?•▪•▫•▪•▫•▪•▫•▪•▪•?
 سوره نحل آیه۱۲۶ 

.•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•.
آیه۱۲۶) وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ

.▫.▪.▫. . . . . . . . . .▫.▪.▫.
آیه۱۲۶) و هر گاه خواستید مجازات كنید، تنها بمقداری كه به شما تعدّی شده كیفر دهید! و اگر شكیبایی كنید، این كار برای شكیبایان بهتر است.

.•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•.
تفسیر آیه۱۲۶)
?۴ ـ تاکنون سخن از این بود که: در یک بحث منطقى، عاطفى و یا مناظره معقول با مخالفان شرکت کنیم، اما اگر، کار از این فراتر رفت و درگیرى حاصل شد، آنها دست به تعدى و تجاوز زدند، در اینجا دستور مى دهد: اگر خواستید مجازات کنید فقط به مقدارى که به شما تعدى شده، کیفر دهید و نه بیشتر از آن (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ).
?۵ ـ ولى اگر شکیبائى پیشه کنید و عفو و گذشت، این کار براى شکیبایان بهتر است (وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ).
در بعضى از روایات مى خوانیم: این آیه در جنگ احد نازل شده، هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) وضع دردناک شهادت عمویش حمزة بن عبد المطلب را دید (که دشمن به کشتن او قناعت نکرده، بلکه سینه و پهلوى او را با قساوت عجیبى دریده، و کبد یا قلب او را بیرون کشیده است، و گوش و بینى او را قطع نموده بسیار منقلب و ناراحت شد) و فرمود: أَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ عَلى ما أَرى: خدایا حمد از آن تو است، شکایت به تو مى آورم، و تو در برابر آنچه مى بینم یار و مددکار مائى .
سپس، فرمود: لَئِنْ ظَفَرْتُ لَأُمَثِّلَنَّ وَ لَأُمَثِّلَنَ وَ لَأُمَثِّلَنَ: اگر من بر آنها چیره شوم، آنها را مُثله مى کنم، آنها را مُثله مى کنم، آنها را مُثله مى کنم .
و طبق روایت دیگرى فرمود: هفتاد نفر آنها را مُثله خواهم کرد.
در این هنگام آیه نازل شد (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ).
بلافاصله پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: أَصْبِرُ أَصْبِرُ: خدایا صبر مى کنم، صبر مى کنم !.
با این که: این لحظه، شاید دردناکترین لحظه اى بود که در تمام عمر بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) گذشت، ولى باز پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر اعصاب خود مسلط گشت و راه دوم که راه عفو و گذشت بود، انتخاب کرد.
و چنانکه در تاریخ ـ سر گذشت فتح مکّه ـ مى خوانیم: آن روز که پیامبر(صلى الله علیه وآله)بر این سنگدلان پیروز و مسلط شد فرمان عفو عمومى صادر کرد، و به وعده خودش در جنگ اُحد ، وفا نمود.
و به راستى اگر انسان بخواهد نمونه عالى بزرگوارى و عواطف انسانى را ببیند باید داستان أُحد را در کنار داستان فتح مکّه بگذارد، و آن دو را با هم مقایسه کند.
شاید تاکنون هیچ ملت پیروزِ مسلطى با قوم شکست خورده این معامله اى را که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان پس از پیروزى با مشرکان مکّه کردند، نکرده باشد آن هم در محیطى که انتقام و کینه توزى در بافت جامعه آنها نفوذ کرده بود، و کینه ها را نسل، به نسل به میراث مى گذاردند، و اصلاً ترک انتقامجوئى در آن محیط، عیب بزرگى بود.
نتیجه این همه بزرگوارى و عفو و گذشت آن شد که: این ملت جاهل و لجوج چنان تکان خوردند و بیدار شدند که به گفته قرآن: یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّهِ أَفْواجاً: گروه گروه در آئین خدا وارد شدند.
تفسیر نمونه
.•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•. .•.▪ 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...