#تفاوت عشق و شهوت در کیفیت و هدف |
![]() |
توازن در خانواده
تفاوت عشق و شهوت در کیفیت و هدف
عشق توأم با فداکاری، از خودگذشتگی، سوز و گداز، هوشیاریدهنده است و عشق از آنرو که متصل به صفات بیمنتها و کمالیه خداوند باری تعالی است، عاشق، معشوق خود را دارای تمام صفات کامل و خصلتهای مبتکرانه مییابد. «الیه ترجعون».
ولی شهوت جنسی ضد هوشیاری و تعقل است؛ احساس خیالی را تحریک میکند و یک معشوق خیالی او را تغذیه میکند و او را در ورطه سستی، اتحطاط و پستی می کشاند؛ به همین خاطر دچار تخریب شخصیت و معیارهای حقیقی انسان میشود.
قرآن مجید میفرماید: « يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ»[1]
لباس تمثیل و اشاره ای به هم لباس ظاهری و هم لباس باطنی است. داستان خروج آدم و حوا از بهشت و کنده شدن لباسشان، توجه دادن به این است که داشتن لباس تقوا در امان ماندن از هرگونه شرک و گناه و معایب نفسانی است. شهوت جنسی نیز رسوایی میآورد، آدمی را لخت و عریان میکند، لباس عفت را از تن او بیرون میآورد و زشتیهای شما را به مردم نشان میدهد. علاوه بر این شما را به انحراف بزرگی میکشاند و از راه حق و رحمت الهی دور میکند. صد درجه شما را از خداوند دور میکند. خروچ لباس تقوا، خروج از بهشت سعادت و انحراف از مسیر حق است که خسارتی جبرانناپذیری را به بار میآورد که همان شقاوت و بدبختی دائمی است.
تفاوت زناشویی با شهوت و هوس:
زناشویی از نظر علوم طبیعی با شهوت جنسی فرقی ندارد و لیکن شهوت جنسی بدون کیفیت و هدف است، رنگ خواستی ندارد، مقصد معینی ندارد، تعریف و شناسهای برایش نیست، غذایش معشوق خیالی است و نیروی محرکهاش احساسات خیالی است و موهومی است، اما زناشویی دارای کیفیت ویژه و هدف بالایی است. کیفیت آن با خواستگاری، تحقیق و تفحص، عقد و مراسم و بالاخره با دخالت جمعی صورت میگیرد. بزرگترهای خانواده در انتخاب همسر نظر میدهند، دقتهای لازم به عمل میآید، حتی امروزه گواهی گروه خون و عاری از بیماریها در کیفیت زناشویی نقش بسیار موثر دارد. این مسیر خاص ازدواج و گام به تشکیل خانواده، مستلزم یک احساس مسئولیت است که شخصیت تازه و کاملتری به انسان میدهد. مسئولیتی که شهوت و هوس زودگذر از آن گریزان است.
و اما از نظر هدف، قرآن، ازدواج و پیوند زناشویی را موجب مودت و رحمت و عشق پایدار و هوشیاریدهنده و ابتکارآفرین میداند. این سکونت و آرامش را با تعبیر زیبای «لتسکنوا» بیان میفرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً»[2] یکی از نشانههای خداوند اینست که از جنس خود شما برای شما جفت آفریده و میان شما و آنها مهر و رأفت قرار داده است. زن و مرد اگر بر ضعفها و نقایص طبیعی خود واقف باشند و شکوفایی و پیشرفت مادی و معنوی خود را در تکمیل یکدیگر بدانند، ازدواج را موهبتی الهی خواهند یافت که ارضای شهوت و هوسهای زودگذر، هیچگاه به این آرامش نخواهد رسید.
عفت در خانواده
عفت از ریشه کف و خودداری کردن است. راغب اصفهانی میگوید: «الْعِفَّةُ: حُصولُ حالَ لِلنّفسِ تَمتَنِعُ بِها عَن غَلبةِ الشَّهوة»[3] عفت پیدایش حالتی برای نفس است که جلوی غلبه شهوت را میگیرد. بنابراین عفت عبارتست از آن قوهای که امیال شهوانی و تمایلات شکم را با پیروی و درسآموزی از عقل و شرع ادبپذیر میکند. نیرویی که اگر رشد کند، میتواند تحریکها و تمایلات درونی را به سوی اغراض مطلوب، راهنمایی و مؤدب نماید. در حقیقت، عفت حد نگاهداشت شهوت و خواستههای آدمی است.
امام صادق (ع) فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج»[4] خداوند به بالاتر از عفت شکم و شهوت عبارت نشد و در بیان دیگر امام باقر(ع) فرمود: «َّأَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْج»[5]عبادتی بالاتر از عفت شکم و شهوت نیست. این روایات ما را به محتوای بسیار خواندنی و جالب توجه میدهد؛ با عفت شکم و شهوت دروازه اشتهای به حرامهای خدای متعال از مآکولات و مشروبات و منکرات بسته میشود و حتی ما را از مقدماتی که که منجر به حرام میشود، دور میکند. نظیر بوسیدن، لمس کردن، نگاه کردن به نامحرم. چنین کف نفس و عفتی ما را همنشین اهل بیت و عنایات شامله آن خواهد نمود.
امام رضا (ع) در ابیاتی میفرماید:
لَبِسْتُ بِالْعِفَّةِ ثَوْبَ الْغِنَى وَ صِرْتُ أَمْشِي شَامِخَ الرَّأْسِ
لَسْتُ إِلَى النَّسْنَاسِ مُسْتَأْنِساً لَكِنَّنِي آنَسُ بِالنَّاسِ [6]
با پوشیدن لباس عفت، پیراهن بینیازی از دیگران را پوشیدم. به همین جهت در هنگامه شب خود را دارای چهره شامخ و بزرگی دیدم. من نه با شیطان نسناس بلکه با مردم انس میگیرم.
امام باقر (ع) به نجم فرمود: «قَالَ لِي يَا نَجْمُ كُلُّكُمْ فِي الْجَنَّةِ مَعَنَا إِلَّا أَنَّهُ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْكُمْ أَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ قَدْ هُتِكَ وَ بَدَتْ عَوْرَتُهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ قَالَ نَعَمْ إِنْ لَمْ يَحْفَظْ فَرْجَهُ وَ بَطْنَه»[7] همه شما در بهشت با ما هستید مگر اینکه بسیار زشت است مردی از شما وارد بهشت شود در حالیکه هتک حرمت کند و عورت خود را آشکار نماید.
نجم میگوید: به امام عرض کردم آیا چنین خواهد بود؟ امام فرمود: آری اگر شهوت و شکم خود را حفظ نکند (هرگز در بهشت نخواهد بود).
در مکتب روانشناسی اسلام، نقش اساسی در توازن میان عشق و عفت بر عهده عفت قرار دارد؛ اما چرا خداوند این پدیده را در گوشهای از نفس ما قرار داده است؟ چرا اسلام عزیز بر روی آن تأکید بسیاری دارد؟ چرا روایات بسیاری، حاکی از نگرانی ائمه برای مردم آخر الزمان دارد، مردمی که عفت را از دست میدهند و حیا از چشم جوانانشان کم می شود.
منظور اسلام از حاکمیت عفت بر مناسبات جامعه، جنبه رادعیت عفت است. رادعیت عفت همان امری است که او را از عشق مجازی و قلابی بر حذر میدارد، عاشق را جهت میدهد و تمایلاتش را به سمت آبرومندی و خداباورانه پیش میبرد، بگونهای که رغبتها و قوای نفسانی مهار میگردد. اگر خداوند متعال در یک طرفِ نفس، شهوت و غریزه را قرار داد، در طرف دیگر آن، حیا و عفت را نهاده است تا لجام نفس سرکش را در دست گرفته و آن را به سمت و سویی درست هدایت کند و مؤدب به آداب انسانی الهی گرداند.
مشکل اساسی امروز جامعه خصوصا در مسئلهی ازدواج، عشق نیست. عشق مجازی چنان در بین جوانان از دوران راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه رخته کرده است که تو گویی حتی از عشق مولانا به خدا بالاتر است. آنچه نگرانی جامعه را دامن زده است، ناپایداری کانون گرم زندگی است. چرا؟ عفت و حیای زن و مرد از میان رفته است. به راحتی با گوشی همراه به خود اجازه میدهد با هر نامحرمی صحبت کند و در محیط دانشگاه به هر نامحرم نگاه کند، حرف زده و شوخی کند و یا تصویر نامحرم را در اینترنت و شبکههای ماهوارهای و اجتماعی ببیند. قرآن عشق مجازی را شکست خورده میداند. مثال قرآنی چنین امری، شکست عشق مجازی و بیحیایی زلیخا است که خود او معترف به آن است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْعَبِيدَ مُلُوكاً بِطَاعَتِهِ، وَ جَعَلَ الْمُلُوكَ عَبِيداً بِمَعْصِيَتِه» [8]ستایش خدایی را که برده را امیر قرار داد چون مطیع امر خدا بود و پادشاه را برده کرد چون نافرمانی خدا کرد. در کم ارج بودن عشق مجازی همین بس که چهره، چهره انسانی اما باطنش، حقیقتی حیوانی را بر خود دارد. چرا که چنان کور گشته است که شایسته درک و رسیدن به مراتب هدایت نیست. چه تعبیر زیبایی، حضرت امیر (ع) در این باره دارند: مردگان زنده. «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِيلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَ عَلَى أَهْوَائِهِ يُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ يُهَوِّنُ كَبِيرَ الْجَرَائِمِ يَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِيهَا وَقَعَ وَ يَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَيْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ لَا يَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَيَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَى فَيَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاء»[9]
از اینجاست که ذیل مسئله ازدواج آمده است: «الْكُفْوُ أَنْ يَكُونَ عَفِيفاً وَ عِنْدَهُ يَسَار»[10]شوهر همشأن کسی است که پاکدامن و دارای توانایی مالی باشد. کسی حقیقتا به خانواده عشق خواهد ورزید و پایبند آن خواهد بود که پرهیزگار و عفیف باشد و حکمت اینکه کلمه «یسار» یعنی توانای مالی، بعد از عفیف مطرح شده است، در این است که بسیاری از حرمتشکنیها و انجام کارهای حرام توسط زن و مرد بر اثر توان و مکنت مالی است. آری در نظر اهل بیت (ع) عفت رادع و مانع حرمتشکنیها است. شاید خیانت به همسران به یکدیگر (چه مرد و چه زن) چند صباحی، نفس سرکش را آرام کند اما عامل انواع بیماریهای مادی، معنوی و روانی خواهد شد.
نبی مکرم اسلام (ص) فرمودهاند: «إِذَا أَتَاكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَ أَمَانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»[11] اگر مردی که دین و اخلاقش را میپسندید (برای خواستگاری) نزدتان آمد، دختر خود را به همسری او بدهید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین پدید میآید. در جامعهای که حتی انسان دیندار نتواند به طریقه مناسب ازدواج کند، چه انتظاری از سایر افراد جامعه میتوان داشت. جز این است که علاوه بر آسیبهای فردی و شخصی، فتنهای عظیم پدید میآید و امنیت اجتماعی را از بین میبرد. تخریب شخصیت، دعاوی و نزاعها، تشکیل پروندههای قضایی و در نتیجه زندان رفتنها مفاسدی است که با یک ازدواج غیر متوازن صورت گرفته است. درگیر شدن مجموعه خانوادهها و گسترش قدرتطلبیها در میان جامعه و نقل قولها علیه یکدیگر، غیبتها و افتراها و تهمتها، ناامنیهای اجتماعی ریشه در همین عدم توجه به عفت و پرهیزگاری است.
[1]- سوره اعراف، ایه 27.
[2] - سوره روم، ایه 21.
[3] - راغب اصفهانى، حسين بن محمد، 1412ق، ماده عفف.
[4] - قمی، عباس، 1414ق، ج 6، ص 302.
[5] - قمی، عباس، 1414ق، ج 6، ص 303.
[6] - مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1403 ق، ج 49، ص112.
[7] - مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1403 ق، ج 68، ص270.
[8] - قمی، عباس، 1414ق، ج 3، ص 484.
[9] - نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه 87.
[10] - كلينى، محمد بن يعقوب، 1407 ق، ج 5 ص 347 ؛ ابن بابويه، محمد بن على، 1403ق، ص 239.
[11] - نوری، حسين بن محمد تقى، 1408ق، ج 14 ص 188؛ طوسى، محمد بن الحسن، 1414 ق،ص 519.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1396-11-12] [ 01:02:00 ق.ظ ]
|