=========▪?⚫?▪ ========

 سوره نحل آیه۱۲۵ 

= = = = = = = = = = = = = =
آیه۱۲۵) ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ

——————–▪?▪———————
آیه۱۲۵) با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما، و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر مى داند چه کسى از راه او گمراه شده است; و او به هدایت یافتگان داناتر است.

= = = = = = = = = = = = = =
تفسیر آیه۱۲۵)

ده دستور مهم اخلاقى در مقابله با مخالفان
در لابلاى آیات مختلف این سوره، بحثهاى گوناگونى گاهى ملایم، و گاهى تند، با مشرکان و یهود و به طور کلى با گروههاى مخالف، به میان آمد، مخصوصاً در آیات اخیر، عمق و شدت بیشترى داشت.
در پایان این بحثها که پایان سوره نحل محسوب مى شود یک سلسله دستورات مهم اخلاقى از نظر برخورد منطقى، طرز بحث، چگونگى کیفر و عفو، و نحوه ایستادگى در برابر توطئه ها و مانند آن، بیان شده است که: مى توان آن را به عنوان اصول تاکتیکى و روش مبارزه در مقابل مخالفین در اسلام نامگذارى کرد و به عنوان یک قانون کلى در هر زمان و در همه جا از آن استفاده نمود.
این برنامه در ده اصل خلاصه مى شود که: با توجه به آیات مورد بحث به ترتیب زیر است:
?۱ ـ نخست، مى گوید: به وسیله حکمت به سوى راه پروردگارت دعوت کن (ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ).
حکمت به معنى علم و دانش و منطق و استدلال است، و در اصل به معنى منع آمده و از آنجا که، علم و دانش و منطق و استدلال، مانع از فساد و انحراف است به آن حکمت گفته شده، و به هر حال نخستین گام در دعوت به سوى حق، استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است، و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم، به حرکت در آوردن آن و بیدار ساختن عقلهاى خفته، نخستین گام محسوب مى شود.
?۲ ـ و به وسیله اندرزهاى نیکو (وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ).
و این دومین گام در طریق دعوت به راه خدا است، یعنى استفاده کردن از عواطف انسانها، چرا که: موعظه، و اندرز بیشتر جنبه عاطفى دارد که با تحریک آن، مى توان توده هاى عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.
در حقیقت حکمت از بُعد عقلى وجود انسان استفاده مى کند، و موعظه حسنه از بُعد عاطفى .
و مقید ساختن موعظه به حسنه شاید اشاره به آن است که: اندرز در صورتى مؤثر واقع مى شود که خالى از هر گونه خشونت، برترى جوئى، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او، و مانند آن بوده باشد.
چه بسیارند اندرزهائى که اثر معکوس مى گذارند به خاطر آن که: مثلاً در حضور دیگران، توأم با تحقیر انجام گرفته، و یا از آن استشمام برترى جوئى گوینده شده است.
بنابراین، موعظه، هنگامى اثر عمیق خود را مى بخشد که حسنه باشد و به صورت زیبائى پیاده شود .
?۳ ـ و با آنها (یعنى مخالفان) به طریقى که نیکوتر است به مناظره پرداز (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ).
و این سومین گام مخصوص کسانى است که ذهن آنها قبلاً از مسائل نادرستى انباشته شده، و باید از طریق مناظره ذهنشان را خالى کرد، تا آمادگى براى پذیرش حق پیدا کنند.
بدیهى است مجادله و مناظره نیز هنگامى مؤثر مى افتد که: بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ باشد، حق و عدالت، درستى و امانت، صدق و راستى بر آن حکومت کند و از هر گونه توهین، تحقیر، خلافگوئى و استکبار خالى باشد، و خلاصه، تمام جنبه هاى انسانى آن حفظ شود.
و در پایان آیه اضافه مى کند: پروردگار تو از هر کسى بهتر مى داند چه کسانى از طریق او گمراه شده و چه کسانى هدایت یافته اند (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ).
اشاره به این که: وظیفه شما دعوت به راه حق است، از طرق سه گانه حساب شده فوق، اما چه کسانى سرانجام هدایت مى شوند؟ و چه کسانى در طریق ضلالت پافشارى خواهند کرد؟ آن را تنها خدا مى داند و بس.
این احتمال نیز وجود دارد که: منظور از این جمله، بیان دلیلى باشد براى دستورات سه گانه فوق یعنى این که: خداوند در مقابله با منحرفان این سه دستور را داده است به خاطر آن است که: او مى داند عامل تأثیر در گمراهان و وسیله هدایت چه عاملى است؟.
تفسیر نمونه)
———————————

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...