بیت الزینب


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو


 



☜طلب کردن خشنودی خدا

??قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ‏ كَفَاهُ‏ اللَّهُ‏ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ.??

⚘امام حسین علیه السلام  فرمودند:

کسی که با ناراضی کردن مردم خشنودی خدا را طلب می کند، خداوند در امور مردم کفالت او را به عهده می گیرد و کسی که با ناراضی کردن خدا خشنودی مردم طلب کند، خدا او را به مردم واگذار می کند.

—————–’————————-

? روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏2، ص443؛  مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص32؛ مجمع البحرين، ج‏3، ص295.

?خشنودی خدا  در هر حال ضمانت خدا را به همراه دارد، ولی آیا رضایت مردم برای ناراضی کردن خدا ضمانتش را مردم می دهند؟!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1396-11-20] [ 09:24:00 ب.ظ ]




 

أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ‏ صَدِيقُ‏ كُلِ‏ امْرِئٍ‏ عَقْلُهُ‏ وَ عَدُوُّهُ‏ جَهْلُهُ‏.

  امام رضا علیه السلام می فرمایند:

دوست حقیقی هر کسی عقل اوست و نادانی دشمن اوست.

 عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص24، باب31؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص251.

 عقل انسان را منور به تعالیم الهی می کند اگر درست بیاندیشیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ب.ظ ]




 

زندگی جاوید با مرگ پیروزمندانه

امیرالمؤمنین در جنگ صفین فرمود: «… َالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ ‏وَ الْحَيَاةُ فِي‏ مَوْتِكُمْ‏ قَاهِرِينَ…»[1]؛ زندگی شما در مرگ پیروزمندانة شماست، همیشه زنده هستید، اما کسی که در زندگی خودش تسلیم شده، او مرده است، کسی که آرمان­ها و هدف­های خودش را نشناخته باشد، مرده است زنده نیست.

در کتاب «خزينة الجواهر» مطلبی زیبا دربارة بلال حبشی وجود دارد که خواندنی است؛ از امام سؤال کردند که فردای قیامت حورالعین به چه رنگ است؟ فرمود: رنگی که به حورالعین می­دهند از رنگ بلال گرفته شده است.[2] ببینید که این مرد چه عظمتی پیدا کرد! در بعضی از روایات دارد هنگامی که شلاق می­خورد و مدام «اَحَد، اَحَد» می­گفت، پیامبر می­شنیدند و مدام می­فرمود: «لبیک، لبیک». عرض شد: یا رسول الله! شما چرا لبیک می­گویید؟ فرمود: دیدم خداوند لبیک می­گوید من هم گفتم.

 

احترام اسلام به شرافت بانوان

در همین کتاب دربارة حکمت بانوان می­گوید که زن درس حکمت می­دهد و در درجات والای معرفت و شناخت گام بر می­دارد به گونه­ای که الگوی مناسبی برای جامعه می­شود! می­فرماید: یکی از زاهدان در کنار بغداد صومعه­ای داشت و هفتاد سال خدا را عبادت کرده بود. شبی تلاوت قرآن می­نمود، نظرش به آیة کریمة «وَ اَنکِحُوا الاَيَامی»[3] افتاد، تصمیم گرفت که به این آیه عمل کرده و ازدواج کند. با مریدان خود در میان گذاشت و گفت: دختری می­خواهم از خاندان عصمت تا به نکاح خود درآورم، و به سنّت رسول خدا عمل نمایم، که تا به حال از این مرحله غافل بوده­ام.

مریدی که در آن میان بسیار متقی و پرهیزگار بود، گفت: مرا دختری هست بالغه و عاقله و کامله، اگر اذن می­دهی او را به خدمت حاضر نمایم. زاهد اجازه داد و دختر را به عقد او درآوردند.

دختر چون داخل صومعه شد در چپ و راست نظری کرده، و در گوشة صومعه بوریائی دید، وضو ساخت و دو رکعت نماز به جای آورد و در آن خانه به تماشا مشغول شد و ناگاه دید در اتاقی دیگر فرش­ها و اثاث منزل بسیار آماده است، به نزد زاهد آمده و گفت: این خانه به خانة اهل دنیا می­ماند، من تو را از اهل توکّل و توسّل شنیده بودم، با این همه اسباب دنیا چگونه آخرت توان یافت؟

زاهد گفت: سبحان الله! من از طایفة زنان این گمان نداشتم که تا این غایت حفظ دین و ایمان کنند، پس پرسید ای دختر! به خانة شوهر که آمده­ای چه جهاز آورده­ای؟ دختر گفت: تن صابر و دل شاکر و زبان ذاکر و خاطر باهر.

زاهد از این کلمات خوشش آمد، پس پرسید: ای دختر! آیا هنری هم داری؟ جواب داد: آری! باغبانی و برزگری می­دانم. زاهد گفت: باغبانی و برزگری را آلتی و مصالحی ضروری است و با تو چیزی نیست.

دختر گفت: من تن خود را گاو می­کنم، و دل خود را زمین می­سازم، و تخم عمل و معرفت در آن می­کارم، و از چشمة دید آب می­دهم، تا حال امید به بار آید، و بعد از آن حاصل را به دامن رضا درو می­کنم، و در صحرای توکّل خرمن می­سازم، و به چوب طاعت می­کوبم، و به باد شوق بر باد می­دهم، و به کیل محبّت می­پیمایم، و در خزانة رحمت ذخیره می­کنم، و مهر خاموشی بر آن می­زنم، و به امید وعدة آن می­نشینم، تا سلطان عادل به عدل و انصاف عمل حاصل خواهد، بدهم، و من هم اجرت عمل خود را گرفته می­برم.

زاهد تا این‌ها را شنید از هوش رفت، و بعد از ساعتی چون به هوش آمد خروشی برآورد و گفت: ای دختر بعد از هفتاد سال، برزگری آموختم، باغبانی را چگونه آموختی، مرا بیاموز![4]

غرض اینکه زن خودش حکیم است و می­تواند درس حکمت بدهد. اسلام نمی­خواهد این خانمی که می­تواند درس حکمت بدهد، ملعبه و دست آویز یک سری از نااهلان قرار بگیرد و شرافت او پایمال گردد.سخن اسلام این نیست که شما باید شهوت خود را از بین ببرید،

بلکه می­گوید شما سرشت زیبا و نهانی داری که باید آنرا زنده کنی. باید مَحیا بشوی تا مُحیی کنی؛ «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».[5] زنده کردن دیگران در گرو زنده شدن خود انسان است.

شناخت چهرة واقعی  امام علی علیه السلام

امیرالمؤمنین به خواستگاری خانمی به نام «فاتک» رفت و آن زن گفت که من باید آن بزرگوار را در وقت توجه به نماز ببینم. چون حضرت متوجه به نماز شد و رنگ مبارکش زرد شد، آن زن زوجیت آن حضرت را قبول نکرد. تا آنکه آن حضرت به غزوه­ای تشریف برده و برگشتند، در حالتی که صورت مبارکش مثل ماه شب چهارده بود.

«فاتک» از دیدن آن رنگ در صورت مبارک حضرت، خوشش آمد، کسی را خدمت آن جناب فرستاد که حضرت او را در حبالة خود درآورد.

حضرت در جوابش فرمودند: «اَلفَتی فاتَکِ یا فاتَِک»؛ یعنی‌ای فاتک! جوانمرد از تو فوت شد و از وصالش محروم شدی.[6]

علی علیه السلام را باید در دو چهره دید؛ در عبادت خاشع و «رحماء بینهم»، و در جنگ در برابر کفار «اشدّاء علی الکفار» است.

جوان امروزی نمی­داند که عزت او در چیست!؟ باید برای آن‌ها تبیین کرد. مگر استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در دانشگاه چه می­گفت؟ چه کاری انجام می­داد که کلاس درس او دارای جذبه بود؟ برای جوان عزت را تبیین می­کرد.

 



[1] . نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص89.
[2]. فی کتاب نزهة المجالس «إنّ سواد بلال رضی الله عنه يجعله الله شاماتٍ فی وجوه حور العين يوم القيامة» و فی حديث «خيرُ السُّودان بلال و لقمان» (نزهة المجالس، ج1، ص116). خزینة الجواهر فی زینة المنابر، ج2، ص816.
[3]. سوره نور، آیه32.
[4]. خزینة الجواهر فی زینة المنابر، ج1، ص182.
[5]. بحارالانوار، ج98، ص292؛ کامل الزیارات، ص178؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج2، ص775.
1. خزینة الجواهر فی زینة المنابر، ج1، ص682.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ب.ظ ]




امام هادی علیه السلام: 

کسی که از خودش راضی شود ناراضیان از او فراوان شوند. 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]




 

سرنوشت مجرمان و گناهکاران در قیامت

ديدن خداوند محال است، ولى ديدن فرشته در شرايطى ممكن است: «يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى‏ يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ»،[1] چنانكه در جاى ديگر مى‏خوانيم: «در قيامت، فرشتگان به مؤمنان سلام مى‏كنند»[2] و «دوزخيان از فرشتة مأمور دوزخ استمداد می­جویند».[3]

كفار نیز ملائكه را مى‏بينند، ولى به هنگام مرگ و در روزى كه بشارتى برايشان نيست، مى‏گويند: «حِجْراً مَحْجُوراً».[4]

راغب در مفردات مى‏گويد: كلمة «حجر» به معناى هر چيزى است كه با تحريم ممنوع شده‏ باشد، چنان كه در قرآن فرموده: «قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ؛[5]گفتند اينها چهارپايان و زراعتى حرامند» و نيز فرموده: «وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً». كلمة «حِجْراً مَحْجُوراً» اصطلاحى بود از مشركين كه هنگام ديدن كسى كه از او ترسى داشتند به زبان مى‏آوردند و قرآن كريم در اين آيه مى‏فرمايد که كفار وقتى ملائكه را ببينند آن وقت هم اين كلمه را مى‏گويند و خيال مى‏كنند که گفتن آن فايده‏اى برايشان دارد.[6]

پس كلمة «يوم» در جملة «يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى‏ يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ» ظرف است براى جملة «لا بشری» و كلمة «يومئذ» تأكيد آن است و مراد از جملة «لا بشرى» نفى جنس و مراد از «مجرمين» هر كسى است كه متصف به جرم باشد. چيزى كه هست در مورد آيه، مقصود جرمِ شرك است و مجرمين همان كسانى هستند كه اميد لقاى خدا را ندارند و معناى آيه اين است که: روزى كه اين مجرمين اميدوار به لقاى خدا نيستند ملائكه را ببينند، در آن موقع هيچگونه بشارتى- به طور نفى جنس- براى عموم مجرمين كه اينان طايفه‏اى از آنانند نخواهد بود.

اما بدون شك نه اين جمله و نه غير آن اثرى در سرنوشت محتوم آنها ندارد، چرا كه آتشى را كه خود افروخته‏اند خواه و ناخواه دامانشان را مى‏گيرد و اعمال زشتى را كه انجام داده‏اند در برابرشان مجسم مى‏گردد و خود كرده را تدبير نيست!.

تواضع و فروتنی زیبندة انسان کمال­جو
بدون شک یکی از زیباترین و برترین صفات، فروتنی و تواضع است. فروتنی برای هر انسانی زیبنده است و برای شخص طالب کمال زیبنده­تر است و تکبّر و خودبزرگ­بینی، خوی زشتی است که برای همه زشت است و برای طالب کمال زشت­تر خواهد بود.

برخورد مناسب با انسانِ گناهکار و خطاكار، او را خجالت­زده مي­كند و همچنين او را از كارش پشيمان خواهد کرد. افراد زیادی با اندکی خوش خُلقی و رفتار متواضعانه هدايت شده­اند؛ زیرا حُسن خلق و رفتار زیبا نقش مؤثری در جذب دیگران مخصوصاً جوانان دارد و آنان را به اسلام و رفتار اسلامی جذب می‌کند.

در برخورد با افراد جامعه نباید همة کارهایی را که از آنان سر می‌زند و به ذائقة ما پسندیده نیست، زشت بدانیم و با آنان همچون گناهکاران برخورد کرده و آنان را بی‌دین خطاب کنیم، چه بسا بسیاری از کارهای اعمال و رفتار آنها نشانة بی‌دینی نیست و ما برداشت صحیحی از آنها نداریم.

رسول گرامی اسلام صلی­الله­علیه­وآله فرمود: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصفُ لاِیمَانِ وَ الرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَیشِ»؛[7] مدارا با مردم نیمی از ایمان است و نرمش با آنها نیمی از زندگی است.

امام صادق علیه­السلام نیز پس از نقل کلام پیامبر صلی­الله­علیه­وآله فرمود: «… وَ خَالِطُوا الفُجَّارَ جِهَاراً وَ لاَتَمِیلُوا عَلَیهِم فَیَظلِمُوکُم»؛[8] با گناهکاران در ظاهر معاشرت داشته باشید و با آنها درگیر نشوید که به شما ستم می­کنند.

 

——————–



[1] . سوره فرقان، آیه22.
[2] . سوره نحل، آیه32.
[3] . سوره غافر، آیه49.
[4] . سوره فرقان، آیه22.
[5] . سوره انعام، آیه138.
[6] . مفردات راغب، مادة «حجر».
[7] . الکافی، ج2، ص117.
[8] . همان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-11-19] [ 11:17:00 ب.ظ ]




?امام صادق عليه السلام:?

بنويسيد كه تا ننويسيد حفظ نمى كنيد
اُكتُبوا فَإِنَّكُم لا تَحفَظونَ حَتّى تَكتُبوا

?کافی جلد1 صفحه52

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:09:00 ب.ظ ]




?امام على عليه السلام :?
و الْزَموا السَّوادَ الأعْظَمَ ، فإنَّ يَدَ اللّهِ مَع الجَماعةِ ، و إيّاكُم و الفُرْقَةَ ، فإنَّ الشّاذَّ مِن النّاسِ للشَّيطانِ ، كما أنّ الشّاذَّ مِن الغَنَمِ للذِّئبِ

?با اكثريت [دين دار] جامعه همراه شويد ؛
?زيرا دست خدا با جماعت است .
?و از پراكندگى بپرهيزيد
?كه جدا شده از مردم، طعمه شيطان است،
?همچنان كه گوسفند جدا شده از رمه، طعمه گرگ است .

?نهج البلاغة : الخطبة ۱۲۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ب.ظ ]