حماسي‌ترين مرد
 

شاعر: پرويز بيگي حبيب‌آبادي
امير سرافراز ايران زمين
سوار خطر نوش فتح المبين
عقاب سفر كرده خاكيان
پرستوي نه بام افلاكيان
ملائك تو را تا خدا برده اند
ز غربت سوي آشنا برده اند
شقايق سرشت و شقايق تبار
حماسي ترين مرد اين روزگار
تو را كوه ها آرزو مي كنند
تو را قله ها جستجو مي كنند
تو با عشق عهدي دگر داشتي
سفر در مدار خطر داشتي
به سوگ تو هر بيد مجنون گريست
در آغوش اروند و كارون گريست
تو در دل حضوري دگر داشتي
دلي عاشق و شعله ور داشتي
خطر، گام هاي تو را ديده بود
كه پيوسته بر مرگ خنديده بود
سفر كردي و ناگهان پرزدي
شهيدانه بر لاله ها سرزدي
به سوگ تو پروانه ها سوختند
و در شعله ات عشق آموختند
تو با منطق كربلا سوختي
كه اين گونه آتش برافروختي
تو چون منطق كربلا داشتي
چراغ شهادت برافراشتي

 


منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 30 - 29

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...