یک عمـر تنت بود اگـر رخت امیری

یک غصه تو را برد همه عمـر اسیری

سربسته بگو از غم خود در دو سه جمله

از کـودکـی خویش بگو از سر پیـری

یک بار نشد راحت و آسوده بخوابی

در خواب نوای “نزن ای پست” نگیری

وقتی که روی تشت، جگرهای تو می ریخت 

دیـدنـد که هـر پاره شده زخـم ز تیـری 

زخمی که همه از غم آن کوچه ی تنگ است 

این غـصـه تو را برد هـمـه عمـر اسیری

تا مـادر تو #فـاطمه در کوچه زمین خورد

آلالـه ی عـمــر تـو در آن ثانـیـه پژمـرد

#نـوكــر_نـوشـت:

#حـسـن_جـان

پنج شنبه  هاست هوایم عجیب بیش از حد

شده است ذکرمن امن یجیب بیش ازحد

حسنـی_ها دوباره دلتنگنـد

بـرای غـربت شـاه غـریب بیش از حـد

صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين

#

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...