری خود در فسطاط مصر، پای درس او می‌نشستند و استماع حدیث می‌كردند. هنگامی كه امام شافعی فوت كرد، جنازه او را به خانه سیده نفیسه بردند و او نماز خواند (38).

مادر حسن بصری
بنا به گفته ابن خلكان، مادر حسن بصری، در زمانی كه پسرش حسن به نقل داستان‌های دینی و تشكیل مجالس درس برای مردان مشغول بود، برای زنان داستان‌های دینی تعریف کرده و با سخنان پندآمیز آنان را موعظه و ارشاد می‌كرد (39).

روایت و نقل حدیث تنها یک بعد از ابعاد فرهنگی زنان آن روزگار بود، اما  محدود به آن نبود. زنان در آن دوره به همان میزان که روایت‌گر و اسلام‌شناس بودند، شاعر و ادیب هم بودند. چنان‌چه در مورد سکینه، دختر امام حسین علیه‌السلام بدان اشاره شد. 

زنان، در طبابت نیز وارد بودند؛ به عنوان مثا

ل زينب‏ دختر بنی‌اود، چشم‌پزشك كاردان و ماهری بود که در ميان عرب شهرت داشت. حماد ابن اسحاق از پدرش‏نقل می‌كند: پيش زنی از قبيله بنی‌اود رفتم تا چشم دردم را درمان كند و او درمان كرد و آن‌گاه گفت: كمی چشمت را فرو بند تا دارو درون آن رود، چشمم را فرو بستم ‏و شعری که در وصف زن طبیبی بود را خواندم. زن چشم‌پزشك تبسم كرد و گفت: می‌دانی اين شعر درباره چه كسی سروده شده است؟ گفتم: نه! گفت: به خدا درباره من، من همان زينبم كه در شعر است و پزشك قبيله بنی‌اود (40)..

 

 

 

نتیجه‌گیری :
با اندکی تأمل می‌توان دلیل این تأکیدات دین بر علم‌آموزی، خصوصاً در زنان را دریافت:

1.    زنان نیمی از جامعه‌اند که از حقوق برابری با نیم دیگر آن جامعه برخوردارند. مقام معظم رهبری درباره تشویق زنان به برخورداری از این حق می‌فرمایند: «نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئله‌ انسانیت، سِیر مقامات معنوی، استعدادهای فراوان فکری و علمی هیچ تفاوتی نیست.» (41) «دانش، چیز بسیار عزیزی است و من طرفدار این هستم که زنان در جامعه ما در همه رشته‌ها دانشمند بشوند.» (42)

2.    تعلیم زنان، تعلیم تمام جامعه است. آگاهی زنان، نه تنها آگاهی خود ایشان که آگاهی تمام افراد وابسته به آن‌هاست. هرچه سطح دانش و معرفت زنان بالاتر رود، نسل آینده که در دامان آنان تربیت می‌یابند، رشد بیشتری خواهد یافت. ارتقای فکر و عمل جامعه تا حد بسیاری مرهون تربیت مادرانی است که در حساس‌ترین ایام زندگی فرد، ایام حک‌شدن عمیق آموزه‌ها در ذهن، معارف و آداب را در ذهن و وجود فرزندان خود تثبیت کرده‌اند.

3.    آموزش است که زنان را مدیر معنوی خانواده خواهد کرد؛ بدون آموزش نمی‌توان از زن توقع آرامش‌گری و حمایت از مرد را داشت. باید دانست، باید دین و ظرایف آن را شناخت تا در هنگام نیاز، حامی مرد شد و او را حمایت‌گرانه به میدان فرستاد. مقام معظم رهبری دغدغه‌مندانه می‌فرمایند: «از جمله کارهای بسیار اساسی، باسوادکردن زنان است. از جمله کارهای بسیار مهم، کتابخوان‌کردن زنان است. …این کتاب‌ها معارف بشری است که ذهن‌ها را برای بهتر فهمیدن، بهتر اندیشیدن، بهتر ابتکار کردن، و در موضع بهتر و صحیح‌تری قرار گرفتن، آماده می‌کند.» (43)

4.    در مرحله آخر این حیات و حضور و آگاهی زنان است که می‌تواند جامعه‌ساز و تحول‌آفرین باشد. مقام معظم رهبری در این‌باره می‌فرمایند: «بیداری زنان، احساس شخصیت و هویت در میان بانوان، آگاهی و بصیرت در میان جامعه زن، تأثیرش بر روی بیداری اسلامی و عزت اسلامی یک تأثیر مضاعف است.» (44)

منابع
1.    سوره زمر، آیه9.
2.    سوره مجادله، آیه11.
3.    سوره آل‌عمران، آیه7.
4.    سوره اسراء، آیه107.
5.    سوره سبا، آیه6.
6.    سوره مجادله، آیه11.
7.    سوره رعد، آیه16.
8.    سوره نساء، آیه162.
9.    الكافي، ج1، ص30، ح1/ وسایل الشيعه، ج27، ص26، ح33115/ بحارالانوار، ج1، ص172، ح26.
10.    الكافي، ج1، ص34، ح1.
11.    بحار الانوار، ج 1، ص 180.
12.    وسایل الشیعه، ج14، ص13.
13.    همان، ج14، ص19-20.
14.    همان، ج15، ص188.
15.    کنز العمال، ح45953.
16.    بحار الانوار، ج74، ص80.
17.    وسایل الشیعه، ج 14، صص 127-126.
18.    صحیح بخاری، ج1، ص30، كتاب العلم/ ابوعبیده، عنایه النساء بالحدیث النبوی، ص56.
19.    بیانات در جمع زنان شهر ارومیه: 28/6/1375.
20.    علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 2، ص284، ترجمه ج2، ص 383.
21.    مطهری، گفتار ما، ص122-136.
22.    اسماء فهمی، مبادی التربیه الاسلامیه، ص152.
23.    ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج5، ص219-483.
24.    ابن اثیر، اسدالغابه، ج5، ص389.
25.    در تنقیح المقال مامقانی، ج3، ص69-83/ معجم رجال الحدیث، ج23، ص170-201/ اسدالغابه، ج5 و… احوال این بانوان مورد بررسی قرار گرفته است.
26.    تاریخ دانشگاه‌های اسلامی، ص369.
27.    طبقات ابن سعد، ج8، ص196.
28.    بلاذری، فتوح البلدان، ص459-458.
29.    ذهبی، مرآه الجنان، ج1، ص37.
30.    زركلی، الاعلام، ج9، ص104.
31.    المستدرك علی الصحیحین، ص130.
32.    المناقب، ج3، ص130.
33.    شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج19، ص2.
34.    الطبقات الكبری ص280.
35.    ابن خلكان، وفیات الاعیان، ج2، ص131.
36.    بحارالانوار، ج‏60، ص216.
37.    رجال کشی، ص366.
38.    وفیات الاعیان، ج 5، ص56-57.
39.    همان، ج1، ص160.
40.    عيون‏الانباء فی‏طبقات الاطباء، ص181.
41.    بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور: 30/1/1393.
42.    بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان: 4/10/1370.
43.    همان.
44.    بیانات در دیدار در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی: 21/4/1391.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:42:00 ب.ظ ]




 

 

?امام علی علیه السلام:

?اللسان سبع ان خلی عنه عقر

(زبان، بسان حیوان درنده ايست که اگر رهایش کنی می گزد. )

?حکمت ۵۷ نهج البلاغه دشتی

?گنجینه احادیث?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ب.ظ ]




?امام صادق عليه السلام :?
ثَلَاثَةٌ إِنْ يَعْلَمْهُنَّ الْمُؤْمِنُ كَانَتْ زِيَادَةً فِي عُمُرِهِ وَ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ…تَطْوِيلُهُ فِي رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ فِي صَلَاتِهِ وتَطْوِيلُهُ لِجُلُوسِهِ عَلَى طَعَامِهِ إِذَا أَطْعَمَ عَلَى مَائِدَتِهِ وَ اصْطِنَاعُهُ الْمَعْرُوفَ إِلَى أَهْلِهِ.

?سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره مندى او از نعمت‏ها مى‏ شود…
?طول دادن ركوع و سجده،
?زياد نشستن بر سر سفره ‏اى كه در آن ديگران را اطعام مى ‏كند
?و خوش رفتارى ‏اش با خانواده.

 

 

?كافى(ط-الاسلامیه) ج 4، ص 49، ح 15

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:25:00 ب.ظ ]




 

 

?جزء چهاردهم?

?آیه8⃣3⃣سوره مبارکه نحل

?⬅️وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ بَلَى‏ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

?ترجمه?
وبا شدیدترین نوع سوگندشان، به خدا سوگند یاد كردند كه هر كس مى ‏میرد خداوند او را برنخواهد انگیخت. آرى (رستاخیز مردگان) وعده حقى است بر خداوند (وآن را وفا خواهد كرد) ولكن بیشتر مردم نمى‏ دانند.

?نکته ها ?
مطابق روایتى كه در كتاب روضه‏ ى كافى، از امام صادق علیه السلام نقل شده است، یكى از مصادیق این آیه، رجعت است، كه خداوند در همین دنیا، در زمان قیام امام زمان ‏علیه السلام گروهى را زنده مى ‏كند. اما مخالفان شیعه، آن را انكار مى ‏كنند.

?پيام ها ↘️↘️

1⃣⬅️سوگند، همه جا نشانه ‏ى صحت و صداقت نیست. «اقسموا باللَّه …لا یعلمون»

2⃣⬅️بدتر از جهل و كفر، پافشارى و اصرار بر آن است. «جهد ایمانهم»

3⃣⬅️ تفكیك توحید از معاد، عقیده ‏ى جاهلیت است. «اقسموا باللَّه …لا یبعث اللَّه»

4⃣⬅️قیامت، وعده‏گاه الهى براى كیفر و پاداش است. «وعداً علیه»

5⃣⬅️زنده شدن مردگان در قیامت، حق است. «حقّاً»

6⃣⬅️ ریشه‏ ى انكار معاد، جهل است. «لایعلمون»



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:17:00 ب.ظ ]




?‍ دختران مومن سه ویژگی دارند:

متکبر،بخیل و ترسو هستند!

ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ علیه السلام ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ

?ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

?ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

? ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ; ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ

ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ; ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ

ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ; ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ.

 

?‍ خصال، ج ۱، ص ۳۱۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-02-03] [ 04:57:00 ب.ظ ]




 

 

?آیه5⃣3⃣سوره مبارکه نحل

?↩️وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَىْ‏ءٍ نَّحْنُ وَلَآ ءَابَآؤنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَىْ‏ءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَغُ الْمُبِينُ

?ترجمه?
وكسانى كه شرك ورزیدند، گفتند: اگر خدا مى ‏خواست نه ما و نه پدرانمان هیچ چیزى را غیر از او نمى ‏پرستیدیم و بدون حكم او هیچ چیرى را حرام نمى‏ كردیم. كسانى كه پیش از اینان بودند نیز اینگونه برخورد مى ‏كردند، پس مگر جز ابلاغ روشن، وظیفه دیگرى بر پیامبران است؟

?نکته ها?
مسأله جبر، یكى از توجیهات نابجاى مشركان است كه مى ‏گفتند: خدا خواسته كه ما غیر او را پرستش كنیم و اگر او مى‏ خواست، ما مشرك نبودیم. این مطلب در آیه 148 سوره انعام و آیه 20 سوره زخرف نیز از قول مشركان مطرح شده است.

❓سؤال: آیا همین كه خداوند جلوى انحراف مردم را نمى‏گیرد، نشانه رضایت او نیست؟
✅پاسخ: خیر، زیرا خداوند اسباب هدایت مردم را فراهم كرده است، پیامبران و كتاب‏ها فرستاده است، پس نمى‏ خواسته كسى منحرف شود، ولى كسى را هم بر ایمان آوردن مجبور نكرده است، زیرا ایمانِ اجبارى ارزش ندارد.

?پيام ها ↪️

1⃣↩️آنچه از كفر و شرك خطرناك‏تر است، توجیه آن و نسبت دادن آن به خداست. «قال الّذین اشركوا لوشاء اللَّه ما عبدنا»

2⃣↩️عقیده به جبر در میان مشركان نیز بوده است. «لو شاء اللَّه ما عَبَدْنا من دونه»

3⃣↩️منحرفان علاوه بر كار خود، كار نیاكان و هم‏‌كیشان خود را نیز توجیه مى‏ كنند. «نحن و لا آباؤنا»

4⃣↩️برخى مردم، آداب و رسوم و عقاید نیاكانشان را هر چه باشد، مى‏ پذیرند ومى‏ دانند. «نحن و لا آباؤنا»

5⃣↩️ چنانكه حلال كردن حرام‏ها جایز نیست، حرام كردن آنچه را خداوند حلال دانسته، نیز جایز نیست. «حرمّنا من دونه من شى‏ء»

6⃣↩️توجیه‏ گرى، كار همه منحرفان تاریخ است. «كذلك فعل الّذین من قبلهم»

7⃣↩️تبلیغ، باید رسا و روشن باشد. «البلاغ المبین»

8⃣↩️ كار پیامبران، دعوت و تبلیغ است، نه اجبار مردم به ایمان. «فهل على الرسل الاّ البلاغ المبین»

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ب.ظ ]




 

 

امیرالمومنین علی (علیه السلام):

⚡️هر كه به مردم نيرنگ بزند، خداوند سبحان نيرنگ او را گريبان گير خودش مى كند

?غررالحکم \۸۸۳۲

✨? ??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:24:00 ب.ظ ]




 

 

???
?امیرالمؤمنین، علی (ع):

?از توکلّت، تو را همين بس كه برای خود روزی رسانی به جز #خداوند سبحان نبینی.

 



غرر الحكم، ح ۴۸۹۵?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]




???-=-=-=-=???-=-=-=-=???

 سوره یونس آیه۶۲ 

?-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-?
آیه۶۲}«أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»
-=-=-=-=-=-=-=-=-???-=-=-=-=-=-=-=-
آیه۶۲}آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند.
?-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-?
تفسیر آیه۶۲} آرامش روح در سایه ایمان
از این نظر که در آیات گذشته، قسمت هائى از حالات مشرکان و افراد بى ایمان مطرح شده بود، در این آیات، شرح حال مؤمنان مخلص و مجاهد و پرهیزگار ـ که درست نقطه مقابل آنان هستند ـ بیان گردیده، تا با مقایسه، ـ همان گونه که روش قرآن است ـ نور از ظلمت، و سعادت از بدبختى، شناخته شود.
در نخستین آیه مى فرماید: آگاه باشید! اولیاى خدا نه ترسى بر آنان است و نه غمگین مى شوند (أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
براى فهم دقیق محتواى این سخن، باید معنى اولیاء به خوبى شناخته شود.
اولیاء جمع ولى ، در اصل، از ماده وَلى یَلِى گرفته شده، که به معنى عدم واسطه میان دو چیز، و نزدیکى و پى در پى بودن آنها است; به همین دلیل، به هر چیزى که نسبت به دیگرى قرابت و نزدیکى داشته باشد ـ خواه از نظر مکان یا زمان، یا نسب و یا مقام ـ ولىّ گفته مى شود.
استعمال این کلمه به معنى سرپرست و دوست و مانند اینها نیز، از همین جا است.
?بنابراین، اولیاء خدا ، کسانى هستند که: میان آنان و خدا حائل و فاصله اى نیست، حجاب ها از قلبشان کنار رفته، و در پرتو نور معرفت، و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان مى بینند که، هیچ گونه شک و تردیدى به
دل هایشان راه نمى یابد، و به خاطر همین آشنائى با خدا ـ که وجود بى انتها و قدرت بى پایان و کمال مطلق است ـ ماسواى او در نظرشان کوچک، کم ارزش، ناپایدار و بى مقدار است.
کسى که با اقیانوس آشنا است، قطره در نظرش بى ارزش.
و کسى که خورشید را مى بیند، نسبت به یک شمع بى فروغ بى اعتنا است.
و از اینجا روشن مى شود: چرا آنها ترس و اندوهى ندارند؟ زیرا خوف و ترس انسان، معمولاً از احتمال فقدان نعمت هائى است که در اختیار دارد، و یا خطراتى که ممکن است در آینده او را تهدید کند، همان گونه که غم و اندوه، معمولاً نسبت به گذشته و فقدان امکاناتى است که در اختیار داشته است.
اولیاء و دوستان راستین خدا، از هر گونه وابستگى و اسارت جهان مادّه آزادند، و زهد ، به معنى حقیقى اش، بر وجود آنها حکومت مى کند، نه با از دست دادن امکانات مادّى جزع و فزع مى کنند و نه ترس از آینده در این گونه مسائل افکارشان را به خود مشغول مى دارد.
بنابراین، غم ها و ترس هائى که دیگران را دائماً در حال اضطراب و نگرانى نسبت به گذشته و آینده نگه مى دارد، در وجود آنها راه نمى یابد.
یک ظرف کوچک آب، از دمیدن یک انسان، متلاطم مى شود، ولى در پهنه اقیانوس کبیر حتى طوفان ها کم اثر است، و به همین دلیل اقیانوس آرامَش مى نامند، لذا قرآن در دستور گران بهایش مى فرماید: لِکَیْلا تَأْسَوا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ: این به خاطر آن است که بر آنچه از دست داده اید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید .
نه آن روز که داشتند به آن دل بستند، و نه امروز که از آن جدا مى شوند غمى دارند، روحشان بزرگ تر، و فکرشان بالاتر از آن است که این گونه حوادث، در گذشته و آینده، در آنها اثر بگذارد.
به این ترتیب، امنیت و آرامش واقعى بر وجود آنها حکم فرما است، و به گفته قرآن: (أُولئِکَ لَهُمْ الأَمْنُ).
و یا به تعبیر دیگرش: أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: یاد خدا مایه آرامش دل ها است .
خلاصه این که: غم و ترس در انسان ها ـ معمولاً ـ ناشى از روح دنیاپرستى است، آنها که از این روح تهى هستند، اگر غم و ترسى نداشته باشند بسیار طبیعى است.
ادامه تفسیر:?

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-?

???-=-=-=-=???-=-=-=-=???

ادامه تفسیر:?
این بیانِ استدلالى مسأله بود، اما گاهى همین موضوع، به بیان دیگرى که شکل عرفانى دارد، به این صورت عرضه مى شود:
اولیاى خدا آن چنان غرق صفات جمال و جلال او هستند، و آن چنان محو مشاهده ذات پاک او مى باشند، که غیر او را به دست فراموشى مى سپردند.
روشن است: غم و اندوه، ترس و وحشت، حتماً نیاز به تصوّر فقدان، از دست دادن چیزى، و یا مواجهه با دشمن و موجود خطرناکى دارد، کسى که غیر خدا در دل او نمى گنجد، و به غیر او نمى اندیشد، و جز او را در روح خود پذیرا نمى شود، چگونه ممکن است غم و اندوه و ترس و وحشتى داشته باشد؟!
از آنچه گفتیم، این حقیقت نیز آشکار شد که: منظور غم هاى مادّى و ترس هاى دنیوى است، و گرنه دوستان خدا، وجودشان از خوف او مالامال است. ترس از عدم انجام وظائف و مسئولیت ها، و اندوه بر آنچه از موفقیت ها از آنان فوت شده، که این ترس و اندوه، جنبه معنوى دارد، و مایه تکامل وجود انسان و ترقى او است، به عکسِ ترس و اندوه هاى مادّى که مایه انحطاط و تنزّل است.
✨امیر مؤمنان على(علیه السلام) در خطبه معروف همّام که حالات اولیاى خدا در آن به عالى ترین وجهى ترسیم شده مى فرماید: قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ، وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ: دل هاى آنها محزون، و مردم از شرّ آنها در امانند .
و نیز مى فرماید: وَ لَوْلاَ الأَجَلُ الَّذِى کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْ تَقِرَّ أَرْواحُهُمْ فِى أَجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْن، شَوْقاً إِلَى الثَّوْابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ:
اگر اجلى که خداوند براى آنها مقرّر کرده، نبود، حتى یک چشم بر هم زدن ارواح آنها در بدن هایشان ـ به خاطر عشق به پاداش الهى، و ترس و وحشت از مجازات و کیفر او ـ آرام نمى گرفت .
قرآن مجید نیز درباره مؤمنان مى گوید: أَلَّذِیْنَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ هُمْ مِنَ السّاعَهِ مُشْفِقُونَ: کسانى که از پروردگارشان، با این که او را با چشم نمى بینند مى ترسند، و از رستاخیز بیمناکند .
بنابراین، آنها خوف و ترس دیگرى دارند.
{تفسیر نمونه}

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-02] [ 09:05:00 ب.ظ ]