بیت الزینب


مرداد 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    





جستجو


 



 

#معراج_حج

 

حج، سکوی پرتاب انسان به سوی بی نهایت، تجربه ی معراج و تولدی دوباره است که تنها و تنها پس از پایبندی به پیمان «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » محقق می شود. با صرف نظر از این پیمان، مناسک حج به نتیجه نمی رسد و بدون اثری معرفتی، به نحوی زودگذر، احساسات فرد بر انگیخته مي شود و اندکی پس از اتمام مراسم فرو می نشیند.

حج، عروجی به هفت آسمان، یعنی هفت گنجین هی آگاهی های هستی، آن هم در میان جمع است. در این حرکت، با گم شدن در سیل خروشان و یکپارچه ی حج گزاران، محو شدن هم تجربه می شود؛ اما هدف، بالاتر از این یکپارچگی و بالاتر از این محو شدن است و کسی به آن می رسد که با آمادگی عازم این مسیر شده باشد.

آمادگی، تنها استطاعت مالی نیست؛ آمادگی در این است که حق معلوم مسکینان و مستمندان، از طریق خمس، زکات، صدقه و… پرداخت شده باشد و علاوه بر این، معرفتی حاصل باشد که بتوان آن را سرمایه ی حج قرار داد. در این صورت، حج آثار مثبت فردی و اجتماعی خواهد داشت.

کسی که با رعایت این مقدمات عازم حج می شود، از دارایی خود گذشته است؛ با همنوعان خود همدردی و همدلی دارد و از آنجا که به پیمان «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » متعهد است؛ عمق و عظمت «لبیک » را می شناسد. او چنان که باید، به آگاهی خواهد رسید و سوغاتی که از این سیر معنوی به ارمغان خواهد آورد

پیشرو بودن در انجام امور خیر است. این حاجی رفع مشکلات مردم را سر لوحه ی امور زندگی قرار

خواهد داد و امین مراجعین خواهد بود. حاجی حقیقی یک اَبَر انسان است؛ ابر انسانی که با تحولات فردی خود، جامعه اش را نیز متحول میکند.

اولین منزلگاه حج، میقات است و اولین کاری که فرد برای ورود به این مناسک عظیم انجام مي دهد، غسل کردن است. این شستشو در میقات به منزله ی دست شستن انسان از آنچه که هست و اعلام آمادگی برای یک تحول است تحولی که نوعی مرگ محسوب می شود: مردن از وضعیت فکری و شخصیتی موجود و تولد در وضعیتی بهتر.

هنگام این مرگ باید چیزی شبیه کفن به تن کرد. لباس احرام پوششی است که همه ی حج گزاران را یکدست میکند تا کسی شاخص نباشد و در عین حال، نماد کفنی برای مرگ است؛ مرگی که انسان را در هفت آسمان متولد میکند. در این مرحله می توان پیمان حج بست و «لبیک » گفت

اما پیش از آن، یک بار مرور دروس زندگی و بندگی

(درس «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »، درس «الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ » و …) لازم است. مرور این دروس، یادآوری نکات کلیدی آنها و اعلام پایبندی به تعهدات قبلی، با برپایی دو رکعت نماز انجام می شود. با اقامه ی این نماز، لحظه ی تصمیم گیری فرا می رسد

تصمیم گیری و نیت برای عروج، بر پله ی عقل انجام می شود و با عشق حفظ می شود. در مراحل مختلف حج، عقل و عشق پا به پای هم نقش آفرینی میکنند. به محض نیت بر پله ی عقل، ذکر «لبیک، اللهم لبیک، … » تسلیم بر پله ی عشق را اعلام میکند و به این ترتیب، مناسک با بیعتی محکم آغاز می شود.

از این لحظه فرد محرم شده است و احکام خاصی را رعایت میکند. او همفازی (هماهنگی و همسویی) با طبیعت و با عوالم بالا را تجربه میکند و نه تنها دست به شکار حیوانات صحرایی و کندن گیاهان از زمین نمی زند، حتی حشره ای را که بر بدنش می نشیند و او را نیش می زند، نمیکشد

زیرا برای همه ی موجودات احترام قائل است و از این که جان موجود زنده ای هرچند خرد را بگیرد، احساس لذت و رضایت ندارد. مردان محرم از آفتاب به زیر هیچ دستار و کلاه و سقفی پناه نمی برند و روی پاهای خود را از آن نمی پوشانند. زنان محرم نیز چهره به چهره ی آفتاب روز و بادهای سوزان این منطقه ی گرمسیری صلح با طبیعت را به نمایش می گذارند و صورت خود را نمی پوشانند.

البته، در این پيدا بودن چهره نکته های دیگری هم نهفته است. در شرایطی که ارتباط و اتصال با خدا و محو شدن انسان توجه او را از تمایلات زمینی باز می دارد و حتی روابط زناشویی را حذف مي كند تا برای مدتی بدون دخالت هر عامل بازدارنده،عظمت

حق درک شود و بالاترین آگاهی ها به دست آید، نگاه هیچ مرد حج گزاری به سیمای هیچ زنی گره نخواهد خورد و بانوی حج گزار با قبول این که روی خود را نپوشاند، امکان آزمونی در این زمینه را فراهم میکند.احرام مقررات دیگری هم دارد. در حالت احرام، هر نوع ایجاد رنجش برای خود حرام است. بنابراین، فرد محرم به خود اجازه ی انجام کارهایی مثل کشیدن دندان یا هر اقدام دیگری که باعث خروج خون از بدن شود را نمی دهد؛ او طوری رفتار میکند که موجب هیچ گونه تأثیر منفی و احساس ناخوشایند برای خود یا دیگران نشود. 

همچنین، برای مُحرم شایسته نیست که با قسم خوردن به خدا در صدد اثبات مطلبی باشد؛ زیرا در دانشگاه حج، حتی به منظور هدایت نیز قسم خوردن کاربردی ندارد. در آن شرایط ویژه هر کسی بایدباحقایق قلبي آشنا شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-05-29] [ 10:47:00 ب.ظ ]




عبادتگران بسيار فراوانند.

 دنيا از آنان پر است.

 تمام عبادتگاهها از عبادتگران پر است. عبادت آنان تشريفاتي است. 

صرفا دنباله رو سنتها هستند. 

نمادها را پرستش مي كنند. 

قلبشان از عشق انباشته نيست. 

عطش واقعي خدا را ندارند،، تنها يك وظيفه اجتماعي را انجام مي دهند. 

شايد به آن عادت كرده اند. 

اگر آنرا انجام ندهند احساس مي كنند چيزي كم است… 

 

فقط به زيبايي هستي اي كه ما را فرا گرفته است عشق بورز،، اين عبادت راستين است، زيرا خدا آشكار است.

 به هزاران شيوه در دسترس است- در درختان، در گلها، در پرندگان، در كوهها، در خورشيد، در ماه، در انسانها و در حيوانها. خدا را احساس كن! 

بيشتر از آن كه باور پيدا كني، زيبايي هستي را احساس كن.

 شكوه عالم، 

شكوه شبي پر ستاره را احساس كن. 

 

اگر زيبايي طلوع خورشيد نتواند به تو كمك كند زانو بزني، هيچ عبادتگاهي نخواهد توانست.

 اگر صداي آواز مرغي از دوردست هيچ جذبه اي براي تو نداشته باشد، پس تو مرده اي. پس عبادت در تو مرده است. 

 

عبادت تنها زماني مي تواند انجام يابد كه قلب با زندگي به تپش در آيد.

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

 

امام جوادعليه السلام: 

 

برترين عبادت،اخلاص است.

 

 

ميزان الحكمه ج7 ص23

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:10:00 ب.ظ ]




?:?:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::?:?

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 سوره عصر آیه۱

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

آیه۱) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْرِ 

 

?:?:?:?:?:?:?:?:?:?:

آیه۱) به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. به عصر سوگند

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

تفسیر آیه۱) تنها راه نجات

 

در ابتداى این سوره، با قَسَم تازه اى روبرو مى شویم، مى فرماید: به عصر سوگند ! (وَ الْعَصْرِ).

واژه عصر در اصل، به معنى فشردن است، و سپس به وقت عصر، اطلاق شده، به خاطر این که: برنامه ها و کارهاى روزانه در آن پیچیده، و فشرده مى شود.

آن گاه، این واژه به معنى مطلق زمان و دوران تاریخ بشر و یا بخشى از زمان، مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، و امثال آن استعمال شده است، لذا در تفسیر این سوگند، مفسران احتمالات زیادى گفته اند:

✨۱ ـ بعضى آن را اشاره به همان وقت عصر مى دانند، به قرینه این که: در برخى دیگر از آیات قرآن به آغاز روز، سوگند یاد شده است مانند: وَ الضُّحى 

ـ یا ـ وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَر.

این سوگند به خاطر اهمیتى است که این موقع از روز دارد; چرا که زمان، زمان دگرگونى نظام زندگى و حیات انسان ها است، کارهاى روزانه پایان مى گیرد، پرندگان و حیوانات به لانه هاى خود بازمى گردند، خورشید سر در افق مشرق فرو مى کشد، و هوا تدریجاً رو به تاریکى مى رود.

این دگرگونى، انسان را متوجه قدرت لا یزال الهى ـ که بر این نظام حاکم است ـ مى سازد، و در حقیقت، نشانه اى از نشانه هاى توحید و آیتى از آیات پروردگار است، که شایسته سوگند مى باشد.

✨۲ ـ بعضى دیگر، آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانسته اند، که مملوّ از درس هاى عبرت، و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است، و روى همین جهت، آن چنان عظمتى دارد که شایسته سوگند الهى است.

✨۳ ـ بعضى، روى قسمت خاصى از این زمان، مانند: عصرِ قیامِ پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا عصر قیام مهدى(علیه السلام) که داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده و هست، انگشت گذارده، و سوگند را ناظر به آن مى دانند.

✨۴ ـ بعضى نیز، به همان ریشه لغوى این واژه برگشته، و سوگند را ناظر به انواع فشارها و مشکلاتى مى دانند که در طول زندگى انسان ها رخ مى دهد، آنها را از خواب غفلت بیدار مى کند، به یاد خداوند بزرگ مى اندازد، و روح استقامت را پرورش مى دهد.

✨۵ ـ بعضى دیگر، آن را اشاره به انسان هاى کامل مى دانند، که عصاره عالم هستى و جهان آفرینشند.

✨۶ ـ بالاخره، بعضى آن را ناظر به نماز عصر شمرده اند، به خاطر اهمیت ویژه اى که در میان نمازها دارد، زیرا آنها صلاة وسطى را که در قرآن روى آن تأکید خاصى به عمل آورده، نماز عصر مى دانند.

با این که تفسیرهاى فوق، با هم تضادى ندارد و ممکن است همه در معنى آیه جمع باشد و سوگند به تمام این امور مهم یاد شود، ولى در میان آنها از همه مناسب تر، همان عصر به معنى زمان و تاریخ بشر است; چرا که بارها گفته ایم: سوگندهاى قرآن، همواره متناسب با مطلبى است که سوگند به خاطر آن یاد شده، و مسلّم است که خسران انسان ها در زندگى، نتیجه گذشتن زمان عمر آنها است، و یا عصر قیام پیغمبر خاتم(صلى الله علیه وآله)، به خاطر این که: برنامه چهار ماده اى ذیل سوره، در چنین عصرى نازل گردیده.

از آنچه گفته شد، عظمت آیات قرآن و گستردگى مفاهیم آن به خوبى روشن مى شود، که یک کلمه از آن، تا چه حدّ پر معنى و شایسته تفسیرهاى عمیق و گوناگونى است.

 

 

 

تفسیر نمونه) 

 

:.:.:.:…:.:.:.:…:.:.:.:….

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:28:00 ب.ظ ]