امروز جمعه است، کسی منتظر نیست… 

مولاجانم ای مولای مهربانی که زندگیم بدست شما میچرخد و آثار محبت شما، ای پدر مهربانم ای پدر رئوفم! در زندگی ام موج میزند…

هر چه نگاه میکنم به گذشته ، حال و آینده ای که ان شاالله در انتظارم است، همه سراسر امید و برکت و نور است…

ای آقایی که همه وجودمید! ای که قلبم به عشق شما می تپد…

گاهی که همه جا ساکت می شود، خلوتی می گزینم، در آیینه شما نگاه میکنم خودم را!

آری، کم و کاستی و زیادی های بسیاری مشاهده میکنم، اما امید دارم که آقایی چون شما این لوح دلم را در دستان پر مهر و محبت خود می گیرید

و با نهایت دقت پاکش میکنید و نام خود را بر سر پیشانیم میزنید! این امام زمانی است…!

 

ای آقای مهربانم ای آقای کریمم ای آقای عزیزی که از اشتباهاتم چشم میپوشید و برای بدی هایم استغفار می کنید…

جای خالیتان بیشتر از  حضور داشتن همه ی ماها احساس می شود

انگار فقط تنها کسی که صدایش بلند نمی شود و ردی از او نمیتوان پیدا کرد شمایید!
ای آقای عزیزم که جان همه ی عالم بفدایتان باد!

ای آقایی که باید خاک بر سر و رویمان بریزیم برایتان… 

من بمیرم و نباشم و این را بدانم که آقای عزیزم تنها هستند! آقا خودم غمخوارتان می شوم خودم میشوم آن یاری که درد و دل می شنود…

خودم غم از دلتان می گشایم خودم روزی به جایی میرسانم خودم را، که خواستم خواست شما، نیتم برای شما، فکرم برای شادی دل شما، تلاشم در جهت رضایت شما و زندگیم بفدای شما شود…

هر چه کنم از محبت های شما ذره ای حساب نمی شود…

  اللهم عجل لولیک الغریب الفرج

          

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...