گناه، مانع فرهنگ­سازی

اگر کسی ادعا کند که با گناه می­تواند فرهنگ سازی کند، دروغ گفته است. دلی که با کوچک­ترین نظر به گناه کشیده می­شود و به سوی غیر خدا به حرکت درمی­آید، آیا در این دل جایی برای خوبی­ها و ارزش­ها باقی می­ماند!؟ آیا فرهنگ اصیل اسلام ناب با هر وسیله­ای قابل تبلیغ است؟ هدف اسلام، رسیدن انسان به تکامل است و کمال انسان با یک فرهنگ دینیِ سالم و عاری از هر گونه گناه و آلودگی به دست می­آید.

اسلام نکات تربیتی زیبایی دارد، ولی بعضی فکر می­کنند که همة بدبختی­ها به خاطر خدمت به اسلام است، در حالی که این ناملایمات نتیجة دوری از فرهنگ اصیل اسلام و غفلت خودشان است.

تساوی حق­پرستی با روشن­بینی

تبیین شد که حق­پرستی با هواپرستی مغایرت دارد؛ امّا حق­پرستی مساوی با روشن­بینی است، هر کس می­خواهد روشن­بین شود، خداپرست شود و هر کس که خدا­پرست شود، با اندیشة سالم و با تفکرات بسیار بالا گام برمی‌دارد. همان اسلامی که می­گوید هواپرستی متضاد با حق­پرستی است، یک نکتة دیگری را هم می­گوید که هر چه به سمت حق­پرستی بروید، درایت و هوش شما زیاد می­شود.

شیخ الرئیس بوعلی سینا(ره) می­گوید: هر وقت نماز شب من با حال بیشتری بود، آن روز فهم و درایت من بیشتر می­شد.[1]

قرآن کریم در این مورد می­فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»؛[2] «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد (روشن‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت)». «فرقان» صيغه مبالغه از ماده «فرق» است و در اينجا به معناى چيزى است كه به خوبى حق را از باطل جدا مى‏كند.[3]

اين جمله كوتاه و پر معنا يكى از مهم‏ترين مسائل سرنوشت‏ساز انسان را بيان كرده و آن اينكه در مسير راهى كه انسان به سوى پيروزى‏ها مى‏رود، هميشه پرتگاه­ها و بيراهه‏هايى وجود دارد كه اگر آن‌ها را به خوبى نبيند و نشناسد و پرهيز نكند، چنان سقوط مى‏كند كه اثرى از او باقى نماند. اگر در آغوش غرائز و شهوات نرود، فرقان را دریافت می­کند؛ یعنی چهره­های جبروتی، درک بالا، تصمیمات عالی و مباحث لاهوتی را دریافت خواهد کرد و چیزی برایش کم نخواهد گذاشت.



[1]. ابن سینا حدود 60سال داشت، در طول عمرش یک شب را به طور کامل نخوابید (قسمتی از شب را به عبادت و تحقیقات علمی سپری می کرد) و روزها به غیر از مطالعه به کار دیگری نمی­پرداخت، وی در حل معضلات علمی چنین بود که هر گاه با مشکلی مواجه می­شد و از حل آن عاجز می­ماند به درگاه علیم مطلق پناه می­برد و از او می­خواست که وی را در حل آن مشکل یاری دهد و مشکلش را بگشاید. یعنی کتاب و نوشتار را کنار می­گذاشت، وضو می­گرفت و به مسجد جامع می­رفت و در آنجا نماز می­خواند و پس از نماز دست گدایی به جانب خدای عزوجل بالا می­کرد و از او می­خواست که حل آن مشکل علمی برایش آسان گردد و گره از کارش گشوده شود.
[2] . سوره انفال، آیه 29.
[3] . نفسیر نمونه، ج7، ص140.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...