بیت الزینب


مهر 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        





جستجو


 



 

 

 

 

شبهه میکنند #حجاب خوبه ! 

حجاب اجباری بده!! اختیاری کنید هرکس خواست بگذارد هر کس نخواست نگذارد؟!!

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-07-21] [ 02:49:00 ق.ظ ]




#عاشقانه_مهدوي  

 

♥️نیم نگاهت شاه کلیدی است که درهای خوشبختی را می گشاید !

♥️خوشبختی یعنی نگاهت بر من .

 

? #اللهم_عجل_لولیک_الفرج?

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:45:00 ق.ظ ]




 

 

 

امام على عليه السلام: 

 

در شگفتم از كسى كه آفريده هاى خدا را مى بيند و باز در خدا شك مى كند 

عَجِبتُ لِمَن شَكَّ فِي اللّهِ وهُوَ يَرى خَلقَ اللّهِ 

 

 

 

 

  نهج البلاغه، حکمت 126

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:42:00 ق.ظ ]




•~~~•~~~.•?•~~~•?•.~~~•~~~•.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 سوره جمعه آیه۱۰ 

〰〰〰〰〰✨〰〰〰〰〰

آیه۱۰) فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

 

•~~~~•~~~~•?•?•~~~~•~~~~•.

آیه۱۰) و هنگامی كه نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراكنده شوید و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد كنید شاید رستگار شوید!

 

〰〰〰〰〰✨〰〰〰〰〰

تفسیر آیه۱۰) در آیه بعد، مى افزاید: هنگامى که نماز پایان گیرد شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهى طلب کنید، و خدا را بسیار یاد نمائید تا رستگار شوید (فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الاْ َرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).

گر چه، جمله وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ (فضل خدا را طلب کنید) یا تعبیرات مشابه آن، در قرآن مجید، شاید غالباً به معنى طلب روزى و کسب و تجارت آمده است.

ولى، روشن است مفهوم این جمله گسترده است و کسب وکار، یکى از مصادیق آن است، لذا، بعضى آن را به معنى عیادت مریض، و زیارت مؤمن، یا تحصیل علم و دانش تفسیر کرده اند ، هر چند منحصر به اینها نیز نمى باشد.

ناگفته پیدا است، امر به انتشار در زمین و طلب روزى امر وجوبى نیست، بلکه به اصطلاح امر بعد از حظر و نهى است، و دلیل بر جواز مى باشد، اما بعضى از این تعبیر، چنین استفاده کرده اند که، تحصیل روزى بعد از نماز جمعه، مطلوبیت و برکتى دارد، و در حدیثى آمده است که، پیامبر بعد از نماز جمعه سرى به بازار مى زد.

جمله وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً اشاره به یاد خدا است، در برابر آن همه نعمت هائى که به انسان ارزانى داشته.

و بعضى ذکر را در اینجا به معنى فکر تفسیر کرده اند، آنچنان که در حدیث آمده: تَفَکُّرُ ساعَة خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَة: یک ساعت اندیشیدن از یک سال عبادت بهتر است.

بعضى نیز، آن را به مسأله توجه به خدا در بازارها، به هنگام معاملات و عدم انحراف از اصول حق و عدالت تفسیر کرده اند.

ولى، روشن است آیه، مفهوم گسترده اى دارد که، همه اینها را در بر مى گیرد، این نیز مسلّم است که، روح ذکر ، فکر است، و ذکر بى فکر لقلقه زبانى بیش نیست، و آنچه مایه فلاح و رستگارى است، همان ذکر آمیخته با تفکر در جمیع حالات است.

اصولاً، ادامه ذکر سبب مى شود که، یاد خدا در اعماق جان انسان رسوخ کند و ریشه هاى غفلت و بى خبرى را که عامل اصلى هرگونه گناه است، بسوزاند، و انسان را در مسیر فلاح و رستگارى قرار دهد و حقیقت لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ حاصل گردد.

تفسیر نمونه) 

•~~~•~~~•~~~•~~~•? 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:37:00 ق.ظ ]




 

 

 

شب ، پایان نیست…

آغاز دلدادگی ست…

دروازه دلت را بگشا تا برکات خداوندی بر تو جاری گردد

شبتون خــــــــدایی

 

صوت دعای ‌معراج

کمتراز۲دقیقه است ولی به آدم خیلی آرامش میده

تقدیم به شما?

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-07-15] [ 10:50:00 ب.ظ ]




خداوند متعال در حدیث قدسی فرمودند:

 

دروغ مى گويد كسى كه مى پندارد مرا دوست مى دارد، اما چون تاريكى شب او را فرا مى گيرد به خواب مى رود( و از مناجات با خدا غافل مى شود)…

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ب.ظ ]




 

 

 

غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

از شما دور شدن زار شدن هم دارد

 

 

عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت

چشم بیمار شده تار شدن هم دارد

 

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ب.ظ ]




?? معجزه امام علی علیه السلام

 

آقای موسوی گرمارودی از مترجمان کتاب نهج البلاغه، در بخشی از پیشگفتار ترجمه خود نوشته است: 

 

«معجزه امام علی علیه السلام، این است که در سخن او، سجع، تابع معناست نه معنا تابع سجع، یعنی امام علیه السلام بدون قربانی کردن معنا، کلامشان مسجع است و در تمام نهج‌البلاغه حتی یک مورد نمی‌توان یافت که امام علیه السلام، به خاطر رعایت سجع، مفهوم کلام خود را تغییر داده باشند. به عبارت دیگر در تمام عبارات مسجع امام علیه السلام حتی یک مورد نمی‌توان، به جای کلمه مسجع امام، کلمه‌ای دیگر گذارد که منظور امام علیه السلام را بهتر ادا کند» 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:33:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

.امام على عليه السلام: 

 

میهمانت را گرامى بدار، اگر چه حقير باشد

أكرِم ضَيفَكَ وإن كانَ حَقيرا 

 

 

 

 

غررالحكم حدیث 2341

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:27:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

راه های جلوگیری یا از بین بردن تکبر

 

1️⃣ نماز

فرَضَ اللَّهُ …الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ 

امام علی علیه السلام: خدا نماز را براى پاك بودن از كبر… واجب كرد.

حکمت 252 نهج البلاغه

 

2️⃣ پناه بردن به خداوند

امام علی علیه السلام: از عوامل تکبرزا به خدا پناه برید، همان گونه که از بلاها و پیشامدهای سخت روزگار به او پناه می برید

خطبه 192 نهج البلاغه / خطبه قاصعه

 

شیوه پناه بردن به خدا این است که در هنگام دعا مثلا در تعقیبات دعا وقت و ذهن خود را با حضور قلب در این درخواست متمرکز کنیم که ناتوانی خود را به خدا بگوییم، تنفرمان از تکبر ابراز کنیم و از او بخواهیم ما را از تکبر نجات دهد. اگر این احساس را در طول روز و هر گاه احساس تکبر درونمان به وجود آمد هم داشته بشیم خوب است. برگرفته از کتاب رهایی از تکبر درون

 

3️⃣ زیاد در خانه اهل بیت علیهم السلام رفتن

یکی از کارهای بسیار موثر این است که زیاد در خانه اهل بیت علیهم السلام برویم و ابراز ارادت و محبت به آن خوبان عالم، رویه همیشگی ما باشد. تواضع به اهل بیت علیهم السلام ریشه تکبر را در انسان می سوزاند و خطرناک ترین انواع تکبر را از بین می می برد. هر چه تواضع بیشتر و عمیق تر گردد، وجود انسان بیشتر پاک می شود

 

در میان انواع تواضع به ائمه علیهم السلام، شرکت در روضه اباعبدالله الحسین برای از بین بردن تکبر تاثیر والایی دارد و البته شرکت در جلسات ذکر مصائب حضرت فاطمه سلام الله حالت افتادگی در شخص ایجاد می کند

 

4️⃣ تواضع به دوستان اهل بیت علیهم السلام

اگر کسی به دوستان اهل بیت علیهم السلام تواضع کند تواضع خود را به اهل بیت علیهم السلام افزایش داده است

 

5️⃣ خواندن مداوم جامعه کبیره

طولانی بودن جامعه کبیره کارکرد خوبی در این زمینه دارد، خیلی از خوبان برای فاصله گرفتن از تکبر، برنامه منظم قرائت جامعه کبیره دارند

 

6️⃣ تربیت فرزندان و شخصیت دادن به آن ها

 

 

7️⃣ محاسبه نفس

 

8️⃣ استغفار

امام زین العابدین علیه السلام: کسی که بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ او مستکبر نخواهد بود

 الخصال، ج‏1، ص: 299

 

9️⃣ شکر و ذکر

 

? همه درخواست ها را از خدا بخواهیم

خداوند متعال در حدیث قدسی فرمودند: ای موسی! حتی نمک طعامت را از ما بخواه

. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 134

 

1️⃣1️⃣ نشست و برخاست با خوبان 

 

2️⃣1️⃣ سعی کنیم رفتارهای متواضعانه رو بشناسیم و به صوورت گسترده در زندگی استفاده کنیم.

 

 

 

3️⃣1️⃣ وقتی چیزی را نمی دانیم راحت بگوییم نمی دانم

 

4️⃣1️⃣ بخشیدن دیگران

 

5️⃣1️⃣ پیشقدم شدن در سلام به دیگران

 

6️⃣1️⃣ خرید وسایل مورد نیاز منزل

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به راستى كه خوش دارم مرد با خوش حالى و افتخار، چيزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدين وسيله، كبر را از خود دور كند. تنبيه الخواطر : ج 1 ص 201

 

و…

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:23:00 ب.ظ ]




امام صادق علیه السلام:

 

تواضع چيزى است كه براى خدا و در راه خدا باشد، و اگر نه، آن تكبر(مکر) است(اگرچه به صورت تواضع باشد)

التواضع ما يكون للَّه و في اللَّه، و ما سواه فكبر(مكر)

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ب.ظ ]




…………………•°✨⭐️✨°•……………..

 

سوره بقره آیه ۱۵۳ 

 

                           .•°•°•✨•°•°•.

آیه۱۵۳) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

 

                              ⭐️•°•⭐️

آیه۱۵۳)اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد؛ زيرا خدا با شكيبايان است.

 

                           .•°•°•✨•°•°•.

تفسیر آیه۱۵۳) استقامت و توجّه به خدا!

 در آیات گذشته سخن از تعلیم و تربیت و ذکر و شکر بود و در این آیه سخن از صبر و پایدارى که بدون آن، مفاهیم گذشته هرگز تحقق نخواهد یافت. نخست میگوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید از صبر و نماز کمک بگیرید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ).

 

و با این دو نیرو (استقامت و توجه به خدا) به جنگ مشکلات و حوادث سخت بروید که پیروزى از آن شماست «زیرا خداوند با صابران است» (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ).

 

به عکس آنچه بعضى تصور میکنند، «صبر» هرگز به معنى تحمل بدبختیها و تن دادن به ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست، بلکه صبر و شکیبایى به معنى پایدارى و استقامت در برابر هر مشکل و هر حادثه است.

 

موضوع دیگرى که در آیه بالا به عنوان یک تکیه گاه مهم در کنار صبر، معرفى شده «صلاة» (نماز) است، لذا در احادیث اسلامى میخوانیم: «هنگامى که على علیه السّلام با مشکلى رو برو مىشد به نماز برمیخاست و پس از نماز به دنبال حل مشکل میرفت و این آیه را تلاوت میفرمود: «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ …»

 

بنابراین آیه فوق در حقیقت به دو اصل توصیه میکند یکى اتکاى به خداوند که نماز مظهر آن است و دیگرى مسأله خودیارى و اتکاى به نفس که به عنوان صبر از آن یاد شده است.

 

 

 

 

برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص: 138

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ب.ظ ]




گیاه گیاه هشدار دهنده مرگ:

روایت شده: حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ در مسجد بیت المقدس گاه به مدت یك سال و گاه دو سال و گاه یك ماه و دو ماه، اعتكاف می‎نمود، روزه می‎گرفت و به عبادت و شب زنده‎داری می‎پرداخت. در سال‌ آخر عمر، هر روز صبح كنار گیاه تازه‎ای كه در صحن مسجد روییده می‎شد می‎آمد و نام آن را از همان گیاه می‎پرسید، و نفع و زیانش را از آن سؤال می‎كرد، تا این كه در یكی از صبح‎ها گیاه تازه‎ای را دید، كنارش رفت و پرسید: «نامت چیست؟» پاسخ داد «خُرنُوب»

 

سلیمان ـ علیه السلام ـ پرسید: «برای چه آفریده شده‎ای؟» خرنوب گفت: «برای ویران كردن.» (با ریشه‎هایم زیر ساختمانها می‎روم و آن را خراب می‎كنم.)

سلیمان ـ علیه السلام ـ دریافت كه مرگش نزدیك شده است، به خدا عرض كرد: «خدایا! مرگ مرا از جنّیان بپوشان، تا هم بنای ساختمان مسجد را به پایان برسانند، و هم انسانها بدانند كه جنّ‎ها علم غیب نمی‎دانند.»

 

سلیمان ـ علیه السلام ـ به محراب و محل عبادت خود بازگشت و در حالی كه ایستاده و بر عصایش تكیه داده بود، از دنیا رفت. مدّتی به همان وضع ایستاده بود و جنّ‎ها به تصوّر این كه او زنده است و نگاه می‎كند، كار می‎كردند. سرانجام موریانه‎ای وارد عصای او شد و درون آن را خورد. عصا شكست و سلیمان ـ علیه السلام ـ به زمین افتاد. آن گاه همه فهمیدند كه او از دنیا رفته است.[1]

مولانا در كتاب مثنوی، این داستان را نقل كرده، و در پایان داستان چنین ذكر نموده كه سلیمان ـ علیه السلام ـ پس از آن كه فهمید اجلش نزدیك شده گفت: «تا من زنده‎ام به مسجد اقصی آسیب نمی‎رسد».

 

آن گاه چنین نتیجه گیری می‎كند:

«مسجد اقصای دل ما تا آخر عمر با ما است، ولی عوامل هوی و هوس و همنشینان نااهل،‌مانند گیاه خُرْنُوب در آن ریشه دوانیده و سرانجام كاشانه دل را ویران می‎سازد. بنابراین همان هنگام كه احساس كردی چنین گیاهی قصد راهیابی به دلت را نموده، با شتاب از آن بگریز و علاقه خود را از آن قطع كن. خودت را هم چون سلیمان زمان قرار بده تا دلت استوار بماند،‌ چرا كه تا سلیمان است، ‌مسجد آسیب نمی‎بیند، زیرا سلیمان مراقب عوامل ویرانگر است و از نفوذ آن عوامل جلوگیری خواهد كرد.

و استان از دست بیگانه سلاح تا ز تو راضی شود علم و صلاح

چون سلاحش هست و عقلش نی، ببند دست او را ورنه آرد صد گزند

تیغ دادن در كف زنگی مست به كه آید علم، ناكس را به دست[2]

 

چگونگی مرگ سلیمان ـ علیه السلام ـ و بی‎وفایی دنیا

خداوند تمام امكانات دنیوی را در اختیار حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ گذاشت تا جایی كه او بر جنّ و انس و پرندگان و چرندگان و باد و رعد و برق و… مسلّط بود. او روزی گفت: با آن همه اختیارات و مقامات، هنوز به یاد ندارم كه روزی را با شادی و استراحت به شب رسانده باشم، فردا دوست دارم تنها وارد قصر خود شوم، و با خیال راحت، استراحت كنم و شاد باشم.

 

فردای آن روز فرا رسید. سلیمان وارد قصر خود شد و در قصر را از پشت قفل كرد تا هیچ كس وارد قصر نشود، و خود به نقطه اعلای قصر رفت و با نشاط به مُلك خود نگریست. نگهبانان قصر در همه جا ناظر بودند كه كسی وارد قصر نشود.ناگهان سلیمان دید جوانی زیبا چهره و خوش قامت وارد قصر شد. سلیمان به او گفت: «چه كسی به تو اجازه داد كه وارد قصر گردی، با این كه من امروز تصمیم داشتم در خلوت باشم و آن را با آسایش بگذرانم؟!»

جوان گفت: «با اجازه خدای این قصر وارد شدم.»

 

سلیمان گفت: «پروردگار قصر، از من سزاوارتر بر قصر است، اكنون بگو بدانم تو كیستی؟»

جوان گفت: «اَنَا مُلَكُ المَوتِ؛ من عزرائیل هستم.»

سلیمان گفت: «برای چه به این جا آمده‎ای؟»

عزرائیل گفت: «لِاَقْبِضَ رُوحَكَ؛ آمده‎ام تا روح تو را قبض كنم.»

سلیمان گفت: «هرگونه مأموری هستی، آن را انجام بده. امروز روز سرور و شادمانی و استراحت من بود، ‌خداوند نخواست كه سرور و شادی من در غیر دیدار و لقایش مصرف گردد.»

 

همان دم عزرائیل جان او را قبض كرد، در حالی كه به عصایش تكیه داده بود. مردم و جنّیان و سایر موجودات خیال می‎كردند كه او زنده است و به آنها نگاه می‎كند. بعد از مدتی بین مردم اختلاف نظر شد و گفتند: چند روز است كه سلیمان ـ علیه السلام ـ نه غذا می‎خورد، نه آب می‎آشامد و نه می‎خوابد و هم چنان نگاه می‎كند. بعضی گفتند: او خدای ما است، واجب است كه او را بپرستیم.

بعضی گفتند: او ساحر است، و خودش را این گونه به ما نشان می‎دهد، و بر چشم ما چیره شده است، ولی در حقیقت چنان كه می‎نگریم نیست.

 

مؤمنین گفتند: او بنده و پیامبر خدا است. خداوند امر او را هرگونه بخواهد تدبیر می‎كند. بعد از این اختلاف، خداوند موریانه‎ای به درون عصای او فرستاد. درون عصای او خالی شد، عصا شكست و جنّازه سلیمان از ناحیه صورت به زمین افتاد. از آن پس جنّ‎ها از موریانه‎ها تشكّر و قدردانی می‎كنند، چرا كه پس از اطلاع از مرگ سلیمان ـ علیه السلام ـ دست از كارهای سخت كشیدند.[3]

 

آری خداوند این گونه سلیمان ـ علیه السلام ـ را از دنیا برد تا روشن سازد كه:

چگونه انسان در برابر مرگ،‌ ضعیف و ناتوان است، به طوری كه اجل حتّی مهلت نشستن یا خوابیدن در بستر را به سلیمان ـ علیه السلام ـ نداد.و چگونه یك عصای ناچیز او را مدتی سرپا نگهداشت؟! و چگونه موریانه‎ای ضعیف او را بر زمین افكند، و تمام رشته‎های كشور او را در هم ریخت؟!

 

تا گردنكشان مغرور عالم بدانند كه هر قدر قدرتمند باشند، به سلیمان ـ علیه السلام ـ نمی‎رسند، او چگونه از این دنیای فانی رخت بر بست، به خود آیند و مغرور نشوند. بدانند كه در برابر عظمت خدا هم چون پر كاهی در مسیر طوفان، هیچ گونه اراده‎ای ندارند.

 

امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ در ضمن خطبه‎ای می‎فرماید:

«فَلَوْ اَنّ اَحَداً یجِدُ اِلَی الْبَقاءِ سُلَّماً، اَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبِیلاً، لَكانَ ذلِكَ سُلَیمانَ بنِ داوُدَ ـ علیه السلام ـ اَلَّذِی سُخِّرَ لَهُ مُلْكُ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ مَعَ النُّبُوَّهِ وَ عَظِیمِ الزُّلْفَهِ فَلَمّا اسْتَوْفی طُعْمَتَهُ، وَ اسْتَكْمَلَ مُدَّتَهُ رَمَتْهُ قِسِی الْفَناءِ بِنِبالِ الْمَوْتِ؛ اگر كسی در این جهان نردبانی به عالم بقا می‎یافت، و یا می‎توانست مرگ را از خود دور كند سلیمان بود كه حكومت بر جنّ و انس توأم با نبوّت و مقام والا برای او فراهم شده بود، ولی وقتی كه پیمانه عمرش پر شد، تیرهای مرگ از مكان فنا به سوی او پرتاب گردید…»[4]

————————————-

پی نوشت ها

[1]. بحار، ج 14، ص 141 و 142.

[2]. اقتباس از دیوان مثنوی، به خط میرخانی، ص 334.

[3]. عیون اخبار الرّضا، ج 1، ص 265؛ در قرآن، سوره سبأ، آیه 14، به مرگ سلیمان اشاره شده است.

[4]. نهج البلاغه، خطبه 182. 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:05:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام صادق علیه السلام:

 

به درستی که تکبر نپذیرفتن حق است

إِنَّمَا الْكِبْرُ إِنْكَارُ الْحَق

 

 

 

معانی الاخبار صفحه241

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1397-07-14] [ 04:45:00 ب.ظ ]




? دنیا، همانند خانه عنکبوت، سست و بی‌اساس است

 

 

 حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

 

? … آری، اگر انسان در خانه زیبا و حتی در طبقه هزارم هم باشد، دنیا همانند «لَبَیتُ الْعَنکبُوتِ؛ خانه عنکبوت»(عنکبوت: ۴۱) سست و بی‌اساس، و سرای غرور و فریب است، و وقتی ویران شد همه‌اش فرو می‌ریزد، و یا مانند خانه‌ای است که روی پلی ساخته شده باشد و زیربنای آن ثابت و پابرجا نباشد و خراب گردد و فرو ریزد.

 

 

 

 

? در محضر بهجت، ج۲، ص۴۱۶

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:43:00 ب.ظ ]




:::?::::?::?::?::?::?::?::::?:::

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 سوره فرقان آیه۵۸ 

 

…………………………………………………..

آیه۵۸) وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا 

 

?::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::?

آیه۵۸) و توكّل كن بر آن زنده‌ای كه هرگز نمی‌میرد؛ و تسبیح و حمد او را بجا آور؛ و همین بس كه او از گناهان بندگانش آگاه است!

 

………………………………………………….

تفسیر آیه۵۸) تکیه گاه اصلى پیامبر را روشن مى سازد، مى فرماید: توکل بر خداوندى کن که زنده است و هرگز نمى میرد (وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ).

و با داشتن تکیه گاه، پناهگاه و سرپرستى که همیشه زنده است و همیشه زنده خواهد بود، نه نیازى به اجر و پاداش آنها دارى، و نه وحشتى از ضرر و زیان و توطئه آنان.

و اکنون که چنین است: تسبیح و حمد او به جا آور از نقص ها منزه بشمر، و در برابر همه کمالات او را ستایش کن (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ).

در حقیقت، این جمله را مى توان به منزله تعلیل بر جمله قبل دانست; زیرا هنگامى که او از هر عیب و نقص پاک، و به هر کمال و حسنى آراسته است، چنین کسى شایسته توکل مى باشد.

و مى افزاید: از کارشکنى و توطئه هاى دشمنان، نگران مباش! همین بس که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است و به موقع حساب آنها را مى رسد (وَ کَفى بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً).

* *

?بر چه کسى باید توکل کرد؟

در آیات قبل، هنگامى که به پیامبر فرمان توکل مى دهد که از همه مخلوقات نظر بر گیرد و تنها به ذات پاک خداوند چشم دوزد، اوصافى براى این ذات پاک برمى شمرد که در حقیقت، شرائط اساسى کسى است که: مى تواند پناهگاه واقعى و مطمئن انسان ها گردد.

*نخست این که: زنده باشد; چرا که موجود مرده و بى خاصیت، همچون بت ها هرگز نمى توانند تکیه گاه کسى شوند.

*دیگر این که: حیاتش جاودانى باشد، به طورى که احتمال مرگ او تزلزلى در فکر متوکلان ایجاد نکند.

*سوم این که: علم و آگاهیش همه چیز را در برگیرد، هم از نیازهاى متوکلان با خبر باشد و هم از توطئه ها و نقشه هاى دشمنان.

*چهارم این که: قدرت بر همه چیز، هر گونه عجز و ناتوانى را که موجب تزلزل این تکیه گاه است، کنار زند.

*پنجم این که: حاکمیت، تدبیر و اداره همه امور در کف با کفایت او باشد، و مى دانیم: این صفات تنها در ذات پاک خدا جمع است، و به همین دلیل، تنها تکیه گاه اطمینان بخش و تزلزل ناپذیر در برابر همه حوادث ذات او است.

تفسیر نمونه) 

:::::::?::::::?:::::::?:::::::? 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ب.ظ ]




 

 

 

#یک_آیه_تدبر

#آیات_یهود_شناسی

 

?آیه 82 از سوره مبارکه مائده

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-07-11] [ 06:32:00 ب.ظ ]




<><><>?<>⚪<>⚪<>?<><><>

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 سوره فاتحه آیه۷ 

 

…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…

آیه۷) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّآلِّينَ 

 

<><><><><><><><><><><><><><

آیه۷) راه كسانی كه آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه كسانی كه بر آنان غضب كرده‌ای؛ و نه گمراهان.

 

…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…:…

تفسیر آیه۷) دو خط انحرافى!

 

این آیه در حقیقت تفسیر روشنى است براى صراط مستقیم که در آیه قبل خواندیم، مى گوید: مرا به راه کسانى هدایت فرما که آنان را مشمول انواع نعمت هاى خود قرار دادى (نعمت هدایت، نعمت توفیق، نعمت رهبرى مردان حق و نعمت علم و عمل و جهاد و شهادت) آنها که نه بر اثر اعمال زشت، و انحراف عقیده غضب تو دامنگیرشان شد و نه جاده حق را رها کرده و در بیراهه ها گمراه و سرگردان مانده اند (صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالِّینَ).

در حقیقت چون ما آشنائى کامل به راه و رسم هدایت نداریم، خدا به ما دستور مى دهد که در این آیه طریق و خط پیامبران و نیکوکاران که مشمول نعمت و الطاف او شده اند را بخواهیم.

و نیز به ما هشدار مى دهد که در برابر شما همیشه دو خط انحرافى قرار دارد، خط مغضوب علیهم و خط ضالین که به زودى به تفسیر این دو آشنا خواهیم شد.

* * *

 

 

 

?۱ ـ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ کیانند؟

 

سوره نساء آیه ۶۹ این گروه را معرفى کرده است: وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقا:

 کسانى که دستورات خدا و پیامبر را اطاعت کنند، خدا آنها را با کسانى قرار مى دهد که مشمول نعمت خود ساخته، یعنى پیامبران، رهبران صادق و راستین و جانبازان و شهیدان راه خدا و افراد صالح، و اینان رفیقان خوبى هستند .

همان گونه که ملاحظه مى کنیم این آیه افراد مورد نعمت خدا را چهار گروه معرفى مى کند: پیامبران، صدیقین، شهداء، و صالحین.

این مراحل چهارگانه شاید اشاره به این معنى باشد که براى ساختن یک جامعه انسانى سالم، مترقّى و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیاء وارد میدان شوند.

و به دنبال آنها مبلغان صدیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.

آنگاه در این دوران سازندگى فکرى، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها که مانع راه حق اند سر بر دارند، جمعى باید در مقابل آنها قیام کنند و عده اى شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیارى گردد.

در مرحله چهارم محصول این کوشش ها و تلاش ها به وجود آمدن

 صالحان است، اجتماعى پاک، شایسته و آکنده از معنویت.

بنابراین ما در سوره حمد در شبانه روز پى در پى از خدا مى خواهیم که در خط این چهار گروه قرار گیریم، خط انبیاء، خط صدیقین، خط شهدا و صالحین و روشن است که در هر مقطع زمانى باید در یکى از این خطوط، انجام وظیفه کنیم و رسالت خویش را ادا نمائیم.

 

<><><>?<>⚪<>⚪<>?<><><>

 

?۲ ـ مَغْضُوبِ عَلَیْهِم و ضالِّین کیانند؟

 

جدا کردن این دو از هم، در آیات فوق نشان مى دهد هر کدام اشاره به گروه مشخصى است.

در این که فرق میان این دو چیست سه تفسیر وجود دارد:

✨۱ ـ از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید چنین استفاده مى شود که مَغْضُوبِ عَلَیْهِم مرحله اى سخت تر و بدتر از ضالِّین است، و به تعبیر دیگر ضالِّین گمراهان عادى هستند، و مَغْضُوبِ عَلَیْهِم ، گمراهان لجوج و یا منافق، و به همین دلیل در بسیارى از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذکر شده.

در آیه ۱٠۶ سوره نحل مى خوانیم: وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّهِ: آنهائى که سینه خود را براى کفر گسترده ساختند غضب پروردگار بر آنها است .

و در آیه ۶ سوره فتح آمده است: وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظّانِّینَ بِاللّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّم: خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک و آنها را که درباره خدا گمان بد مى برند مورد غضب خویش قرار مى دهد، و آنها را لعن مى کند، و از رحمت خویش دور مى سازد، و جهنم را براى آنان آماده ساخته است .

به هر حال مَغْضُوبِ عَلَیْهِم آنها هستند که علاوه بر کفر، راه لجاجت و عناد و دشمنى با حق را مى پیمایند و حتى از اذیت و آزار رهبران الهى و پیامبران در صورت امکان فروگذار نمى کنند آیه ۱۱۲ سوره آل عمران مى گوید:

وَ بائُوا بِغَضَب مِنَ اللّهِ… ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ الأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ: غضب خداوند شامل حال آنها (یهود) شد; چرا که به خدا کفر مىورزیدند و پیامبران الهى را به ناحق مى کشتند .

✨۲ ـ جمعى از مفسران عقیده دارند که مراد از ضالِّین منحرفین نصارى و منظور از مَغْضُوبِ عَلَیْهِم منحرفان یهودند.

این برداشت به خاطر موضع گیرى هاى خاص این دو گروه در برابر دعوت اسلام مى باشد; زیرا همان گونه که قرآن هم صریحاً در آیات مختلف بازگو مى کند، منحرفان یهود، کینه و عداوت خاصى نسبت به دعوت اسلام نشان مى دادند، هر چند در آغاز، دانشمندان آنها از مبشران اسلام بودند، اما چیزى نگذشت که به جهاتى که اینجا جاى شرح آن نیست از جمله به خطر افتادن منافع مادّیشان سرسخت ترین دشمن شدند، و از هر گونه کار شکنى در پیشرفت اسلام و مسلمین فروگذار نکردند (همان گونه که امروز نیز موضع گروه صهیونیست در برابر اسلام و مسلمانان همین است).

و با این حال، تعبیر از آنها به مَغْضُوبِ عَلَیْهِم بسیار صحیح به نظر مى رسد ولى باید توجه داشت این تعبیر در حقیقت از قبیل تطبیق کلى بر فرد است، نه انحصار مفهوم مَغْضُوبِ عَلَیْهِم در این دسته از یهود.

اما منحرفان از نصارى که موضعشان در برابر اسلام تا این حد سرسختانه نبود، تنها در شناخت آئین حق گرفتار گمراهى شده بودند، از آنها تعبیر به ضالِّین شده که آن هم از قبیل تطبیق کلى بر فرد است.

در احادیث اسلامى نیز کراراً مَغْضُوبِ عَلَیْهِم به یهود و ضالِّین به منحرفان نصارى تفسیر شده است و نکته اش همان است که در بالا اشاره شد.

✨۳ ـ این احتمال نیز وجود دارد که ضالِّین به گمراهانى اشاره مى کند که اصرارى بر گمراه ساختن دیگران ندارند در حالى که مَغْضُوبِ عَلَیْهِم کسانى هستند که هم گمراه اند و هم گمراهگر، و با تمام قوا مى کوشند دیگران را همرنگ خود سازند!.

شاهد این معنى آیاتى است که سخن از کسانى مى گوید که مانع هدایت دیگران به راه راست بودند و به عنوان یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّه از آنها یاد شده در آیه ۱۶ سوره شورى مى خوانیم: وَ الَّذینَ یُحَاجُّونَ فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ: آنها که بعد از پذیرش دعوت اسلام از ناحیه مؤمنان، در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مخاصمه و بحث هاى انحرافى بر مى خیزند، حجت و دلیلشان در پیشگاه خدا باطل و بى اساس است و غضب خدا بر آنها است و عذاب شدید در انتظارشان خواهد بود .

اما با این همه چنین به نظر مى رسد که جامع ترین این تفاسیر همان تفسیر اول است تفسیرى که بقیه تفسیرها در آن جمع است و در حقیقت مصداقى از مصادیق آن محسوب مى شود بنابراین دلیلى ندارد که ما مفهوم وسیع آیه را محدود کنیم.

تفسیر نمونه) 

<><><><><><><><

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:29:00 ب.ظ ]




 

 

 

یک روزصبح درکشورالمان مردنی که برای خریدشیرامده بودند،درکمال تعجب دیدندشیری که تادیروزیک یروفروخته میشد،امروز۱/۵یوروشده!

هیچ کس سروصداواشوب واغتشاشی نکرداماهیچ کس هم شیرنخرید

بطری های شیربه کارخانه مرجوع شدوهمان شب انکلامرکل ازتلویزیون رسمی المان به طورزنده ازمردمان کشورش بابت این گرانی عذرخواهی کردوازفرداشیربه قیمت ۱یوروتوزیع شد!!!!

یک روزدرکشورایران مردمی که برای خریدرب امده بودنددرکمال تعجب دیدند رب دونه ای ۵۰۰۰تومان،امروز۱۲۰۰۰تومان شده!همه سروصداواعتراض وبعضی هافحش دادندکه چه خبره این همه گرانی اما همه هم رب خردیدند!وحتی ازنیازروزانه بیشتر!!!!

کارتن های رب به کارخانه مرجوع نشدوهمه به فروش رسید وحتی دربازارنایاب نیزشد!فردای همان روزقیمت رب مجدداافزایش پیداکردوهمچنان مردم خریدند ومیخرندوکسی هم عذرخواهی نکرد ونمیکند وهمچنان گران میشود!!!!!ازماست که برماست.

راه  حل گرانی و اقتصادپایدار کدام است ؟شورش خیابانی یا نخریدن؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-07-09] [ 10:52:00 ب.ظ ]




.?•?•?•?•?•?•?•?•?.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 سوره نسا آیه۱۷

 

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

آیه۱۷) إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوٓءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَٰٓئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا 

 

✨•••••••••••••••••••••••••••••••••••✨

آیه۱۷) پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای كسانی است كه كار بدی را از روی جهالت انجام می‌دهند، سپس زود توبه می‌كنند. خداوند، توبه چنین اشخاصی را می‌پذیرد؛ و خدا دانا و حكیم است.

 

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

تفسیر آیه۱۷) شرائط پذیرش

در آیه گذشته، مسأله سقوط حدّ و مجازات مرتکبین اعمال منافى عفت، در پرتو توبه، صریحاً بیان شد و در ذیل آن با جمله اِنَّ اللّهَ کانَ تَوّاباً رَحِیْماً: خداوند توبه بندگان را بسیار مى پذیرد و نسبت به آنها رحیم است اشاره به پذیرش توبه از طرف پروردگار نیز شده.

در آیه مورد بحث، صریحاً مسأله توبه و پاره اى از شرائط آن را بیان مى کند، مى فرماید: پذیرش توبه از سوى خدا تنها براى آنها است که گناهى را از روى جهالت انجام مى دهند (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَة).

بر این اساس، توبه اى که از روى جهالت نباشد، مورد پذیرش واقع نمى شود.

اکنون ببینیم منظور از جهالت چیست؟ آیا همان جهل و نادانى و بى خبرى از گناه است؟

یا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناک آن مى باشد؟

کلمه جهل و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قرائن استفاده مى شود منظور از آن در آیه مورد بحث، طغیان غرائز و تسلط هوس هاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است، و در این حالت، علم و دانش انسان به گناه، گر چه از بین نمى رود، اما تحت تأثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملاً بى اثر مى گردد، و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملاً با جهل و نادانى برابر خواهد بود، و تبدیل به عملى بدون توجه به دستورات عقل خواهد شد.

ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد، بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر مى کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.

?در واقع، این آیه همان حقیقتى را بیان مى کند که: امام سجاد(علیه السلام) در دعاى ابو حمزه، با توضیح بیشترى بیان فرموده است آنجا که مى گوید: اِلهِى لَمْ أَعْصِکَ حِیْنَ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتِعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِیْدِکَ مُتَهاوِنٌ لکِنْ خَطِیْئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى وَ غَلَبَنِى هَواىَ…:

 اى خداى من! آن هنگام که تو را معصیت کردم، نه از این جهت بود که خداوندیت را انکار نمایم، و نه بدین خاطر که امر تو را خفیف شمارم، و نه از این نظر که بخواهم خود را در معرض مجازات تو قرار دهم، و نه این که وعده کیفر تو را سبک بشمارم، بلکه خطائى بود که از من سر زد، نفس اماره حق را بر من مشتبه کرد و هوا و هوس بر من چیره شد…

 

.?•?•?•?•?•?•?•?•?.

 

ادامه تفسیر:?

آن گاه قرآن به یکى یکى دیگر از شرائط توبه اشاره کرده، مى فرماید: سپس به زودى توبه کنند (ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریب).

درباره این که منظور از قریب (زمان نزدیک) چیست؟ در میان مفسران گفتگو است:

جمع زیادى آن را به معنى قبل از آشکار شدن نشانه هاى مرگ مى گیرند، و آیه بعد را که مى گوید: پس از ظهور علائم مرگ توبه پذیرفته نمى شود، شاهد بر آن مى دانند، بنابراین تعبیر به قریب شاید به خاطر این است که اصولاً زندگى دنیا هر چه باشد کوتاه و پایان آن نزدیک است.

اما بعضى دیگر آن را به معنى زمان نزدیک به گناه گرفته اند، یعنى به زودى از کار خود پشیمان شود و به سوى خدا بازگردد; زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طور کلى از روح و جان انسان بشوید، و کمترین اثرى از آن در دل باقى نماند، و این در صورتى ممکن است که در فاصله نزدیکى قبل از آن که گناه در وجود انسان ریشه بدواند، و به شکل طبیعت ثانوى در آید، از آن پشیمان شود، در غیر این صورت غالباً اثرات گناه در زوایاى قلب و جان انسانى باقى خواهد ماند.

پس توبه کامل توبه اى است که به زودى انجام پذیرد، و کلمه قریب از نظر لغت و فهم عرف، نیز با این معنى مناسب تر است.

درست است که توبه بعد از زمان طولانى نیز پذیرفته مى شود، اما توبه کامل نیست و شاید تعبیر به عَلَى اللّهِ: توبه اى که بر خدا لازم است آن را بپذیرد نیز اشاره به همین معنى باشد; زیرا این تعبیر تنها در این آیه از قرآن آمده است و مفهوم آن این است که پذیرش این گونه توبه ها از حقوق بندگان مى باشد، در حالى که پذیرش توبه هاى دور دست از طرف خداوند یک نوع تفضل است، نه حق.

پس از ذکر شرائط توبه در پایان آیه مى فرماید: خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خداوند دانا و حکیم است (فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللّهُ عَلیماً حَکیماً).

تفسیر نمونه) 

•••••••••••••••••••••••

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ب.ظ ]




 

امیـــــرالمونین علی (علیه السلام):

اعظــم المصــائب الجـــهل ؛بزرگترین مصیبت ها ،نادانی استــــ.

                        

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]




 

 

 

شریف‌ترین دل ‌ها?

 

دلی است كه

 

اندیشه‌ى آزار دیگران

 

در آن نباشد…

 

شاد كردن دل انسان‌ها? 

 

ارزشش والاست

 

محبت کنیم

 

و تامیتوانیم دلی به دست آوریم?

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1397-07-06] [ 08:31:00 ب.ظ ]




 

 

 

داده آرامش به قلبم ذکرِ زیبای حسین

 

?دردلم هرگزنمیگیرد کسی جای حسین

 

?درگلوعمریسٺ جاخوش کرده آوای حسین

 

?میشودخوشبخٺ آنکه پیر شد پای حسین

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ب.ظ ]




 

 

 

?مولا صاحب الزمان عج فرمودند :

 

▪️خدا را بحق عمه ام زینب قسم دهید، تا فرجم نزدیک شود

 

▪️خدایا به اسارت حضرت زینب در کربلا قسم، باقی مانده غیبت مولای ما را ببخش

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:21:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

پیامبر صلی الله علیه و آله:

 

 هر گاه متواضعان امت مرا دیدید در مقابلشان تواضع کنید و زمانی که با متکبران برخورد کردید بر آنها تکبر کنید که این رفتار موجب ذلت و خواری متکبران می شود

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

? حضرت #امام_خامنه‌ای (مدظله العالی):

 

?بنده از مسائل کشور مطلعم آن جوانی

که می‌گوید؛وضع خیلی بد است،

من احساسش را تأیید می‌کنم

اما حرفش را مطلقا [نه]. 

۹۷/۳/۷

——

↙کانال رسمی حضرت عشق(امام خامنه ای)

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

? حضرت #امام_خامنه‌ای_مدظله_العالی:

 

?همان طور که امام(ره)فرمودند؛

#ما_می‌توانیم باید عزم داشته باشیم. عزم ملی و مدیریت جهادی می‌تواند همه‌ی این گره ها را باز کند.

 

? #یاد_امام_و_شهداء

——

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]




?{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}?

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 سوره فاتحه آیه ۲

 

… … … … … … … … … … … … … … … ..

آیه۲} الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ 

 

?{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}?

آیه۲} ستایش مخصوص خداوندی است كه پروردگار جهانیان است.

 

… … … … … … … … … … … … … … … ..

تفسیر آیه۲} جهان غرق رحمت او است

بعد از بسم اللّه که آغازگر سوره بود، نخستین وظیفه بندگان آن است که به یاد مبدأ بزرگ عالم هستى و نعمت هاى بى پایانش بیفتند، همان نعمت هاى فراوانى که سراسر وجود ما را احاطه کرده و راهنماى ما در شناخت پروردگار و هم انگیزه ما در راه عبودیت است.

این که مى گوئیم: انگیزه، به خاطر آن است که هر انسانى به هنگامى که نعمتى به او مى رسد فوراً مى خواهد، بخشنده نعمت را بشناسد، و طبق فرمان فطرت به سپاسگزارى برخیزد و حق شکر او را ادا کند.

به همین جهت علماى علم کلام (عقائد) در نخستین بحث این علم، که سخن از انگیزه هاى خداشناسى به میان مى آید وجوب شکر منعم را که یک فرمان فطرى و عقلى است به عنوان انگیزه خداشناسى، یادآور مى شوند.

و این که مى گوئیم: راهنماى ما در شناخت پروردگار نعمت هاى او است، به خاطر آن است که بهترین و جامع ترین راه براى شناخت مبدأ، مطالعه در اسرار آفرینش، رازهاى خلقت و مخصوصاً وجود نعمت ها در رابطه با زندگى انسان ها است.

به این دو دلیل سوره فاتحة الکتاب با این جمله شروع مى شود: ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است (الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ).

براى پى بردن به عمق و عظمت این جمله لازم است، به تفاوت میان حمد ، مدح و شکر و نتایج آن توجه شود:

▫۱ ـ حمد در لغت عرب به معنى ستایش کردن در برابر کار یا صفت نیک اختیارى است، یعنى هنگامى که کسى آگاهانه کار خوبى را انجام دهد، و یا صفتى را براى خود برگزیند که سرچشمه اعمال نیک اختیارى است، ما او را حمد و ستایش مى گوئیم.

ولى مدح به معنى هر گونه ستایش است، خواه در برابر یک امر اختیارى باشد یا غیر اختیارى، فى المثل تعریفى را که از یک گوهر گران بها مى کنیم، عرب آن را مدح مى نامد، و به تعبیر دیگر مفهوم مدح، عام است در حالى که مفهوم حمد خاص مى باشد.

اما مفهوم شکر از همه اینها محدودتر است، تنها در برابر نعمت هائى شکر و سپاس مى گوئیم که از دیگرى با میل و اراده او به ما رسیده است و اگر به این نکته توجه کنیم که الف و لام الحمد به اصطلاح الف و لام جنس است و در اینجا معنى عمومیت را مى بخشد، چنین نتیجه مى گیریم که هر گونه حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.

حتى هر انسانى که سرچشمه خیر و برکتى است.

هر پیامبر و رهبر الهى که نور هدایت در دل ها مى پاشد.

هر معلمى که تعلیم مى دهد.

هر شخص سخاوتمندى که بخشش مى کند.

و هر طبیبى که مرهمى بر زخم جانکاهى مى نهد، ستایش آنها از ستایش خدا سرچشمه مى گیرد; چرا که همه این مواهب در اصل از ناحیه ذات پاک او است، و یا به تعبیر دیگر حمد اینها، حمد خدا، و ستایش اینها ستایشى براى او است.

و نیز اگر خورشید نورافشانى مى کند، ابرها باران مى بارند، و زمین برکاتش را به ما تحویل مى دهد، اینها نیز همه از ناحیه او است، بنابراین تمام حمدها به او بر مى گردد.

و به تعبیر دیگر جمله الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ، اشاره اى است هم به توحید ذات و هم صفات و هم افعال (دقت کنید).

▫۲ ـ اصولاً توصیف اللّه در اینجا به رَبِّ الْعالَمینَ ، در واقع از قبیل ذکر دلیل بعد از بیان مدعا است، گوئى کسى سؤال مى کند: چرا همه حمدها مخصوص خدا است، در پاسخ گفته مى شود: براى این که او رَبِّ الْعالَمینَ و پروردگار جهانیان است.

قرآن مجید مى گوید: الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْء خَلَقَهُ: خداوند کسى است که آفرینش هر چیزى را به بهترین صورت انجام داد.

و نیز مى گوید: وَ ما مِنْ دَابَّة فِی الأَرْضِ إِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُها: هر جنبنده اى در زمین است روزیش بر خدا است.

▫۳ ـ از کلمه حمد این نکته نیز به خوبى استفاده مى شود که خداوند همه این مواهب و نیکى ها را با اراده و اختیار خود، ایجاد کرده است، بر ضد گفته آنان که خدا را همانند خورشید یک مبدأ مجبور فیض بخش مى دانند.

▫۴ ـ جالب این که حمد تنها در آغاز کار نیست، بلکه پایان کارها نیز چنان که قرآن به ما تعلیم مى دهد، با حمد خدا خواهد بود.

در مورد بهشتیان مى خوانیم: دَعْواهُمْ فیها سُبْحانَکَ اللّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین: سخن آنها در بهشت نخست، منزه شمردن خداوند از هر عیب و نقص، تحیت آنها سلام، و آخرین سخنشان الحمد للّه رب العالمین است.

▫۵ ـ اما کلمه ربّ در اصل به معنى مالک و صاحب چیزى است که به تربیت و اصلاح آن مى پردازد و کلمه ربیبه که به دختر همسر انسان گفته مى شود از همین جا گرفته شده است; زیرا او هر چند از شوهر دیگرى است ولى زیر نظر پدر خوانده اش پرورش مى یابد.

این کلمه به طور مطلق تنها به خدا گفته مى شود، و اگر به غیر خدا اطلاق گردد حتماً به صورت اضافه است مثلاً مى گوئیم: رَبُّ الدّار: صاحب خانه ، رَبُّ السَّفِیْنة: صاحب کشتى.

در تفسیر مجمع البیان معنى دیگرى نی ز بر آن افزوده است و آن شخص بزرگى است که فرمان او مطاع مى باشد، اما بعید نیست هر دو معنى به یک اصل باز گردد.

▫۶ ـ کلمه عالَمِین جمع عالم است و عالم، به معنى مجموعه اى است از موجودات مختلف که داراى صفات مشترک و یا زمان و مکان مشترک هستند، مثلاً مى گوئیم عالم انسان و عالم حیوان و عالم گیاه، و یا مى گوئیم: عالم شرق و عالم غرب عالم امروز و عالم دیروز، بنابراین عالم خود به تنهائى معنى جمعى دارد و هنگامى که به صورت عالمین جمع بسته مى شود اشاره به تمام مجموعه هاى این جهان است.

در اینجا این سؤال پیش مى آید: جمع با ین معمولاً براى جمع عاقل است در حالى که همه عالم هاى این جهان صاحبان عقل نیستند، به همین دلیل بعضى از مفسران کلمه عالمین را در اینجا اشاره به گروه ها و مجموعه هائى از صاحبان عقل مى دانند مانند فرشتگان و انسان ها و جن.

این احتمال نیز وجود دارد که این جمع به خاطر تغلیب باشد (منظور از تغلیب این است که مجموعه اى از صاحبان صفات مختلف را با وصف صنف برتر توصیف کنیم).

▫۷ ـ نویسنده تفسیر المنار مى گوید: از جدّ ما امام صادق(علیه السلام) که رضوان خدا بر او باد چنین نقل شده که مراد از عالمین تنها انسان ها هستند.

سپس اضافه مى کند: در قرآن نیز عالمین به همین معنا آمده است مانند: لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً: خداوند قرآن را بر بنده اش فرستاد تا جهانیان را انذار کند.

ولى اگر موارد استعمال عالمین را در قرآن در نظر بگیریم خواهیم دید هر چند کلمه عالمین در بسیارى از آیات قرآن به معنى انسان ها آمده است ولى در پاره اى از موارد معنى وسیع ترى دارد، که انسان ها و موجودات دیگر جهان را در بر مى گیرد، مانند: فَلِلّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعالَمین: ستایش مخصوص خدا است که مالک و پروردگار آسمان ها و زمین، مالک و پروردگار جهانیان است.

و مانند: قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمینَ * قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما: فرعون گفت پروردگار عالمیان چیست؟ * موسى در پاسخ گفت پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان این دو است.

 

☀جالب این که در روایتى که صدوق در کتاب عیون الاخبار از على(علیه السلام)نقل کرده چنین مى خوانیم: امام(علیه السلام) در ضمن تفسیر آیه الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ فرمود: رَبِّ الْعالَمِینَ هُمُ الْجَماعاتُ، مِنْ کُلِّ مَخْلُوق مِنَ الْجَماداتِ وَ الْحَیَواناتِ: ربّ العالمین اشاره به مجموع همه مخلوقات است اعم از موجودات بى جان و جاندار.

اما اشتباه نشود در میان این روایات تضادى وجود ندارد، زیرا اگر چه کلمه عالمین مفهومش گسترده و وسیع است، ولى از آنجا که گل سر سبد مجموعه موجودات جهان انسان مى باشد، گاهى انگشت مخصوصاً روى او گذارده مى شود، و بقیه را تابع و در سایه او مى بیند، بنابراین اگر در روایت امام(علیه السلام) تفسیر به انسان ها شده به خاطر آن است که هدف اصلى در این مجموعه بزرگ انسان ها هستند.

▫۸ ـ این نکته نیز قابل توجه است که بعضى، عالم را به دو گونه تقسیم کرده اند: عالم کبیر و عالم صغیر، و منظورشان از عالم صغیر وجود یک انسان است، چرا که وجود یک انسان خود به تنهائى مجموعه اى است از نیروهاى مختلفى که حاکم بر این عالم بزرگ مى باشد، و در حقیقت انسان، نمونه بردارى از همه جهان است.

آنچه سبب مى شود که مخصوصاً ما روى مفهوم وسیع عالم تکیه کنیم آن است که بعد از جمله الْحَمْدُ لِلّهِ آمده در این جمله همه حمد و ستایش را مخصوص خدا مى شمریم، سپس رب العالمین را به منزله دلیلى بر آن ذکر مى کنیم، مى گوئیم: همه ستایش ها مخصوص او است; چرا که هر کمالى و هر نعمتى و هر موهبتى که در جهان وجود دارد مالک، صاحب و پروردگارش او مى باشد.

تفسیر نمونه}

{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




 

 

امام صادق علیه السلام:

 

…مراد از كبر، انكار كردن حق است، همان گونه كه ايمان، اقرار كردن به حقّ می باشد

 

 

 

 

 

ترجمه ثواب الأعمال، صفحه 562

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-07-03] [ 10:03:00 ب.ظ ]




?⚫?⚫

?⚫?

?⚫

?

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

دوستان سوره شوری آیه۳ 

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

آیه۳) كَذَٰلِكَ يُوحِيٓ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 

 

……………………………………..?⚫?

آیه۳)این گونه خداوند عزیز و حكیم به تو و پیامبرانی كه پیش از تو بودند وحی می‌كند.

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

تفسیر آیه۳) بعد از حروف مقطعه ، طبق معمول، سخن از وحى و قرآن شروع مى شود، مى فرماید: این گونه خداوند عزیز و حکیم به تو و پیامبرانى که قبل از تو بودند وحى مى کند (کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).

در حقیقت کَذلِکَ اشاره به محتواى این سوره و مطالب بلند و والاى آن است.

سرچشمه وحى همه جا یکى است، و آن علم و قدرت پروردگار است، و محتواى وحى نیز در اصول و کلیات، نسبت به تمام پیامبران یکى است، هر چند در خصوصیات آن، بر حسب نیاز زمان و مسیر تکاملى انسان ها تغییراتى رخ مى دهد.

قابل توجه این که: در آیات مورد بحث، به هفت وصف از اوصاف کمال خداوند اشاره شده است، که، هر کدام از آنها به نحوى در مسأله وحى، دخالت دارد، از جمله، دو وصفى است که در همین آیه مى خوانیم عَزِیْزٌ وَ حَکِیْمٌ .

عزت و قدرت شکست ناپذیر او، ایجاب مى کند که، توانائى بر وحى و محتواى عظیم آن را داشته باشد، و حکمت او ایجاب مى کند که، وحى الهى از هر نظر حکیمانه و هماهنگ با نیازهاى تکامل انسان ها باشد، جمله یُوحِی (وحى مى فرستد)، به حکم این که: فعل مضارع است، دلیل بر استمرار وحى از آغاز خلقت آدم، تا عصر پیامبر خاتم(صلى الله علیه وآله) است.

تفسیر نمونه) 

➖➖➖➖➖➖

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:00:00 ب.ظ ]




 #سخنان زیبای رهبرانقلاب و 

#استادرائفی پوردرباره ی انتظارفرج امام مهدی (عج)

#اللهم- عجل -لولیک - الفرج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:56:00 ب.ظ ]




? از عارفی پرسيدند : 

 

چرا اينقدر ذکر “صلوات” در منابع دينی ما تاکيد شده؟! و برای آمرزش گناهان ، وسعت روزی ، صحت و سلامتی ، گشايش در کارها و… صلوات تجويز کرده اند؟!

سر و راز اين ذکر چيست؟؟؟!

 

فرمود: 

اگر به قرآن نگاه کنيد، 

فقط و فقط يکجا در قرآن هست 

که خداوند انسان رو هم شأن و هم درجه ی خودش می کند .

 

يعنی از انسان مي خواهد که بياید کنار او و با هم در یک کاری مشارکت کنندو آن اين آيه ست:

 

انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما”

خدا و ملائکه اش دارند براي پيامبر صلوات ميفرستند شما هم بیایید و همراهی کنید…

علت عظمت و بزرگی ذکر صلوات اين است که انسان را تا کنار خدا بالا مي برد.

 

┄┅═══✼✨✼═══┅┄

??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-07-02] [ 07:18:00 ب.ظ ]




… … …▫?◼◼?▫… … … 

 

بسم اللّه الرحمن الرحیم

 سوره زمر آیه۶۶ 

 

… … … … … … … … … … … …

آیه۶۶) «بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»

 

… … … …?◼◼?… … … … 

آیه۶۶)بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش.

 

… … … … … … … … … … … …

 

تفسیر آیه۶۶) دراین آیه براى تأکید بیشتر مى افزاید: 

 بلکه تنها خداوند را عبادت کن، و از شکرگزاران باش (بَلِ اللّهَ فَاعْبُدْ وَ کُنْ مِنَ الشّاکِرِینَ).

 

مقدم داشتن اللّه براى حصر است، یعنى معبود تو باید منحصراً ذات پاک اللّه باشد، و به دنبال آن، دستور به شکرگزارى مى دهد، چرا که شکر در برابر نعمت هائى که انسان در آن غوطهور است همیشه نردبانى است براى معرفة اللّه و نفى هر گونه شرک،

شکر در برابر نعمت، فطرى هر انسانى است و براى شکرگزارى، قبل از هر چیز، باید شخص منعم را شناخت، و اینجاست که خط شکر، به خط توحید، منتهى مى شود، و بت ها که مبدأ هیچ نعمتى نیستند کنار مى روند. {تفسیر نمونه}

 

… … … … … … …◼

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:12:00 ب.ظ ]




 

 

 

امام علی علیه السلام:

 

تعليم نمی ‏گيرد كسى كه تكبّر ورزد.

لا يتعلّم من يتكبّر

 

غررالحکم، حدیث 10586

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]