سه تعبیر کلیدی درباره نماز از زبان امام علی(ع)
امام علی علیه السلام فرمود: نماز مثل دستی یا نسیمی که تنه درخت را می تکاند و به واسطه آن تکان و جنبش، برگ های پاییزی از درخت جدا می شود گناهان و و معاصی را از آن ها دور می کند.


مشرق ، گرچه نماز چیزی نیست كه فلسفه‌ اش بر كسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به نكات بیشتری در این زمینه رهنمون می‌گردد

نماز، نسیمی که گناهان را مثل برگ ها می ریزد

حضرت امام علی علیه السلام از سه تعبیر و مثال بسیار زیبا استفاده می کنند تا خاصیت نماز را در اذهان بهتر جا بیندازند.  تعبیر اول این گونه است:

«وإنها لتحت الذنوب حت الورق»(1)
«نماز گناهان را همچون برگ های پاییزی می ریزد.»

این بشارت و مژده شادی بخش و عظیمی است که از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام به مؤمنان و پویندگان راه حق داده می شود که اگر به دنبال آن هستند که گناهانی که به ذهن و زبان و روح و قلب آن ها چسبیده و آن ها را آزار می دهد مثل برگ هایی که در یک خزان پاییزی از یک درخت فرو می ریزد از کالبد آن ها فرو ریزد و آن ها را راحت بگذارد، به نماز پناه ببرند چرا که نماز مثل دستی یا نسیمی که تنه درخت را می تکاند و به واسطه آن تکان و جنبش، برگ های پاییزی از درخت جدا می شود گناهان و و معاصی را از آن ها دور می کند.

در واقع نسخه مطمئنی در این جا از زبان امام علی علیه السلام مطرح می شود که با وجود نماز  جایی برای ناامید شدن از رحمت واسعه الهی وجود ندارد چرا که یکی از بزرگ ترین حیله گری های شیطان درباره انسان این است که او را از درگاه رحمت الهی ناامید و مأیوس سازد و با پیش کشیدن معاصی و گناهان انسان، صحنه را به گونه ای نشان دهد که انگار جایی برای بخشیده شدن وجود ندارد در حالی که دیدگاه امام علی (ع) در این باره در نقطه مقابل قرار می گیرد. همچنان که حضرت  می فرماید:

«ما اَهَمَّنی ذَنب اُمهِلتُ بَعدَهُ حَتّی اَصَلّیَ رَکعَتَینِ وَ اَساَلَ اللهُ العافِیَه»(2)
«مرا اندوهگین نکند گناهی که پس از آن مهلت یابم  دو رکعت نماز بگذارم و از خداوند عافیت طلبم.»

دستی که زنجیرها را از روح آدمیان باز می کند

تعبیر دوم امیرالمؤمنین در این باره این گونه است: “وتطلقها إطلاق الربق / نماز غل و زنجیرهای معاصی را از گردن ها می گشاید.” حقیقت آن است که وقتی زنجیرها و دلبسته ها و غل ها به قلب و ضمیر انسان بسته شده باشد او را سنگین می کند و امکان طی طریق و سلوک در حقیقت را از انسان سلب می کند. مثل این می ماند که دو نفر در مسیری به پیش می روند. اولی هیچ بار اضافه ای با خود ندارد و سبکبار و سبکبال پیش می رود اما دومی فوق تحمل و طاقت و نیروی خود بار اضافی را با خود حمل می کند. معلوم است او در چنین وضعیتی نخواهد توانست به مقصد و مقصود خود دست پیدا کند.

پس شرط رسیدن به مقام تقرب و لذت انس با حق این است که انسان دست و پای خود را از زنجیرها و بارها و غل ها و هر آنچه که او را سنگین می کند و اجازه سلوک را از او می گیرد آزاد و رها سازد. در این جا هم باز نسخه شفابخش از زبان امیرالمؤمنین مطرح می شود که هرکه می خواهد خود را از این زنجیرهای سنگین رها سازد بداند که چاره کار و راه گریز در نماز است و سرپنجه های نماز می تواند جان او را از میان این زنجیرها رها سازد.

چشمه ای که پنج بار جان ها را می شوید

اما تعبیر سوم و مهمی که در این فراز از خطبه از زبان حضرت مطرح می شود نقل قولی از رسول الله (ص) است که در آن پیامبر (ص) نماز را به چشمه آب گرمی که بر در خانه کسی باشد و شبانه روزی پنج بار خود را در آن شستشو دهد تشبیه کرده است که بدون تردید، چرک و آلودگی در بدن چنین کسی باقی نخواهد ماند. این تعبیر هم یکی از بهترین تعبیرها درباره نماز است که عارفان و اولیا به تأسی از رسول الله (ص) در آثار و بیانات و سخنان خود به این تعبیر اشاره کرده اند.

در این تعبیر،  نماز به یک چشمه آب تشبیه شده است که بر درِ خانه کسی باشد و آن فرد روزی پنج بار به اندازه دفعاتی که در طول روز نماز می خواند در آن چشمه آب تنی کند و خود را بشوید. تعبیر رسول الله (ص) در این باره تعبیر کلیدی و مهمی است. در این تعبیر، دنیا و محاسبات و معادلاتش گرد و غبارها و عرق کردن هایی است که بر تن و جان کسی می نشیند و او را چرک آلود و کثیف می کند چون دلمشغولی های دنیا می تواند غبار غفلت را بر ذهن و ضمیر کسی بنشاند و او را به تدریج از یاد حق دور کند اما وقتی کسی روزی پنج بار به گرمابه برود آیا این چرک ها و غبارها و عرق ها همچنان بر تن او خواهد ماند؟ پاسخ منفی است. اگر کسی هر روز پنج بار خود را در چشمه ای بشوید چرک ها و کثیفی ها و غبارها از او دور خواهند ماند نماز نیز در این تعبیر چنین خصلتی دارد و جان مشتاقان حق را از غبار اوهام و غیر حق شستشو می دهد.

پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹
2- نهج البلاغه، حکمت 299
.

 

توسل به امام زمان(عج) برای اصلاح نماز

آیت الله بهجت در بخشی از بیانات خود به نکته مهمی در جهت اصلاح نماز و نزدیک شدن نمازگزار به نماز حقیقی اشاره می کنند و می گویند: “از راه‎های اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع به نماز به حضرت ولی عصر(عج) است.”

عموم ما به این مطلب اشراف و اذعان داریم که فلسفه توسل به معصومین علیهم السلام و حضرات ائمه چیست. چرا از ما از رسول الله (ص) و معصومین علیهم السلام مدد می گیریم. پرواضح است که آن ها پذیرفته شدگان درگاه الهی هستند و نزد خداوند، وجیه و صاحب رو و آبرو هستند. از این رو است که ما در دعای توسل می خوانیم که “یا وجیها عند الله اشفع لنا عندالله. ” همچنان که در عالم روابط انسانی، جاهل از عالم کمک می گیرد و به او رجوع می کند تا گرهش گشوده شود و رجوع جاهل به جاهل خود رقمی از جهل به شمار می رود در عالم معنا و معنویت نیز افتادگان و خستگان راه طلب باید از راه یافتگان به سرمنزل مقصود کمک بگیرند و به آن ها متوسل شوند. از همین روست که آیت الله بهجت به عنوان یک عارف روشن ضمیر می فرماید اگر کسی به دنبال اصلاح نمازش می گردد به حضرت ولی عصر عجل الله که ناظر به اعمال ماست متوسل شود و از حضرت بخواهد که زمینه این تحول روحی و معنوی را در او پدید آورد.

با پراکندگی حواس نمی توان به حضور قلب رسید

اما احساس لذت از نماز به گونه ای که به تعبیر آیت الله بهجت نمازگزار به گونه ای نماز بخواند که انگار در حال تناول حلوای شیرینی است چگونه پدید می آید؟ ایشان در این باره می فرمایند: “یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ  - باصره، سامعه و … -  خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد. باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم.”

این یک حقیقت برجسته است که آدمی با پراکندگی هوش و حواس به مقصد نمی رسد. کسی را تصور کنید که می خواهد از نقطه ای به نقطه دیگر برسد. اگر او در این سفر، هوش و حواس خود را جمع نکند و تابلوها را نخواند و خواب و بیدار پیش برود، به مقصد نخواهد رسید. چون راه هر لحظه ممکن است به شکلی درآید و اگر راهرو نتواند شرایط راه را بسنجد و تصمیم متناسب با آن شرایط بگیرد در آن صورت به مقصد و مقصود نخواهد رسید. در راه های معنوی و سلوک حقیقت نیز چنین مثالی صدق می کند. اگر راهرو  و سالک الی الله حواس خود را ضبط نکند و چشم و گوش خود را مهار نکند چگونه می تواند نمازی حقیقی را به جای بیاورد. از همین رو است که آیت الله بهجت توصیه می کنند که یکی از عوامل حضور قلب این است که: “در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ  - باصره، سامعه و … -  خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب باید مقدماتی را فراهم کرد. باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم.”

جز در راه حق نبیند و نشنود

پس نمازگزاری که می خواهد نمازی شایسته و با حضور قلب به جا بیاورد در بیرون از نماز هم باید بتواند آن حالت خشوع در برابر حق را مراعات کند. به این معنا که گوش و چشم خود را تربیت کند چون هر گناهی که از ناحیه چشم و گوش و قلب بر انسان وارد می شود نوعی جسارت به درگاه الهی شمرده می شود چون مسلمان می داند که عالم، تجلی حضور خداوند است و خداوند سمیع و بصیر است و همه چیز را می بیند و می شنود بنابراین کسی که واقف به این حقیقت باشد چشم و گوش و قلب خود را به گونه ای ضبط می کند که جز در راه حق نبیند و نشنود و مجسم نکند.

 وقتی پیامبر می فرمودند: ارحنی یا بلال

آیت الله بهجت در بخش دیگری از بیانات شان به این نکته مهم تصریح می کنند: همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می‎دهیم، آقایان – اولیاء- می‎فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است.

حقیقت آن است که به میزانی که حبّ خداوند در قلب انسان پدیدار می شود، اعمال و فرایض دینی هم از صورت تکلیف و مشقت بیرون می آید و رنگ و بوی لذت را به خود می گیرد. در احوالات پیامبر (ص) نوشته اند که وقتی هنگام نماز می شده است، چهره پیامبر به وضوح شاداب تر می شده و به بلال می گفته اند “اَرِحنی یا بلال / راحت مان کن ای بلال.” یعنی بلال وقت نماز شده است و اذان بگو تا دوباره در آن چشمه های قرب جان مشتاقان شستشو داده شود.  رسول الله (ص) که بالاترین درجه تقرب به حق را داشته اند چنین با نماز روبرو می شدند و نماز را مایه فراخ و تفرج جان و راحتی می دانسته اند. پس رمز بزرگ هم در همین جاست که آدمیان به میزانی که بتوانند به مقام و جایگاه تقرب برسند در آن صورت چهره نماز از صورت یک تکلیف و مشقت به صورت مایه راحتی و گشت و گذار در باغ های معنا تغییر خواهد کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...