عاشق واقعی از دیدگاه مرحوم «ملکی تبریزی»

مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بیان زیبایی دارد، می­فرماید: انسانِ راسخ کسی است که عاشق خدا شود و عاشق خدا کسی است که همه تعلّقات و اضافات را بشناسد؛ چه چیزی مرا بسته نگه می­دارد؟ آنرا بشناسم. چه چیزی مانع عروج من می­شود و نمی­گذارد به معراج سفر کنم؟ آنرا بشناسم. و لذا فرمود: عاشقِ دربسته نمی­تواند ببیند، عاشق مرتبة محدود نمی­تواند ببیند و هر چه می­بیند مرتبة نامحدود است.

در ادامه می­فرماید: عاشق حدّ یَقِف ندارد، حدّ لایَقِف دارد، به هیچ وجه توقف ندارد و همواره می­خواهد پرواز کند، جایگاهش محدود نیست و لذا خود ایشان در جای دیگر می­فرماید که: خدایا مرا با این قلبم مؤاخذه نکن! من دلم درد است. بعد اینگونه می­نویسد که والله! عمل کنید، والله! عمل کنید، والله! عمل کنید؛ بارها گفتم که من با عمل به خدا رسیدم، من صدای غیب را می­شنوم، من با این عشقی که دارم صدای غیب را می­شنوم. برای نماز مرا بیدار می­کنند و وقتی بیدار می­شوم کسی را نمی­بینم، می­فهمم که پیک مخصوص بوده است که معشوقم برایم فرستاده است.[1]

نیاز امروز بشر به آموزش معنویت

امروزه باید برای نسل جوان برنامه داشت، باید حال و هوای دعا و ندبه را به آن‌ها آموزش داد. مگر علمای گذشته چگونه موفق بودند؟! حالات معنوی خود را به دیگران آموزش می­دادند. اگر معلّم شاداب و سرزنده باشد شاگرد هم از او کسب انرژی می­کند و حال او هم تغییر می­کند. اساتید و خطبای ما هم باید دقت کنند تا موجب آزردگی روح و جان مستمعین نشوند و بندگان خدا را دین­گریز نکنند.

مردم تمام حالات و رفتار استاد و خطیب را زیر نظر دارند. در قرائت دعاها، در مراسم مذهبی، کیفیت قرائت، فراز و فرود و محتوای دعا خیلی مهمّ است، خواننده باید به گونه‌ای بخواند که مستمع توجه پیدا کند که الآن باید گریه کند یا نه! اگر غیر از این شد، جنبة دافعه پیدا می­کند و مردم هم جاهل بار می­آیند.

موازنه را باید به صورت صحیح به دست مردم داد، بین سخنرانی­ها و مداحی­ها باید موازنه باشد تا ذهنیت مردم نسبت به آنچه که باید

بفهمند تخریب نشود.

عدم پیروی از جاهلیت در بزرگداشت­ها

در ولادت و شهادت ائمة طاهرین باید موازنه را رعایت کرد، نه اینکه مردم را با سوت و کف به بیراهه بکشانیم، سوت و کف که عبادت نیست، با این‌ها که حوائج مردم برآورده نمی­شود! عبادت مشرکین سوت و کف بود. قرآن کریم می­فرماید: «وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ به ما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»[2]؛ «(آن‌ها كه مدّعى هستند ما هم نماز داريم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چيزى جز «سوت كشيدن»، «كف زدن» نبود، پس بچشيد عذاب (الهى) را به خاطر كفرتان!».

در تاريخ مى‏خوانيم كه گروهى از اعراب در زمان جاهليت به هنگام طواف خانة كعبه لخت مادرزاد مى‏شدند، و صوت مى‏كشيدند و كف مى‏زدند و نام آن را عبادت مى‏گذاشتند، و نيز نقل شده هنگامى كه پيامبر در كنار حجر الاسود رو به سوى شمال مى‏ايستاد (كه هم مقابل كعبه باشد و هم بيت المقدس!) و مشغول نماز مى‏شد، دو نفر از طائفه «بنى سهم» در طرف راست و چپ آن حضرت مى‏ايستادند يكى «صيحه» مى‏كشيد و ديگرى «كف» مى‏زد تا نماز پيامبر را مشوش كنند.

قرآن کریم در تعقيب اين جمله مى‏گويد اكنون كه همه كارهاى شما حتى نماز و عبادتتان اين چنين ابلهانه و زشت و شرم‏آور است، مستحق مجازاتيد «پس بچشيد عذاب الهى را به خاطر اين كفرتان».

هنگامى كه انسان صفحات تاريخ عرب جاهلى را ورق مى‏زند و قسمت‏هايى از آن را که در قرآن آمده مورد بررسى قرار مى‏دهد، با كمال تعجب می­بیند که در عصر ما كه به اصطلاح عصر فضا و اتم نيز است، كسانى هستند كه با تكرار اعمال زمان جاهليت، خود را در صف عبادت كنندگان مى‏پندارند، آيات قرآن و گاهى اشعارى كه در مدح پيامبر و على می­باشد را با نغمه‏هاى موسيقى توأم مى‏كنند و حركاتى شبيه رقص به سر و گردن و دست‏هاى خود مى‏دهند، و نام آن را بزرگداشت اين مقدسات مى‏گذارند، اين اعمال گاهى به نام وَجد و سماع و زمانى به نام ذكر و حال و گاهى به نامهاى ديگر در خانقاه­ها و غير خانقاه­ها انجام مى‏گيرد. در حالى كه اسلام از همه اين كارها بيزار است و اين اعمال نمونه ديگرى از اعمال جاهلى است.[3]



[1]. اسرار الصلاه، ص321.
[2]. سوره انفال، آیه35.
[3]. تفسیر نمونه، ج7، ص158.

       

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...