بیت الزینب


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو


 



?حـدیـث∴,دشمنـی

 

??امـام علـی (ع)

 

من استصلح عدوّه زاد في عدده

 

 ??كسي كه دشمن خود را اصلاح كند عدد (افراد) خود را زياد گرداند

 

?غررالحڪم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

⛅أللَّھُـمَـ ؏َـَجلْ لِـٔوَلیِـڪْ ألـفـَرَج⛅

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1396-01-19] [ 01:30:00 ب.ظ ]




????????? ?آمده دو نور

? آمده دو جان

?دلبر ارباب

? یوسف سلطان

?هم ولادت گل پیغمبر است 

?هم ولادت علیّ اصغر است

 

? میلاد امام جواد(علیه السلام)و حضرت علی اصغر(علیه السلام) مبارک باد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ب.ظ ]




السّلام عليك يا عين اللّه النّاظره

 

??اطلاع امام زمان از اوضاع شيعيان??

 

? امام زمان را چگونه حاضر و ناظر بدانیم؟?

 

 

✍…ابوبصیر یکی از اصحاب امام باقر علیه السّلام است ؛ 

 

او می گوید : 

 

روزی یکی از شیعیان که تازه از آفریقا به مدینه آمده بود ، خدمت امام باقر علیه السّلام رسید ؛ 

 

امام پنجم علیه السّلام ضمن گفتگو ، احوال یکی از شیعیان خود به نام “راشد” را از او جویا شدند ؛

آن مرد پاسخ داد : 

حالش خوب بود و به شما سلام رساند ؛

 

امام (عليه السّلام )فرمودند : 

خدا رحمتش کند ! 

 

مرد با تعجب پرسید : 

مگر او مرده است؟

 

امام فرمودند : آری ؛ 

 

پرسید : 

او کی در گذشته است؟

 

امام فرمودند : دو روز بعد از خارج شدن تو از شهر ؛ 

 

مرد قسم خورد که او بیمار نبود! 

 

امام علیه السّلام فرمودند : 

مگر هر کس که می میرد ، به علت بیماری است ؟؟

 

? ابوبصیر می گوید : 

 

من در اين هنگام از امام باقر علیه السّلام در مورد آن شخص از دنیا رفته ، سوالاتی پرسیدم ؛ حضرت فرمودند : 

او از دوستان و شیعیان ما بود ؛

 

 ☝️«««گمان می کنید همراه با شما ، برای ما ، چشم هایی بینا و گوش هایی شنوا وجود ندارد؟

به خدا سوگند ، هیچ یک از اعمال شما بر ما پوشیده نیست ، ما را نزد خود حاضر بدانید»»»

☘و خود را به کار نیک خو دهید (منش همیشگی تان باشد) و از اهل خیر باشید تا به همین علامت و نشانه شناخته شوید !

من ، فرزندان و شیعیانم را به اینگونه رفتار فرمان می دهم.

 

 

♦️ بحارالانوار ج 46 ص 31 حدیث 31

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1396-01-18] [ 07:55:00 ب.ظ ]




 

?تـلاش برای سیر معنوی وتکامـل دیگـران

 

?حضرت آیت الله حاج شیخ جواد کربلایی نقل می کردند:

« سالها قبل از حضرت آیت الله العظمی حاج ابوالقاسم خوئی(ره)، و نیز پیش از ایشان از آیت الله العظمی بهجت مدّظله شنیده بودم. که آقای خوئی در مبحث “استعمال لفظ در بیش از یک معنی” فرموده بودند که این گونه استعمال لفظ مستلزم دو لحاظ آلی و استقلالی در یک استعمال است، و لذا محال می باشد. »

ولی آیت الله بهجت در همان سنین جوانی به آیت الله خوئی عرض کرده بودند: ممکن است نفس انسان به مرتبه‌ای از قوه برسد که بتواند بین این دو لحاظ جمع کند.

در واقع ایشان این مطلب را بهانه کرده بودند برای انتباه آیت الله خوئی به لزوم تحصیل معارف الهیه و اتّصاف به صفات اولیاء الله.

آیت الله خوئی نیز علت عنوان این مطلب را از ایشان جویا شده بودند. بعد از توضیح آیت الله بهجت، ایشان پرسیده بودند به کی و کجا مراجعه کنم؟ و آیت الله بهجت، حضرت آیه الحقّ آقای سید علی قاضی (ره) را معرفی کرده ‌بودند.

◀سپس با وساطت آیت الله بهجت، جلسه ملاقاتی بین آیت الله قاضی و خوئی در صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام ترتیب می یابد و یک ساعت و نیم به طول می انجامد.

آیت الله خوئی بعدها به بنده (کربلایی) فرمودند: ما تسلیم شدیم و تحت تأثیر قرار گرفتیم و سخنان ایشان را پذیرفتم. ایشان برنامه و شرائط ویژه ای ارائه فرمودند؛ که می بایست با لباس مخصوص، ذکر مخصوص و به تعداد مشخص تکرار انجام شود، همه شرائط را آماده نمودم و تصمیم گرفتم که ساعت دو بعد از ظهر در جای مناسب و خلوتی در حرم حضرت علی علیه السلام شروع کنم، ولی متأسفانه هنگامی که تمام شرایط را فراهم کردم و خواستم ذکر را بگویم هر چه فکر کردم آن ذکر به یادم نیامد، مأیوس شدم و به خود گفتم: ابوالقاسم! تو را برای این کار نخواسته‌اند .

آن ذکر این بود:« لا إله إلا هو، و علی الله فلیتوکّل المؤمنون: معبودی جز او (خدا) نیست، پس مؤمنان تنها باید بر خدا توکل کنند. سوره تغابن/۱۳»

 

آقای مسعودی نیز در این باره می گوید:

?« در هر صورت، ایشان برای عده ای امور تربیتی را اجرا می کردند گاهی به شخصی پیغام می دادند که:

این کار را بکن، یا فلان کار را نکن. یا این مسأله خوب است که این طور باشد.

یک روز به خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم: آقا وضع زندگی ما خیلی سخت شده است، پول نداریم چه کار کنیم؟ ایشان یک ذکری به من گفتند که من آن ذکر را ادامه دادم، و از آن روز تا به حال هنوز بی پول نشده ایم. ایشان فرمودند: پیش خودت باشد. و من هر روز انجام می دهم. » 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

♥?

 

☫⚘أللَّھُـمَـ ؏َـَجلْ لِـٔوَلیِـڪْ ألـفـَرَج 

 

?لـبـیـڪ یــارســول الــلــہ(ص)?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-01-17] [ 04:38:00 ب.ظ ]




?⚘﷽ خـُـطبه82

 

?حضـرت علـی (ع)

 

⚠?هنوز گرم سرکشى بود و، سرگرم شاد خوارى و لذّت جویى که بلاى مرگ بر سرش تاختن آورد و در گرداب آلام و بیماریها، حیران و سرگردان ، روزها را به شب مى آورد و شبها را بیدار و نالان ، به روز مى پیوست ، در حالى که ، برادرى مشفق و پدرى مهربان و گروهى ، که بر حال او تاءسّف مى خوردند و در اضطراب بر سینه مى کوبیدند، گرد او را گرفته بودند. او بیهوش افتاده و در حال سکرات است . غمگین و حسرت زده است ، به هنگام جان دادن ، به درد، مى نالد و به هنگام رخت بر بستن از این جهان ، رنج دیده است و درد کشیده .

آنگاه پیکرش را در کفنها مى پیچند و او را، که رام و تسلیم است ، از زمین بر مى گیرند و بر تخته پاره ها مى نهند و در حالى که ، از شدت تعب ، چون اشتر از سفر بازگشته خسته است ، از رنج بیمارى گداخته و لاغر شده است . فرزندان و برادرانش او را بردارند و به سراى غربتش برند، جایى که دیگر کسى به دیدارش نرود. چون تشییع کنندگان و نوحه سرایان بازگردند، او را در قبرش بنشانند و او از بیم سؤ ال و لغزش در امتحان یاراى سخن گفتنش نباشد. بزرگترین بلایى که در این مرحله است ، بلاى آن آب جوشان و دخول در دوزخ فروزان است و وحشت از فوران و شدت صداى آتش .

??عذاب کاهش نمى یابد تا اندکى بیارامد و آسایشى نیست ، که رنج را بزداید و توان و طاقتى نه ، که مگر عذاب را بازدارد، و مرگى نیست که از رنج برهاندش و نه به قدر لحظه اى خواب ، که اندکى غمش را تسکین دهد به انواع مرگها و عذابهاى پیاپى همچنان مبتلاست . و ما به خدا پناه مى بریم .

اى بندگان خدا، کجایند کسانى که عمر دراز کردند و از نعمتهاى پروردگار بهره مند گشتند؟ کجایند آنان که تعلیمشان دادند و دریافتند؟ کجایند آنان که فرصتشان دادند و به لهو و بازیچه گراییدند. تندرستیشان دادند و نعمت سلامت از یاد بردند. مدتى دراز مهلتشان دادند به عطایاى نیکو بنواختندشان و، آنها را از عذاب دردناک خدا ترسانیدند و به پاداشهاى بزرگ وعده دادند. حذر کنید از گناهانى که شما را به ورطه هلاکت مى اندازد و بترسید از زشتیهایى ، که سبب خشم خدا مى شود، اى خداوندان چشمان بینا و گوشهاى شنوا و تنهاى درست و مال و متاع این جهانى .

آیا هیچ گریزگاهى ، راه نجاتى ، پناهگاهى ، راه فرارى یا بازگشتى هست ؟ پس کى باز خواهید گشت و به کدام سو روى مى نهید؟ چه چیز شما را اینچنین فریفته است . بهره شما از زمین به قدر قامت شماست . در آنجا چهره بر خاک خواهید نهاد.

?☀اکنون اى بندگان خدا، تا ریسمان مرگ رهاست و گلویتان را نفشرده است و جان در بدن دارید، فرصت غنیمت شمارید. اکنون ساعت ارشاد است و آسایش تنها و هنگام خدمت و تلاش و، آنچه از روزهاى عمرتان برجاى مانده است ، زمان مهلت شماست تا خویشتن دگرگون کنید. اکنون هنگام توبه است و زمان حاجت خواستن ، پیش از آنکه به تنگنا افتید یا گرفتار وحشت شوید و جان از تن برود و آنکه اکنون چهره نهفته و در انتظار آن هستید، چهره نماید و آن خداى پیروزمند مقتدر شما را فرو گیرد، در اندیشه خویش باشید.

شریف رضى گوید:

در خبر است که چون آن حضرت این خطبه ادا مى کرد، مستمعان را تن مى لرزید و چشمها مى گریست و دلها در اضطراب بود.

 

?خطبه 82نهج البلاغه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

♥?

 

☫⚘أللَّھُـمَـ ؏َـَجلْ لِـٔوَلیِـڪْ ألـفـَرَج ⚘???

 

?لـبـیـڪ یــارســول الــلــہ(ص)?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:34:00 ب.ظ ]




?☀#شعر

 

♥☘روضه بپاست، دور حرم شيعه مي کشند

♥☘کرببلاست، دور حرم شيعه مي کشند

♥☘فرياد الغياثِ عمه ي سادات شد بلند

♥☘مهدي کجاست، دور حرم شيعه مي کشند 

♥☘آقا بيا و فتنه ي دجال را ببين

♥☘در سوريه، قضيه ي گودال را ببين

♥☘آل يزيد رحم به شيعه نمي کنند

♥☘آيين قتل صبر و لگد مال را ببين

 

♥☘ اما حسين و کرببلا چيز ديگريست

♥☘در قتلگاه، شمر به دنبال پيکريست

♥☘آقا، دو خط روضه؛ “خدا صبرتان دهد”

♥☘پايي به روي سينه و در دست خنجريست

♥☘خنجر به سمت حنجر مولا بلند شد

♥☘زينب – به روي پاي خودش – تا بلند شد

♥☘ضربه، يکي… دو تا… و سه تا… تا دوازده

♥☘سر را بريد و ناله ي زهرا بلند شد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

?أللَّھُـمَـ ؏َـَجلْ لِـٔوَلیِـڪْ ألـفـَرَج ?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ب.ظ ]




 

✅ این شعر تقدیم به تمام متولّدین دهه های سی ، چهل ،پنجاه و شصت ؛ که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند :

 

?من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی 

?این که روباهی چگونه می فریبد زاغکی !

 

?قصّهٔ افتادنٍ دندانٍ شیری از هُما

?لاک پشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی !

 

?قصّهٔ گاوٍ حسن ، دارا و سارا و امین

?روزٍ بارانی ، کتابٍ خیسٍ کُبری طِفلکی !

 

?تیله بازی درحیاط و کوچه و فرشِ اتاق !

?بر سرٍ کبریت و سکه ، یا که درب تَشتکی !

 

?چای والفجر و سماور نفتیٍ کُنجِ  اتاق

?مادرم هرگز نیاورد استکان بی نعلبکی !

 

?سکّه ها و پول هایم ، ثروتٍ آن دوره ام

?جمع می شد اندک اندک در درونٍ قُلّکی !

 

?داستانٍ نوک طلا با مخمل و مادر بزرگ ! 

?در دهی زیبا که زخمی گشته بچّه لَک  لَکی !

 

?هاچ زنبور عَسل ، نِل در فراق مادرش !

?یادٍ دوران اوشین و نقطه های برفکی !

 

?هشت سال از دورهٔ شیرین امّا تلخٍ ما

?پر ز آژیرٍ خطر  با حمله های موشکی !

 

?آرزوها کوچک ، امّا ، در نگاهٍ ما بزرگ

?آرزویم بوده من هم جبهه باشم اندکی !

 

?تا کجاها می برد این خاطره امشب مرا

?کاش می رفتم به آن دورانٍ خوبم ، دزدکی !

 

?یاد آن دوره همیشه با من و در قلبٍ من 

?من به یاد و خاطراتت زنده ام ، ای کودکی !

 

?دفتر‌ٍ مشقٍ دبستانم ببین

? پر ز مُهرٍ آفرین ،‌ صد آفرین !

 

? راستی ما شعرٍ باران داشتیم !

? توی‌جنگلهای گیلان داشتیم !

 

? گردشٍ یک روزٍ دیرین داشتیم !

?شعرٍ زیبایی ز گلچین داشتیم !

 

? راستی آن دفترٍ کاهی کجاست ؟!

? عکس حوض آبٍ پُر ماهی کجاست ؟!

 

? باز آیا ریز علی ها زنده اند ؟!

? در حوادث جامه از تن کنده اند ؟!

 

? کاش حالا ‌خاله کوکب زنده بود !

? عطرٍ نانش خانه را آکنده بود !

 

? ای معلّم خاطر و یادت به خیر

 ?یادٍ درسٍ آب  بابایت به خیر !

 

 ?شمعٍ نور افشانٍ ‌یادٍ کودکان!

? نامتان در لوحٍ جان شد جاودان !

 

 ?هر‌کجا هستید ، هستی نوش تان !

?‌ کامیابی گرمیٍ آغوشتان !

 

 ?هم کلاسی های سالٍ کودکم 

 ?دسته‌گلهایی ‌ز یاس و میخکم !

 

 ?باز از دل می کنم یادٍ شما

 ?یادٍ قلبٍ سادهٔ شادٍ شما

 

 ?باز باید یادٍ یک دیگر کنیم

 ?تا به یادی ، شاد ، يکدیگر‌ کنیم

 

? آدمی سر زنده از یاد است ، یاد !

 ?رمزٍ عمرٍ آدمیزاد است یاد !

 

? شادتان می‌خواهم‌ و شادم کنید !

? همکلاسی های من یادم کنید!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:28:00 ب.ظ ]