??⚘﷽ حــديث 

 

?خـوف و رجـا از لـوازم ايمـان‏

 

??داستان ديگرى نيز نقل است. و آن اينكه در بحار و حيوة القلوب و برخى ديگر از كتابها نوشته‏اند:

در زمان سلف، كفن دزدى بود كه قبر مرده‏ها را می‏شكافته و كفن آنها را بر میداشته است. همسايه‏اى داشت كه از اسرارش آگاه بود. مريض شد و حس كرد مردنى است لذا دنبال كفن دزد فرستاد. اتاق را خلوت كرد و بسته‏اى جلو او گذاشت و گفت:

 «اى همسايه! آيا از من به تو آزارى رسيده؟».گفت: «نه».

همسايه گفت: «من به تو حاجتى دارم. میدانم من كه مردم، كفنم را برمیدارى لذا دو كفن خريده‏ام يكى ارزانتر و ديگرى گرانتر. آن را كه گرانتر است هم‏اكنون به تو می‏دهم كه وقتى مردم مرا برهنه نكنى».

كفن دزد تعارف كرد و گفت: «نمی‏خواهم».

همسايه گفت: «نمی‏شود، براى خدا قبول كن. اين معامله را با ما بكن».

??از بس مرد همسايه اصرار كرد، به ناچار كفن دزد پذيرفت و كفن گرانتر را برداشت و رفت.همسايه از دنيا رفت و او را به خاك سپردند. شب هنگام كفن دزد گفت: «مردم كه نمی‏فهمند، پس براى چه دست از كفن او بردارم؟». رفت و طبق معمول خواست همسايه را برهنه كند كه ناگاه ناله‏اى از ميّت بلند شد. «مرا برهنه نكن».

اين جمله آتشى به دل كفن دزد انداخت و از خوف الهى لرزيد و بيرون آمد. گريه و ناله‏كنان بود و خوف به قدرى او را گرفت كه مريضش كرد. بعد هم فهميد كه اين ترس او را خواهد كشت. به پسرش سفارش كرد كه من زحمت زيادى براى شما كشيدم و در مقابل، خواهشى دارم. وصيّتم اين است كه پس از مردن مرا خاك نكنيد بلكه به صحرا ببريد و بدنم را آتش بزنيد و خاكسترش را نصف به دريا و نصفش را به صحرا بيفكنيد؛ 

?✘يعنى از بس روسياهم گنهكارم، لياقت ندارم در قبرستان مسلمين مرا دفن كنيد.

البتّه اهمّيّت براى حال خوفش هست، از بس خودش را شرمسار می‏بيند، گنهكار و روسياه می‏بيند، هرچه گناه نزد شخص بزرگتر شد، به رحمت و مغفرت نزديكتر است.

آخر روايت دارد بعد از آنكه كفن دزد مرد و به وصيّتش عمل كردند، از طرف خداوند امر به احياى او شد و او را زنده كرد. ندا رسيد اى بنده ما! اين چه وصيّتى بود كردى؟

گفت: «پروردگارا! خودت شاهدى از خوف و شرمسارى بود».

ندا رسيد: «ما هم تو را در امان قرار داديم».

هركس از خدا ترسيد، خدا هم او را در امن قرار می‏دهد.

?? اى كسى كه از فرداى قيامت و شب اوّل قبرت می‏ترسى، امنيّت براى تو است. غرضم مسأله خوف و رجا بود كه از لوازم ايمان است

 

? بحار الأنوار: ۷۰/٣٨٨

ايمان، ص: ۹۵ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...