روزگاری به هوای همه کس بال زدم

پر پرواز به درگاه شما نیست مرا

خدای من,مولای من “من بنده ی ضعیف تو هستم

معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست

لذتی در سحر نافله ها نیست مرا

خدای من هر بار که امدم به یه شوقی امدم

از اینکه هر هفته می ایم در خانه تو خسته نشدم ,من از دست خودم خسته شدم

هر بار معصیت مرا از تو دٌر کرده"صفای دلمان را برده"دیگر ان ادم سابق نیستم

اما خدای من مولای من از تو نا امید نشدم"اخر خودت گفتی لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ

از رحمتت نا امید نیستم"همین که اراده ای در من نهادی که با تو مناجات کنم این رحمت توست

خدایا من دراین  روز  از سر تقصیرات من گنهکار بگذر"هر بار گناه کردم دستم را گرفتی"هر چی بود بین من و خودت بود"ولی ستارالعیوب بودنت دیدن دارد.

یا رب بیا این عبد رسوا را مسوزان

این ناسپاس ناشکیبا را مسوزان

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...