?شهید عبدالحسین برونسے?

 

فرمانـــــــــده_بـےادعـــــــــا

 

 

گفتہ بودند یڪ فرمانده تیپ قرار است بیاید مدرسہ برایتان سخنرانے ڪند . اسمش برونسے است .

 

منتظر یڪ ماشین آنچنانے با چند همراه و محافظ بودیم ڪہ یڪ دفعہ یڪ مردے با موتور گازے سبز رنگے روبروے در مدرسہ ایستاد و مےخواست برود داخل .

 

جلویش را گرفتیم و گفتیم ڪجا ، مراسم سخنرانے است و فرمانده تیپ مےخواهد سخنرانے ڪند .

 

ایشان مڪثے ڪرد و گفت : من برونسے هستم .

 

سردار فاطمے ، فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمہ

شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳

عملیات : بدر ، شرق دجلہ

مزارشهید : مشهد مقدس بهشت رضا

 

 

?شهیــــدعبدالحسین برونسے?

         ////////////////////////////////////

?سردار شهید یوسف سجودے?

فرمـــــــــــــانده آرپــیــجـےزن

 

خیلے وقت بود دلتنگ یوسف شده بودم . با خودم گفتم : «یه سر می‌رم لشکر 17 ؛ هم زین‌الدین را می‌بینم و هم یوسف را». وقتی رسیدم سراغ دفتر فرماندهی را از دژبانی گرفتم . وارد اتاق فرماندهی شدم .

((با دیدن اتاق متعجب شدم . چون نہ از میزے خبرے بود و نه از صندلے . گوشه‌اے از اتاق چفیه‌اے پهن بود و یک طرف آن قرآن و مفاتیح و طرف دیگر آن ، چند پوشه و یڪ گوشے تلفن .))

به آقا مهدے گفتم اومدم هم خدمت شما عرض ادبے ڪنم و هم آقا یوسف سجودے را ببینم . 

زین الدین گفت اسمش آشنا نیست ؟

گفتم : راستش آقا یوسف یڪے از فرماندهان گردان‌هاے عملیاتے لشڪر ما بود . چند ماه پیش به من گفت می‌خوام به لشکر 17 برم .

بهش گفتم میخوای بہ آقا مهدے معرفیت ڪنم ؟ گفت نہ

زین‌الدین سریع زنگ زد و گفت لطفاً تو لیست نیروهاے جدید رسمے نگاه ڪنید . ببینید نام برادر یوسف سجودے هست یا نہ . به آقا مهدے اطلاع دادن ڪہ با این مشخصات یڪے هست ، ڪہ خودش را آرپیجےزن معرفی ڪرده و ڪارش هم حرف نداره .

آقا مهدے ڪہ اشتیاق زیادے برای دیدن یوسف داشت ، گفت حاجے پاشو بریم آقا یوسف را ببینیم . وقتے یوسف را دیدم در آغوش گرفتمش و گفتم خوب آقا یوسف حالا دیگہ خودت را معرفے نمیڪنے ؟!

((یوسف گفت : مگہ آدم باید حتماً مسئولیت داشتہ باشہ تا خدمت ڪنہ ؟ هر چے تڪلیف باشہ من همون را انجام میدم .))

بعد رو ڪرد بہ آقا مهدے گفت حالا شما هر چے  امر بفرمایید بنده بہ عنوان« سرباز »

در خدمتم .

 

?سردارشهیدیوسف سجودے?فرمانده لشڪر۲۵ڪربلا

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...