>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>??

??

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سوره زمر آیه۴۹ 

 

> > > > > > > > > > > > > > > > > > > > 

آیه۴۹) فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ 

 

>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•>•?

آیه۴۹) هنگامی كه انسان را زیانی رسد، ما را (برای حلّ مشكلش) می‌خواند؛ سپس هنگامی كه از جانب خود به او نعمتی دهیم، می‌گوید: «این نعمت را بخاطر كاردانی خودم به من داده‌اند»؛ ولی این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمی‌دانند.

 

> > > > > > > > > > > > > > > > > > > >

تفسیر آیه۴۹) در سختى ها به یاد خدا هستند، اما…

باز در اینجا موضوعِ سخن، افراد بى ایمان و ظالمانند، و چهره دیگرى از چهره هاى زشت آنها را منعکس مى کند.

نخست مى فرماید: هنگامى که انسان را زیان و ضررى (و درد و رنج و فقرى ) برسد، براى حل مشکلش ما را مى خواند (فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا). همان انسانى که طبق آیات گذشته، از شنیدن نام خداوند یگانه مشمئز مى شد، آرى همان انسان، به هنگام گرفتارى در تنگناى حوادث، به سایه لطف الهى پناه مى برد.

اما آن هم موقتى است هنگامى که به او نعمتى از ناحیه خود عطا کنیم و درد و رنجش را برطرف سازیم، لطف و عطاى ما را به دست فراموشى مى سپارد، و مى گوید: این نعمت را خودم، دست و پا کردم، و بر اثر لیاقت و کاردانى خودم بوده (ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْم).

✨نمونه این سخن، همان است که قرآن، در آیه ۷۸ سوره قصص از زبان قارون نقل مى کند که، در برابر دانشمندان بنى اسرائیل که به او اندرز دادند: از این نعمت هاى خداداد در راه رضاى او استفاده کن! چنین گفت: إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْم عِنْدِى: اینها مواهبى است که من با علم و دانش خود به دست آورده ام !

این غافلان بى خبر، هیچ فکر نمى کنند که آن علم و دانش نیز، موهبتى از سوى خداست، آیا آنها این علم و دانشى را که سبب تدبیر معاش و کسب درآمدهاى فراوان مى شود، خودشان به خودشان داده اند؟ یا از ازل جزء ذاتشان بوده است؟!.

بعضى از مفسران، در تفسیر این جمله، احتمال دیگرى نیز داده اند و آن این که، آنها مى گویند: این مواهب را خدا به خاطر این به ما داده است که، عالم به لیاقت و استحقاق ما بوده.

این احتمال، گرچه در آیه مورد بحث، امکان دارد ولى در آیه سوره قصص در مورد قارون با توجه به کلمه عِنْدِى (نزد من) ممکن نیست، و مى تواند قرینه اى بر آیه مورد بحث، و ترجیح تفسیر اول بوده باشد.

سپس، قرآن در پاسخ این افراد خودبین و کم ظرفیت ـ که چون به نعمتى رسند به زودى خود را گم مى کنند ـ چنین مى گوید: بلکه این نعمت وسیله آزمایش آنها است ولى اکثرشان نمى دانند (بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لایَعْلَمُونَ).

?هدف این است که، با بروز حوادث سخت، و به دنبال آن رسیدن به نعمت هاى بزرگ، آنچه را در درون دارند آشکار کنند:

آیا، به هنگام مصیبت مأیوس، و به هنگام نعمت مغرور مى گردند؟

آیا، در این تحولات، بیشتر به فکر خدا مى افتند، و یا غرق دنیا مى شوند؟

آیا، خویشتن خویش را فراموش مى کنند و یا با توجه به ضعف هاى خود بیش از پیش به یاد خدا خواهند بود؟

ولى افسوس، که بیشتر مردم فراموش کارند و از این حقایق آگاه نیستند.

این حقیقت بارها در آیات قرآن تکرار شده است که، خداوند حکیم، گاه، انسان را در تنگناى مشکلات قرار مى دهد، و گاه، در رفاه و آسایش و نعمت، تا او را از این طرق بیازماید، ارزش وجودى او را بالا ببرد، و به این حقیقت که همه چیز، از ناحیه او است آشنا سازد.

اصولاً، شدائد، زمینه ساز شکوفائى فطرت است، همان گونه که نعمت ها مقدمه معرفت مى باشد.

قابل توجه این که، در این آیه، روى کلمه انسان تکیه شده، و او را به عنوان فراموشکار و مغرور، معرفى کرده، این، اشاره به انسان هائى است که تحت تربیت مکتب هاى الهى قرار نگرفته اند، و مربى و راهنمائى نداشته اند، شهواتشان آزاد بوده، در میان هوس ها غوطهور شده، و به صورت گیاهانى خودرو بوده اند، آرى، آنها هستند که هر گاه گرفتار درد و رنجى شوند، به سوى خدا مى آیند، و هنگامى که طوفان حوادث، فرو نشست و مشمول نعمت هائى گردند، خدا را به دست فراموشى مى سپارند.

تفسیرنمونه) 

>•>•>•>

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...