بیت الزینب


تیر 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





جستجو


 



?▫▪
?▫
?
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سوره شعرا آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳ 

~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳} هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ
تَنَزَّلُ عَلى کُلِّ أَفّاک أَثِیم
یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ

?~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~?
آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳} آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسى نازل مى شوند؟!
آنها بر هر دروغگوى گنهکار نازل مى گردند.
آنچه را مى شنوند (به دیگران) القا مى کنند; و بیشترشان دروغگو هستند!

~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
تفسیر آیات۲۲۱و۲۲۲و۲۲۳} پیامبر(صلى الله علیه وآله) شاعر نیست
آیات فوق که آخرین آیات سوره شعراء است، بار دیگر به بحث آیات قبل پیرامون تهمت دشمنان به پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره این که قرآن القائات شیاطین است بازمى گردد، و با بیانى رسا و کوبنده مجدداً به آنها پاسخ مى دهد.
مى گوید: آیا به شما خبر بدهم شیاطین بر چه کسى نازل مى شوند ؟! (هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ).
* * *
آنها بر هر دروغگوى گنهکار نازل مى گردند ؟ (تَنَزَّلُ عَلى کُلِّ أَفّاک أَثِیم).
* * *
شیاطین آنچه را مى شنوند توأم با دروغ هاى بسیار به دوستان خود القاء مى کردند، و اکثرشان دروغگو هستند (یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ).
کوتاه سخن این که: القائات شیطانى، نشانه هاى روشنى دارد که با آن نشانه ها مى توان آن را بازشناخت، شیطان وجودى است ویرانگر و موذى و مخرب و القائات او در مسیر فساد و تخریب است و مشتریان او دروغگویان گنهکارند، هیچ یک از این امور بر قرآن و آورنده آن تطبیق نمى کند، و کمترین شباهتى با آن ندارد.
مردم آن محیط راه و رسم محمّد(صلى الله علیه وآله) را در صدق و امانت و صلاح شناخته بودند، محتواى قرآن نیز چیزى جز دعوت به توحید و حق و عدالت، و اصلاح در تمام زمینه ها نبوده و نیست، بنابراین شما چگونه آن را متهم به القائات شیطان مى کنید.
منظور از أَفّاک أَثِیم همان کاهنانى بودند که با شیاطین ارتباط داشتند و شیاطین، گاه از طریق استراق سمع، سخنان حقى از فرشتگان مى شنیدند، و با اباطیل فراوانى مى آمیختند، و به کاهنان منتقل مى ساختند، آنها نیز دروغ هائى بر آن افزوده و به مردم مى گفتند و در کنار یک سخن راست، ده ها دروغ مى بافتند!.
مخصوصاً، بعد از نزول وحى و محروم گشتن شیاطین از صعود به آسمان ها و استراق سمع، آنچه را به کاهنان القاء مى کردند، مشتى دروغ و اراجیف بود، با این حال، چگونه مى شد محتواى قرآن را با آن مقایسه کرد؟، و پیامبر امین راستگو را با مشتى کاهنان کذّاب افّاک، سنجید؟!
براى جمله یُلْقُونَ السَّمْعَ تفسیرهاى گوناگونى کرده اند:
نخست این که: ضمیرى که در آن است به شیاطین بازمى گردد، و سمع به معنى مسموعات است، یعنى شیاطین، مسموعات خود را به دوستان خویش القا مى کردند و اکثر آنها کاذبند (و دروغ فراوانى بر آن مى نهند).
دیگر این که: ضمیر آن، به دروغگویان گنهکارى بازمى گردد که گوش به سخنان شیاطین مى دادند و یا آنچه را از شیاطین شنیده بودند به توده مردم القا مى کردند.
ولى تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.
تفسیر نمونه)

~•~•~•~•~•~•~•~•~? 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1397-04-29] [ 10:13:00 ق.ظ ]




 

 

 

امام على عليه السلام:

خِرَد، لباسى نو است كه كهنه نمى شود.

 

العَقلُ ثَوبٌ جَديدٌ لا يَبلى‌.

 

 

غررالحكم حدیث 1235

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:10:00 ق.ظ ]




>>>>>>>>?.?.?.?<<<<<<<<

 سوره شعرا آیه۲۲۵ 

<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<
آیه۲۲۵)أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ

. . . . . . . . . . . . . ?.? . . . . . . . . . . . . .
آیه۲۲۵) آیا نمی‌بینی آنها در هر وادی سرگردانند؟

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
تفسیر آیه۲۲۵) پس از آن به دنبال آن این جمله را اضافه مى کند: آیا ندیدى که آنها در هر وادى سرگردانند ؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ واد یَهِیمُونَ).
آنها غرق پندارها و تشبیهات شاعرانه خویشند، حتى هنگامى که قافیه ها آنها را به این سمت و آن سمت بکشاند، در هر وادى سرگردان مى شوند.
آنها غالباً در بند منطق و استدلال نیستند، و اشعارشان از هیجاناتشان تراوش مى کند، و این هیجانات و جهش هاى خیالى هر زمان، آنان را به وادى دیگرى سوق مى دهد.
هنگامى که از کسى راضى و خشنود شوند او را با مدائح خود به اوج آسمان ها مى برند، ـ هر چند مستحق قعر زمین باشد ـ و از او فرشته زیبائى مى سازند ـ هر چند شیطان لعینى باشد! ـ
و هنگامى که از کسى برنجند چنان به هجو او مى پردازند که گوئى مى خواهند به اسفل السافلینش بکشانند، هر چند موجودى آسمانى و پاک باشد.
آیا محتواى حساب شده قرآن با زمینه هاى فکرى شاعران، مخصوصاً با شاعران آن محیط که کارى جز وصف شراب و جمال معشوق و خط یار و مدح قبیله هاى مورد نظر و ذم و هجو دشمنان نداشتند، هیچ شباهتى دارد.
تفسیر نمونه)

<><><><><><><><>

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-04-28] [ 02:50:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام على عليه السلام:

چه بسا خوردنى كه مانع خوردن ها مى شود!
كَم مِن أكلَةٍ مَنَعَت أكَلات

 

 

 

نهج البلاغه حکمت 171

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-04-27] [ 08:03:00 ق.ظ ]




?????????•.?
•.?

 سوره بقره آیه۲۲۴

•?????•

آیه۲۲۴) «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»

•???•

آیه۲۲۴)و خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد، تا [بدين بهانه‌] از نيكوكارى و پرهيزگارى و سازش‌دادن ميان مردم [باز ايستيد]، و خدا شنواى داناست.

•?????•

تفسیر آیه۲۲۴) تا مى توانید سوگند نخورید.
این آیات ناظر به سوء استفاده از مسأله سوگند است.
در نخستین آیه مى فرماید: خدا را در معرض سوگندهاى خود ـ براى ترک نیکى و تقوا و اصلاح در میان مردم ـ قرار ندهید و (بدانید) خدا شنوا و دانا است سخنان شما را مى شنود و از نیات شما آگاه است (وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً لاِ َیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النّاسِ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ).

ولى بعضى در تفسیر آیه گفته اند: منظور این است: خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید و براى این که نیکى کنید و اصلاح پیشه سازید و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمائید) که خداوند دانا و شنوا است، یعنى حتى براى کارهاى نیک، اعم از کوچک و بزرگ، قسم یاد نکنید، و نام خدا را کوچک ننمایید،
✨و به این ترتیب سوگند یاد کردن جز در مواردى که هدف مهمى در کار باشد عملى نامطلوب است.
این موضوع در احادیث زیادى نیز به چشم مى خورد، از جمله این که در
?حدیثى امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: وَ لاتَحْلِفُوا بِاللّهِ صادِقِینَ وَ لا کاذِبِینَ فَإِنَّ اللّهَ یَقُولُ وَ لاتَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً لاِ َیْمانِکُمْ: هیچ گاه سوگند به خدا یاد نکنید چه راستگو باشید، چه دروغگو، زیرا خداوند سبحان مى فرماید: خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید .
احادیث متعدد دیگرى نیز در این زمینه نقل شده است.
در این صورت، تناسب آن با شأن نزول چنین است که سوگند یاد کردن در کارهاى خوب عملى پسندیده نیست تا چه رسد به این که کسى سوگند یاد کند کارهاى خوب را ترک کند.

?شأن نزول:
میان داماد و دخترِ یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام عبداللّه بن رواحه اختلافى روى داد، او سوگند یاد کرد که براى اصلاح کار آنها هیچ گونه دخالتى نکند و در این راه گامى بر ندارد. آیه فوق نازل شد، و این گونه سوگندها را ممنوع و بى اساس قلمداد کرد.
تفسیر نمونه)

• ? • ? • ? • ? 
?????????•.?
•.?

? سوگندهاى بى اعتبار :

قَسَم یاد کردن از نظر اسلام کار خوبى نیست، ولى در عین حال حرام نمى باشد، و اگر به خاطر هدف هاى مهم تربیتى و اجتماعى و اصلاحى انجام گیرد ممکن است واجب یا مستحب گردد، اما با این حال یک سلسله از سوگندهاست که از نظر اسلام به کلى بى اعتبار است، از جمله:

?۱ ـ سوگندهائى که به غیر نام خدا باشد، حتى قسم خوردن به نام پیامبر(صلى الله علیه وآله)و ائمه هدى(علیهم السلام) واجب العمل نیست، یعنى اگر کسى به غیر نام خدا قَسَم یاد کند ملزم به انجام آن نمى باشد و مخالفت آن کفاره ندارد.

?۲ ـ سوگندهائى که براى انجام کار حرام یا مکروه، یا ترک واجب و مستحب باشد آن هم اعتبارى ندارد، مثل این که کسى سوگند یاد کند: دَین خود را نپردازد یا با بستگان خویش ترک رابطه کند، یا از اصلاح ذاتُ البَیْن خوددارى نماید همان گونه که کراراً دیده شده، بعضى از اشخاص به سبب خاطره بدى که از یک اصلاح ذات البین پیدا مى کنند، قَسَم یاد مى کنند که هرگز سراغ چنین کارى نروند، به این گونه سوگندها نباید اعتنا کرد، هر چند با نام خدا باشد و یکى از تفسیرهاى لا یُؤاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیْمانِکُمْ همین است، ولى قَسَم هائى که به نام خدا باشد، و موضوع آن کار خوب یا لااقل کار مباحى است، وفا کردن به آن واجب است، و اگر کسى با آن مخالفت کند کفاره دارد.

کفاره آن اطعام ده مسکین یا لباس پوشاندن بر ده نفر نیازمند و یا آزاد کردن یک برده است (این معنى در آیه ۸۹ سوره مائده آمده است) و اکنون که برده وجود ندارد باید یکى از دو کار اول را انجام داد.
تفسیر نمونه)

• ? • ? • ? • ?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-04-24] [ 08:17:00 ب.ظ ]




•?•♦•✨•✨•✨•✨•✨•♦•?•
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
 سوره غاشیه آیه۱۷ 

• • • • • • • • ✨✨✨• • • • • • • •
آیه۱۷) أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ

?♦ • • • • • • • • • • • • • •♦?

آیه۱۷) آیا آنان به شتر نمی‌نگرند كه چگونه آفریده شده است؟!
• • • • • • • • ✨✨✨• • • • • • • •
تفسیر آیه۱۷) به شتر نگاه کن که خود آیتى است!
در آیات گذشته، بحث هاى فراوانى پیرامون بهشت و نعمت هایش آمده بود، اما در آیات مورد بحث، سخن از کلید اصلى وصول آن همه نعمت ها که معرفة اللّه است به میان آمده، و با ذکر چهار نمونه از مظاهر قدرت خداوند، از خلقت بدیع خدا، و دعوت انسان به مطالعه درباره آنها راه ورود به بهشت را نشان مى دهد، در ضمن، اشاره اى است به قدرت بى پایان خدا که کلید حل مسأله معاد است.
نخست، مى فرماید: آیا آنها به شتر نمى نگرند که چگونه آفریده شده ؟!
(أَ فَلایَنْظُرُونَ إِلَى الاِْبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ).
در این که: چرا در اینجا قبل از هر چیز بر مسأله آفرینش شتر تکیه شده است، مفسران سخنان بسیار دارند، ولى پیدا است که روى سخن در مرحله اول به اعراب مکّه بود که شتر همه چیز زندگى آنها را تشکیل مى داد، و شب و روز با آن سر و کار داشتند.
از این گذشته، این حیوان ویژگى هاى عجیبى دارد که او را از حیوانات دیگر ممتاز مى کند، و به حق آیتى است از آیات خدا، از جمله این که:
?۱ ـ بعضى از چهارپایان تنها از گوشتشان استفاده مى شود، بعضى دیگر غالباً از شیرشان، بعضى، تنها به درد سوارى مى خورند، و بعضى براى باربرى.
اما، شتر حیوانى است که تمام این جهات در آن جمع است، هم گوشتش قابل استفاده است، و هم شیرش، هم از آن براى سوارى و هم باربرى استفاده مى شود.
?۲ ـ شتر، نیرومندترین و با مقاومت ترین حیوانات اهلى است، بار زیادى با خود مى برد، و عجب این که به هنگامى که خوابیده است، بار سنگینى را بر او حمل مى کنند، و او با یک حرکت برمى خیزد و روى پا مى ایستد، در حالى که چهارپایان دیگر قدرت بر چنین کارى را ندارند.
ـ شتر، مى تواند روزهاى متوالى (حدود یک هفته الى ده روز) تشنه بماند، و در مقابل گرسنگى نیز تحمل بسیار دارد.
?۴ ـ شتر، مى تواند هر روز مسافتى طولانى راه را طى کند، و از زمین هاى صعب العبور، و شنزارهائى که هیچ حیوانى قادر بر عبور از آن نیست بگذرد، و به همین دلیل عرب ها آن را کشتى بیابان ها ! مى نامند.
?۵ ـ شتر، از نظر تغذیه بسیار کم خرج است، و هر گونه خار و خاشاکى را مى خورد.
?۶ ـ شتر، در شرائط نامناسب جوى در میان طوفان هاى بیابان که چشم و گوش را کور و کر مى کند، با وسائل خاصى که خداوند در پلک ها، گوش ها و بینى او آفریده مقاومت مى کند، و به راه خود ادامه مى دهد!
?۷ ـ شتر، با تمام قدرتى که دارد، از رام ترین حیوانات است به طورى که یک کودک خردسال مى تواند مهار یک قطار شتر را در دست گرفته، و هر جا که خاطر خواه او است ببرد.
خلاصه این که: ویژگى هاى این حیوان، چنان است که دقت در آفرینش او انسان را متوجه خالق بزرگى مى کند، که آفریننده چنین موجودى است، آرى، قرآن مى گوید: آیا این گمشدگان وادى غفلت، به اسرار شگفت انگیز این موجود، اندیشه نمى کنند، تا راهى به حق یافته و از بیراهه بازگردند.
ناگفته پیدا است: منظور از نظر در جمله أَ فَلا یَنْظُرُونَ نگاه کردن عادى نیست ، بلکه نگاهى است توأم با تفکر، اندیشه و دقت.
تفسیرنمونه)

•••••••••••••••••••••••

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-04-21] [ 11:37:00 ق.ظ ]




#سیره_شهدا

#بیت_المال

بهش گفتم « توی راه که برمی گردی، یه خورده کاهو و سبزی بخر. » گفت « من سرم خیلی شلوغه، می ترسم یادم بره. روی یه تیکه کاغذ هرچی می خوای بنویس، به م بده. » همان موقع داشت جیبش راخالی می کرد. یک دفترچه ی یاداشت و یک خودکار در آورد گذاشت زمین. برداشتمشان تا چیزهایی که می خواستم تویش بنویسم یک دفعه به م گفت« ننویسی ها! » جا خوردم. نگاهش که کردم، به نظرم کمی عصبانی شده بود. گفتم « مگه چی شده؟ » گفت « اون خودکاری که دستته مال بیت الماله. » گفتم « من که نمی خوام کتاب باهاش بنویسم. دو – سه تا کلمه که بیش تر نیست. » گفت «نه. »

 

 

 


یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 23

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-04-19] [ 05:42:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

امام علی علیه السلام:

هر كه پرگويى كند، به هذيان گويى كشانده شود.

 

 

ميزان الحكمه جلد10 صفحه193

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]




 

▪ •-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•▪

سوره حجر آیه۲۱

………………………………………………….
آیه۲۱) وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُٓ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ

•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•
آیه۲۱) و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی‌كنیم!

………………………………………………….
تفسیر آیه۲۱) آخرین آیه مورد بحث، در حقیقت به پاسخ سؤالى مى پردازد که: براى بسیارى از مردم پیدا مى شود و آن این که چرا خداوند آن قدر از ارزاق و مواهب در اختیار انسانها نمى گذارد که بى نیاز از هر گونه تلاش و کوشش باشند.
مى فرماید: خزائن و گنجینه هاى همه چیز نزد ما است، ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمى کنیم (وَ إِنْ مِنْ شَیْء إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعْلُوم).
بنابراین، چنان نیست که قدرت ما محدود باشد، و از تمام شدن ارزاق وحشتى داشته باشیم، بلکه منبع و مخزن و سرچشمه همه چیز نزد ما است، و ما توانائى بر ایجاد هر مقدار در هر زمان داریم، ولى همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شده اى از طرف خدا نازل مى گردد.
لذا در جاى دیگر از قرآن مى خوانیم: وَ لَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَر ما یَشاءُ: اگر خداوند روزى را بى حساب براى بندگانش بگستراند از جاده حق منحرف مى شوند و ظلم و ستم مى کنند و لکن به اندازه اى که مى خواهد نازل مى گرداند .
کاملاً روشن است: تلاش و کوشش براى زندگى علاوه بر این که تنبلى و سستى و دل مردگى را از انسانها دور مى سازد: و حرکت و نشاط مى آفریند، وسیله بسیار خوبى براى اشتغال سالم فکرى و جسمى آنها است، و اگر چنین نبود و همه چیز بى حساب در اختیار انسان قرار داشت، معلوم نبود دنیا چه منظره اى پیدا مى کرد؟
یک مشت انسانهاى بى کار، با شکمهاى سیر، و بدون هیچگونه کنترل، غوغائى به پا مى کردند، چرا که مى دانیم مردم این جهان همچون انسانهاى بهشتى نیستند که هر گونه شهوت و خودخواهى و غرور و انحراف از دل و جانشان شسته شده باشد، بلکه انسانهائى هستند با همه صفات نیک و بد که باید در کوره این جهان قرار گیرند و آبدیده شوند، و چه چیز بهتر از تلاش و حرکت و اشتغال سالم مى تواند آنان را آبدیده کند.
بنابراین، همان گونه که فقر و نیاز، انسان را به انحراف و بدبختى مى کشاند بى نیازى بیش از حد نیز منشا فساد و تباهى است.
تفسیر نمونه)

•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•▪ 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:36:00 ب.ظ ]




 

 

امام على عليه السلام:

بهترين زندگى را كسى دارد، كه مردم در زندگى او خوب زندگى كنند
إنَّ أحسَنَ النّاسِ عَيشا مَن حَسُنَ عَيشُ النّاسِ في عَيشِهِ

 

 

غررالحكم حدیث 3636

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-04-18] [ 06:00:00 ب.ظ ]




#پیام_فرمانده

? امام صادق(ع) مرد مبارزه بود

امام صادق(ع) در اواخر دوران بنی‌امیه، شبکه‌ی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه‌ی امامت آل‌علی(ع) و تبیین درست مسأله‌ی امامت بود، رهبری می‌کرد.»

امام خامنه ای ۵۸/۳/۲۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




—————–(???) —————–

سوره بلد / آیه۴ 

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آیه۴) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ

———————–?———————-
آیه۴) كه ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)!

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسیر آیه۴) مى فرماید: مسلماً ما انسان را در رنج آفریدیم (لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ فی کَبَد).
کَبَد به گفته طبرسى در مجمع البیان در اصل، به معنى شدت است، و لذا هنگامى که شیر غلیظ شود تَکَبَّدَ اللَّبَنُ مى گویند.
ولى، به گفته راغب در مفردات ، کبد (بر وزن حسد) به معنى دردى است که عارض کبد (جگر سیاه) انسان مى شود و سپس، به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است.
ریشه این لغت هر چه باشد، مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است.آرى، انسان از آغاز زندگى، حتى از آن لحظه اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مى شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنج ها را طى مى کند تا متولد شود، و بعد از تولد در دوران طفولیت، و سپس جوانى، و از همه مشکل تر دوران پیرى، مواجه به انواع مشقت ها و رنج ها است، و این است طبیعت زندگى دنیا، و انتظار غیر آن داشتن اشتباه است، اشتباه، و به گفته شاعر عرب:
طُبِعَتْ عَلى کَدِر وَ أَنْتَ تُرِیْدُها *** صَفْواً عَنِ الأَقْذارِ وَ الأَکْدارِ؟
وَ مُکَلِّفُوا الأَیّامِ ضِدَّ طِباعِها *** مُتَطَلِّبٌ فِى الْماءِ حَذْوَةَ نار!
طبیعت جهان بر کدورت است و تو مى خواهى * از هر گونه کدورت و ناپاکى پاک باشد؟
هر کس دوران جهان را بر ضد طبیعتش بطلبد * همچون کسى است که در میان امواج آب، شعله آتش جستجو مى کند !
نگاهى به زندگى انبیاء و اولیاء اللّه نیز نشان مى دهد، زندگى این گل هاى سرسبد آفرینش نیز، با انواع ناملائمات و درد و رنج ها قرین بود، هنگامى که دنیا براى آنها چنین باشد، وضع براى دیگران روشن است.
و اگر افراد یا جوامعى را مى بینیم که، به ظاهر درد و رنجى ندارند یا بر اثر مطالعات سطحى ما است، و لذا وقتى نزدیکتر مى شویم، به عمق درد و رنج هاى همین صاحبان زندگى مرفه آشنا مى گردیم، و یا این که: براى مدتى محدود و زمانى استثنائى است که قانون کلى جهان را بر هم نمى زند.
تفسیر نمونه)

——————————

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ق.ظ ]




 

 

 

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم
زنم به سینه که آمد محرم صادق

◾️ شهادت جانسوز امام صادق علیه السلام تسلیت باد

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:00:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

سلام ای شهید

براي خانه سوختـه
شايد بشود خانه اي نو بـنا كرد …

دل سوخته را بگو
چـــــه بايـد كــــرد؟?

شهدا نگاهی…

 

روزتون شهدایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-04-17] [ 05:51:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

یا_صاحب_الزمان_عج


دلتنگی را نمی‌شود

به گردن غروب جمعه انداخت …

هروقت که نباشی دلتنگم !!!


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




 

 

 

شمع به کبریت گفت:
از تو میترسم تو قاتل من هستی
کبریت گفت:
از من نترس
از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی.
عامل نابودی انسان ها تفکرات منفی خودشان است.
نه عوامل بیرونی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

?پیامبر(ص):

#بهشت را ناگوارى ها و جهنم را #شهوت ها در ميان گرفته اند!
(مجازات النبويّة،ص۳۴۹)

همانا پيروزى با #صبر همراه است و گشايش با #گرفتاری. و بى گمان با هر دشوارى، آسانیست.
(بحار)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

?حضرت #امام_خامنه_ای (مدظله العالی):

?«شما جوانها به معنای واقعی کلمه ثروت بزرگ کشورید. برای هر کشوری، هیچ ثروتی، هیچ منبع نیرویی ارزشمندتر از نیروی انسانی کارآمد و مؤمن و آزاده و سرافراز نیست؛ و امروز شما مصداق این نعمت بزرگ و این ثروت بزرگید؛ این را قدر بدانید.»
۱۳۹۵/۰۷/۰۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]




 

 

 سوره مومنون آیات۱۲تا ۱۴ 

……………………………………………..?
آیات۱۲تا۱۴)وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طِین
ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرار مَکِین
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا

•• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •?
آیات۱۲تا۱۴) و ما انسان را از عصاره اى از گل آفریدیم.
سپس او را نطفه اى در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار دادیم.
سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته)، و علقه را به صورت مضغه (چیزى شبیه گوشت جویده شده)، و مضغه را به صورت استخوان هائى در آوردیم; و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم; سپس آن را آفرینش تازه اى دادیم; پس بزرگ است خدائى که بهترین آفرینندگان است!

…………………………………………….?
تفسیر آیات۱۲تا۱۴) مراحل تکامل جنین در رحم مادر
ذکر اوصاف مؤمنان راستین، و همچنین پاداش بى نظیرى که خداوند به آنها مى دهد در آیات گذشته، این شوق را در دل ها زنده مى کند که باید به صفوف آنها پیوست، اما از چه راهى؟ و از کدام طریق؟
آیات مورد بحث، و قسمتى از آیات آینده، طرق اساسى تحصیل ایمان و معرفت را نشان مى دهد.
ابتدا دست انسان را گرفته و به کاوش در اسرار درون و سیر در عالم انفس وا مى دارد.
آن گاه، در آیاتى که بعد از آن خواهد آمد، او را به جهان برون و موجودات شگرف عالم هستى، توجه مى دهد و به سیر آفاقى مى پردازد.
نخست، مى گوید: ما انسان را از چکیده و خلاصه اى از گل آفریدیم (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طِین).
آرى، این گام نخست است که انسان با آن عظمت، با آن همه استعداد و شایستگى ها، این افضل مخلوقات، و برترین موجودات جهان شناخته شود که، از خاکى بى ارزش است، خاکى، که در کم ارزش بودن، ضرب المثل است، و این نهایت قدرت نمائى او است که از چنین مواد ساده اى، چنان موجود بدیعى آفرید.
* * *
در آیه بعد، اضافه مى کند: سپس او را نطفه اى قرار دادیم در قرارگاهى امن و امان (ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرار مَکِین).
در حقیقت نخستین آیه، به آغاز وجود همه انسان ها اعم از آدم و فرزندان او اشاره مى کند، که همه به خاک باز مى گردند و از گل برخاسته اند.
اما در دومین آیه، به تداوم نسل آدم از طریق ترکیب نطفه نر و ماده و قرار گرفتن در قرارگاه رحم، توجه مى دهد.
در حقیقت این بحث، شبیه تعبیرى است که در آیات ۷ و ۸ سوره سجده آمده است: وَ بَدَأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین * ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَة مِنْ ماء مَهِین: آغاز آفرینش انسان را از گل قرار داد * و نسل او را از چکیده اى از آب بى ارزش .
تعبیر از رحم، به قرار مکین (قرارگاه امن و امان) اشاره به موقعیت خاص رحم در بدن انسان است، در واقع در محفوظ ترین نقطه بدن که از هر طرف کاملاً تحت حفاظت است قرار گرفته.
ستون فقرات و دنده ها از یک سو.
استخوان نیرومند لگن خاصره از سوى دیگر.
پوشش هاى متعدد شکم، از سوى سوم.
حفاظتى که از ناحیه دست ها به عمل مى آید از سوى چهارم، همگى شواهد این قرارگاه امن و امان است.
* * *
پس از آن، به مراحل شگفت آور و بهت آور سیر نطفه در رحم مادر، و چهره هاى گوناگون خلقت، که یکى بعد از دیگرى در آن قرارگاه امن، و دور از دست بشر ظاهر مى شود، اشاره کرده مى فرماید:
سپس، ما نطفه را به صورت خون بسته اى درآوردیم و بعد این خون بسته را به مضغه که شبیه گوشت جویده است تبدیل کردیم و بعداً آن را به صورت استخوان در آوردیم، و از آن پس بر استخوان ها گوشت پوشاندیم (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً). این چهار مرحله متفاوت که به اضافه مرحله نطفه بودن، مراحل پنجگانه اى را تشکیل مى دهد، هر کدام براى خود عالم عجیبى دارد، مملوّ از شگفتى ها که در علم جنین شناسى امروز، دقیقاً مورد بررسى قرار گرفته و پیرامون آن کتاب ها نوشته اند، ولى، روزى که قرآن از این مراحل مختلف خلقت جنینى انسان و شگفتى هاى آن سخن مى گفت، اثرى از این علم و دانش نبود.
و در پایان آیه، به آخرین مرحله که در واقع مهمترین مرحله آفرینش بشر است، با یک تعبیر سر بسته و پر معنى اشاره کرده، مى فرماید: سپس ما او را آفرینش تازه اى بخشیدیم (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ).

 

 


•••••••••••••••••••••••••••••••••<??

ادامه تفسیر: ?
بزرگ و پر برکت است خدائى که بهترین خلق کنندگان است (فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ).
آفرین بر این قدرت نمائى بى نظیر، که در ظلمتکده رحم این چنین تصویر بدیعى با این همه عجائب و شگفتى ها بر قطره آبى نقش مى زند.
آفرین بر آن علم و حکمتى که این همه استعداد، لیاقت و شایستگى را در چنین موجود ناچیزى ایجاد مى کند، آفرین بر او و بر خلقت بى نظیرش.
ضمناً، باید توجه داشت: خالق از ماده خلق ، و خلق در اصل به معنى اندازه گیرى است، هنگامى که یک قطعه چرم را براى بریدن، اندازه گیرى مى کنند، عرب واژه خلق درباره آن به کار مى برد، و از آنجا که در آفرینش مسأله اندازه گیرى بیش از همه چیز اهمیت دارد، این کلمه (خلق) درباره آن به کار رفته است.
تعبیر به احسن الخالقین: بهترین آفرینندگان این سؤال را به وجود مى آورد که: مگر غیر از خدا آفریدگار دیگرى وجود دارد؟!
بعضى از مفسران توجیهات گوناگونى براى آیه کرده اند، در حالى که نیازى به این توجیهات نیست، و کلمه خلق به معنى اندازه گیرى و صنعت درباره غیر خداوند نیز صادق است
ولى البته خلق خدا، با خلق غیر او از جهات گوناگونى متفاوت است:
?۱ ـ خداوند ماده و صورت اشیاء را مى آفریند، در حالى که اگر انسان بخواهد چیزى ایجاد کند، تنها مى تواند با استفاده از مواد موجود این جهان، صورت تازه اى به آن ببخشد مثلاً از مصالح ساختمانى خانه اى بسازد، یا از آهن و فولاد، اتومبیل یا کارخانه اى اختراع کند.
?۲ ـ از سوئى دیگر، خلقت و آفرینش خداوند، نا محدود است و او آفریدگار همه چیز است اللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْء در حالى که انسان موجودات بسیار محدودى را مى تواند ابداع کند، و گاه توأم با انواع ضعف ها و نقص ها است که در جریان عمل باید آنها را تکمیل کند، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هر گونه عیب و نقص است.
?۳ ـ از سوى سوم، در آنجا که انسان توانائى بر این امر پیدا مى کند، آن نیز به اذن و فرمان خدا است که بى اذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمى جنبد چنان که درباره حضرت مسیح(علیه السلام) در سوره مائده ، آیه ۱۱٠ مى خوانیم: وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی: در آن هنگام که تو از گل، صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مى کردى .
تفسیر نمونه)

•••••••••••••••••••••••••

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام على عليه السلام:

بندگان خدا! شما و آرزوهاى شما در اين دنيا، ميهمانانى موقّت هستيد.


عِبادَ اللّهِ! إنَّكُم وما تَأمُلُونَ مِن هذِهِ الدُّنيا أثوِياءُ مُؤَجَّلونَ

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام حسين عليه السلام:

حاجت خود را جز نزد سه كس مَبَر:
نزد ديندار،
يا جوانمرد،
يا بزرگزاده؛
زيرا…

تحف العقول حدیث 247

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-04-16] [ 08:20:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

پيامبر(ص): كسى كه به كار خوب راهنمايى كند،مانند كسى است كه آن را انجام داده است
الكافی4 ،27

اقدام جالب استاد دانشگاه

بوسیدن دست مادر یاپدر وتهیه یک شاخه گل یا شیرینی برای آنها(۳نمره)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




 

 

 

? لوح| روحانی زاهد

? رهبر انقلاب در وصف پدرشان میگویند: آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای پنجاه سال در مشهد، امام جماعت و روحانىِ موجه و داراى مریدها و علاقه‌مندان زیاد بودند؛ ولی به معناى واقعى کلمه زاهد و به زخارف و ظواهر دنیا بى‌رغبت بودند. برایشان اهمیتى نداشت که چگونه و کجا زندگى کنند. ۷۵/۴/۱۴
——

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

✅۱۲ توصیه حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) برای مبارزه با فساد
شجره خبیثه فساد را ریشه‌کن کنید

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ق.ظ ]




?¤?¤?¤?¤?¤?

 

 

 

 سوره اسرا آیه۲۳ 

 


. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آیه۲۳} وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا

¤.¤.¤.¤.¤…?…¤.¤.¤.¤.¤.
آیه۲۳ }و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیكی كنید! هرگاه یكی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، كمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسیرآیه۲۳} از جمله بالا استفاده مى شود: شرک سه اثر بسیار بد در وجود انسان مى گذارد:
✨۱ ـ شرک، مایه ضعف، ناتوانى، زبونى و ذلت است در حالى که توحید عامل قیام و حرکت و سرفرازى است.
✨۲ ـ شرک، مایه مذمت و نکوهش است; چرا که یک خط روشن انحرافى است در برابر منطق عقل، و کفرانى است آشکار در مقابل نعمت پروردگار، و آن کس که تن به چنین انحرافى دهد، در خور مذمت است.
✨۳ ـ شرک، سبب مى شود: خداوند مشرک را به معبودهاى ساختگیش واگذارد و دست از حمایتش بردارد، و از آنجا که معبودهاى ساختگى نیز قادر بر حمایت کسى نیستند، و خدا هم حمایتش را از چنین کسان برداشته، آنها مخذول یعنى بدون یار و یاور خواهند شد.
در آیات دیگر قرآن، نیز همین معنى به شکل دیگرى مجسّم شده است، چنان که در سوره عنکبوت آیه ۴۱ مى خوانیم: آنها که غیر خدا را معبود خویش انتخاب مى کنند، همانند عنکبوتند که آن خانه سست و بى اساس را تکیه گاه خود قرار داده و سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
* * *
بعد از اصل توحید، به یکى از اساسى ترین تعلیمات انسانى انبیاء، ضمن تأکید مجدّد بر توحید، اشاره کرده مى گوید: پروردگارت فرمان داده که تنها او را بپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید (وَ قَضى رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً).
قضاء مفهوم مؤکّدترى از امر دارد، و امر و فرمان قطعى و محکم را مى رساند و این نخستین تأکید در این مسأله است.
قرار دادن توحید یعنى اساسى ترین اصل اسلامى، در کنار نیکى به پدر و مادر تأکید دیگرى است بر اهمیت این دستور اسلامى.
مطلق بودن احسان که هر گونه نیکى را دربرمى گیرد و همچنین، والدین که مسلمان و کافر را شامل مى شود، سومین و چهارمین تأکید در این جمله است.
نکره بودن احسان (إِحْساناً) که در این گونه موارد براى بیان عظمت مى آید پنجمین تأکید محسوب مى گردد.
توجه به این نکته نیز لازم است که: فرمان، معمولاً روى یک امر اثباتى مى رود در حالى که در اینجا روى نفى رفته است (پروردگارت فرمان داده که جز او را نپرستید).
این ممکن است به خاطر آن باشد که: از جمله قَضى فهمیده مى شود که جمله دیگرى در شکل اثباتى در تقدیر است و در معنى چنین مى باشد:
پروردگارت فرمان مؤکد داده: او را بپرستید و غیر او را نپرستید.
و یا این که: مجموع جمله نفى و اثبات (أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ) در حکم یک جمله اثباتى است، اثبات عبادت انحصارى پروردگار، سپس به بیان یکى از مصداق هاى روشن نیکى به پدر و مادر پرداخته مى گوید:
هر گاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند) از هر گونه محبت در مورد آنها دریغ مدار، و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى سبک ترین تعبیر نامؤدبانه یعنى اف به آنها مگو (إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفّ).
و بر سر آنها فریاد مزن (وَ لاتَنْهَرْهُما).
بلکه با گفتار سنجیده، لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو (وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً).
تفسیرنمونه}

¤¤¤¤¤¤¤¤¤

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-04-14] [ 05:06:00 ب.ظ ]




〰〰〰〰〰〰〰.⭐.✨.⭐.

سوره اسرا آیه۲۲ 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آیه۲۲)لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا

.⭐.✨.⭐.〰〰〰〰〰〰〰〰
آیه۲۲) هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده، كه نكوهیده و بییار و یاور خواهی نشست!

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تفسیر آیه۲۲) توحید و نیکى به پدر و مادر
آیات مورد بحث، سرآغازى است براى بیان یک سلسله از احکام اساسى اسلام که با مسأله توحید و ایمان ، شروع مى شود، توحیدى که خمیر مایه همه فعالیت هاى مثبت، کارهاى نیک و سازنده است و از این طریق، پیوندى میان این آیات و آیات گذشته که سخن از سعادتمندان و برنامه سه گانه آنها یعنى ایمان ، سعى و تلاش و اراده سراى آخرت مى گوید، برقرار مى سازد.
و نیز تأکیدى است مجدّد، بر آنچه قبلاً درباره قرآن و دعوت کننده بودنش به صاف ترین و بهترین راه ها، بیان شده.
نخست از توحید شروع کرده مى گوید: با خداوند یگانه (اللّه) هیچ معبودى قرار مده (لاتَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ).
نمى گوید: معبود دیگرى را با خدا پرستش مکن! بلکه مى گوید: قرار مده تا معنى وسیع ترى داشته باشد، یعنى نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش، معبود دیگرى را در کنار اللّه قرار مده.
آنگاه به بیان نتیجه مرگبار شرک پرداخته، مى گوید: اگر شریکى براى او قائل شوى با مذمت و خذلان فرو خواهى نشست (فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً).
انتخاب کلمه قُعود (نشستن) در اینجا اشاره به ضعف و ناتوانى است، زیرا در ادبیات عرب، این کلمه، کنایه از ضعف است گفته مى شود: قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنِ الْقِتالِ: ناتوانى سبب شد که او از پیکار با دشمن بنشیند .
تفسیر نمونه)

〰〰〰〰〰〰〰

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ب.ظ ]




 

 

 

امیرالمؤمنین علیه السلام:

هيچ ثروتى چون عقل نیست،
و هيچ فقرى چون نادانى نيست.
هيچ ارثى چون ادب،
و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست

حکمت 54 نهج البلاغه

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-04-12] [ 11:08:00 ب.ظ ]




 

 

 

روزی که زیرِ خاک، تن ما نهان شود
وانها که کرده‌ایم یکایک عیان شود


یارب به فضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ب.ظ ]




 

 

 

✅صبر انقلابی یعنی چه؟

?حضرت #امام_خامنه_ای (مدظله العالی):

?صبر یعنی در میدان باقی ماندن، از میدان بیرون نرفتن!
بعضی از میدان میگریزند!بعضی نمی گریزند، اما به تدریج از میدان کناره می گیرند.
?این خلاف صبر است!
صبر یعنی پایداری کردن، در میدان ماندن ، استقامت کردن، صبر یعنی چشم به هدفهای دور و افق های دور دوختن
——

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:03:00 ب.ظ ]




✨=======================✨

سوره انعام آیه۱۱۶

?=======================?
آیه۱۱۶) وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ

==========✨✨✨========== 
آیه۱۱۶) و اگر اكثر كسانى را كه در روى زمين هستند اطاعت كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند، آنها تنها از گمان پيروى مى كنند و از تخمين و حدس (واهى ).

?=======================?
تفسیر آیه۱۱۶) تکیه بر معیار اکثریت
مى دانیم آیات این سوره، در مکّه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیداً در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام، ممکن بود این توهّم را براى بعضى ایجاد کند که:
اگر آئین آنها باطل و بى اساس است، چرا این همه پیرو دارند؟
و اگر ما بر حقیم، چرا این قدر کم هستیم؟!
در این آیه، براى دفع این توهّم ـ به دنبال ذکر حقانیت قرآن در آیات قبل ـ پیامبر خود را مخاطب ساخته، مى فرماید: اگر از اکثر مردمى که در روى زمین هستند پیروى کنى تو را از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت ! (وَ إِنْ تُطِـعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ).
پس از آن، دلیل این موضوع را بیان مى کند که: علت آن این است: آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمى کنند، مى فرماید: راهنماى آنها یک مشت گمان هاى آلوده به هوا و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است (إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ).

 


✨=======================✨

?اکثریتِ عددى اهمیت ندارد
بر خلاف آنچه در نظر بعضى مسلّم است که اکثریت هاى عددى همواره راه صحیح را مى پیمایند، قرآن در آیات متعددى این موضوع را نفى کرده و براى اکثریتِ عددى اهمیتى قائل نیست.
در حقیقت مقیاس را اکثریتِ کیفى مى داند، نه کمّى ، دلیل این موضوع روشن است; زیرا اگر چه در جوامع کنونى براى اداره اجتماع راهى جز تکیه کردن روى اکثریت ندیده اند.
ولى نباید فراموش کرد که این موضوع ـ همان طور که گفتیم یک نوع اجبار و بن بست است ـ چرا که در جوامع مادى، براى اتخاذ تصمیم ها و تصویب قوانین، هیچ ضابطه اى که خالى از اشکال و ایراد باشد وجود ندارد، لذا بسیارى از دانشمندان با اعتراف به این حقیقت ـ که نظر اکثریت افراد اجتماع، بسیارى از اوقات اشتباه آمیز است ـ مجبور به پذیرش آن شده اند چون راه هاى دیگر، عیبش بیشتر است.
اما یک جامعه مؤمن به رسالت انبیاء براى خود هیچ گونه اجبارى در پیروى نظر اکثریت براى تصویب قوانین نمى بیند; زیرا برنامه ها و قوانین انبیاء راستین خالى از هر گونه عیب، نقص و اشتباه است، و با آنچه اکثریت جایز الخطا تصویب مى کند قابل مقایسه نیست.
یک نگاه، در چهره جهان کنونى و حکومت هائى که بر اساس اکثریت ها بنا شده و قوانین نادرست و آمیخته با هوس ها که گاهى از طرف اکثریت ها به تصویب مى رسد نشان مى دهد که: اکثریتِ عددى دردى را دوا نکرده است، بسیارى از جنگ ها را اکثریت ها تصویب کرده اند و بسیارى از مفاسد را آنها خواسته اند.
استعمارها، استثمارها، جنگ ها و خونریزى ها، آزاد شناختن مشروبات الکلى، قمار، سقط جنین، فحشاء و حتى پاره اى از اعمال شنیع که ذکر آن شرم آور است از طرف اکثریت نمایندگان بسیارى از کشورهاى به اصطلاح پیشرفته که منعکس کننده نظریه اکثریت توده مردم آنها است گواه بر این حقیقت مى باشد.
علاوه بر این آیا اکثریت اجتماعات راست مى گویند؟
آیا اکثریت امین هستند؟
آیا اکثریت از تجاوز به حقوق دیگران ـ اگر بتوانند ـ خوددارى مى کنند؟
آیا اکثریت منافع خود و دیگران را به یک چشم مى بینند؟
پاسخ این سؤالات ناگفته پیدا است، بنابراین، باید اعتراف کرد که تکیه کردن دنیاى کنونى روى اکثریت، در حقیقت یک نوع اجبار و الزام محیط است، و استخوانى است که در گلوى اجتماعات گیر کرده.
آرى، اگر مغزهاى متفکر، مصلحان دلسوز جوامع بشرى و اندیشمندان با هدف ـ که همیشه در اقلیت هستند ـ تلاش و کوشش همه جانبه اى را براى روشن ساختن توده هاى مردم انجام دهند، و جوامع انسانى به اندازه کافى رشد فکرى، اخلاقى و اجتماعى بیابند، مسلّماً نظرات چنان اکثریتى بسیار به حقیقت نزدیک خواهد بود، ولى اکثریت غیر رشید، ناآگاه و یا فاسد و منحرف و گمراه چه مشکلى را مى تواند از سر راه خود و دیگران بردارد؟
بنابراین، اکثریت، به تنهائى کافى نیست، بلکه اکثریتِ رهبرى شده مى تواند مشکلات جامعه خود را تا آنجا که در امکان بشر است حل کند.
و اگر قرآن در مورد اکثریت در آیات مختلف ایراد مى کند، شک نیست که منظورش اکثریتِ غیر رشید و رهبرى نشده است.
تفسیر نمونه)

================? 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:54:00 ب.ظ ]




‍ نیایش من، ای پروردگارِ من ، بسوی تو اینست که ریشه درماندگی را از وجود من برکنی.
به من آن توانایی را اعطا کن که غم و شادی را در نهاد خویش پذیرا شوم.
به من آن نیرو را ارزانی بداری تا عشقم را در خدمت به دیگران ، ثمر بخش گردانم.
به من آن قدرت را ببخشائی که هرگز ضعیفی را نیازارم و برابر نیرومند مغروری زانو نزنم.
به من آن توان را کرامت کنی که اندیشه ام را والاتر از این حقارتهای روزانه زندگی نگاه دارم .
و به من آن اراده را بدهی که در برابر اراده تو ، با خشنودی سربندگی فرو آورم,,,

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-04-10] [ 06:19:00 ب.ظ ]




 

 

انسان به آنچه از آن سیراب میگردد تبدیل میشود
از سکه …سکه
از فرزند ..فرزند
از درد … درد ..
از دنیای پر رنگ و لعاب …دنیای پر رنگ و لعاب

از حسد …حسد
از خوراک و پوشاک …خوراک و پوشاک

از خدا ….خدا

و هر چه را که از آن سیراب شود فانی باشد ….فانی خواهد شد در آن

و از هرچه بر آن سیراب شد و آن چیز فانی بود …نابود خواهد شد در آن …

تنها گروه اندکی باقی اند ….

آنان که سیراب شدند از حضوری ابدی

از خدا ….

وجودی که از خدا سیراب شود ….پر می شود و …خداست که باقی و حی و حاضر است

بشر به همان چه که به آن بیاندیشد و درآویزد …درآمیزد

شیشه ی کدر و شکننده ای را جستجو کند ..میشود همان شیشه و جسمی شکننده و ناپایدار

و اگر دُرّ وجود را جستجو کند …در وجودش دُرّی گرانبها خلق میگردد

بر هر چه مشتاق باشیم برآن ..همان خواهیم شد

زر و سیم و نام و دنیا

همگی فانی و یک نام باقی

نام بی نام او ….باقی

هشیار باش بشر …که از چه خود را و اندیشه ات را سیراب میکنی ..

تو همانی …که بر آنی,,,

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

وقتی “خـــــــــدا” بخواهد

بزرگــــی آدمـــــی را اندازه بگیرد!

به جای “قـــــــدش

قلبــــــش” را اندازه می‌گیرد

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

?❤?
السلام علیک یابقیه الله

ای قطره های باران
ای جویبار آرام
ای رودهای سرکش
وی بحر بی کرانه
آیا شما ندارید
زان بی نشان نشانه؟!

اللهم عجل لولیک الفرج
????

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ب.ظ ]




 

 

 

?
يه روزایی هست…
آدم اینقدر حالش خوبه
که
هیچ اتفاقی نمیتونه،
حال خوبشو خراب ڪنه!

اميدوارم امروز، براتون از این
روزهای خوب
باشه.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ب.ظ ]




 

 

 

?پیامبر اکرم (ص):

?فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش،


زيرا كه قرآن دل مرده را زنده مى كند و

از فحشاء و زشتى باز مى دارد.

 

 

 

?البرهان فی تفسیرالقرآن،ج1، ص19

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

?مولای یا مهدی(عج)

❤️من گرفتم قلب خود را روی دست
پیش چشم تو برابر کرده ام

تا ببینی قلب پر خون مرا
بی تو مولا این چنین سر کرده ام

تعجیل درفرجش صلوات 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:12:00 ب.ظ ]




امام علی(ع)-مدح-جنگ خندق

 

 


سرّ توحید احمدی این ست: که علی را فقط خطاب کند

عرصه‌ی جنگ هم که تنگ شود روی حیدر فقط حساب کند

آی مرحب! برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست

شیر حق این چنین که می‌غرّد آمده قلعه را خراب کند

روح انگار روح تازه گرفت، آمد از فاطمه اجازه گرفت

تا که در عرش، عکسِ حیدر را ـ درِ قلعه به دست ـ قاب کند

با دَم یا علی به هر دو دَمش، با هجوم سریع و پشت همش

ذوالفقار برهنه کاری کرد، ملک الموت اعتصاب کند

می‌پری آن طرف سواره، ولی عمرو! آن سوی خندق است علی

جنگجویی ندیده‌ام چون تو سوی مرگش چنین شتاب کند

دلت از او شنید و نرم نشد؟ پیش خورشید بود و گرم نشد؟

پس لب ذوالفقار او تنها می‌تواند تو را مجاب کند

فرق او را شکافتی، بشکاف! مُحرِم است او و خواست قبل طواف

در وضویش به رسم عاشق‌ها روی خود را به خون خضاب کند

تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر آن چنان زد که حضرت داور

ضربه‌ی روز خندقِ او را، بهترین ضربه انتخاب کند

در میان عرب خبر پیچید، در دلش هر مبارزی فهمید

خاک خود را به باد خواهد داد رزم اگر با ابوتراب کند

همه دیدند امیر می‌آید زودتر از غدیر می‌آید

کی شود یک امینیِ دیگر شرح آن ضربه را کتاب کند؟

بیشتر بین عاشقانِ علی، حرف سلمان و مالک است ولی

رقص خرمافروش بر سرِ دار، دل ما را همیشه آب کند

بعد یک عمر ذکر یا حیدر مطمئنیم ساقی کوثر

به دل کوزه‌گر می‌اندازد خاک ما ساغر شراب کند

قلب ما در لحد که می‌بویند، به رقیب و عتید می‌گویند

بنده‌ی حیدرند بگذارید او بیاید خودش حساب کند

شعرم از برق ذوالفقار رسید، روشن و گرم و بی‌قرار رسید

تا به ذره‌ نگاه یار رسید، می‌رود کار آفتاب کند1

شعر شمعی برای تو که نشد، قد گلدسته‌های تو که نشد 2

شادم اما، مگر شنیده کسی شاعرش را علی جواب کند؟

×××   

1- (به ذره گر نظر لطف بوتراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند)

2-اشاره به زمزمه ساده و خالصانه شمع سازی که مورد عنایت مولا قرار گرفت:

شمع می سازم برایت یا علی / قد این گلدسته هایت یا علی

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:06:00 ق.ظ ]




 

 

امام علی علیه السلام:

چه بسا نعمت داده شده اى كه گرفتار عذاب شود وبسا گرفتارى كه در گرفتارى ساخته شده وآزمايش گردد، پس اى كسى كه ازاين گفتار بهرمند مى شوی، بر شكرگزارى بيفزاى، و…

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ق.ظ ]




.

 

 

 

~~~~~~~~~~~~~~????~

سوره تغابن آیه۱۱ 

~~~~~~~~
آیه۱۱) «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»

~~~~~~~~~~????~
آیه۱۱)هيچ مصيبتى جز به اذن خدا نرسد، و كسى كه به خدا بگرود، دلش را به راه آورد، و خدا[ست كه‌] به هر چيزى داناست.

~~~~~~~~
تفسیر آیه۱۱) همه مصائب به فرمان او است!
در این آیه به یک اصل کلى در مورد مصائب و حوادث دردناک این جهان اشاره مى کند، شاید از این جهت که، همیشه وجود مصائب، دستاویزى براى کفار در مورد نفى عدالت در این جهان بوده است، و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح، همیشه مشکلاتى وجود دارد که بدون مقاومت در برابر آنها، مؤمن به جائى نمى رسد.

نخست مى فرماید: هیچ مصیبتى رخ نمى دهد، مگر به اذن خدا (ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ).
بدون شک، همه حوادث این عالم به اذن خدا است; چرا که به مقتضاى توحید افعالى در تمام عالم هستى، چیزى بدون اراده حق تحقق نمى یابد، ولى از آنجا که مصائب همیشه به صورت یک علامت استفهام در اذهان جاى داشته، بالخصوص روى آن تکیه شده است.
البته، منظور از اذن در اینجا همان اراده تکوینى خداوند است، نه اراده تشریعى.
در اینجا سؤال مهمى مطرح است و آن این که: بسیارى از این مصائب به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ مى دهد، و یا این که: خود انسان بر اثر کوتاهى و ندانم کارى، و یا ارتکاب خلاف، گرفتار آن مى شود، آیا اینها همه به اذن خدا است؟!
در پاسخ این سؤال باید گفت: از مجموع آیاتى که درباره مصائب در قرآن مجید آمده است، برمى آید: مصائب بر دوگونه است:
✨مصائبى که با طبیعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر کمترین تأثیرى در آن ندارد، مانند مرگ و میر و قسمتى از حوادث دردناک طبیعى.
✨دوم مصائبى که انسان به نحوى در آن نقشى داشته است.
قرآن درباره دسته اول مى گوید: همه به اذن خدا روى مى دهد، و درباره قسم دوم مى گوید: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مى گیرد!
بنابراین، کسى نمى تواند به این بهانه که تمام مصائب از سوى خدا است، در مقابل ظالمان سکوت کرده، به مبارزه برنخیزد، و نیز نمى تواند به این بهانه، دست از مبارزه با بیمارى ها، آفات، مبارزه با فقر و جهل بردارد.
البته، در اینجا نکته دیگرى نیز وجود دارد و آن این که: حتى در مصائبى که خود انسان در آن نقشى دارد، تأثیر این اسباب از ناحیه خداوند و به اذن و فرمان او است، که اگر او اراده کند هر سببى بى رنگ و بى اثر مى شود.
در دنباله آیه به مؤمنان بشارت مى دهد: هر کس به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت مى کند (آن چنان که در برابر مصائب زانو نزند، مأیوس نشود جزع و بیتابى نکند) ( وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ).
این هدایت الهى، هنگامى که به سراغ انسان آید در نعمت ها شاکر، در مصیبت ها صابر، و در برابر قضاى الهى تسلیم خواهد بود.
البته، هدایت قلبى، معنى وسیعى دارد که صبر ، شکر رضا ، تسلیم و گفتن إِنّا لِلّهِ وَ إنّا إِلَیْهِ راجِعُون هر کدام یکى از شاخه هاى آن است.
و این که بعضى از مفسران خصوص یکى از این موضوعات را نقل کرده اند، در حقیقت تمام مفهوم آیه نیست، بلکه بیان مصداق روشن است، و در پایان آیه مى فرماید: خداوند به همه چیز دانا است (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ).
این تعبیر، مى تواند اشاره اجمالى به فلسفه مصائب و بلاها باشد، که خداوند روى علم و آگاهى بى پایانش براى تربیت بندگان، اعلام بیدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت، گهگاه در زندگانى آنها مصائبى ایجاد مى کند، تا به خواب فرو نروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند، و دست به طغیان و سرکشى نزنند.
تفسیر نمونه)

~~~~~~~~~~??~~~~

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ق.ظ ]




 

 

? البته همیشه خوبه هر خواسته کوچک و بزرگی رو از خدا درخواست کنیم

☝️ ولی یادمون نره اینکه در محضر خدا دعا کنیم خودش چه نعمت بزرگیه

❓راستی چند بار دعا کردیم …

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-04-07] [ 10:01:00 ب.ظ ]




 

 

 

? پروانه ای شبیه به برگ که از این ویژگی برای استتار بهره می برد

امام على عليه السلام:

سپاس خدايى را كه به وسيله آفرينش خود، براى آفريدگانش متجلّى شده.

 

 

نهج البلاغه، قسمتی ازخطبه 108

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:57:00 ب.ظ ]




?▫?
?▫
?

سوره نسا آیه۱۴۲ 

• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
آیه۱۴۲} إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوٓا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا

…………………..?.?.?……………………
آیه۱۴۲}منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی كه او آنها را فریب می‌دهد؛ و هنگامی كه به نماز برمی‌خیزند، با كسالت برمی‌خیزند؛ و در برابر مردم ریا می‌كنند؛ و خدا را جز اندكی یاد نمی‌نمایند!

• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
تفسیر آیه۱۴۲} از نشانه هاى منافقان
در این دو آیه پنج صفت دیگر از صفات منافقان در عبارات کوتاهى آمده است:
✨۱ ـ آنها کسانى هستند که براى رسیدن به اهداف شوم خود، از راه خدعه و نیرنگ وارد مى شوند و حتى مى خواهند: به خدا خدعه و نیرنگ زنند در حالى که در همان لحظات ـ که در صدد چنین کارى هستند ـ از ناحیه خدا در یک نوع خدعه واقع شده اند (إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ).
زیرا براى به دست آوردن سرمایه هاى ناچیزى، سرمایه هاى بزرگ وجود خود را از دست مى دهند.
تفسیر فوق از واو وَ هُوَ خادِعُهُمْ که واو حالیه است استفاده مى شود و این درست شبیه داستان معروفى است که از بعضى از بزرگان نقل شده است که: به جمعى از پیشهوران مى گفت: از این بترسید که مسافران غریب بر سر شما کلاه بگذارند، کسى گفت:
اتفاقاً آنها افراد بى خبر و ساده دلى هستند، ما بر سر آنها مى توانیم کلاه بگذاریم، مرد بزرگ گفت:
منظور من هم همان است، شما سرمایه ناچیزى از این راه فراهم مى سازید و سرمایه بزرگ ایمان را از دست مى دهید!
✨۲ ـ آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذت نمى برند و به همین دلیل: هنگامى که به نماز برخیزند سر تا پاى آنها غرق کسالت و بى حالى است (وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى).
✨۳ ـ آنها چون به خدا و وعده هاى بزرگ او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیکى انجام دهند در برابر مردم ریا مى کنند و به خاطر خدا نیست! (یُراؤُنَ النّاسَ).
✨۴ ـ آنها اگر ذکرى هم بگویند و یادى از خدا کنند از صمیم دل و از روى آگاهى و بیدارى نیست و اگر هم باشد بسیار کم است، مى فرماید: و جز موارد اندکى یاد خدا نمى کنند (وَ لا یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلیلاً).
تفسیر نمونه}

••••••••••••••••••••••••

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:53:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام على عليه السلام:

چه سخن حكيمانه جامعى است اين سخن كه: آنچه بر خود مى پسندى براى مردم نيز بپسند و آنچه براى خود نمى پسندى براى آنها نيز نپسند!

ميزان الحكمه جلد3 صفحه 179

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:51:00 ب.ظ ]




 

 

 

غرق کردن نسل جوان در فسادهای گوناگون و اعتیاد به مواد مخدر و سکر آور یک سیاست پیاده شده استعمار و استکبار است.
امروز اگر مسئولين نظام جمهوري اسلامي با مواد مخدر به سختي مبارزه ميکنند، اين يک جهاد بزرگ ، يک حرکت بسيار عميق در را پيشرفت ملت ايران است.
دشمنان اسلام ، اعدام قاچاقچيان حرفه‌اي موادمخدر در ايران را بعنوان موارد نقض حقوق بشر مي‌دانند در حاليكه دفاع مردم فلسطين از ميهن خود را بعنوان تروريسم الهام گرفته از ايران تلقي ميكنند .
دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط ، فساد و فحشاء سعي مي‌كند جوانهاي ما را از دست ما بگيرد .

 

مقام معظم رهبری 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-04-05] [ 11:29:00 ب.ظ ]




 

 

بی تردید اعتیاد (Addiction) یکی از بلاهایی است که همه انسان ها، به ویژه جوانان را تهدید می کند. مثلث «فقر، جهل و اعتیاد»، پویایی، بالندگی، نشاط و خلاقیت را از بعضی جوانان گرفته و از آنها انسان هایی بیمار و بی خاصیت ساخته است. افزون بر آن، اعتیاد، ناهنجاری های روحی و عوارض جسمی در پی داشته و هزاران انسان را به کام مرگ فرستاده است. اعتیاد، گذشته از ایجاد اختلافات خانوادگی که در نهایت به طلاق منجر می شود، زیان های اقتصادی و فرهنگی فراوانی را نیز موجب می شود.

تعریف اعتیاد
تعریف های متعددی از اعتیاد ارائه گردیده، اما تعریف جامع و قابل قبول از سوی کمیسیون بهداشت جهانی، بدین شرح است: «اعتیاد به مواد مخدّر، مسمومیت حاد یا مزمنی است که مضر به حال شخص و اجتماع می باشد و زاییده مصرف دارویی طبیعی و صنعتی بوده و مصرف آن، عوارض روحی و جسمی را در پی دارد.»(1)

پیشینه مواد مخّدر
یکی از پرسش های مهم این است که از چه زمانی انسان با مواد مخدّر آشنا شد و سابقه اعتیاد به کدام عصر بر می گردد؟ باید گفت که بشر از هفت هزار سال قبل، از وجود یک ماده مخدّر قوی در خشخاش آگاه بوده است. در لوحه های گِلی متعلق به پنج هزار سال قبل از میلاد که از سومریان باقی مانده، از تریاک نام برده شده است. در حدود چهار هزار سال قبل از میلاد، تریاک کشیدن در چین رایج بوده است. 1500 سال قبل از میلاد، تخم خشخاش از مصر به یونان برده شد. پزشکان ترکیباتی از تریاک را برای بیماری های مختلف جسمی و روانی تجویز می کردند.(2) در ابتدا از مواد مخدّر برای معالجه دردها استفاده می شد، ولی در اثر استفاده بیشتر، زمینه اعتیاد انسان ها فراهم گردید و روز به روز گسترش یافت.

 

علل و زمینه های اعتیاد
عوامل متعددی در شکل گیری اعتیاد نقش دارند، با این تفاوت که میزان تأثیر گذاری آنها با هم فرق می کند. برخی نقش بنیادی دارند، ولی بعضی دیگر، زمینه ساز اعتیاد هستند. عوامل فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در فرایند شکل گیری اعتیاد، تأثیر دارند. از این رو امروزه درباره اعتیاد، در حوزه های مختلف جامعه شناسی، روان شناسی و… بحث می شود. در این جا به بعضی از عوامل اعتیاد که اهمیت بیشتری دارد، اشاره می کنیم:

1 . عوامل فردی
فقر معنوی، افسردگی، بیماری، لذت جویی، عدم اعتماد به نفس، استقلال طلبی، عدم رشد شخصیت و ناامیدی، از جمله علل گرایش به اعتیاد هستند.(3) شهید مطهری (ره) عقیده دارد که یأس و ناامیدی از آینده و فقدان معنویت، یکی از عوامل خودکشی و جذب به مواد مخدّر است. ایشان می گوید: «آمار نشان می دهد که علی رغم این همه رفاهی که در دنیای متمدن وجود دارد، آمار خودکشی ها روز به روز بالا می رود… خود این هیپی گری، یک پدیده اجتماعی است. این خودش یک نوع عکس العمل و بیزاری جویی از تمدن است و به این معناست که تمدن نتوانسته کاری برای انسان انجام بدهد… لابد گزارش هایی را که در باره پناه بردن به مواد مخدّر… آمده است، خوانده اید. پناه بردن به مواد مخدّر در آن کشورها، از همین فکر یأس و ناامیدی و بدبینی به آینده بشریت است.»(4)

2 . عوامل خانوادگی
اعتیاد یک یا چند نفر از اعضای خانواده، زمینه ساز اعتیاد دیگر اعضا می شود. والدین معتاد، غالباً فرزندان معتاد دارند، زیرا اولاً، الگوی نامناسبی برای فرزندان خود می باشند و ثانیاً، فرصت لازم را برای تربیت آنان ندارند. اختلافات خانوادگی پی آمدهایی چون: اعتیاد، خانه گریزی، انتخاب دوستان ناباب و… را برای جوانان به دنبال دارد.

در تحلیل های روان پزشکان، وجود خلأ عاطفی عمیق در فرد، زمینه مساعدی برای اعتیاد شناخته شده است. «لئون ورمسر» در تجربیات ده ساله خود درباره بیش از هزار معتاد چنین می نویسد: «هرگز معتادی را ندیدم که عواطف او عمیقاً دچار اختلال نشده باشد و در زندگی اش دست خوش تعارضات و کمبودها نباشد و به مرز میان روان پریشی و روان نژندی نرسیده باشد.»(5)

3 . علل اجتماعی
عوامل اجتماعی مانند: محیط مدرسه، دوستان ناباب، تفریحات ناسالم، بیکاری، عدم مقبولیت اجتماعی، فقر مالی و فرهنگی، رشد جمعیت، مهاجرت های بی رویه و…، در شکل گیری اعتیاد، نقش بنیادی دارند.(6) بر همین اساس است که دانشمندان برای جلوگیری از اعتیاد کودکان و نوجوانان، سالم سازی محیط مدرسه و پیش گیری از معاشرت با دوستان ناباب را مطرح کرده اند.(7) در یک تحقیق میدانی انجام شده از سوی اداره مطالعات و تحقیقات کاربردیِ اداره کل مبارزه با مواد مخدّر، علت شروع استفاده از مواد مخدّر، به میزان 62 درصد، معاشرت با دوستان ناباب اعلام شده است.(8) بی دلیل نیست که در آموزه های دینی به انتخاب دوستان صالح، سفارش و از همراهی با دوستان ناباب، نهی شده است.(9)

افزایش جمعیت و بیکاری، از دیگر عوامل اعتیاد است. افزون بر آن، در کشورهای عقب مانده، امکانات تفریحی و رفاهی کافی فراهم نیست و همین موارد نقش تعیین کننده ای در گرایش جوانان به اعتیاد ایفا می کنند.

عامل مهم دیگر، سنت ها و عقاید عامیانه است؛(10) بدین معنا که بعضی افراد مواد مخدّر را یک ماده مفید دانسته و حتی استفاده از آن را ارزش می دانند. متأسفانه در برخی از مجالس جشن و شادی، بهره گیری از مواد مخدّر به صورت یک سنت در آمده و به آن افتخار می کنند. به علاوه، در بعضی از جوامع، مواد مخدّر را دارویی شفا بخش و عامل آرامش می دانند.

4 . علل جغرافیایی و اقتصادی
ساکنان شهرها و روستاهایی که در مسیر عبور مواد مخدّر هستند، به علت سهولت دست رسی به آن و همکاری با سوداگران مرگ، بیشتر در معرض اعتیاد قرار می گیرند.(11)

فقر و بحران اقتصادی نیز از عوامل اعتیاد محسوب می گردد. معمولاً در خانواده های فقیر، افراد معتاد بیشتر یافت می شود. البته در خانواده و کشورهای ثروت مند نیز افراد معتاد وجود دارد که ریشه آن به بحران هویت، فقدان معنویت، لذت جویی، اختلالات شخصیتی، ناامیدی و افسردگی بر می گردد. طبق گزارش سازمان نظارت بر مواد مخدّر سازمان ملل، در امریکا هر دانش آموز اقلاً یک بار برای خوشی و ارضای حس کنجکاوی، از انواع مواد مخدّر مصرف می کند.(12)

5 . علل سیاسی
از آن جا که جوانان هر جامعه ا ی در صحنه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن جامعه نقش اساسی دارند، استعمارگران سعی می کنند خلاقیت، شادابی و بالندگی را از آنان بگیرند، از این رو با بهره گیری از سیاست های راهبردی نظیر: تهاجم فرهنگی و توزیع مواد مخدّر می کوشند نقش جوانان را در جامعه کم رنگ کنند و از این طریق به اهداف شوم خود دست یازند.

 

………………………………..

) محمدعلی کفاشیان، خودآموز ترک اعتیاد، ص 73.

2) تاج زمان دانش، معتاد کیست، مواد مخدّر چیست، ص 14 و ر.ک: محمدعلی کفاشیان، خودآموز ترک اعتیاد، ص 212 - 211.

3) همان، ص 92.

4) تکامل اجتماعی انسان به ضمیمه هدف زندگی، ص 40.

5) محمدرضا شرفی، دنیای جوان، ص 311.

6) تاج زمان دانش، معتاد کیست، مواد مخدّر چیست، ص 124 - 121.

7) حسن اسعدی،پیشگیری از اعتیاد، ص 53.

8) همان، ص 54 - 53.

9) تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح 9860.

10) محمدعلی کفاشیان، خودآموز ترک اعتیاد، ص 101.

11) شهاب صالح پور، روش های درمان اعتیاد، ص 13 - 11.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]




??• >..><..><..><..><..><..<•??

 سوره احزاب آیه۲۳ 

… … … … … … … … … … … … … .. … ..
آیه۲۳) «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»

<.><..><…><..???..><…><..><.>
آیه۲۳)از ميان مؤمنان مردانى‌اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند. برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين‌] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند.

… … … … … … … … … … … … … .. … ..
تفسیر آیه۲۳) این آیه اشاره به گروه خاصى از مؤمنان است که: در تأسّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) از همه، پیشگام تر بودند، و بر سر عهد و پیمانشان با خدا، یعنى فدا کارى تا آخرین نفس و آخرین قطره خون، ایستادند، مى فرماید:
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته اند ایستاده اند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز در انتظارند (مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ).
و هیچگونه تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند و کمترین انحراف و تزلزلى در کار خود پیدا نکردند (وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً).
به عکس منافقان، و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف، و آن طرف مى افکند، و هر روز فکر شوم و تازه اى در مغز ناتوان خود مى پروراندند، اینان همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست !
واژه نَحْب (بر وزن عهد) به معنى عهد و نذر و پیمان است، و گاه، به معنى مرگ، یا خطر، یا سرعت سیر، و یا گریه با صداى بلند نیز آمده.
در میان مفسران، گفتگو است که: این آیه ناظر به چه افرادى است؟.
دانشمند معروف اهل سنت، حاکم ابو القاسم حسکانى با سند از على(علیه السلام)نقل مى کند که فرمود: فِیْنا نَزَلْت: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَانا و الله المنتظر و ما بدلت تبدیلاً!: آیه رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ درباره ما نازل شده است، و من به خدا همان کسى هستم که انتظار (شهادت) را مى کشم، (و قبلاً مردانى از ما همچون حمزه سید الشّهدا(علیه السلام) شربت شهادت نوشیدند) و من هرگز در روش خود تغییر نداده، بر سر پیمانم ایستاده ام .
بعضى دیگر، گفته اند: جمله مَنْ قَضى نَحْبَهُ اشاره به شهیدان بدر و احد است، و جمله وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ اشاره به مسلمانان راستین دیگرى است که در انتظار پیروزى یا شهادت بودند.
از انس بن مالک نیز نقل شده که: عمویش انس بن نضر در روز جنگ بدر حاضر نبود، بعداً که آگاه شد، در حالى که جنگ پایان یافته بود تأسف خورد که: چرا در این جهاد شرکت نداشت، با خدا عهد و پیمان بست که اگر نبرد دیگرى رخ دهد، در آن شرکت جوید و تا پاى جان بایستد، لذا در جنگ احد شرکت کرد و به هنگامى که گروهى فرار کردند، او فرار نکرد، آن قدر مقاومت نمود که مجروح شد، سپس به افتخار شهادت نائل گشت.
و از ابن عباس نقل شده که: جمله مِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ اشاره به حمزة بن عبدالمطلب و بقیه شهیدان احد و انس بن نضر و یاران او است.تفسیر نمونه

??<>.><..><..><..><..><.<>??

ادامه تفسیر:?

در میان این تفسیرها، هیچ منافاتى نیست، چرا که آیه مفهوم وسیعى دارد و همه شهداى اسلام را که قبل از ماجراى جنگ احزاب شربت شهادت نوشیده بودند شامل مى شود، و منتظران نیز تمام کسانى بودند که در انتظار پیروزى و شهادت به سر مى بردند، و افرادى همچون حمزه سید الشّهدا (علیه السلام) و على (علیه السلام)در رأس این دو گروه قرار داشتند.
لذا در تفسیر صافى چنین آمده است: اِنَّ أَصْحابَ الْحُسَیْنِ بِکَرْبَلا کانُوا کُلُّ مَنْ أَرادَ الْخُرُوجَ وَدَّعَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام) وَ قالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)! فَیُجِیْبُهُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ نَحْنُ خَلْفَکَ، وَ یَقْرَأُ: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ : یاران امام حسین(علیه السلام) در کربلا، هر کدام که مى خواستند به میدان بروند، با امام(علیه السلام) وداع مى کردند، و مى گفتند: سلام بر تو اى پسر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) (سلام وداع)، امام(علیه السلام) نیز به آنها پاسخ مى گفت و سپس این آیه را تلاوت مى فرمود: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ .
از کتب مقاتل، استفاده مى شود: امام حسین(علیه السلام) این آیه را بر کنار جنازه شهیدان دیگرى، همچون مسلم بن عوسجه و به هنگامى که خبر شهادت عبداللّه بن یقطر به او رسید، نیز تلاوت فرمود.
و از اینجا روشن مى شود:
✨ آیه، چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام مؤمنان راستین را در هر عصر و هر زمان شامل مى شود، چه آنها که جامه شهادت در راه خدا بر تن پوشیدند، و چه آنها که بدون هیچگونه تزلزل بر سر عهد و پیمان با خداى خویش ایستادند و آماده جهاد و شهادت بودند. تفسیر نمونه

… … … … … … … … … … … … ??
?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




 

 

 

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:

پيروزى،
در گرو اراده قاطع
و دورانديشى است
الظَّفَرُ بِالجَزمِ و الحَزمِ.

 

 

ميزان الحكمه جلد6 صفحه 526

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام على عليه السلام:

مركب لجاجت، سوارِ خود به زمين مى زند
اللَّجاجُ يَكبو براكِبِهِ

غررالحكم حدیث 1710

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-04-03] [ 10:26:00 ب.ظ ]




.. … … … … … … … … … … … … ???

✨﷽✨

سوره فصلت آیه۳۴ 

… … … … … … … … … … … … … … … .. …
آیه۳۴) وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ

• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •???
آیه۳۴) هرگز نیكی و بدی یكسان نیست؛ بدی را با نیكی دفع كن، ناگاه (خواهی دید) همان كس كه میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!

… … … … … … … … … … … … … … … .. …
تفسیر آیه۳۴) بعد از بیان دعوت به سوى خداوند، و اوصاف داعیان الى اللّه، روش دعوت را شرح داده، مى گوید: نیکى و بدى یکسان نیست (وَ لاتَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لاَالسَّیِّئَةُ).
در حالى که مخالفان حقّ سلاحى جز بدگوئى و افتراء و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستم ها ندارند، باید سلاح شما پاکى و تقوا، و سخن حق و نرمش و محبت باشد.
آرى مکتب ضلالت، جز چنان ابزارى را نمى پسندد، مکتب حق تنها از چنین وسائلى بهره گیرى مى کند.
گر چه حَسَنَة و سَیِّئَة مفهوم وسیعى دارد، تمام نیکى ها و خوبى ها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همان گونه که هر گونه انحراف و زشتى و عذاب در مفهوم سیّئة خلاصه شده است، ولى در آیه مورد بحث، آن شاخه اى از حسنة و سیئة که مربوط به روش هاى تبلیغى است، منظور مى باشد.
ولى جمعى از مفسران، حسنه را به معنى اسلام و توحید و سیئة را به معنى شرک و کفر تفسیر کرده اند.
بعضى حسنه را به اعمال صالح و سیئه را به اعمال قبیح ، و بعضى حسنه را به صفات عالى انسانى همچون صبر و حلم و مدارا و عفو، و سیئه را به معنى غضب و جهل و خشونت و انتقام جوئى تفسیر کرده اند ولى تفسیر اول از همه مناسب تر به نظر مى رسد.
♦در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود: الحَسَنَةُ التَّقِیَّةُ وَ السَّیِّئَةُ الاِذاعَةُ: حسنه، تقیه است، و سیئه، افشاگرى است، البته این حدیث، ناظر به مقامى است که افشا کردن عقیده، موجب اتلاف نیروها و از بین رفتن نقشه ها و هدف ها شود.
سپس براى تکمیل این سخن مى افزاید: با روشى که بهتر است بدى ها را پاسخ گوى و دفع کن (إِدْفَعْ بِالَّتِی هِىَ أَحْسَنُ).
به وسیله حق، باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا، جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونت ها برخیز، هرگز بدى را با بدى، و زشتى را با زشتى پاسخ مگوى، که این روش انتقام جویان است و موجب لجاجت و سرسختى منحرفان مى گردد.
در پایان آیه، به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، مى فرماید: نتیجه این کار، آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، همچون دوستان گرم و صمیمى شوند (فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِیمٌ).

?آنچه را قرآن، در این آیه، بیان کرده، و در آیه ۹۶ سوره مؤمنون نیز به شکل دیگرى آمده إِدْفَعْ بِالَّتِی هِىَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ از مهم ترین و ظریف ترین و پربارترین روش هاى تبلیغ، مخصوصاً در برابر دشمنان نادان و لجوج، است، و آخرین تحقیقات روان شناسان، نیز به آن منتهى شده است.
زیرا هر کس، بدى کند، انتظار مقابله به مثل، را دارد، مخصوصاً افراد بد، چون خودشان از این قماشند، و گاه یک بدى را چند برابر پاسخ مى گویند، هنگامى که ببینند طرف مقابل، نه تنها بدى را به بدى پاسخ نمى دهد، بلکه با خوبى و نیکى، به مقابله برمى خیزد، اینجا است که طوفانى در وجودشان بر پا مى شود، وجدانشان تحت فشار شدیدى قرار مى گیرد، و بیدار مى گردد، انقلابى در درون جانشان صورت مى گیرد، شرمنده مى شوند، احساس حقارت مى کنند، و براى طرف مقابل، عظمت قائل مى شوند.
اینجا است که کینه ها و عداوت ها، با طوفانى از درون جان برخاسته و جاى آن را، محبت و صمیمیت مى گیرد.

• • • • • • • • • • • • • • • • ? 
………………………………………….???

ادامه تفسیر:?
بدیهى است، این یک قانون غالبى است نه دائمى، زیرا همیشه اقلیتى هستند که از این روش سوء استفاده مى کنند، و تا زیر ضربات خردکننده شلاق مجازات قرار نگیرند، آدم نمى شوند و دست از اعمال زشت خود بر نمى دارند.
البته حساب این گروه، جدا است، و باید در برابر آنها از شدتِ عمل، استفاده کرد، ولى نباید فراموش کرد که این دسته، همیشه در اقلیت هستند، قانونى که حاکم بر اکثریت است، همان قانون دَفْعِ سَیِّئَه با حَسَنَه است.
و لذا ملاحظه مى کنیم پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام)همیشه از این روش عالى قرآنى، بهره مى گرفتند، فى المثل، به هنگام فتح مکّه که نه تنها دشمنان، بلکه دوستان، انتظار انتقام جوئى شدید مسلمین، و به راه انداختن حمام خون، در آن سرزمین کفر و شرک و نفاق و کانون دشمنان سنگدل و بى رحم را داشتند، و حتى بعضى از پرچمداران سپاه اسلام در آن روز، رو به سوى ابو سفیان کرده، و شعار أَلْیَوْمُ یَوْمُ الْمَلْحَمَةِ، أَلْیَوْمُ تُسْبَى الْحُرْمَةُ، أَلْیَوْمُ أَذَلَّ اللّهُ قُرَیْشاً!: امروز، روز انتقام، روز از بین رفتن احترام نفوس و اموال دشمنان، و روز ذلت و خوارى قریش است سر دادند، پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)با جمله إِذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقاءُ: بروید و همه آزادید ، همه را مشمول عفو خود قرار داد، رو به سوى ابو سفیان شعار انتقام جویانه را به این شعار محبت آمیز تبدیل فرمود که: أَلْیَوْمُ یَوْمُ الْرَّحْمَةِ أَلْیَوْمُ أَعَزَّ اللّهُ قُرَیْشاً!: امروز روز رحمت است، امروز روز عزت قریش است !.
همین عمل چنان طوفانى در سرزمین دل هاى مکّیان مشرک، بر پا کرد که به گفته قرآن: یَدْخُلُونَ فِی دِیْنِ اللّهِ أَفْواجاً: فوج، فوج مسلمان شدند و آئین اسلام را با جان و دل پذیرا گشتند .
ولى با تمام این احوال، به طورى که در تواریخ اسلام آمده است، پیامبر(صلى الله علیه وآله)چند نفر را نام برد و از عفو عمومى مستثنا کرد، چرا که افرادى خطرناک و غیرقابل بخشش بودند، اما بقیه را ـ جز این چند نفر ـ مشمول عفو عمومى ساخت، و در ضمن، این جمله پر معنى را بیان کرد: من درباره شما همان مى گویم که یوسف درباره برادران خود که بر او ستم کرده بودند ، گفت: لاتَثْرِیْبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمِیْنَ: امروز ملامتى بر شما نیست، خدا شما را ببخشد که او ارحم الراحمین است !.

وَلِىّ در اینجا به معنى دوست ، و حَمِیْم در اصل به معنى آب داغ و سوزان است، و اگر به عرق بدن، حمیم گفته مى شود به خاطر گرمى آن است، و حمام را نیز به همین مناسبت حمام مى گویند، به دوستان پر محبت و گرم و داغ نیز حمیم گفته مى شود، و منظور در آیه همین است.
قابل توجه این که: مى فرماید: کَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِیْمٌ: گویا یک دوست گرم و صمیمى است اشاره به این که، اگر واقعاً در صف دوستان صمیمى هم در نیاید، حداقل در ظاهر چنین خواهد بود.
تفسیر نمونه)

• • • • • • • • • • • • • • • •

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:22:00 ب.ظ ]




 

 

امشب آرزو دارم?

فاصله نباشد میان شما

گو تمام احساس های خوبتان✨

شما باشیدوعشق باشد

و یک دنیا سلامتی✨

وامضای خدا پای تمام آرزوهایتان

#شبتون_آروم?



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-04-02] [ 11:32:00 ب.ظ ]




▫▫▫⚪.?.⚪⚪.?.⚪▫▫▫

سوره فصلت آیه۳۳ 

. . . . . . . . . . . . . ▫▫ . . . . . . . . . . . . . . .
آیه۳۳) وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَآ إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ

? . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .?
آیه۳۳) چه كسی خوش گفتارتر است از آن كس كه دعوت به سوی خدا می‌كند و عمل صالح انجام می‌دهد و می‌گوید: «من از مسلمانانم»؟!

. . . . . . . . . . . . . ▫▫ . . . . . . . . . . . . . . .
تفسیر آیه۳۳) بدى را با نیکى دفع کن!
در آیات گذشته، سخن از کسانى در میان بود که، مردم را از شنیدن آیات قرآن نهى مى کردند، یعنى داعیان به سوى ضلال و گمراهى.
ولى در آیات مورد بحث، از نقطه مقابل آنها که گفتارشان بهترین گفتار است سخن مى گوید، مى فرماید: چه کسى خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا مى کند، و عمل صالح انجام مى دهد، و مى گوید: من از مسلمانانم (و با تمام وجودم اسلام را پذیرفته ام) (وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ).
گر چه آیه، به صورت استفهام است، ولى پیدا است که استفهام انکارى است، یعنى هیچ کس سخنش از داعیان به سوى اللّه و منادیان توحید بهتر نیست، همان منادیانى که با عمل صالح خویش، دعوت زبانى خود را تأکید و تثبیت مى کنند، و با اعتقاد به اسلام، و تسلیم در برابر حق، بر عمل صالح خویش صحه مى گذارند.
این آیه، با صراحت، بهترین گویندگان را کسانى معرفى کرده که داراى این سه وصفند: دعوت به اللّه ، عمل صالح ، و تسلیم در برابر حق .
?در حقیقت، چنین کسانى علاوه بر سه رکن معروفِ ایمان: اقرار به لسان، عمل به ارکان، و ایمان به جنان (قلب)، بر رکن چهارمى نیز چنگ زده اند و آن تبلیغ و نشر آئین حق، و اقامه دلیل بر مبانى دین، و زدودن آثار شک و تردید از قلوب بندگان خدا است. این منادیان با این چهار وصف، بهترین منادیان جهانند.
گر چه گروهى از مفسران این اوصاف را تطبیق بر شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یا پیامبر، و امامانى که دعوت به سوى حق مى کردند، و یا خصوص مؤذن ها، کرده اند، ولى پیدا است آیه، مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که تمام منادیان توحید را که واجد این صفاتند، فرا مى گیرد، هر چند برترین مصداقش، شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) است (مخصوصاً با توجه به زمان نزول آیه) و در درجه بعد ائمه معصومین(علیهم السلام) و بعد از آنها تمام علماء و دانشمندان و مجاهدان راه حق و آمرین به معروف و ناهین از منکر و مبلغان اسلام از هر قشر و گروه، هستند، و این آیه بشارتى است بزرگ و افتخارى است بى نظیر، براى همه آنها که مى توانند به آن دل گرم باشند.
و اگر گفته اند: در این آیه مدح بلال حبشى مؤذن مخصوص پیامبر(صلى الله علیه وآله)است، نیز به خاطر همین است که او در دورانى تاریک و وحشتناک، نغمه توحید را سر داد، و جان خود را در برابر آن سپر ساخت، و با ایمان راسخ و استقامت کم نظیر و اعمال صالح و تداوم خط صحیح اسلام، این اوصاف را تکمیل نمود!
جمله وَ قالَ اِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ را دو گونه تفسیر کرده اند: نخست این که قالَ در اینجا از ماده قول به معنى اعتقاد است، یعنى: اعتقاد راسخ به اسلام دارد.
دیگر این که قول در اینجا به همان معنى سخن گفتن است، یعنى از روى افتخار و مباهات به آئین پاک خداوند، صدا مى زند من از مسلمین هستم!
معنى اول مناسب تر است هر چند جمع هر دو، در مفهوم آیه امکان دارد.
تفسیر نمونه)
▫▫▫▫▫▫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

امام على عليه السلام:

هر كه شكيبايى ورزد، به آرزوها دست مى يابد
مَن صَبَرَ نالَ المُنى.

 

غررالحكم حدیث 7722

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

?.<><><><><><><><><><><><>.?

سوره فرقان آیه۲۸ 

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آیه۲۸> يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا

<•><•><•><•><•><•><•><•><•><•><•>
آیه۲۸> ای وای بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم!

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسیر آیه۲۸> آن گاه مى افزاید: این ظالم بیدادگر که در دنیائى از تأسف فرو رفته مى گوید: اى واى بر من! کاش! فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم (یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً).
روشن است: منظور از فلان همان شخصى است که او را به گمراهى کشانده: شیطان، دوست بد، یا خویشاوند گمراه، و فردى همچون اُبَىّ براى عقبه که در شأن نزول آمده بود.
در واقع این آیه، و آیه قبل، دو حالت نفى و اثبات را در مقابل هم قرار مى دهد در یک جا مى گوید: اى کاش! راهى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیدا کرده بودم و در اینجا مى گوید: اى کاش! فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم که تمام بدبختى در ترک رابطه با پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قبول رابطه با این دوست گمراه بود.
***
?نقش دوست در سرنوشت انسان
بدون شک عامل سازنده شخصیت انسان ـ بعد از اراده، خواست و تصمیم او ـ امور مختلفى است که: از اهم آنها همنشین، دوست و معاشر است; چرا که انسان خواه و ناخواه، تأثیرپذیر است، و بخش مهمى، از افکار و صفات اخلاقى خود را از طریق دوستانش مى گیرد، این حقیقت، هم از نظر علمى و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسى به ثبوت رسیده است.
این تأثیرپذیرى، از نظر منطق اسلام تا آن حدّ است که:
✨ در روایات اسلامى از پیامبر خدا حضرت سلیمان(علیه السلام) چنین نقل شده: لاتَحْکُمُوا عَلَى رَجُل بِشَیْء حَتَّى تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ یُصَاحِبُ، فَإِنَّمَا یُعْرَفُ الرَّجُلُ بِأَشْکَالِهِ وَ أَقْرَانِهِ وَ یُنْسَبُ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ أَخْدَانِهِ:
درباره کسى قضاوت نکنید، تا به دوستانش نظر بیفکنید; چرا که انسان به وسیله دوستان، یاران و رفقایش شناخته مى شود .
✨امام امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام) در گفتار گویاى خود، مى فرماید: فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ، فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطائِهِ، فَإِنْ کَانُوا أَهْلَ دِینِ اللَّهِ فَهُوَ عَلى دِینِ اللَّهِ، وَ إِنْ کانُوا عَلى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِینِ اللَّهِ:
هر گاه وضع کسى بر شما مشتبه شد، و دین او را نشناختید، به دوستانش نظر کنید، اگر اهل دین و آئین خدا باشند، او نیز پیرو آئین خدا است، و اگر بر آئین خدا نباشند، او نیز بهره اى از آئین حق ندارد .
به راستى، گاه، نقش دوست در خوشبختى و بدبختى یک انسان، از هر عاملى مهمتر است، گاه او را تا سر حدّ فنا و نیستى پیش مى برد، و گاه او را به اوج افتخار مى رساند.
آیات مورد بحث، و شأن نزول آن، به خوبى نشان مى دهد: انسان چگونه ممکن است تا مرز سعادت پیش برود، اما یک وسوسه شیطانى از ناحیه یک دوست بد، او را به قهقرا بازگرداند، و سرنوشتى مرگبار براى او فراهم سازد که: از حسرت آن، روز قیامت هر دو دست را به دندان بگزد، و فریاد یا وَیْلَتى از او بلند شود.
در کتاب العِشْرة (آداب معاشرت) روایات بسیارى در همین زمینه وارد شده، که نشان مى دهد: تا چه اندازه اسلام، در مسأله انتخاب دوست سختگیر، دقیق و مو شکاف است.
این بحث کوتاه را با نقل دو حدیث در این زمینه، پایان مى دهیم، و آنها که اطلاعات بیشترى در این زمینه مى خواهند، به کتاب العِشْرة، بحار الانوار جلد ۷۴ مراجعه کنند.
✨در حدیثى از نهمین پیشواى بزرگ اسلام امام محمّد تقى الجواد(علیه السلام)مى خوانیم: إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الشَّرِیرِ فَإِنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ أَثَرُهُ:
از همنشینى بدان بپرهیز که همچون شمشیر برهنه اند، ظاهرش زیبا و اثرش بسیار زشت است !.
✨پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود: أَرْبَعٌ یُمِتْنَ الْقَلْبَ: الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ… وَ مُجالَسَةُ الْمَوْتَى، فَقِیلَ لَهُ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْمَوْتى؟ قالَ: کُلُّ غَنِیّ مُتْرِف:
چهار چیز است که قلب انسان را مى میراند: تکرار گناه ـ تا آنجا که فرمود: ـ و همنشینى با مردگان، کسى پرسید: اى رسول خدا مردگان کیانند؟!
فرمود: ثروتمندانى که مست ثروت اند .
<تفسیر نمونه>

<><><><><><><><><>?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ق.ظ ]