بیت الزینب


بهمن 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30            





جستجو


 



تأثیر الگو و نقش­پذیری انسان از آن، امری طبیعی است که از غریزه تقلید سرچشمه می­گیرد.[1] البته برخلاف نظر اگزیستانسیالیستها،[2] الگوسازی که براساس تدابیر صحیح طرح­ریزی شود، مغایر با آزادی شخصی نیست؛ چنانکه اسلام با تأکید بر حفظ حریّت آدمی و رعایت آزادی­های شایسته بشر و با توجه به روحیه تأثیرپذیری انسان، اصل پیروی جاهل از عالم و الگوپذیری از نمونه­های راستین را مورد تأکید قرار داده است.
براین اساس، قرآن کریم، از آسیه و مریم(س)،[3] ابراهیم (ع) و همراهان او[4] و از پیامبر گرامی اسلام(ص)[5] به عنوان الگوهای شایسته نام برده است.
فاطمه (س) ـ پاره تن پیامبر اعظم(ص)[6] ـ به عنوان سرور همه زنان تاریخ، حتی بر مریم(س) برتری دارد.[7] امامان معصوم(ع) كه خود الگوي همگان در تمام ابعاد وجودي­اند، فاطمه زهرا(س) را اسوه شايسته خويش معرفي مي­كنند. امام حسن عسکری(ع) می­فرماید:
نَََحْنُ حُجَجُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْنا[8]
ما (ائمه) حجت خدا بر مردم و مادرمان فاطمه حجت خدا بر ماست.
و امام زمان(عج) در توقیع مبارکش، از ایشان به عنوان اسوه­ای حسنه برای خودش یاد می­کند.[9]

فاطمه(س) نه تنها الگوى يك زن مسلمان و نمونه مكتب اسلام برای زنان است بلکه اسوه تمام جهانیان در ابعاد مختلف زندگی است؛[10] در كار و تلاش، در هدفدارى، در صبر و استقامت، در بندگی و عشق به پرستش معبود، در زهد و ساده­زیستی، در حیاء و حجاب و عفاف، در عرصه وظایف خانوادگی، در جبهه دفاع از ولایت و … . همه رفتار­های فاطمه (س) درس‏آموز است: محبتش، خشمش، مبارزه‏اش، حق خواهي­اش، همسر­داري­اش، تربيت فرزندانش، عبادتش، زهد و تقوايش و … .
این نوشتار، در پی آن است تا گوشه­ای از این دریای بیکران را به تصویر بکشد، اما پیش از آن، توجه به مفهوم الگوی رفتاری و اهمیت آن ضروری است.
مفهوم­ الگوی رفتاری
تعریف
الگو در لغت به معانی اُسوه، مُدل، نمونه، مثال، سرمشق و قُدوَه آمده است.[11] الگو و اسوه در لغت علاوه بر نمونه­های عینی به مفاهیم هم اطلاق می­شوند.[12]
اسوه تعبیر عربی و قرآنی الگوست و مراد از آن، حالتی است که انسان به هنگام پیروی از غیر خودش کسب می­کند.[13] روشن است در این تعریف، جنبه غیر عینی اسوه لحاظ گردیده اما گاهی اسوه به کسی گویند که باید به وي تأسّی جست و مانند او عمل کرد[14] که این بیان به سرمشق عینی اشاره دارد.
این دو معنا در فرهنگ علوم رفتاری هم ملاحظه می­شود و الگو قابل انطباق بر دو گونه مصداق است. جنبه عینی الگو امری است که در یک گروه اجتماعی شکل می­گیرد تا در رفتارهای اجتماعی به عنوان مُدل، راهنمای عمل قرار گیرد و در جنبه غیر عینی، الگوها، شیوه­های زندگی هستند که از صُوَر فرهنگی نشأت می­گیرند.[15]
روش الگوسازی
از این روش در روانشناسی اجتماعی به نام همانندسازی[16] یاد می­شود که در آن، نمونه­اي از رفتار و کردار مطلوب، به صورت عملی در معرض دید شخص قرار می­گیرد تا او به پیروی بپردازد و حالت نیکویی مطابق با عمل نمونه را در خودش پدید آورد. شخص می­کوشد تا خود را همانند فردی که به نظرش شخصیّت قابل قبولی دارد نموده و نگرش­ها، ویژگی­های رفتاری و هیجان­های او را سرمشق خود قرار دهد. این رویه به خاطر کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه نیست بلکه برای این است که آن فرد را پسندیده و نفوذ او را پذیرفته است.
برخی، همانندسازی را ناشی از غریزه تقلید می­دانند.[17] در مقابل این نظریه، گروهی دیگر معتقدند که همانندسازی و الگوگیری، تأمین­کننده منافع افراد است و آنها را در نیل به اهداف یاری می­نماید به اين بيان كه اگرچه به تأثیر تقلید در کودکی باور داشته باشیم اما وقتی جوانی موهای خود را مانند یک ستاره سینما می­آراید یا مثل او لباس می­پوشد نمي­توان باور داشت که تا آن زمان از عمرش نیروی غریزی تقلید او را به این کار واداشته است بلکه وي بدان جهت به این کار دل می­بندد که آن روش را وسیله نیل به منزلت و مقام و شیوه زندگی آن ستاره سینما می­شمرد.[18]
در جمع بین این دو نظریه می­توان به روش اسوه­سازی در قرآن _ به عنوان یک روش بنيادين در تربیت_ اشاره کرد. از نظر قرآن یکی از ویژگی­های مهم این روش، این است که فرد باید در برخورد با اسوه، بابصیرت و انتخابگری به مواجهه بپردازد. قرآن کسانی را که در پیروی از دیگران با کوردلی به هرآنچه بیابند، اقتدا می­کنند مورد نکوهش قرار می­دهد و آنان را به بصیرت فرا می­خواند؛[19]پس اسوه­گزینی هرچند متضمّن پیروی از غیر است اما این پیروی هرگز نباید تقلید صرف و با بی­خبری باشد بلکه تقلیدِ هدفمند و آگاهانه­ است و بصیرت پیش­فرض اساسی این روش است.
اهمیت و ضرورت الگوهای برتر
الگو در همه سنین نقش بسیار مهمّی در انتقال و درونی­کردن ارزش­ها دارد اما این موضوع در نسل جوان و نوجوان نمود بیشتری می­یابد. آنها به سبب روح پاک و آرمان­گرایی خاص خود ندای پاکان و اشخاص نمونه را حس می­کنند و در نظر کسانی که طبع دینی دارند ندای پاکان همان ندای الهی است.[20]
امروزه تمام دستگاه­های تبلیغاتی و فرهنگی و حتی سیاسی و اقتصادی در پی ارائه و احیاناً تحمیل الگوهای گوناگون خود به افراد، طبقات و خصوصاً نسل جوان هستند. پس با توجه به عنصر آگاهی در تقلید از الگوها و تقویت آن، باید جامعه را به تأسّی از الگوهای برتر و اسوه­های راستین بشری که هماهنگ با نظام ارزشی جامعه­اند، سوق داد.
اهمیت الگوهای برتر در پیشرفت جامعه، از چند جهت است:
1. الگوها میزان و ترازوی سنجش رفتار انسان­ها هستند. افزون بر اینکه بدون بکار بردن الگوها انسان دچار سردرگمی و احیاناً خودبینی خواهد شد.
2. هدایت و راهیابی به رشد و تکامل بشری از طریق الگوهایی است که به قلّه تربیت و اوج کمال رسیده­اند و نقش قطب­نما را دارند تا آدمی، راه را به بیراهه نرود. نمونه بارز این الگوهای هدایتگر پیامبران و اولیای الهی­اند.
3. سنجش نارسایی­ها و نواقص و میزان موفقیت خویش در کسب فضائل با مددگیری از الگو امکان­پذیر است. وقتی فردی عکس­العمل الگوی خویش را در برابر محرّکی که برای خودش هم رخ داده می­نگرد و تفاوت چشم­گیری بین عکس­العمل او و عکس­العمل خودش می­یابد، به نارسایی رفتار خود پی­ برده، از آن پس سعی در اصلاح رفتار خویش و تطبیق آن با رفتار الگویش می­نماید.
4. اسوه­ها عامل تحرّک انسان­ها، یأس­زدایی و خارج ساختن روح ناامیدی از جامعه­اند
ابعاد شخصیت ريحانه نبي(ص)[21]
فاطمه زهرا(س) زنى كه در حجره اى كوچك و خانه اى محقّر، انسان­هايى را تربيت كرد كه نورشان از بسط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مى­درخشند.[22] شناخت ابعاد شخصيتي كوثر حيات _ حضرت فاطمه زهرا(س)_ كه سوره «هَلْ أَتَي»، آيه «مُباهَلَه» و حديث «كِساء» در مورد او و خانواده­اش نازل شده،[23] از حوزه درك و فهم قاصر و محدود ما فراتر است. اما نكته قابل دقت در اين عرصه كه ديده عقل را مبهوت­تر مي­كند، قدرت اين بانوي بزرگوار در جمع كردن ابعاد مختلف و گاه در ظاهر ناسازگار با هم است. در عين زهد و عدم دلبستگي به دنيا، براي دفاع از حقانيّت و ولايت، خطبه فدكيّه مي­خوانَد. در همگامي با شوي خود و رعايت اصول شوهرداري، بهترين ياور براي مولاي خويش در طاعت پروردگار است[24] و در دعاهاي شبانه خويش خيرخواه همسايگان.[25] در اين مورد مقام معظم رهبري مي­فرمرماید:
در زندگى معمولى اين بزرگوار، يك نكته‌، مهم است و آن جمع بين زندگى يك زن مسلمان، در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يك طرف و بين وظايف يك انسان مجاهد، غيور و خستگى‌ناپذير در برخوردش با حوادث سياسى مهم بعد از رحلت رسول اكرم(ص) كه به مسجد مى‌آيد و سخنرانى و موضعگيرى و دفاع مى‌كند و حرف مى‌زند و… همچنين از جهت سوم، يك عبادتگر و بپادارنده‌ نماز در شبهاى تار و قيام‌كننده‌ للَّه و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، اين زن جوان مانند اولياى كهن الهى، با خدا راز و نياز و عبادت مى‌كند. اين سه بُعد را با هم جمع كردن، نقطه‌ درخشان زندگى فاطمه‌ زهرا(س) است.[26]
جمع فضائل در فاطمه زهرا(س) است كه او را آيينه حُسن­نماي جمال حق قرار داده تا آنجا كه رسول­گرامي­اسلام(ص) فرمود: «لَوْ كَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً لَكانَ فاطِمَةَ » اگر نيكويي در قالب شخصي جلوه مي­نمود، هرآينه آن شخص فاطمه بود. [27]
از جمله فضائل آن حضرت، مقام علمی ایشان بود. در مقام و درجه علمي او همين بس كه ايشان دانش خود را از سرچشمه وحي فرا گرفته و علوم و اسراري كه رسول خدا(ص) به او مي­آموخت، توسط حضرت علي(ع) نوشته مي­شد تا به اين ترتيب صحيفه فاطميّه به فاطمه(س) هدیه شد.[28] ريحانه رسول اعظم(ص)، بانوي انديشمندي است كه به عمق توحيد به گونه­اي خالصانه دست يافت؛ فرازهاي آغازين خطبه فدكيّه گوشه­اي از درك والاي او از اصل توحيد را به نمايش مي­گذارد. [29] خداوند آنچنان آن بانو را از علم و دانش سرشار نمود[30] كه گاه اميرالمؤمنين هم از او بهره علمي مي­گرفت.[31] اگر دامنه علم را به بصيرت و موقعيت­شناسي توسعه دهيم،[32] بي­شك ايشان در تصميم­گيري­هاي خويش و در بينش خود صائب و نمونه بودند چنانكه امام جعفر­صادق(ع) فرمود : او از من به حقايق امور آگا­ه­­تر بود.[33]
درباره مقام معنوی آن حضرت(س) نیز باید گفت، بي­ترديد براي افراد عادي توان آن نيست كه در عظمت مقام معنوي حضرت فاطمه(س) سخن بگويند. دختر پيامبر(ص)، معماي ناگشوده ذهن بشر و معارف بشري است.[34] دختر پيامبر(ص)، حركت معنوي خود را با قدرت الهي، با دست غيبي و با تربيت رسول الله(ص) شروع كرد و تمامي مراحل معنوي را طي نمود تا به مرتبه­اي رسيد كه دست همه از او كوتاه گشت.[35] لؤلؤ نوراني رسالت چنان در ايمان و اخلاص و يقين به پيش رفت كه پدر گرامي­اش(ص) فرمود: دخترم فاطمه، (كسي است كه) خداوند قلب و جوارح او را از ايمان و يقين، لبريز ساخته است.[36] تنها كفو و همتای اين درياي موّاج و بي­كرانه، اميرالمؤمنين علي(ع) است[37] كه او را به خوبی می­شناسد درحالی­که مردم نسبت به شناخت واقعی آن حضرت(س) عاجزند.[38]
نمونه­هایی از الگوهای رفتاری فاطمه زهرا(س)
1. صداقت­
فضائل اخلاقی از امور ضروری اجتماع بشری است که اگر این خصلت­ها از زندگي بشر برداشته شود، بسیاری از افراد بشر در ارتکاب اعمال زشت و پایمال کردن قوانینی که رعایتش واجب است، شرم نمي­کنند و در نتيجه جامعه بشری متلاشی می­گردد.[39] از جمله این فضائل اخلاقی، صداقت و پرهيز از دروغگويي و نفاق است. [40]
معنای اولی صدق، مطابقت کلام با خارج است اما با توسعه در معنای صدق، وصف صادق بودن را وقتی بر انسانی حمل می­کنند که گفته وی با خارج مطابقت کند و عمل او براساس اعتقادش باشد و آنچه را مراد جدی­اش است، به جای آورد. به این ترتیب صدق صفتی است که همه اخلاق حسنه از عفت، شجاعت، حکمت، عدالت و … را در برمی­گیرد. پس اگر مراد از صداقت، تطابق گفتار و کردار آدمی با باطنش باشد، تمامی فضائلی را که آدمی می­تواند کسب نماید، شامل می­گردد که صدق در گفتار، یکی از مصادیق آن است. [41]
كلمه صديق صيغه مبالغه از صدق است و صديق به كسى گويند كه در صدق مبالغه كند يعنى آنچه را كه مى‏گويد انجام مى‏دهد و ميان گفتار و كردارش تناقضى وجود ندارد.[42] يكي از القاب حضرت فاطمه(س)، صديقه است كه خود رسول­خدا اين لقب را به او عنايت كرد.[43] مراد از آن در وهله اول راستگويي در همه اقوال است.[44] عايشه در وصف دخت گرامي پيامبر اسلام(ص) مي­گويد: من كسي را به جز رسول الله(ص) راستگوتر از فاطمه(س) نديدم.[45] در مرحله بعدي مراد از صدق همان عصمت و همگامي قول و عمل است چرا كه او هرآنچه را بر رسول­اكرم(ص) نازل مي­شد تصديق مي­كرد و عمل می­نمود.[46]
2. ادب
مراد از ادب، ظرافت عمل و هيأت زيبايي است كه سزاوار است عمل بر طبق آن انجام شود. مشخص است كه عمل وقتى ظريف و زيبا جلوه مى‏كند كه اولاً مشروع بوده و منع تحريمى نداشته باشد، پس در ظلم و دروغ و خيانت و كارهاى شنيع و قبيح، ادب معنا ندارد و ثانياً عمل اختيارى باشد، يعنى ممكن باشد كه آن را در چند هيأت و شكل در آورد ولي شخص به اختيار خود آن را به وجهى انجام دهد كه مصداق ادب واقع شود؛ نظير ادبى كه اسلام در غذا خوردن سفارش كرده است و آن عبارت است از گفتن بسم اللَّه در اول غذا و الحمد للَّه در آخر آن و احتراز از خوردن در حال پرى شكم و امثال اين موارد از آداب غذا خوردن. بدیهی است که اقوام مختلف آداب مختلفي دارند مانند تحيت در موقع برخورد و ملاقات با يكديگر كه در اسلام اين تحيت سلام است كه از طرف خداى متعال، مبارك و طيب قرار داده شده و در نزد اقوامى ديگر برداشتن كلاه و يا بلند كردن دست و کارهای دیگر است و چون مطلوب نهايى دين، توحيد، عبوديت و بندگى است پس ادب الهى كه خداى سبحان انبيا و فرستادگانش را به آن مؤدب نموده است، هيأت زيباى اعمال دينى‏اي است كه از غرض و غايت دين حكايت مى‏كند.[47] ‏
با توجه به معنای بالا از ادب، حضرت فاطمه(س) بهترین الگو در رعایت آداب اسلامی است. نمونه­هایی از این ادب در حرکت­های آن حضرت در برابر پدر و شوی گرامی­اش مرور می­شود:
1. در عصر رسالت، برخی از مسلمانان با حضرت­رسول­اکرم(ص) همانند دوستان خويش برخورد كرده، گاه صداي خويش را از صداي دلنواز او بلندتر می­کردند یا او را به نام صدا مي­زدند و به اين ترتيب ادب شايسته، را به جای نمی­آوردند. ازاين­رو آيات الهي نازل شد[48] و هشدار داد كه با رسول خدا به آواز بلند سخن نگوييد و او را به نام صدا نزنيد. حضرت فاطمه(س) پس از شنيدن آيه شريفه، با آنكه به پدر مهر مي­ورزيد اما به دلیل ادب، آن حضرت(س) را رسول­خدا صدا مي­زد كه پيامبر(ص) او را استثناء نمود.[49]
2. هنگامي­كه حضرت علي(ع) به خواستگاري حضرت فاطمه(س) رفت و رسول اكرم(ص) موضوع را با دخترش در ميان گذاشت، سكوت فاطمه(س)،[50] نشان قبول و رضايت اوبود اما به سبب حیا و ادب، کلامی بر زبان جاری نساخت.[51]
3. اين فراز سرشار از ادب حضرت فاطمه(س) در برابر شوي گرانقدرش است كه فرمود:
يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنْ إِلَهِي أَنْ تُكَلِّفَ نَفْسَكَ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْه.ِ[52]
اي ابوالحسن! همانا من از خداي خويش شرمسار خواهم گشت كه از شما چيزي بخواهم كه امكان فراهم آوردنش را نداشته باشي.
4. هنگامي­كه فاطمه زهرا(س) مبارزه خود با سردمداران فتنه شوم سقيفه را پي گرفت و نارضايتي خود را اعلام نمود، جوّ جامعه بر ضد آنان شد چرا که مردم این حدیث رسول گرامی(ص) را در خاطر داشتند که خدا از غضب فاطمه خشمگین خواهد شد؛[53] ازاین­رو سران سقيفه به خدعه دست زده، تقاضاي ملاقات كردند اما آن آزاد زن، با درايتي وصف­ناپذير آنان را نپذيرفت تا اينكه دست به دامان اميرالمؤمنين علي(ع) شدند. حضرت فاطمه(س) با دنيايي از ادب فرمود:
الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُكَ إفْعَلْ مَا تَشَاءُ[54]
(يا علي!) خانه خانه تو و من همسر تو هستم، هر آنچه صلاح مي­داني انجام بده.
3. ولايتمداري و بصيرت
ولايت تجلي توحيد ربوبي، حاكميت مطلق خداوند و تحقق اراده تكويني و تشريعي­اش بر انسان است و ولايتمداري به اين معناست كه كليه برنامه­ها و مجريان و مسلمين تحت دستورات يا سيره معصومين(ع) باشند. جلوه ولايتمداري در محبت نسبت به وليّ خداست و نشان محبت­ورزي، اطاعت است
محبت_ که جاذبه ای عرشی و رمزی از رحمت و عنایت ربانی است_ را بايد نثار مقدم انوار آسمان ولایت يعني ائمه هدی(ع) نمود با اين اعتقاد كه مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ.[55] معیار و محک نظر برای شناخت آدمی از درجه محبت و اخلاص خویش نسبت به خدا، محبت به رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) است كه انسان­هاي کامل هستند و انسان کامل مظهر و آیینه تمام نمای صفات کمال و جمال الهی است.[56] به همین جهت محبت به ائمه(ع) محبت به خداست و اگر كسي در پی محبت خداست، این امرتنها در پرتو محبت به ولایت امکان پذیر است که دین چیزی جز حب و بغض نیست.[57] تنها در حریم ولایت است که جانِ گداخته شده، به مقام رضا، زهد، تقوا، خلوت در شب و … می رسد و آثار و برکات معنوی حاصل می شود و نَفَسهای مؤمنِ عاشقِ ولایت از شنیدن داستان ظلمی که بر اهل بیت(ع) رفته است غمزده شده تسبیح است.[58]
از سويي ديگر، به حکم آیه إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ [59] آنها که ادعا می کنند خدا را دوست دارند باید از رسول او پیروی کنند تا مورد محبت خدا قرار گیرند و با توجه به اينكه درآیه أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏[60] اطاعت از رسول خدا(ص) و اولوا الامر مکمل هم و در کنار هم آورده شده است، پس ملاک محبت الهی عمل آدمی بوده و اطاعت از رسول و اولوا الامر نشانه صداقت در محبت به پروردگار است.
ولایتمداری در ارتباط با بصیرت تفسیر می­شود و تحقق می­یابد.
بصيرت در لغت نامي است براي اعتقاد قلبي به دين و حقيقت.[61]پس می­توان گفت بصيرت دانايي همراه با باور قلبي است. انسان بصير به دليل برخورداري از نگاه ژرف به مسائل، از حوادث گذشته براي آينده عبرت مي­گيرد. لذا برخي اهل لغت بصيرت را به معناي عبرت هم آورده­اند.[62] بصيرت مانند سپري است كه در هنگامه فتنه­ها و مواقف خطرناك شخص را مصون نگه مي­دارد. از اين روست كه زره و لباس محافظ جنگي را نیز بصيرت گويند.[63] در میانِ اهل بصیرت، کسانی حضور دارند که در روايات از آنها تعبير به «نُوَمَه» شده است؛ اینها که در امر دین و شناخت خداوند و صفات و اسماء الهی و آگاهی نسبت به احوال دنیا و آخرت به آگاهی و بصیرت کامل رسیده­اند، چراغ­هاى هدايت و سرچشمه‏هاى دانش هستند كه تيرگي فتنه توسط آنها برطرف مي­شود.[64] متوسّمین[65]، نومه و اهل اعراف[66]، اهل بصيرت ناب و اولیاء الهي هستند.
حضرت فاطمه(س) با بصیرت ناب به دفاع از ولایت پرداخت. مبارزه شجاعانه و حق­طلبانه و الهام­بخش حضرت فاطمه­زهرا(س)، نشانگر بصیرت لازم او برای مقاومت و بيدارگري در مقابل ظلم و جهل و عوام­فریبی و در حقیقت تجلی ولایتمداری ایشان بود. دفاع آن حضرت(س) از ولايت، در دفاع از فدك نيز جلوه كرد چراكه غصب فدك، آن روي سكه غصب خلافت بود.[67] او مي­داند كه غصب فدك، انحراف از اصل اسلام و مدار حق[68] است و فدك، بُعد اقتصادي خلافت؛ ازاين­رو پرچم حق­طلبي را برافراشت.
سخنراني،[69] گريه­هاي جان­سوز در بيت­الاحزان،[70] اعتصاب سخن با سردمداران ظلم،[71] دعوت به حق­خواهي[72] و سرانجام وصيت به تدفين مخفيانه[73] از جمله شيوه­هاي اين بانوي بزرگوار در دفاع از ولايت بوده است.
شهيده راه ولايت _ حضرت فاطمه­زهرا(س) _ در فرازي از خطبه فدكيّه چنين فرمود:

پس زماني­كه خداوند خانه پيامبران و جايگاه برگزيدگان را براي پيامبرش ترجيح داد، علائم خفته نفاق از اعماق وجودتان سر بر آورد و لباس دين برايتان كهنه شد و سردسته منافقان زبان درآورد و ناچيزانِ هيچگاه به حساب نيامده، سربرآوردند و اظهار وجود كردند و عربده­هاي سراب­پرستان و باطل­جويان در عرصه دلهاي شما پيچيد و شيطان از مخفي­گاه خود سريرآورد و شما را به نام خواند؛ پس شما را آشناي كلامش و پاسخگوي دعوتش و آماده براي پذيرش خدعه و فريب و نيرنگش يافت. سپس شما را از جا بلند كرد و ديد كه چه راحت برمي­خيزيد و شما را گرم كرد و ديد كه چه آسان گرم مي­شويد و آتش (در خرمن كينه­هايتان) انداخت و ديد كه چه زود شعله­ مي­گيريد. پس (به اغواي شيطان) بر شتري نشان زديد كه از آنِ شما نبود و بر آبِشخوري وارد شديد كه غصب (محض) بود. اين در حالي بود كه هنوز از عهد پيامبر، چيزي نگذشته بود و زخم مصيبت هنوز تازه بود و دهان جراحت هنوز به هم نيامده بود و (بدن) پيامبر هنوز بيرون قبر بود. بهانه آورديد كه از فتنه مي­ترسيديم (پس خليفه برگزيديم)؛ أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ[74] (ولى بايد) بدانيد كه(هم­اكنون) در (قعر) فتنه هستيد و راستي كه جهنم بر كافران احاطه دارد. [75]
و در فرازي ديگر از اين خطبه بديع فرمود:
(اي انصار!) شما كه به شجاعت و جنگاوري معروفيد، شما كه به خير و صلاح شُهره­ايد، شما كه دست­چين شديد، برگزيده شديد، (شما چرا ياري­ام نمي­كنيد؟) شما (همانيد كه) با عرب پيكار كرديد، رنج كشيديد و محنت برديد و … پس اكنون چرا بعد از آنهمه زبان­آوري دم فرو بسته­ايد (و به وادي حيرت افتاده­ايد)؟ چرا (حقّ را) بعد از آشكار شدنش مخفي مي­كنيد و بعد از آنهمه پيشگامي، عقب نشسته­ايد؟ چرا بعد از ايمان، به شرك روي آورده­ايد؟ … به هوش باشيد كه من مي­بينم شما به سوي تنبلي و تن­آسائي و عافيت­طلبي مي­رويد. [76]
4. مهربانی در خانه
«حانيه» يعني مهربان نسبت به همسر و فرزندان، از القاب دخت گرامي رسول­اكرم(ص) است.[77] حضرت زهرا(س) كه خود را فدايي اميرالمؤمنين(ع) مي­دانست، [78]حتي تا آخرين لحظات عمرش به فكر علي(ع) بود و بر مظلوميت آن حضرت مي­گريست.[79] از امام علي(ع) روايت شده كه فرمود: به خدا سوگند! … او در هيچ موردي مرا خشمگين نساخت و نسبت به من نافرماني نداشت. هرگاه به او مي­نگريستم، غم و اندوهم از بين مي­رفت.[80]
5. قناعت:
«حَلِيفَةِ الْوَرَعِ وَ الزُّهْد»[81] عبارتي از زيارتنامه فاطمه زهرا(س) است كه او را هم­پيمان با زهد و انقطاع از دنيا معرفي مي­كند. هنگامي­كه فشار اقتصادي حاكم بر جامعه آن روز، بر خانواده سنگيني مي­كرد، فاطمه(س) بود كه با آرامش خاطري شگفت از شوهرش حمايت مي­نمود و مي­فرمود:
نَهَانِي أَنْ أَسْأَلَكَ شَيْئاً فَقَالَ لَا تَسْأَلِينَ ابْنَ عَمِّكِ شَيْئاً إِنْ جَاءَكِ بِشَيْ‏ءٍ [عَفْوٍ] وَ إِلَّا فَلَا تَسْأَلِيهِ.[82]
پدرم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله مرا نهى كرده كه از تو چيزى بخواهم، ميفرمود: اگر چيزى براى تو آورد بپذير و گرنه مبادا از او چيزى خواهش نمائى!
ايشان همانند اقيانوسي آرام، با صخره­هاي مشكلات مواجه مي­شد. روزي رسول­خدا(ص) به خانه دخترش آمد و با ديدن حسنين(ع)، رو به فاطمه(س)، فرمود: به فرزندانم غذا بده (تا اينگونه گرسنه نباشند). آن بانوي والا با آرامش و در قالب بياني خاصي گفت: مَا فِي بَيْتِي شَيْ‏ءٌ إِلَّا بَرَكَةُ رَسُولِ اللَّهِ در خانه ما چيزي جز بركت (حضور) رسول­خدا(ص) وجود ندارد.
نتيجه­گيري
در اين نوشتار، از درياي فضائل حضرت فاطمه­زهرا(س)، به ذكر مواردي از الگوهاي رفتاري آن بانوي بزرگوار پرداخته شد:
1. قدرت او در جمع بين ابعاد متعالي خويش از همسرداري و تربيت فرزند، دفاع از ولایت و عبادت و معرفت؛
2. الگو بودن در جميع فضائل اخلاقي از جمله: صداقت، ادب، شفقت و قناعت؛
3. الگويي شايسته در دفاع از ولايت با استفاده از روش­هاي گريه و ابراز احساس غم، اعتصاب كلامي با دشمنان ولايت، سخنراني و موعظه.
البته با تحليل روش­هاي حمايتي ايشان از ولايت و تحليل بيانات وي در تبيين فتنه روزگار، بحثي تطبيقي بين عصر حضرت فاطمه­زهرا(س) و عصر كنوني قابل ارائه است.

[1] . ابراهیم امینی، اسلام و تعلیم و تربیت(2)، تهران، انجمن اولیاء و مربیان، 1372ش، 98.
[2] . مهدی صانعی، پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، مشهد، سناباد، 1378ش، 44.
[3] . تحریم:11و12.
[4] . ممتحنه:4؛ نحل:120-123.
[5] . احزاب:21.
[6] . قَالَ رَسُولَ اللَّهِ (ص): فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي (علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسةالوفاء، 1404ق، 43/23).
[7] . فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (همان، 43/24).
[8] . طيب، اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378ش، 13/225.
[9] . فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ وجود دختر رسول خدا براي من نمونه­اي شايسته است.(بحارالانوار، 53/180).
[10] . شخصيت زهراى اطهر، در ابعاد سياسى و اجتماعى و جهادى، شخصيت ممتاز و برجسته‌يى است؛ به طورى كه همه‌ى زنان مبارز و انقلابى و برجسته و سياسى عالم مى‌توانند از زندگى كوتاه و پرمغز او درس بگيرند. (از بیانات مقام معظم رهبری، 26/10/1368).
[11] . لغت­نامه دهخدا، ماده (الگو).
[12] . مُنتهی­الإرَب.
[13] . راغب اصفهاني، المفردات، بيروت،
[14] . شعرانی، نثرطوبی.
[15] . آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران، کیهان، 1370ش، 260-261، ماده (pattern).
[16] . identification.
[17] . ر.ک. به: اتکینسون و هیلگارد، زمینه روان­شناسی، ترجمه براهنی و دیگران، تهران، رشد، 1375ش، 1/157-170؛ الیوت ارونسون، روان­شناسی، شُکرکُن، تهران، رشد، 1382ش، 61-62.
[18] . روانشناسی اجتماعی، اتوکلاین برگ، ترجمه کاردان، تهران، نشر؟، 1372ش، 2/494.
[19] . زخرف:23-24.
[20] . موریس دبس، مراحل تربیت، علیمحمد کادان، انتشارات دانشگاه تهران، 1374ش، 103.
[21] . حضرت علي(ع) در معرفي خود به خوارج فرمود: أَنَا زَوْجُ الْبَتُولِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ … وَ رَيْحَانَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) (بحارالانوار، 33/283).
[22] . صحيفه امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر،1378ش، 16/192.
[23] . براي نمونه در ذكر فضائل حضرت فاطمه زهرا(س) ر.ك. به: موسوي، الكوثر، قم، حاذق، 1420ق، 1/357-497 و 2/370-455؛ كرمي، سيره و سيماي ريحانه پيامبر(ص)، قم، دليل، 1379ش؛ فاطمة الزهرا(ع) بهجة قلب المصطفي(ص)، رحماني همداني، تهران، مؤسسه بدر، 1369ش.
[24] . وقتي پيامبراكرم(ص) از اميرالمؤمنين علي(ع) سؤال مي­كند كه فاطمه را چگونه يافتي؟ پاسخ مي­دهد: نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّه (بحارالانوار، 43/117؛ ابن­شهرآشوب، المناقب، قم، انتشارات علامه، 1379ق، 3/356).
[25] . الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ (حر عاملي، وسائل­الشيعه، قم، مؤسسه آل­البيت، 1409ق، 7/113) همين عبارت تمثيلي در پندهاي حكيمانه لقمان هم روايت شده است. (بحارالانوار، 13/428).
[26] . فرازهايي از بيانات مقام معظم رهبري، 22/9/1368.
[27] . جويني، فرائد السمطين، بيروت، مؤسسه محمودي، 1400ق، 2/68.
[28] . كليني، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، 1/239-240 البته عنوان «صحيفه فاطميه» از وصيت­نامه الهي سياسي امام خميني(ره) گرفته شده است (صحيفه امام، 21/397) و آنچه در روايت آمده عنوان «مُصْحَف فاطمه» است.
[29] . وَ أَشْهَدُ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ كَلِمَةٌ جَعَلَ الْإِخْلَاصَ تَأْوِيلَهَا وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِي الْفِكْرَةِ مَعْقُولَهَا الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْأَبْصَارِ رُؤْيَتُهُ وَ… و گواهي مي­دهم كه خدايي جز خداي يكتا نيست و مانند و شريكي ندارد. سخني كه روح آن را اخلاص قرارداد و دلهاي شيفتگان به حق را به آن گره زد و مفهوم و آثار آن را در انديشه­ها پرتوافكن ساخت؛ خدايي كه ديدنش با چشم­ها نشايد و بيان وصف او با اين زبان ممكن نيست و درك ذاتش براي خردها ميسر نيست و … . (طبرسي، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضي، 1403ق، 1/98-109؛ بحارالانوار، 29/220 -235) محقق اربلي(ره) در وصف اين خطبه مي­نويسد: اين گفتار از خطبه­هاي زيبا و بديع است كه پرتوي از نور نبوت آن را در بر گرفته است. (اربلي، كشف­الغمه، تبريز، مكتبة بني­هاشمي، 1381ق، 1/479).
[30] . امام باقر(ع) فرمود: وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ بِالْعِلْمِ قسم به خدا كه آفريدگارش او را از علم و دانش سرشار ساخت. (بحارالانوار، 43/13؛ الكافي، 1/460؛ شيخ صدوق، علل الشرايع، قم، مكتبة الداوري، بي­تا، 1/179).
[31] . وسائل­الشيعه، 20/67؛ بحارالانوار، 43/54.
[32] . بصیرت، نوعی عبرت و عبور کردن از ظاهر به باطن است به این صورت که در اثر تفکر، نوری در قلب شخص ایجاد می­شود که او در پرتو روشنایی آن نور، به حقیقت اشیاء پی می­برد. (احمد نگری، دستورالعلماء، بیروت، مؤسسة الأعلمی، 1395ق، 1/251).
[33] . بحارالانوار، 43/10؛ دلائل­الامامه، طبري، قم، دارالذخائر، بي­تا، 12.
[34] . از بيانات مقام معظم رهبري، 17/10/1369
[35] . صحيفه امام، 7/338.
[36] . بحارالانوار، 43/29؛ قريب به همين مضمون در دلائل­الامامه، 48 آمده است.
[37] . لوْ لَا عَلِيٌّ مَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ أَبَداً اگر علي(ع) نبود همتايي براي فاطمه پيدا نمي­شد. (بحارالانوار، 43/58) علي بن ابراهيم قمي آيه مَرَجَ الْبَحْر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-11-26] [ 10:25:00 ب.ظ ]




سلام بر تو ای پاره تن رسول خدا
سلام بر تو ای خلاصه جمال خداوند
سلام بر تو که ملائک ، هنوز ذکرشان را با نام تو متبرک می کنند .
سلام بر تو که چشمه ها ، نام زلال تو را آواز می خوانند.
سلام بر تو که گلها ، شکفتن را از تو آموخته اند و پرستوها پرواز را
سلام بر تو که تمام خاک ، از شرق تا غرب بارگاه توست
سلام بر تو که آفتاب را در دوازده آینه به وسعت آسمان تکثیر کردی
سلام بر تو که نام خدا را با دوازده قلم بر لوح خاک نوشتی
سلام بر تو که دوازده رود بی کران را تا کرانه ابدیت روانه کردی
سلام بر تو ، بانویی که در حمایت از مردترین مرد تاریخ ، شهادت را مردانه به جان خرید .
سلام بر تو ، مادری که قهرمان کربلا را در دامان مهرش پرورش داد
و سلام بر تو بانویی که نامش تا همیشه بر تارک تاریخ می درخشد …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-11-24] [ 01:09:00 ب.ظ ]




22بهمن سال1357
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک حادثه داخلی برای تغییر یک رژیم سیاسی نبود. بلکه همان‌گونه که بسیاری از دولتمردان آمریکائی، اسرائیلی و اروپائی در خاطرات خود از آن روزها تعبیر کرده‌‌اند، انقلاب از دیدگاه آنان زلزله‌ای ویرانگر برای جهان غرب بود.
گذشته از آنکه آمریکا مطلوبترین شرائط جغرافیائی، اقتصادی و نظامی را در یکی از حساسترین مناطق جهان که مرزهای طولانی با رقیب (دولت شوروی) داشت، از دست می‌‌داد امواج این انفجار بزرگ رژیمهای وابسته به غرب را در ممالک اسلامی و بلاد عربی متزلزل و بیمناک کرده بود. پیام اصلی انقلاب اسلامی ماهیتی فرهنگی داشت و مبتنی بر اندیشه دینی و ارزشهای معنوی بود. پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت در آمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی و اشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند. در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند.
پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان حکمفرما بود. مناطق مختلف جهان بین دو قدرت غالب شرق و غرب تقسیم شده بود و سازمان‌های نظامی ورشو و ناتو نگهبانان این نظم ناعادلانه بودند. هیچ حرکت و تحولی در جهان سوم خارج از این چارچوب و بدون وابستگی به یکی از دو قطب حاکم امکان موفقیت نمی‌یافت. اینک انقلابی در جهان معاصر و در منطقه امن غربیها پیروز شده بود که شعار اصلی آن «نه شرقی نه غربی» بود. نهضت امام در ایران مستقیماً با امپریالیسم آمریکا درافتاده بود و شکست را بر او تحمیل کرده بود. این واقعیت کمونیست‌ها را در ادعای مبارزات ضدامپریالیستی شان خلع سلاح می‌کرد و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان عاملی حرکت‌زا در پهنه مبارزات ملتها مطرح می‌ساخت.
با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بین‌‌المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امام‌خمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امام‌خمینی و توده‌‌های بیشماری که خارج از تحلیل‌های معمول، به گفته‌‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند.
چنین بود که از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنیها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه‌‌جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را می‌‌توان مشاهده کرد. اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.
نهضتی که امام‌‌خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است.
به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران ک غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقه‌ای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسین‌ها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تاکید می‌کنند.
نهضتی که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین دستاوردهای این انقلاب در صحنه‌ بین‌المللی تاکنون به قرار زیر بوده است.
1. تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین
2. مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی.
3. تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی.
4. احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.
5. احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان.
6. احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها.
7. منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها.
از این رو «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطه‌ای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-11-21] [ 08:38:00 ق.ظ ]




سبک زندگی اسلامی

عبادت برا چه کسی؟!

مردی بود كه هر كار می ‌كرد نمی‌توانست اخلاص خود را حفظ كند و ریاكاری نكند، ‌روزی چاره اندیشی كرد و با خود گفت: در گوشه شهر مسجدی متروك هست كه كسی به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمی‌كند، خوبست شبانه به آن مسجد بروم تا كسی مرا ندیده خالصانه خدا را عبادت كنم.

در نیمه‎ های شب تاریك، مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب باران می ‌آمد و رعد و برق و بارش شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد در وسط‌ های عبادت، ‌ناگهان صدائی شنید

با خود گفت: حتماً شخصی وارد مسجد شد، خوشحال گردید كه آن شخص فردا می ‌رود و به مردم می‌گوید این آدم چقدر خداشناس وارسته‌ای است كه در نیمه ‌های شب به مسجد متروك آمده و مشغول نماز و عبادت است.

او بر كیفیت و كمیت عبادتش افزود و همچنان با كمال خوشحالی تا صبح به عبادت ادامه داد، وقتی كه هوا روشن شد و به آن كسی كه وارد شده بود، زیر چشمی نگاه كرد دید آدم نیست بلكه سگ سیاهی است كه بر اثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته در بیرون بماند و به مسجد پناه آورده است

بسیار ناراحت شد و اظهار پشیمانی می ‌كرد و پیش خود شرمنده بود كه ساعت‌ها برای سگ عبادت می‌ كرده است.

خطاب به خود كرد و گفت: ای نفس، من فرار كردم و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خود، اَحدی را شریك خدا قرار ندهم، اینك می ‌بینم سگ سیاهی را در عبادتم شریك خدا قرار داده‌ام

وای بر من! چقدر مایه تأسف است كه این حالت را پیدا كرده ‌ام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1395-11-15] [ 09:42:00 ق.ظ ]




یک مهندس روسی، تعدادی کارگر ایرانی استخدام کرد. کارگرها موقع اذان، نمازشونو می خوندند. یه روز مهندس روسی بهشون اخطار داد که اگه موقع کار، نماز بخونید آخر ماه از حقوقتون کم میکنم! بعضیا از ترس اینکه حقوقشون کم نشه نماز رو بعد از کار میخوندن و بعضی هم همچنان اول وقت..
آخر ماه شد
مهندس به اونائیکه نماز اول وقت رو ترک نکرده بودند بیشتر از حقوق عادی (ماهیانه) داد!
بقیه بهش اعتراض کردند که چرا به اینا حقوق بیشتری دادی؟!
گفت: اهمیت دادن این افراد به نماز و چشم پوشی از کسر حقوق، نشون میده ایمانشون بیشتر از شماست؛ این تیپ آدما هیچوقت در کار خیانت نمی کنند همونطور که به نمازشون خیانت نکردند!

کسانی که به خدا خیانت نکنند به خلق
خدا هم خیانت نمیکنند.

نمازتشکرازخداست ٪

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-11-14] [ 07:09:00 ب.ظ ]




۱۴بهمن روز فناوری فضایی


فناوری فضایی شامل مجموعه ای از دانش ها و فناوری هایی است که بشر برای بررسی فضای اطراف کره زمین و سایر اجرام آسمانی، اقدام به سفر، اقامت در آن، تحقیق و داده برداری رباتیک و غیر رباتیک می کند. در گذشته بررسی فضای بیرونی کره زمین از طریق ارسال موشک های فضایی به مدار زمین امکان پذیر بود، ولی امروزه با پیشرفت تکنولوژی فضایی، سفر موجودات زنده به فضا از جمله انسان میسر شد و در این راستا همکاری تنگاتنگی بین مهندسان، پزشکان و زیست شناسان آغاز شد و موجب پیدایش فصل جدیدی در فناوری فضایی گردید. دسته بندی های جدیدی که می توان در حوزه تکنولوژی فضایی بدان ها اشاره کرد عبارتند از: نانوتکنولوژیکی، بایو تکنولوژی، زیست شناسی فضایی، علم ژنتیک.

سیر تحول فناوری فضایی
علوم مربوط به فضا را نمی توان علوم نوپا دانست، چرا که از گذشته های دور بشر همواره به دنبال کشف شگفتی های آسمان و فضاهای اطراف زمین بود. با بررسی آثار برجای مانده از دانشمندان درمی یابیم که از همان سال های اولیه پیدایش علوم، تحقیق و بررسی های فراوانی در خصوص شکل و ترکیبات اجرام آسمانی به منظور شناخت بهتر فضای بیرونی شده است. بشر، با گذشت زمان و با رشد و توسعه تکنولوژی، پا را فراتر گذاشت و سعی کرد از نزدیک با این پدیده شگفت انگیز آفرینش روبرو شود و بتواند به بسیاری از پرسش های خود در خصوص عالم کرات و اجرام آسمانی پاسخی منطقی یابد. علم فضا در واقع وسیله است برای انجام تحقیقات ستاره شناسی. بنابراین علم فضا ترکیبی از چند علوم مختلف همچون: اخترشناسی، فیزیک، علوم سیاه ای، نورشناسی، زمین شناسی، زیست شناسی، هواشناسی، مهندسی و شیمی می باشد.
فناوری فضایی در دوره آغازین خود شامل فناوری ساخت و پرتاب موشک های فضایی، ماهواره ها و کاوشگری های سیاره ای، تصویربرداری دیجیتالی، طراحی و توسعه سنسورها و حس گرهای فضایی، سفرهای بین سیاره ای، سفر انسان به فضا بود. اما امروزه، با پیشرفت علم فضا در حوزه های مختلفی چون ناوبری فضایی، بهینه سازی سیستم ها، زیر سیستم های کوچک تر، سبک تر و کارآمدتر، موتورهای فضایی جدیدتر، انرژی های نو در فضا، پسماندهای فضایی یا همان زباله های مداری و گردشگری فضایی می باشد.
همچنین در این حوزه از فناوری پیش بینی شده است که در آینده اهدافی چون : معدن کاری فضایی، موشک های فضایی تک مرحله ای، فناوری استفاده پاک تر از فضا برای جلوگیری از تولید پسماندهای فضایی، کارخانه های مداری برای تولید دارو و یا آلیاژهای ویژه، هتل های فضایی، کلونی سازی و یا مسکونی سازی فضا و آسانسورهای فضایی دنبال شود.

فناوری فضایی در ایران
ایران در سال ۱۳۳۸ با عضویت در سازمان ملل، «مرکز سنجش از دور ملی ایران» را تحت برنامه ای با نام «استفاده بشر از فضای خارج از جو» در تهران افتتاح کرد. از مهم ترین کارهای این مرکز: انجام امور سنجش از دور، ماموریت معین کردن مکان های مناسب برای راه اندازی بخش های مختلف فضایی از جمله پایگاه های دریافت اطلاعات و پرتاب ماهواره بودند. در واقع مهم ترین محرک اصلی فعالیت فضایی در ایران: سنجش از دور، مدیریت بحران، پدافند غیرعامل و سیستم های ناوبری و علاقه به فضا و نجوم بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همزمان با جنگ تحمیلی ۸ ساله عراق علیه ایران، متخصصان ایرانی در صنایع موشکی، طراحی و ساخت موشک های جدید را آغاز کردند و موفق به ساخت موشک بالستیک دوربرد شدند. در سال ۱۳۷۷، ایران موفق به ساخت موشک بالستیک با نام «شهاب ۳» شد که در ابتدای آزمایش دارای برد ۱۳۰۰ کیلومتر بود که بعدها با تلاش مهندسان برد آن به ۲۱۰۰ نیز رسید. این موشک از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲ مورد آزمایش قرار گرفت تا این که در تیرماه سال ۱۳۸۲ به طور رسمی به آمار موشک های ایرانی افزوده شد. همچنین این موشک میان برد نه تنها توانایی هدف قرار دادن کشورهای منطقه را داشت بلکه امکان ارتقا به موشک حامل ماهواره را نیز داشت. حدود ۲ سال بعد ایران ساخت موشک «شهاب ۴» را با هدف پرتاب ماهواره، در برنامه های خود قرار داد و توانست آن را به عنوان اولین موشک ایرانی حمل ماهواره در مدار قرار دهد.
در سال ۱۳۸۱، وزارت دفاع ایران به طور رسمی اعلام کرد که تصمیم به بالا بردن قابلیت موشک های بالستیک دوربرد، به منظور انجام ماموریت های فضایی و حمل ماهواره به مدار را گرفته است.
در سال ۱۳۸۴، متخصصان ایرانی طی قراردادی با روسیه برنامه پرتاب اولین ماهواره ی ایرانی با نام «سینا ۱» را تدوین کردند و این ماهواره را به فضا پرتاب کردند. ساخت و پرتاب این ماهواره بیشتر به منظور دریافت آموزش های مربوط به ساخت موشک توسط متخصصان ایرانی و سنجش توانایی استفاده کاربردی از یک ماهواره در فضا بود. با قرار گرفتن ماهواره سینا در فضا، ایران چهل و سومین کشور صاحب ماهواره در جهان شد.
ایران در سال ۱۳۸۵ موفق به ساخت و پرتاب اولین آزمایش موشک شهاب ۴ با سیستم ناوبری خاص شد و بدین ترتیب دستیابی به فناوری ساخت حامل ماهوره را به جهان اعلام نماید.
در ۱۵ بهمن ۱۳۸۶، بار دیگر یکی از موشک های فضایی ماهواره بر ایران با ماموریت حمل ماهواره با نام «کاوشگر ۱» در فضا قرار گرفت. در واقع کاوشگر ۱ نمونه اولیه «ماهواره بر سفیر» است و با ساخت و پرتاب این ماهواره، ایران نهمین کشوری است که توانمندی ارسال ماهواره به فضا را پیدا کرده است.
با این وجود، پیشرفت مهندسین ایرانی در زمینه فناوری فضایی به اینجا ختم نشد، تلاش شبانه روزی متخصصین حوزه فناوری فضا باعث شد در ۱۴ بهمن سال ۱۳۸۷ اولین ماهواره ماهواره ایرانی به نام «امید»، به ‌وسیله موشک سفیر۲ در مدار زمین قرار گیرد. به همین مناسبت این روز در تقویم ایران «روز ملی فناوری فضا» نامیده شده است.
ایران با ساخت بیش از ۱۰ ماهواره با ماموریت های مختلف در ردیف کشورهای صاحب فناوری فضایی است. ماهواره های طراحی شده و ساخته شده عبارتند از: مصباح، زهره، سینا، رصد، ظفر، فجر، امیرکبیر، امید، طلوع، ماهواره برهای سیمرغ، سفیر، سفیرامید، کاوشگر ۱ و ۲ . در حال حاضر نیز طراحی و ساخت ماهواره سنجش از دور «پارس ۲» و ماهواره عملیلتی و کاربردی مخابراتی «قائم» در دستور کار است.
ماهواره سنجش از دور «پارس ۲» که مرکز کنترل ماهواره در داخل کشور خواهد شد، قادر به تصویر برداری با دقت ۵ متر می باشد در آینده ای نه چندان دور در ارتفاع ۶۰۰ کیلومتری سطح زمین مستقر خواهد شد.
ماهواره «قائم»، ماهواره عملیاتی و کاربردی مخابراتی است که در ارتفاع ۳۶ هزار کیلومتری یکی از سه موقعیت مداری کشور براساس مصوبه اتحادیه جهانی مخابرات (ITU) مستقر می شود.
روز ملی فناوری فضا
پس از پرتاب موفقیت آمیز اولین ماهواره ایرانی با نام «امید» به فضا در روز ۱۴ بهمن سال ۱۳۸۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، این روز را «روز ملی فناوری فضا» نامگذاری کرد. بدین ترتیب به دنبال تصویب شواری عالی انقلاب فرهنگی ایران و ابلاغ رییس جمهور به عنوان رییس این شورا، ۱۴ بهمن «روز ملی فناوری فضا» در تقویم سالانه کشور ثبت شد.
ماهواره امید، نخستین ماهواره ساخت کشور ایران است که ساخت تمام تجهیزات آن، به عنوان اولین گام علمی کشور در عرصه بومی سازی فناوری فضایی از اسفند ماه سال ۱۳۸۴ در سازمان فضایی ایران آغاز شد. هرچند دستیابی به یک دستاورد بومی یکی از اهداف مهم توسعه فناوری فضا بود ولی ایجاد بسترهایی چون: بررسی و شناسایی صنایع داخلی و ظرفیت های موجود در زمینه تجهیزات ساخت، مونتاژ، تست ماهواره و ایجاد فعالیت های فضایی در شرکت های خصوصی از مهم ترین اهداف این پروژه محسوب می شد. بنابراین می توان چنین عنوان کرد که مهم ترین اهداف پروژه امید دراستای بومی سازی صنعت ماهواره در اولین گام خود عبارتند از: شناسایی ظرفیت های موجود در خصوص تجهیزات ساخت، مونتاژ و تست ماهواره، ایجاد فضای عملیاتی ساخت و تست ماهواره در تعامل با ماهواره داخلی و در نهایت ایجاد بستر فعالیت های فضایی در شرکت های خصوصی.
متخصصان ایرانی با در نظر گرفتن موارد فوق و تلاش های شبانه روزی خود، سرانجام توانستند ساخت ماهواره امید را به پایان رساندند. این ماهواره ملی که از نوع ماهواره های سبک با مشخصات مخابراتی بود به وسیله ماهواره بر «سفیر ۲» در سال ۱۳۸۷ با موفقیت به فضا پرتاب شد. ماهواره امید با هدف برقراری ارتباط متقابل ماهواره و ایستگاه زمینی، تعیین مشخصات مداری و تله متری مشخصات زیرسامانه ها در مدار زمین قرار گرفت و هر ۲۴ ساعت ۱۵ بار به دور زمین می چرخید و در هر دور، دو بار به وسیله ایستگاه های زمینی دورسنجی و بردسنجی کنترل و هدایت می شد. این ماهواره با ۲ باند فرکانسی و ۸ آنتن، داده های اطلاعاتی در بخش های شدت جریان، ولتاژ و دمای محیط به زمین ارسال و از زمین اطلاعات دریافت می کرد. ماموریت این ماهواره پس از ۸۲ روز ارسال و دریافت اطلاعات بالاخره در ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ به پایان رسید.
ماهواره امید، دومین ماهواره ایران در مدار بود. اولین ماهواره، ماهواره «سینا ۱» بود که توسط روسیه در سال ۲۰۰۵ ساخته و برای ایران به فضا پرتاب شد. پرتاب ماهواره امید باعث شد نام جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای دارای فناوری ماهواره ای در جهان ثبت شود. کشورهای دارای ماهواره مستقل بر روی مدار زمین به ترتیب زمانی عبارتند از: شوروی (۱۹۵۷)، ایالات متحده آمریکا (۱۹۵۸)، فرانسه (۱۹۶۵)، ژاپن (۱۹۷۰)، چین (۱۹۷۰)، انگلیس (۱۹۷۱)، هند (۱۹۸۰)، اسرائیل (۱۹۸۸) و ایران (۲۰۰۵).

مراکز فضایی ایران
پایگاه فضایی شاهرود
این پایگاه اصلی ترین پایگاه فضایی ایران است که در سال ۱۳۸۶ در ۸۰ کیلومتری جنوب شرق شاهرود در استان سمنان افتتاح شد. موشک کاوشگر ۱ از این پایگاه به فضا پرتاب شد.
پایگاه فضایی قم
این پایگاه در نزدیکی شهر قم قرار دارد. موشک های ایرانی: هواسونگ ۳، شهاب ۲، شهاب ۳، فتح ۱۱۰و موشک زلزال، طی رزمایش پیامبر اعظم ۲، از این مرکز به فضا پرتاب شد.
مرکز فضایی ماهدشت
این پایگاه یکی از مراکز دریافت اطلاعات ماهواره ای کشور است که در سال ۱۳۵۷ در استان البرز مورد بهره برداری قرار گرفت. در این پایگاه، دریافت، ذخیره سازی، پردازش، مدیریت، تکثیر و نشر اطلاعات دریافتی از ماهواره انجام می گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:32:00 ق.ظ ]




دهه فجر, 12 بهمن آغاز دهه فجر, 12 بهمن سالروز بازگشت امام خمینی به ایران
12 بهمن، سالروز ورود امام خمینی به ایران و آغاز دهه فجر

12 بهمن؛ بازگشت امام خمینی به ایران، آغاز دهه فجر
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران واقعه‌ای در جریان انقلاب ۱۳۵۷ است که طی آن در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ امام خمینی (ره) پس از ۱۴ سال تبعید به ایران بازگشت و در تهران مورد استقبال قریب به سه میلیون ایرانی قرار گرفت. این روز در تقویم رسمی با عنوان روز آغاز دهه فجر، مشخص شده‌ است.
مقدمه
با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود. در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصمم‌تر می‌شد و شعار استقلال،‌ آزادی، جمهوری اسلامی بعنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح می‌شد. امام خمینی كه شرط ورود خود را به كشور، خروج شاه، اعلام كرده بودند، با فرار شاه در 26 دی 1357، تصمیم به بازگشت گرفتند.

وقایع 12 بهمن 1357, 12 بهمن آغاز دهه فجر, 12 بهمن سالروز بازگشت امام خمینی به ایران
شاه در 26 دی 1357 از ایران فرار کرد

بازگشت امام خمینی(ره) به ایران
امام خمینی(ره) از سیزده آبان سال 1342 تا دوازده بهمن سال 1357، یعنی حدود چهارده سال در تبعید به سر برد و در سال 1343 ابتدا به ترکیه و پس از مدتی به عراق تبعید شد و اوقات پایانی دوری از وطن را در فرانسه و در دهکده ای به نام نوفل لوشاتو گذراند. نوفل لوشاتو در روزهای اوج نهضت، به قلب تپنده انقلاب ایران تبدیل شده بود. وقتی امام را به ترکیه تبعید می کردند، شاه و امریکا هیچ گاه پیش بینی نمی کردند که او روزی پیروزمندانه به ایران باز گردد و رژیم شاهنشاهی را از بن برکند.

پس از خروج شاه در 26 دی 1357، امام در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاری های جهان اعلام کرد: «خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می باشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی را به ملت تبریک می گویم.» همچنین ایشان اعلام کرد که در اولین فرصت به ایران باز می گردند.

به تعویق افتادن بازگشت امام خمینی(ره) به ایران
در حالی که یاران حضرت امام و مبارزان مذهبی، با وجود تمام نگرانی ها در تدارک برگزاری مراسم استقبال باشکوهی از امام بودند، اعلام خبر تصمیم امام برای آمدن، مسئولان و سردمداران رژیم پهلوی را سخت به تکاپو انداخت. آنان که به شدت از تظاهرات خیابانی مردم بر ضد رژیم پهلوی هراسناک شده بودند، ورود امام را به کشور، پایانی بر تمام امیدهایشان می پنداشتند و یقین داشتند که در این صورت، طومار سلطنت پهلوی برچیده خواهد شد.

بنابراین، درصدد مقابله با ورود امام به کشور یا مانع تراشی در برابر تصمیم امام برآمدند. بختیار در مقام نخست وزیری، نقشه های گوناگونی در سر می پروراند که انفجار هواپیمای امام یا منحرف کردن مسیر هواپیمای حامل امام و سپس دستگیری ایشان از آن جمله بود که هیچ یک عملی نشد. تیر آخر او، بستن فرودگاه ها به روی هواپیمای امام بود. در حالی که قرار بود پرواز انقلاب در روز ششم بهمن امام خمینی رحمه الله را از فرانسه به ایران بیاورد، سازمان هواپیمایی کشور اعلام کرد که به علت بدی هوا و نبود دید کافی، همه پروازها لغو شده است.

دهه فجر, 12 بهمن آغاز دهه فجر, وقایع 12 بهمن 1357
با انتشار خبر بسته شدن فرودگاهها و جلوگیری از ورود امام، مردم تظاهرات گسترده ای انجام دادند

اعتراض مردم به بسته شدن فرودگاه ها
با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه ها و جلوگیری دولت بختیار از ورود حضرت امام به کشور، مردم با تظاهرات و راه پیمایی های خود، به اقدام دولت اعتراض کردند. همه افسران نیروهای سه گانه در پایگاه های خود در تهران، اصفهان، کرمانشاه، دزفول، همدان و بوشهر اعتصاب کردند و سپس به صفوف تظاهرکنندگان معترض پیوستند. در تهران، سیل جمعیت تظاهر کننده به سوی فرودگاه مهرآباد به راه افتادند.

روحانیان مبارز سراسر کشور که برای استقبال از امام به تهران آمده بودند، با تحصن در مسجد دانشگاه اعلام کردند تا بازگشت امام خمینی(ره) به کشور به تحصن ادامه خواهند داد. مردم و دانشجویان نیز به جمع تحصین کنندگان می پیوستند. فردای آن روز، مردم در راه پیمایی عظیم یک میلیونی به مناسبت رحلت پیامبر اسلام، در حمایت از امام شعار دادند. در بسیاری از نواحی شهر تهران نیز زد و خوردهای شدیدی میان نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان روی داد.
تیراندازی در نواحی مختلف لحظه ای قطع نمی شد. خبرگزاری پاریس اعلام کرد یکی از میدان های شهر، به میدان جنگ شباهت پیدا کرد و تعداد کشته ها در پایتخت را سه هزار تن گزارش کرد. روزنامه اطلاعات نوشت: «غرب و جنوب غرب تهران، غرق در شعله های آتش بود».

عقب نشینی دولت بختیار
در پی تحصن ها و تظاهرات خونین مردم در اعتراض به بسته شدن فرودگاه ها، دولت بختیار عقب نشینی کرد و شکست را پذیرفت. بختیار در نهم بهمن ماه اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد امروز باز خواهد شد و هیچ ممانعتی برای ورود امام به کشور وجود ندارد. هیئت دولت در دهم بهمن اعلام کرد که ورود هواپیمای حامل امام به فرودگاه مهرآباد تهران بدون اشکال است. با اعلام این خبر، کمیته استقبال از امام در پیامی اعلام کرد که امام خمینی رحمه الله در ساعت نه صبح پنج شنبه دوازده بهمن در تهران خواهد بود.

حوادث بهمن 1357, 12 بهمن آغاز دهه فجر, 12 بهمن سالروز بازگشت امام خمینی به ایران
امام خمینی (ره) پس از 14 سال تبعید در 12 بهمن 1357 به ایران بازگشت

ورود امام خمینی رحمه الله به ایران
شامگاه یازده بهمن، هواپیمای امام خمینی رحمه الله غرش کنان از فرودگاه شارل دوگل فرانسه به آسمان پرواز کرد. امام نماز شب را در طبقه دوم هواپیما به جای آورد و سپس در طبقه پایین هواپیما استراحت کرد. مهماندار هواپیما از مشاهده آرامش امام متعجب شده بود. هنگام طلوع فجر، امام و همراهان نماز صبح را به جماعت به جا آوردند. زمان ورود هواپیما به آسمان ایران، خبرنگاری از امام پرسید: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ.» امام هیچ احساسی نداشت؛ چرا که او فقط بر مبنای تکلیف عمل می کرد. پیروزی و شکست برای او، هر دو زیبا بود. همان طور که شکست، او را ناامید نمی کرد، پیروزی نیز احساسات شخصی اش را برنمی انگیخت.

مسافران همراه امام خمینی (ره)
پرواز بازگشت سید روح‌الله خمینی از فرانسه به تهران با همراهی تعداد زیادی انجام شد که شامل سیاست‌مداران انقلابی، ماموران آمریکایی، چریک‌های آموزش دیده، خانواده آیت‌الله خمینی و خبرنگارها بودند. برخی از این افراد در زیر فهرست نوشته شده‌اند.
ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده، ابراهیم یزدی، حسن ابراهیم حبیبی،حسن لاهوتی، احمد غضنفرپور، تقی ابتکار، محسن سازگارا، محمد منتظری- فرزند حسین‌علی منتظری، مرتضی مطهری، خانم دوریان مک گری، ژرار ژان فابین-باتوش (محافظ شخصی آیت‌الله خمینی در نوفل‌لوشاتو)

وقایع بهمن 1357, 12 بهمن آغاز دهه فجر, 12 بهمن سالروز بازگشت امام خمینی به ایران
امام خمینی(ره) در فرودگاه مهرآباد

12 بهمن 1357 و پرشکوه ترین استقبال تاریخ
در دوازدهم بهمن 1357، پرشکوه ترین استقبال تاریخ جلوه گر شد. این روز یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ معاصر ایران است و شور و شوق مردم در آن وصف ناپذیر بود. عده زیادی از مردم، خود را به تهران رسانده بودند تا در مراسم استقبال از امام شرکت کنند. تقریبا در ساعت شش صبح، خیابان ها سرشار از جمعیت بود. اول صبح، میلیون ها نفر در دو طرف خیابان های مسیر امام خمینی رحمه الله ایستاده بودند و پنجاه هزار نیروی انتظامی مردمی مشغول منظم کردن آنها بودند.

مردم با تاق نصرت و گل، خیابان ها را تزیین کردند و در قلب استقبال کنندگان، دریایی از اضطراب و شادی موج می زد. در ساعت نه و سی دقیقه صبح، محبوب ملت و پرچم دار آزادی به وطن برگشت. چند لحظه پس از گشوده شدن در خروجی هواپیما، امام در حالی که دستشان در دست مهماندار فرانسوی بود، در مقابل دیدگان مشتاقان ظاهر شد. همه اشک شادی می ریختند. فریاد «اللّه اکبر» به هوا برخاست.

دهه فجر, 12 بهمن آغاز دهه فجر, 12 بهمن سالروز بازگشت امام خمینی به ایران
در دوازدهم بهمن 1357، پرشکوه ترین استقبال تاریخ جلوه گر شد

امام خمینی رحمه الله در فرودگاه مهرآباد
امام خمینی رحمه الله در فرودگاه مهرآباد پس از شنیدن پیام ملت، سخنانی ایراد فرمود. ایشان ابتدا از تمام اقشار ملت از پیر و جوان، روحانی و کسبه، قاضی و وکیل، کارمند و کارگر و کشاورز که در راه رسیدن به پیروزی رنج و مصیبت دیدند و ثابت قدم ماندند، صمیمانه تشکر کرد. ایشان در بخشی از سخنان خود، تلاش های محمد رضا را برای بازگشت به ایران و حفظ سلطنت، ناکام خواند و تلاش های آنان را به دست و پا زدن برای حفظ سلطنت تعبیر کرد.

امام در این سخنان با بیان رمز پیروزی فرمود: «ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیت های مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت روحانی و جناح سیاسی. ما باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه، رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم».

مهم ترین پیامدهای بازگشت امام خمینی به ایران
دو حادثه، از مهم ترین پی آمدهای بازگشت امام خمینی رحمه الله است که به سرعت موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد: انتصاب دولت موقت و بیعت نظامیان با امام خمینی رحمه الله . امام خمینی در 26 دی ماه در آستانه خروج شاه از کشور اعلام کرد که ما دولت را به همین زودی اعلام خواهیم کرد. در پانزده بهمن، نخست وزیری مهندس بازرگان به تصویب شورای انقلاب رسید.

در نوزده بهمن، عظیم ترین راه پیمایی در سراسر کشور شکل گرفت و میلیون ها نفر از دولت منتخب امام خمینی رحمه الله حمایت کردند. از سوی دیگر، در دهه انقلاب، ارتش که تنها نقطه اتکای رژیم بود، به انقلاب پیوست. فرار، نافرمانی، اعتصاب، شرکت در تظاهرات و سرانجام، بیعت با امام خمینی رحمه الله ، نشانه همراهی ارتش با امام بود که در نوزده بهمن به اوج خود رسید. در نتیجه، رژیم بدون پشتوانه به سرعت از هم پاشید و انقلاب اسلامی در 22 بهمن به پیروزی نهایی رسید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-11-12] [ 06:44:00 ب.ظ ]




بازگشت حضرت امام خمینی رحمه الله به ایران؛ آغاز دهه مبارک فجر
32
جمعه
12 بهمن 1386
23 محرم 1429
1. Feb. 2008
خوش آمدی «روح الله»!

می آید؛ بر بام بلند آرزو و به جست وجوی شهیدانی که مسیرش را با خون خویش مطهر کردند.

خانه های قلبمان، شانه های مهربان او را می جویند تا در سایه خورشیدی اش، طعم خوش آزادی را بچشند.

اگرچه سیه مستان شب، با خنجر ظلم، سپیداران باغ را سر بریده اند، دست نوازش باغبانی چون روح خدا، نگاهی سبز را به درختان آرزوهای مان باز می گرداند.

خوش آمدی به وطن؛ پرسوختگان منتظرت، چشم انتظار دست نوازش تواند که از بام بلند دیدار، بر خاطر مجروحشان بکشی، ای روح خدا!

طلوع فجر
اینک، برخیزید ای شهیدان راه خدا؛ باغبان سبز عاطفه، برای دوباره روییدن دانه سرخ وجودتان، به دیدار آمده است. برخیزید که ذوالفقار عدالت، در دست فرزند علی است! امروز، پرچم سه رنگ وطن، با نام سبز روح الله آغاز می شود و با سپیدی صبح آزادی و سرخی خون عدالت خواهان، در می آمیزد تا بر قلّه های رفیع شرافت و صداقت سرزمینمان برافراشته شود. مبارک باد طلوع فجر، در گلزار وطن.

آن روز، پرنده آهنین، حامل فرشته ای بود که بر فرودگاه چشمان منتظرانش می نشست و جاده ها، شاخه شاخه گل در مسیرش می ریختند تا باغبان بازگشته از سفر را استقبال کنند. گل ها، اشاره ای سرخ بود برای رسیدن او به بهشت زهرا؛ آنجا که جوانان عاشق، قطعه به قطعه عشق خود را با نام و تاریخ شهادت، بر مزار پاکشان امضا کرده بودند.

… و سرانجام، روح خدا بر بلندای سخن خویش، اشتیاق دیدار را به اوج تماشا رساند. آن روز، زنگ اول مدرسه ای بود که استاد عشق با درس «اللّه اکبر»، تمام مسیر را خلاصه می کرد.

دیو چو بیرون رود
محمد کاظم بدرالدین

روزگار وحشی گری طاغوت، تاراج اندیشه های بهاری را آه می کشیدیم.

اختناق، هر لحظه اتفاقی سرخ بود.

در تنگنای شب شلیک بودیم و آرزومند کلماتی فاتحانه. تقویم ها، بیهودگی را ورق می زدند و معصومانه ترین واژه ها، زیر یوغ ستم بودند. ناگهان، کسی فصل های پرتپش پیروزی را برای ما سوغات آورد و نقشه سیاه شب را با دستان عزتمند خود ریزریز کرد. خرقه ای پرشکوفه بر اندام جغرافیای میهن پوشاند تا هزاره های دیگر این خاک، از فخر فجر به خود ببالند.

او هنگامی آمد که چشمان فرتوت سیه زادگان را مه گرفته بود و به یک باره، همه آنها شفافیت خورشید را باور کردند؛ که: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ».

مردی آمد و با فجرنامه آزادی، حلاوتی اشراقی در کام وطن ریخت و ما را به این اطمینان رساند که تا آیه های پیروز خدا هست، میهن، مانند هر صبح، دست نخورده باقی خواهد ماند.

«فجر است و سپیده، حلقه بر در زده است روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام، در کشور ما خورشید حقیقت از افق سر زده است»

بهمن خونین جاویدان
نژاد هر تکبیر، به خون و آگاهی می رسد. وطن نیز با تکبیرهای خون رنگ مردان، به حیاتی دوباره رسید. ما، از دلِ تک تکِ قصیده های قیام کرده، صدای خون را می شنویم.

در رگ های انقلاب ما، شعر ایستادگی جاری است. میان این نغمه های بهشت زهرایی، شهیدان را می شنویم که زنده ترین فریادهای روزگارانند.

از نقطه شروع مقدس خون ها پیدا بود که قاعده ما بر پیروز شدن است.

«شب رفت و سرود فجر، آهنگین است از خون شهید، فجر ما رنگین است»
(جواد محدثی)

تو آمدی و بهار شد
عباس محمدی
آمدی، تا روزهایمان رنگ سربلندی بگیرد و دست های مان بوی لبخندهای آشتی.

آمدی، تا پشت آن همه شب های طولانی، طعم روز را فراموش نکنیم و به زیارت آفتاب برویم.

آمدی، تا پیروزی، فانوس شب های بی چراغی ما باشد و لبخند، عطر خوش آزادی مان.

تو که آمدی، زمستان در برف های ناتمامش آب شد و بهار، در سینه های ما شکوفه زد.

دریای آزادی
خیابان ها راه افتاده بودند تا رود شوند و به دریای آزادی بپیوندند.

آسمان بر شانه های شهر آمده بود تا حس آسمانی بودن، در پرنده ها فراگیر شود. پرنده ها، عطر پرواز را بر دیوارهای نقش بسته به خون می نوشتند. انسان، از سایه هایش فاصله می گرفت تا آرمان شهر را بیافریند؛ در روزهایی که بهار به سرنوشت زمستانی زمین فکر می کرد.

مردی که شبمان را به روز رساند

آن روز، تمام دنیا به فرودگاه مهرآباد ختم می شد. انگار دنیا می خواست دوباره متولد شود! قدم که بر پله های آمدن گذاشتی، پرواز بر شانه های ما نشست و عطر لبخندهای ما، درختان را از پشت دیوارهای برفی صدا زد.

درختان، سر از پشت زمستان برآوردند و شکوفه ها، به بهار لبخند زدند تا زمستان، بودن خویش را فراموش کند. با هر قطره خونی، شکوفه سیبی به زندگی لبخند زد و بهار، به باغچه ها رسید.

کسی آمد تا جهان را تقسیم کند. کسی آمد، تا آینه ها را تقسیم کند و شب را به روز برساند و چراغ های امید را در دل همه شب های تنهایی روشن کند. کسی آمد که چشم هایش روشنی دل هایمان بود.

در آرزوی صبح

دنیا در هزاره بدبختی هایش رها شده بود.

تاریکی، پا از گلیم خویش فراتر نهاده بود و قلب انسان های تکیه داده به سایه گندم را استخدام می کرد. دریا در صحن آب و در غربتی محض، درد می کشید و تلاطم امواج محبت، بر دوش خاطره ها تشییع می شد.

شب، خورشید آزادی را احاطه کرده بود و آرزوی صلح، در دل های زلال مردم جاری بود.

لبخند لحظه ها
باد، به یک بار تقویم سرنوشت را به هم زد. لحظه ها در سکوت مظلومیتشان لبخند زدند و بلوغ پنجره های سبز باغ را جشن گرفتند.

دقیقه های نوجوان انقلاب، قسم یاد کردند تا روزهای خاکستری دنیا را به ابدیت بسپارند.

سوگند خوردند که روی پای غیرتشان بایستند و طاغوت و استکبار را عزادار باور پلیدشان کنند.

سوگند خوردند که داغ های کمرشکن و زخم های بی مرهم را التیام بخشند، مشق همت و اتحاد را در مسیر ماه جاری کنند و از خُم ولایت، سیراب گردند. سوگند خوردند تا باورهاشان بیمه نشده، بی گدار به آب نزنند.

سوگند خوردند تا در سایه ایمان شعله ور و رهبرشان، تکلیف تمام شمع های زمانه را روشن کنند.

با کوله باری از نفس های سپید
صبح، با کوله باری از نفس های سپید، دمید. ستاره ها، پنهان شدند و خورشید، سوار بر سریر شعر، ظهور کرد.

باران، دامن گل های نوشکفته وجود را تکان داد و سبد سعادت را به دستشان هدیه کرد.

ضریب نفس های صبح، با ضربان قلب عالم درآمیخت و فریاد زد… .

طنین زلال حقیقت

تو آمدی.

تو آمدی، تا طنین حقیقت، از برج های سر به فلک کشیده تاریخ، به گوش برسد.

تو آمدی، تا «جاء الحق و زهق الباطل»، دوباره ترجمه شود.

تو آمدی، تا هیبت کاغذی سر سپردگان طاغوت، در جهنمی از آتش، خاکستر شود.

فجر آفرین ظلمت شکن
فاطمه پهلوان علی آقا

میخک ها بر سر راهت نهاده اند و خیابان ها، حریر گل های سرخ و سفید را فرش راهت ساخته اند؛ مگرنه اینکه قدم های فرشته باید بر صحن و سرای آینه ها نهاده شود؟! بهار باغ خزان زده، شایسته این تجلیل است.

امام! تو آمدی؛ با قامتی بلند و ردایی بر دوش، تا جهالت عصر ظالمان رفاه زده را ریشه کن کنی، تا دخترکان زنده به گور شده اندیشه های پاک را از ظلم حکومت پدران مستبدشان برهانی.

آمدنت، باران را به شوق واداشت و بی کران دریا را در کویر و بیابان ها، گستراند.

آمدنت، ظلمت را شکافت و فجر را از میان افق های سرخ و خونین، بیرون کشید.

تو، خورشید ظلمت شکن فجر همیشه سرخ ایرانی.

با دم مسیحایی

تو آمدی و بهشت زهرا، در سرخی خون های به ناحق ریخته شده، دوباره تپید.

تو آمدی و با آمدنت، فرودگاه مهرآباد، آبادانی ایران را با بال های کبوترهای سپید نامه رسان، به همه جای جهان، مخابره کرد.

تو آمدی و نفس های مسیحایی ات، کالبدهای مرده را حیاتی دوباره بخشید.

بوی بهاران

مهدی خلیلیان

«ماندن

واماندن است؛

و رفتن، رسیدن…»

او آمد و این را به ما گفت و خود ـ موسی وار ـ بر شبزدگان کوه طور، برآشفت. عصایی در مشت و کوله بار دین و دانش، بر پشت.

زمین، شوق و شوری دیگر گرفت و زمان، با فغان عندلیبان، نغمه ای از سر.

انفجار تاریخ؛ زلال خون پاک خاکیان و ترنّم قصیده های حنجره های افلاکیان، در بیشه های پریشان بی باران اقلیم شب گساران!

گیوِ زمان، طلسم بسته دیوان روزگاران را شکست. از آسمان نگاهش هزار هزار ستاره در گلشن فردا نشست. رُخَش چونان هور و پیامش زلال تر از نور.

زمان رسید و دست هایی از جنس آسمان بر زخم های کهنه شهر شب، عطر مرهم نشانید. سرودِ سبز رود را به کف بادِ صبا نهاد و نوید شکفتن را در سرزمین شقایق گونِ شاهدان، سر داد.

آن مهربان آفتاب را گفت و آب و آینه را؛ و مسیحاتر از مسیح، همدوش موسی، خروش نیل را بر پیکر فرعونیان آشفت. و زَمهریرِ بهمنِ پیروز، بهاران شد؛ بوستان. عطرِ سحر، شمیم رهایی، روح خدایی، بوی خوش آشنایی و… همه را، تنها داشت.

به خشکسالی مجال ندهیم!

زمان رسید. بغض آسمان ترکید و زمین، فریاد هستی را شنید. خورشید در میهمانی ماه ترین همسایه اسفند، جامه گلگون شکوه و شعور پوشید. آفتاب تابید و از قلب هر شهید، درختی رویید.

شرممان باد، اگر چون ابرها نباریم؛

اگر بگذاریم شاخه ای ـ تنها ـ عریان بماند؛

و در پهنه خاکِ خوب خدا،

حتی یک بیابان،

ما را به خشکسالی بخواند!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-11-11] [ 10:23:00 ق.ظ ]




آيت الله سيد محمد سعيد طباطبائي حكيم (مد ظله) كه از نسل امام حسن مجتبي (عليه السلام) و از سلسله وسلاله قبيله فقيهان واز تبار اين عالمان وپرورش يافته مكتب اين فرهيختگان خدا ترس وخداجوي است . كه نگاهي گذرا به زندگي ايشان داريم.


ولادت ونسب وسلاله ايشان:

در فضاي مقدس وپاك نجف اشرف و در كنار مرقد مطهر مولاي متقيان علي (عليه السلام) ورز هشتم ماه ذي القعده سال 1354 هـ ق برابر با 1314 هـ ش در خانواده اي صميمي وسر شار از محبت واكنده از عطر مِهر ولايت از پدري بزرگوار وبا كرامت ومادري پاكدامن وبا نجابت فرزندي بدنيا امد كه شرافت اصالت او از دو كوثر جاري سيادت برخوردار بود پدرش آيت الله سيد محمد علي طباطبائي حكيم (مدظله) وما درش صبيه بزرگ مرجع جهان تشيّع مرحوم آيت الله حاج سيد محسن حكيم (قدس سره) مي باشد . اولين نواده اين مرجع بزرگ جهان تشيع وگرانمايه در اين خاندان چشم به جهان هستي گشود و در دامن اين خاندان پرآوازه وخوشنام وبا فضيلت و در ميان اين وارثان پاكي واصالت ونجابت ما لا مال از عشق به امامت رشد كرد و از محضر پدري گرامي وارجمند ومادري با تقوا وپاكدامن ـ كه وارث اخلاق ومكارم نياكان خويش بودند ـ بهره ها برد و از همان آغاز خرد سالي در پيشانيش آثار هوش وذكاوت نقش بسته بود و ادب در گفتار ومتانتي در كردارش اشكار گرديد (6).

فرازي از زندگي بزرگوار:

آيت الله آقاي سيد محمد علي حكيم مد ظله الوارف.

آيت الله آقاي سيد محمد علي حكيم (دام ظله) در سال 1329 هـ .ق. در نجف اشرف متولد شد. او دانشمندي با جلالت ومجتهدي بزرگ ، واز استادهاي بحث خارج فقه واصول، و از امامان جماعات در نجف أشرف است.

معظم له بسيار متواضع وبافتوت وبر نفس خود مسلط ، در كارهايش جدي ، مورد اعتماد طبقات مختلف مردم، عالم پرهيزكار، باصلاحيت ، اسوة تقوا است بطوري كه در صفات پسنديده ورعايت ادب زبان زد خاص وعام است و در همة شئون زندگي اش هيچگونه ظاهر سازي و مجامله ورياء ندارد.

اساتيدش :

او از حوزة درس امام حكيم اعلي الله مقامه وآيت الله ميرزا سيد حسن بجنوردي (قدس سره) وآيت الله شيخ عبد الحسين حلّى (قدس سره) بهرة فراوان برد و در دروس وبحثهاي اصول فقه آيت الله محقق شيخ محمد حسين اصفهاني نوّر الله مرقده حاضر مي شد.

پشتيباني اش از حوزة علمية نجف اشرف:

باتربيت شاگردان برجسته اي كه در حوزة درسش حاضر مي شدند علاوه بر اين كه در پيشرفت جنبة علمي آنان سعي وگوشش فراواني داشت، با اهتمام ورزي به تربيت ديني واخلاقي شان، كمك شاياني به حوزة علمية مباركه كرد.

در نظر نافذ و دقت صحيحش به اختراعات ورويدادها ودگرگوني ها وجريان هاي اجتماعي فوق العادگي داشت وبه تثبيت خط اهل بيت عصمت وطهارت (ع) اهتمام مي ورزيد و در نشر فرهنگ آنان نقش به سزائي داشت.

معظم له يكي از اركان مرجعيت مرحوم آيت الله العظمي سيد محسن حكيم? ، و يك بار در سال 135

هـ..ق. به نمايندگي از ايشان، همراه با مرحوم حجت الإسلام شيخ محمد رشتي? ، براي حل اختلاف ميان دو گروه از مردم پاكستان به آن كشور اعزام شدند.

مهارت ايشان در علوم روز:

ايشان در ميان علماي نجف به مهارت داشتن در علوم هيئت وهندسه ورياضيات مشهور است مرجع عظيم الشأن مرحوم آيت الله العظمي آقاي حكيم (قدس سره) به أو امر فرموده بودند كه مباحث فقهي ارث را بر اساس قواعد نوين رياضيات بازنويسي كنند. همچنين، ايشان جهت دقيق قبله را در حرم مطهر حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) . معين كرد.

فرزندانش:

1 ـ آقاي سيد محمد سعيد (كه بشرح حالش خواهيم پرداخت) .

2 ـ آقاي سيد محمد تقي .

3 ـ مرحوم آقاي سيد عبد الرزاق.

4 ـ مرحوم آقاي سيد محمد حسن.

5 ـ آقاي سيد محمد صالح.

تأليفات:

1 ـ رساله اي در خصوص قبله .

2 ـ رساله اي در خصوص درهم ودينار اسلامي.

3 ـ تطبيق مسائل ارث، بارياضيات نوين.

4 ـ بحثي در بارة ساعت زوال (وقت ظهر).

5 ـ تقريرات درس اصول استادش مرحوم آقاي شيخ محمد حسين اصفهاني (قدس سره) . 6 ـ تقريرات درس فقه امام حكيم اعلي الله مقامه.

7 ـ تعليقة بر كفاية الأصول.

8 ـ حاشية فرائد الاصول (رسائل).

اساتيد بزرگوار ايشان:

آيت الله حاج سيد محمد سعيد الحكيم (مدظله) چون به سن 10سالگي رسيد پدر فرزانه ايشان چون به فراست وكياست وشور شعور بالاي فرزند خويش نظر كرد . عليرغم اشتغالات علمي وتدريس سطوح عاليه وحوزه اي و پاسخگوئي به مراجعا ت مردم وبرآوردن نيازهاي آنان ، خود، عهده دار تربيت فرزند خويش گشت به درس وتدريس وتعليم تربيت او پرداخت تا آخرين مراحل سطوح عاليه حوزه اي همراه وهمدم او بود. ايشان با نبوغ سرشار وذهن فعال وشور وشوق فراوان با فرزانگي وچالاكي در مدتّي كوتاه بسرعت اين مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جواني بيش نبود كه به حوزه درس خارج راه يافت و در حلقة خواص ومحفل ويژه انديشمندان وگفتگوهاي عالمان سخن هاي ناقدان وبحث ونظر فرهيختگان وراسته اي چون مرحوم آيت الله سيد محسن حكيم ومرحوم آيت الله حاج شيخ حسين حلي ومرحوم آيت الله خوئي جاي گرفت. انس طولاني وديرين وخاطرات شيرين ايشان با آن آموزگاران وفكر وانديشه ومحفل علم وعالمان فراتر از شاگرد واستاد بود بلكه رابطه مريد ومراد بود وهميشه همراه وهمدم آنها بود و از حضور در محضر روح پرورخرد نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل ازرده نگشت وهرگز ترديد به دل راه نداد وسر از پانشناخت وجرعه از كوثر وجودشان چون تشنه كامي در تب وتابِ سيراب نمودن جان وروان خويش بود بخت واقبال با او يار شد وبه دولت همنشيني همراهي همدمي با آنها بهره هاي فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه وفقهات جان تشنه كامش را سيراب ساخت.

مرحوم آيت الله حكيم كه شاهد فراست واستعداد بالا وفكر وانديشه والاي ايشان گرديد اميدها به او بست وگهگاه از آينده روشن وتابناك ايشان سخن ها گفت وبدان درجه از اعتماد اخلاقي ومعنوي واعتقاد علمي ايشان رسيد كه دست نوشته هاي مجموعه علمي وموسوعه فقهي عميق ودقيق ( (مستمسك العروة الوثقي)) را به ايشان سپرد تا پس از بررسي و نقد و نظر در باره مباحث آنها به تنقيح وتصحيح آنها پرداخته وآنرا به چاپ برسانند . ايشان نيز ضمن بررسي ان مباحث فقهي ونكته سنجي و دقت دقيق خود گهگاهي با استاد ومريد خود نيز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسك مي پرداخت . و از سوئي ديگر پيوند ورابطه ايشان با استاد ومراد خويش آيت الله حلي كه نمونه اي كم نظير در زهد وتقوا وفرزانه اي توانمند ومتبحّري انديشمند در مسائل وپيچيدگيهاي علمي بود بساير طولاني بود وتا آخرين لحظه هاي عمر اين استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه اي كه در ميان شاگردان دانش پژوهان خويش بيشتر از ايشان با افتخار وتكريم واجلال سخن مي گفت و از برجستگي هاي اخلاقي ومعنوي وعلمي ايشان هميشه ياد مي كرد.

حوزه تدريس ايشان:

معظم له از همان آغاز جواني يعني در سال 1388 هـ . ق. برابر 1346 هـ ش به تدريس بحث هاي عالي وخارج حوزه اي فقه واصول وهمچنين به تدريس تفسير واخلاق پرداختند و در محفل تدريس ايشان جمعي از چهره هاي برجتسه علمي و فكري برگرد وجود او حلقه زدند كه در حال حاضر شاگردان ايشان گرمي بخش محافل علمي وفكري شده اند ودر حوزه علميه نجف اشرف وقم روشني بخش جمعي گتشه اند از جمله آنها آيات وحجج اسلام:

1 ـ آقاي حاج شيخ حسين فرج عمران قطيفي ـ از حجاز ـ از برجسته ترين جهره هاي علمي واستاد خارج آن ديار مي باشند.

2 ـ برادر گرانمايه اش مرحوم سيد عبد الرزاق حكيم? كه از فاضل ترين شاگردان ايشان بشمار مي آيد و از اساتيد بزرگوار حوزه علميه نجف اشرف بودند كه به تدريس بحث خارج فقه پرداخت وكتابهاي استدلالي ايشان ـ از مباحث فقهي واصولي ـ حكايت از مهارت وتسلط وسيع برديدگاه فقيهان ومباني انديشه آنان دارد. كتابهائي چون زكاه فطره وبخشي از بحث نكاح وهمچنين كتاب علمي در باره علم فلك ونجوم و رابطه وپيوند آنها با احكام شرعي به دانش پژوهان حوزه علميه عرضه كرده است امّا دريغ ، پس از آنكه از زندان ـ در عراق ـ بيرون آمد . بگونه اي مبهم در سال 1413 هـ ق به ديار باقي شتافت.

3 ـ آقاي حاج شيخ باقر ايرواني يكي از مدرسين واساتيد گرانمايه بحث خارج در حوزه علميه قم مي باشند.

4 ـ آقاي سيد محمد جعفر حكيم يكي از مدرسين واساتيد برجسته بحث خارج در حوزه علميه نجف اشرف مي باشد.

5 ـ آقاي حاج شيخ علي كوراني كه يكي از فضلاي حوزه علميه قم هستند واثاري چون ( (معجم احاديث امام مهدي عجل الله تعال فرجه الشريف)) وكتاب ( (عصر ظهور)) را به حوزويان عرضه كرده اند.

6 ـ آقاي سيد عبد المنعم حكيم يكي از مدرسين بحث خارج در حوزه علميه قم وسوريه مي باشند.

7 ـ آقاي حاج شيخ هادي آل راضي كه يكي از مدرسين بحث خارج در حوزه علميه قم هستند.

8 ـ آقاي سيد عبد الامير السلمان ، از فضلاء وشخصيت هاي برجسته حجاز.

9 ـ آقاي سيد صادق حكيم فرزند برومند مرحوم آيت الله سيد يوسف حكيم? ويكي از مدرسين بحث خارج در حوزه علميه قم مي باشند.

10 ـ آقاي حاج شيخ عبد الحسين آل صادق عاملي يكي از علماي بنام استان نبطيّه ـ در جنوب لبنان ـ است.

11 ـ شهيد بزرگوار آقاي سيد عبد الوهاب فرزند ديگر مرحوم آيت الله سيد يوسف حكيم?.

12 ـ آقاي شيخ يوسف عمرو يكي از قاضيان دادگاههاي شيعه جعفري در منطقه طبيل وكسروان ـ در لبنان ـ است وكتابي بنام ( (ديباجه اي بر اصول فقه جعفري)) را به نگارش در آورده است.

13 ـ شهيد بزرگوار سيد محمد رضا فرزند بزرگوار حضرت آيت الله سيد محمد حسين حكيم? كه از استايد حوزه علميه نجف اشرف و يكي از اساتيد برجسته دانشكده فقه در نجف اشرف بودند.

14 ـ آقاي سيد حيدر حسني عاملي از فضلاي لبنان.

15 ـ شهيد گرانمايه آقاي سيد محمد حسين حكيم فرزند بزرگمرد جهان تشيّع مرحوم حضرت آيت الله العظمي حاج سيد محسن حكيم?.

16 ـ اقاي شيخ محمد خاقاني از فضلاي حوزه علمية قم.

17ـ آقاي سيد محمد باقر فرزند بزرگوار آقاي سيد محمد صادق حكيم? كه در حال حاضر يكي از مدرسين بحث خارج فقه واصول در حوزه علمية نجف اشرف مي باشند.

18 ـ فرزند گرامي ايشان آقاي سيد رياض حكيم.

19 ـ آقاي سيد محمد حسين بحر العلوم.

20 ـ آقاي شيخ نبيل رضا علوان البغدادي.

21 ـ مرحوم سيد ايمن خلخالي كه بهمراه فرزند مرحوم حضرت آيت الله العظمي خوئي? در حادثة ناگواري در راه نجف اشرف به رحمت ابدي حضرت حق پيوست.

22 ـ آقاي سيد محمد رضا بحر العلوم.

تأليفات ايشان:

معظم له از همان آغاز تحصيل در حوزه علميه نجف اشرف به نوشتن ونگارش تمام درسهاي خود پرداخت و از سوي ديگر همزمان با آن در همه مراحل سخت ودشوار ـ كه در بخش زندگينامه ايشان خواهد آمد ـ هرگز دست از نگارش برنداشت لحظه هاي عمر خود را با شور وشوق وعشق به تحصيل گذارند ، بگونه اي كه آثار بجا مانده از ايشان تاكنون مجموعه اي بيش از 40 جلد مي باشند كه از جمله آنها:

1 ـ المحكم في اصول الفقه، در اين مجموعه با بحث استدلالي . مباني انديشه اصولي خود را با ديدي ژرف وعميق وبكارگيري منطق واستدلال وبرهان در 6 جلد تمام مباحث اصول را به تحقيق پرداخته وبه حوزويان ارجمند عرضه كرده است.

2 ـ دوره فقهي ( (مصباح المنهاج)) كه شرحي بر فقه استدلالي ( (منهاج الصالحين)) بزرگ مرجع جهان تشيع مرحوم حضرت ايت الله العظمي حاج سيد محسن حكيم? مي باشد. در اين شرح بابحثي استدلالي وتحقيقي فقهي باژرف نگري در ايات وفهم تحقيق روايات به شرح وبسط همراه با بينش شناخت دقيق ونقد ونظر در همه ابعاد، استدلالي، قراني ، روائي ، رجالي، و.. پرداخته اند. وتاكنون به بيش از 13 جلد رسيده است كه برخي از اجزاء ان تاكنون به چاپ رسيده است، وكتاب ( (خمس)) از اين مجموعة را در شرائط ويژه ودشواري كه داشتند ، به نگارش در اورده اند.

3 ـ رساله عمليه خود را ـ پس از درخواستهاي مكرر ومراجعات بسياري از فضلاء ومردم براي تقليد از ايشان ـ در 3 جلد بنام ( (منهاج الصالحين)) عرضه كرده اند.

4 ـ مناسك حج وعمره.

5 ـ حاشيه اي جامع بر كتاب اصولي ( (كفايه)) مرحوم اخوند خراساني ? در 3 جلد.

6 ـ حاشيه اي جامع بر كتاب اصولي (رسائل) مرحوم شيخ انصاري ?.

7 ـ حاشيه اي جامع بر كتاب فقهي (مكاسب) مرحوم شيخ انصاري?.

8 ـ مجموعة ( (تهذيب علم الاصول)) كه در اين مجموعه به مهمترين ومحوري ترين مباحث علم اصول پرداخته . و در 3 جلد به فضلا وانديشمندان حوزه اي عرضه كرده اند.

9 ـ جزوه اي بنام ( (المرشد المغترب)) در پاسخ به نامه هاي مكرّر و در خواستهاي متعدد ، پيامي به همه مسلمانان بويژه شيعيان كه از بخت بد وتنگدستي واقبال شوم واز ستمي كه از حاكمان ستمگر بر انها رفته است از يار و ديار خويش به اجبار هجرت كرده اند و در ديار غرب مكسن وماوا گزيده اند همراه با مسائل ويژه مورد نياز انها را مطرح كرده اند وبراي انها ارسال كرده اند.

10ـ جزوه اي بنام ( (نامه اي پدرانه)) كه اين بار هم در پاسخ به نامه هاي برخي از فضلا وطلاب در خواست مكرر همراه با پاسخ هاي استفتائات گوناگون در باره مسائل ضروري ومورد نياز انها ارسال كرده اند در اين پيام گذشته از گوشزد نمودن مسائل اخلاقي واعتقادي، به شيوه هاي تبليغ معيارهاي موفقيّت ورفتار مبلغان وتكية انديشمندان در سخن گفتن به مصادر ومنابع تاريخ پرداختن به سيرة ائمة اطهار (عليهم السلام) ونقش جاودانه انها در تاريخ اسلامي وبزرگداشت خاطره هاي مصيبت بار وشهادت انها وزنده نگه داشتن مشعل فروزان مبارزه وجهاد در برابر ستم استبداد بگونه اي زيبا بانثري شيوا وكلامي عارفانه وصميميتي خاضعانه پرداخته اند.

11 ـ كتاب ( (احكام فقهي)) كه مختصري از مسائل ورساله عمليه ايشان است كه بتازگي به فارسي ترجمه وچاپ شده است .

12 ـ فقه استنساخ البشري مسائلي كه اخيرا در خصوص شبيه سازي از ژن انسان ومسائلي هم راجع به تلقيح سؤال كرده اند وبطور تفصيل ورونش جواب داده شد است .

13 ـ فقه القضاء سؤالاتيست كه از مراكز قضا سؤال نموده از ومعظم له جواب وافي واستدلالي داده اند.

14 ـ فقه الكومپيوتر مسائل تازه ايست كه راجع به كامپيوتر واينترنت سؤال شده است وبطور صريح وواضح جواب مرقوم فرموده اند.

15 ـ الفتاوي سؤالاتيست كه راجع به پيشتر ابواب فقه (نوعا مسائل مستحدثه) مي باشد استفاء شده است ومعظم له بطور شايسته ومستدل جواب داده اند.

16 ـ الاصولية والاخبارية سئواتي است كه در بارة فرق ميان اصولي واخباري واسفتاء نموده اند ومعظم له جواب قانع كننده داده اند.

17 ـ المرجعيه الدينيه راجع به مرجع ديني سئوالاتي شده است كه بطور روشن وواضح جواب داده اند.

18 ـ گفتگوهاي فقهي رسالة عمليّة ايشان را بطور رمانتيك نوشته شده كه بچند زبان ترجمه شده است از جمله عربي وفارسي واردو وكردي وآذري وانگليسي مي باشد.

19 ـ رساله توجيهية راهنماي حجاج مي باشد.

20 ـ الكافي في اصول الفقه در خصوص اصول فقه مستدل ومتيقن در سه جلد مرقوم فرموده اند.

21 ـ رسالة احكام فقهي ترجمه الاحكام الفقهية كه بفارسي برگردان شده است.

22 ـ نامه به آذريهاي مقيم آذربيجان كه به زبان آذري ترجمه شده وچاپ گرديده است.

23 ـ نامه به اهالي گلگيت پاكستان مرقوم فرموده اند.

24 ـ في رحاب العقيده راجع به مسائل امامت سئوالاتي را كه يكي از علماء اردن نموده است ومعظم له بطور واضح ومستدل جواب داده اند كه در سه جلد چاپ شده است.

امّا كتابهاي ديگر ايشان كه در آن دهليز بسر مي برند. در آن شرائط سخت ودشوار به رشته تحرير در آوردند . در فراز ونشيب زندگي و در گذرگاههاي گوناگون آن حوادث تلخ واستخوان سوز ـ كه تاريخ در آينده آنها را بازگو خواهد كرد ـ از بين رفته است.

1 ـ كتابي بنام ( (اصول عمليه) را كه بيشترين مباحثن آنرا تنها باتكيه بر حافظه واندوخته هاي خود به نگارش درآورده اند وحتي به تدريس آن هم در آن محيط نيز پرداختند ولي متاسفانه از بين رفته است.

2 ـ كتابي در باره زندگينامه وسيرة امامان معصوم (عليهم السلام) كه تنها با تكيه بر حافظه واندوخته هاي ذهني خويش ومطالعات تاريخي گذشته شان در حالي كه هيچ منبع ويا مصدري در اختيار نداشتند به رشته تحرير در آوردند ، كه اين كتاب نيز از بين رفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:17:00 ق.ظ ]




آية الكرسي براي رضايت و خوشنودي خداوند

پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: وقتي كه خداوند تعالي فاتحه الكتاب (سوره حمد) و آية الكرسي را نازل كرد بر عرشش معلق كرد كه هيچ چيزي بين اينها و خداوند حجاب نبود…، پس خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم اگر بنده اي از بندگان من اين آيات را بعد از هر نمازي قرائت كند من او را در حظيرة القدس و آنچه كه در آن است ساكنش مي‌كنم.

و در هر روز هفتاد بار او را نظر مي‌كنم به نگاه خاصي. . . و در هر روز هفتاد حاجت او را كه كمترينش مغفرت و عفو من باشد براي او برآورده مي‌كنم و در نزد تمام دشمنانش عزيز و نصرتش مي‌دهم و هيچ چيزي مانع دخولش در بهشت نيست.

آية الكرسي براي ديدن جاي بهشت

در كتاب خواص الايات ص۱۹ آمده: در روايات آمده است: هركسي بعد از هر نماز واجبي به خواندن آية الكرسي مداومت داشته كند، از دنيا نخواهد رفت تا زماني كه جايگاه خود را در بهشت ببيند.

آية الكرسي براي استجابت دعا

در كتاب مهج الدعوات ص۳۱۶ آمده: در كتاب تحفة الملوك ص۲۱۲، : بعضي از وجود مقدس حضرت ختمي مرتب روايت كرده اند كه: اسم اعظم كه دعا بوسيله آن مستجاب مي‌شود در سه سوره قرآن مي‌باشد:

الف) سوره بقره: آية الكرسي آيه ۲۵۵.

ب) در سوره آل عمران آيه ۲: الم اللهُ لا اِلهَ اِلا هُوَ الحيُ القَيوم.

ج) در سوره طه آيه ۱۱: وَ عَنتِ الوجوهُ لِلحيِّ القيُّوم.

آية الكرسي براي رفع فراموشي

در كتاب خواص الايات ص۲۰ آمده: سلمان فارسي روايت مي‌كند كه: پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: هركس آية الكرسي را با زعفران بر كف دست خود بنويسد و آنرا بمكد و هفت بار چنين كند هرگز چيزي را فراموش نخواهد كرد و فرشتگان براي او آمرزش خواهند كرد.

آية الكرسي براي رفع گرفتاري

در كتاب امالي از شيخ صدوق عليه الرحمه آمده: اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: اگر بدانيد آية الكرسي چه اندازه با اهميت و با ارزش است در هيچ حالي آنرا ترك نمي‌كنيد. براي رفع و از بين بردن مشكلات خود به آية الكرسي پناه ببريد، اگر مشكلي داريد و يا اگر گرفتاريد، اگر بيماريد، اگر تمام درهاي اين عالم به روي شما بسته شده است چرا از آية الكرسي غافليد. با ايمان كامل و اعتقاد به اثر بخوانيد و نتيجه بگيريد كما اينكه خواندن و نتيجه گرفتند.

آية الكرسي براي در امان بودن متاع

در كتاب بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۳۰۰آمده: حضرت علي (ع) فرمود: «هركس قبل از طلوع خورشيد يازده مرتبه سوره توحيد، سوره قدر، و آية الكرسي را بخواند خداوند مالش را از هر زيان و خطري حفظ مي‌كند.»

آية الكرسي براي سفر در ايام هفته

در كتاب الامان من اخطا الأسفار ص ۳۸ آمده: از امام صادق (ع) پرسيدند: آيا در ايامي كه سفر ناخوشايند است مثل روز چهارشنبه و دوشنبه و…اگر بخواهيم سفر كنيم اما دچار نحوست آن نگرديم چه كاري بايد انجام دهيم! حضرت فرمود: براي از بين بردن ناخوشايندي و نحوست آن روزها سفرت را با صدقه و تلاوت آية الكرسي شروع كن كه به مقصودت خواهي رسيد.

آية الكرسي براي شفاي هر دردي

در كتاب مفاتيح الجنان نقل شده است راوي مي‌گويد: نشسته بوديم كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برما وارد شد و سلام كرد و ما جواب داديم. سپس فرمود: آيا دعايي را كه جبرئيل به من ياد داده به شما تعليم بدهم كه به دواي طبيب محتاج نشويد؟

حضرت علي (ع) و سلمان گفتند: اين دوا چيست؟ پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: آب باران را در ماه نيسان بگيريد و بر آن هفتاد مرتبه سوره حمد و آية الكرسي، فلق، ناس، كافرون وهفتاد و يك مرتبه سوره توحيد و هفت روز متوالي صبح و شام از اين آب بياشاميد.

و همچنين نقل شده است در كتاب مكارم الاخلاق، ج۱، ص۹۳: پيامبر فرمود: قسم به خدايي كه مرا به پيغمبري مبعوث كرد، جبرئيل گفت: كسي كه اين آب را بنوشد خداوند هر دردي را كه در بدنش باشد برطرف كرده و به او عافيت مي‌بخشد.

آية الكرسي براي رسيدن به مراد

در كتاب بحارالانوار نقل شده است: اگر كسي ۳ بار آية الكرسي را بر آب بخواند و روي خود را بشويد و دو ركعت نماز بگذارد و در هر ركعت سوره حمد را يكبار و آية الكرسي را نيز يكبار بخواند هر مراد كه داشته باشد به نتيجه مي‌رسد.

آية الكرسي براي شفاي بيمار

در كتاب وسائل الشيعه جلد۱ ص۳۸۰ نقل شده است: در روايات وارد شده است كه: آية الكرسي را كنار مريض و ميت بخوانيد و بعد بگوئيد «اَللّهُمَ اَخرِجهُ الي رِضا مِنكَ وَ رِضوانٍ اَللّهُمَ اَغفِرلَهُ ذَنبُهُ جَلَّ ثَناء وَجهكَ» بعد آيه سخره كه آيه ۵۴ تا ۵۶ سوره اعراف است را خوانده و نيز سه آيه آخر سوره بقره و بعد سوره احزاب را تلاوت نموده كه براي بهبودي و شفاي موثر است.

نورانيت در قبر

امام صادق (عليه‎السلام) فرمودند: وقتي مؤمني، ثواب قرائت آية الكرسى را به اهل قبور هديه كند، خداوند براي هر حرفى از اين آيه، فرشته‎اي قرار مي‎دهد كه خداوند را براى قاري آن، تا روز قيامت تسبيح كند. و به وى پاداش شصت پيامبر را دهد و خدا در هر قبرى از شرق تا غرب، چهل شمع از نور قرار مي‎دهد و قبرهاى آنها را وسعت دهد. (۱)

نتيجه قرائت آية الكرسى

از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روايت شده است كه فرمودند: هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، چيزى مانع از ورودش به بهشت نخواهد شد، مگر مرگ. (كنايه از اين كه وقتي مرگش برسد به بهشت مي‎رود. البته بايد به اين نكته توجه كرد كه صرف تلاوت اين آيه ملاك نيست بلكه در مورد كسي است كه مراقب اعمالش است.) و كسي بر قرائت آن، مواظبت نمى‎كند، مگر آن كس كه صديق و راستگو باشد. (۲)

از اميرالمؤ منين على (عليه‎السلام) روايت شده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هر گاه غم و اندوهى برايش ايجاد مي‎شد، بعد از خواندن آية الكرسى اين دعا را مى‎خواند و مى‎فرمود: مسلمانى نيست كه اين دعا را سه بار بخواند، مگر آن كه درخواست خود را به دست آورد.

يا حَىُّ يا قَيِوم، يا حَيّا لايَموت، يا حَىَّ لا اِلهَ اِلا انت كاشِفَ الهَمّ، مُجيبَ دَعوة المُضطَرين، اَسالُكَ بِانَّ لكَ الحَمد لا اِله اِلا انت، المَنّان، بَديع السموات والارض، ذوالجلال و الاكرام، رَحمان الدنيا والاخرة و رَحيمها ربِّ ارحَمنى رَحمَةً تُغنينى بِها عَن رَحمةٍِ مِن سِواكَ يا ارحمَ الراحمين

اثر تلاوت آية الكرسي هنگام خواب

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: هر كس آية الكرسي را در هنگام خواب قرائت كند، خدا او را و خانه‎اش و خانه همسايگانش را، ايمن خواهد كرد. (۳)

باعث قبولى نماز مي‎شود

از پيغمبر گرامى (صلي الله عليه و آله) روايت شده است كه فرمودند: هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، نمازش مورد قبول قرار مى‎گيرد و در امان خدا خواهد بود. (۴)

ثواب آية الكرسى بعد از وضو

از امام باقر (عليه‎السلام) روايت شده كه فرمودند: هر كس بعد از وضو گرفتن يك بار آية الكرسى بخواند، خدا ثواب چهل سال عبادت را به او عطا كند و مقامش، چهل درجه بالا مي‎رود. (۵)

جهت رفع حاجت

از اميرمؤمنان على (عليه‎السلام) روايت شده است كه فرمودند: هر گاه يكى از شما حاجتى داشت، صبح پنج‎شنبه در طلب آن برود، زيرا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در دعا گفت: خدايا، در بيرون رفتن امتم در بامداد پنج‎شنبه بركت قرار ده و چون از منزل برون رفت، آيات سوره آل عمران و آية الكرسى و سوره قدر را بخواند. (۶)

قرائت آية الكرسى بعد از هر نماز

از پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روايت شده است كه فرمودند: هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز بخواند، هفت آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا خدا به سوى خواننده‎اش نظر رحمت افكند و پس از آن فرشته‎اى را برانگيزد كه از آن هنگام تا فرداى آن روز، كارهاى خوبش را بنويسد و كارهاى بدش را محو نمايد. (۷)

دفع آفت از مال و جان

امام زين العابدين (عليه‎السلام) نقل مى‎نمايد كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند: كسى كه چهار آيه اول سوره بقره، آية الكرسى، و دو آيه بعد از آن و سه آيه آخر اين سوره را قرائت نمايد، خودش و مالش دچار هيچگونه آفتى نخواهد شد، شيطان به او نزديك نشده و قرآن را فراموش نخواهد كرد. (۸)

امام رضا (عليه‎السلام) فرمود: كسى كه به هنگام خواب آية الكرسى بخواند، ان شاءالله از فلج شدن ترسى نخواهد داشت. و هر كس آن را پس از هر نمازى بخواند، هيچ گزنده زهردارى به او آسيب نخواهد رساند.

حفاظت از گزندها

امام كاظم (عليه‎السلام) فرمود: هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، به او هيچ گزند و ضرري نرسد. (۹)

كفاره گناهان

امام صادق (عليه‎السلام) فرمود: هر كس بعد از نماز جمعه، وقتى كه سلام مى‎دهد، حمد را يك بار، سوره توحيد را هفت بار، سوره فلق هفت بار، سوره ناس را هفت بار و آية الكرسى، آيه سخره؛ ان ربكم الله الذى خلق السموات (۱۰) و آيه ما قبل آخر سوره توبه؛ لقد جاءكم رسول من انفسكم را بخواند، كفاره گناهان او از آن جمعه تا جمعه ديگر خواهد بود. (۱۱)

ارزش آية الكرسى در نماز مستحبى

امام صادق (عليه‎السلام) فرمود: كسى كه در هر ركعت از نماز مستحبى خود، سوره توحيد، قدر و آية الكرسى را بخواند، خداوند عمل او را بهترين اعمال خواهد دانست، مگر كسى كه مانند او و بيش از او اين عمل را انجام دهد. (۱۲)

ذكر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در بستر خواب

از محمد بن مروان روايت شده است كه امام صادق (عليه‎السلام) فرمود: آيا به شما گزارش ندهم آنچه را كه شيوه رسول گرامى خدا (صلي الله عليه و آله) بود كه هرگاه ايشان به بستر خواب مي‎رفت، چه مى‎فرمودند؟ گفتم: چرا. فرمود: آية الكرسى را مى‎خواند و مى‎گفت: آمنت بالله و كفرت بالطاغوت؛ بار خدايا! مرا در خواب و بيدارى‎ام حفظ فرما. (۱۳)

آية الكرسي، مانع بيمارى

امام رضا (عليه‎السلام) فرمود: كسى كه به هنگام خواب آية الكرسى بخواند، ان شاءالله از فلج شدن ترسى نخواهد داشت. و هر كس آن را پس از هر نمازى بخواند، هيچ گزنده زهردارى به او آسيب نخواهد رساند. (۱۴)

دورى از بلاها و گناهان

به روايت ديگر، هر كس آية الكرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، نمازش قبول گردد و در امان خدا باشد و خدا او را از بلاها و گناهان نگاه دارد. (۱۵)

از امام باقر (عليه‎السلام) روايت شده كه فرمودند: هر كس بعد از وضو گرفتن يك بار آية الكرسى بخواند، خدا ثواب چهل سال عبادت را به او عطا كند و مقامش، چهل درجه بالا مي‎رود.

آية الكرسى در تنهايى

از معصوم رسيده است كه فرمود: هر كس تنها در خانه‎اى شب را به سر برد، بايد آية الكرسى را بخواند و بايد بگويد: بارخدايا! هراسم را آرام كن و ترسم را بياساى و در تنهايى كمكم كن. (۱۶)

آغاز سفر با آية الكرسى

امام صادق (عليه‎السلام) فرمود: سفر را با دادن صدقه و يا با خواندن آية الكرسى آغاز كن. (۱۷)

هنگام عزيمت به سفر

از موسى كاظم (عليه‎السلام) روايت شده است: اگر فردى عازم سفر است، بر در خانه‎اش رو به مسيرى كه مى‎رود، بايستد و سوره حمد و آية الكرسى را به سمت مقابل، چپ و راست بخواند. (۱۸)

دعاى بعد از آية الكرسى

از امام صادق (عليه‎السلام) نقل است كه فرمودند: هر كس در سفر، آية الكرسى را در هر شب بخواند، خود و همراهانش سالم بمانند و سپس بگويد: اللهم اجعل مسيرى عبرا و صمتى تفكرا و كلامى ذكرا؛ خداوندا! سير مرا وسيله عبرت، و سكوتم را وسيله تفكر، و سخنم را ذكر قرار ده. (۱۹)

ذكرى براى رفع همّ و غم

از اميرالمؤ منين على (عليه‎السلام) روايت شده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هر گاه غم و اندوهى برايش ايجاد مي‎شد، بعد از خواندن آية الكرسى اين دعا را مى‎خواند و مى‎فرمود: مسلمانى نيست كه اين دعا را سه بار بخواند، مگر آن كه درخواست خود را به دست آورد.

يا حَىُّ يا قَيِوم، يا حَيّا لايَموت، يا حَىَّ لا اِلهَ اِلا انت كاشِفَ الهَمّ، مُجيبَ دَعوة المُضطَرين، اَسالُكَ بِانَّ لكَ الحَمد لا اِله اِلا انت، المَنّان، بَديع السموات والارض، ذوالجلال و الاكرام، رَحمان الدنيا والاخرة و رَحيمها ربِّ ارحَمنى رَحمَةً تُغنينى بِها عَن رَحمةٍِ مِن سِواكَ يا ارحمَ الراحمين. (۲۰)

پي‎نوشت‎ها:
۱- اجساد جاويدان، ص ۱۲۴.
۲- مستدرك الوسائل، ج ۱، ص ۳۴۳.
۳- همان.
۴- مصابيح الدجى، ص ۱۰۲۹.
۵- لئالى الاخبار، ج ۱، ص ۲۰۸.
۶- قول ثابت، ص ۴۱.
۷- لئالى الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۷.
۸- ثواب الاعمال، ص ۲۲۳.
۹- مصابيح الدجى، ص ۱۰۱۱.
۱۰- سوره اعراف، آيه ۵۴.
۱۱- ثواب الاعمال، ص ۸۳.
۱۲- ثواب الاعمال، ص ۷۳.
۱۳- اصول كافى، ج ۶، ص ۲۰۷.
۱۴- ثواب الاعمال، ص ۲۲۳.
۱۵- مصابيح الدّجى، ص ۱۰۱۲.
۱۶- اصول كافى، ج ۶، ص ۳۱۱.
۱۷- فروع كافى، ج ۴، ص ۲۸۳.
۱۸- مكارم الاخلاق، ص ۲۴۵.
۱۹- مكارم الاخلاق، ص ۲۵۴.
۲۰- طرائف الحكم، ج ۲، ص ۲۱. تبيان و اولي جامعه مجازي تدبر در قرآن كريم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-11-10] [ 06:40:00 ب.ظ ]




سوال : آيا هر حاجتي را از هر نقطه از جهان از اهل بيت (ع‌) درخواست كنيم ، همان موقع مي‌شنوند ؟
توضيح سؤال :
آيا حاجتي كه در هر نقطه از جهان كه هستيم و از پيامبران و امامان در خواست ميكنيم همان موقع مي‌شنوند يا اين حاجتها به وسيله خداوند به انها ميرسد؟ مثلا در دو نقطه از اين جهان و در يك زمان حاجتهايي در خواست ميشود چطور ميشود كه امامان از اين حاجت ها مطلع ميشوند؟
چرا كه اين خداوند است كه در همه جا است و نه كس ديگر.
پاسخ اجمالي :
آري ، در هر زمان و مكاني كه از اهل بيت عليهم السلام طلب حاجت نماييم ، درخواست ما را مي‌شنوند و به آن‌ پاسخ مي‌دهند و اين مطلب با دلايل ذيل قابل اثبات است :
الف : عرضه شدن اعمال امت بر پيامبر اكرم (ص)
اعمال امت همواره بر رسول خدا و بعد بر امام زمان عليه السلام عرضه مي‌شود و آن حضرت از تمامي اعمال ما آگاه است .
تعرض علي أعمالكم فما رأيت من خير حمدت الله عليه وما رأيت من شر استغفرت الله لكم . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ص 24 .
ب : شاهد بودن پيامبر و ائمه بر امت:
طبق آيات و روايات فروان ، رسول خدا و ائمه عليهم السلام ، شاهد بر اعمال امت هستند و اعمال همه را زير نظر دارند و در روز قيامت يكي از شاهدان خواهند بود و بر طبق آن‌چه ديده‌اند ، شهادت خواهند داد .
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (الأحزاب /45 ) .
ج : سلام خطابي مسلمانان در نماز
تمامي مسلمانان در پايان نماز به رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) سلام مي‌دهند ، اگر پيامبر خدا سلام آن‌ها را نمي‌شنود ، پس اين كار همه مسلمانان لغو است و اگر مي‌شنوند ، پس قطعاً توسلات ما را نيز مي‌شنوند و به آن‌ها پاسخ مي‌دهند .
د : تسلط عزرائيل بر تمام جانداران:
طبق روايات موجود ، عزرائيل در آن واحد مي‌تواند جان همه خلائق را بگيرد . طبق روايات ديگر هر روز به تمامي خانه‌هاي روي زمين سر مي‌زند و تمام عالم همانند طشتي در برابر او است و… .
إن اللّه حوى الدنيا لملك الموت حتى جعلها كالطست بين يدي أحدكم فهل يفوته منها شئ. الدر المنثور، ج 5، ص 173، تفسير الثعالبي، ج 4، ص 328، تفسير ابن كثير، ج 3، ص 466.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:29:00 ب.ظ ]




آقا بیا که بی تو پریشان شدن، بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن، بس است

کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف!ظهور کن که پریشان شدن بس است

یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن، بس است

گریه فراق ،گریه فراق،  این چه رسمی است؟
دیگر بس است این همه گریان شدن، بس است

موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است.

تا کی گناه پشت گناه ،ایّها العزیز؟
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن ،بس است

خسته شدم از این همه، بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن ،بس است

سر گرم زندگی شدنم را ،نگاه کن
بر سفره های غیر تو، مهمان شدن بس است

یک لحظه هم، اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو، که دست به دامان شدن بس است

باشد قبول، می روم امّا دعای تو …
. در حقّ من، برای مسلمان شدن بس است

دست مرا بگیر، که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1395-11-08] [ 12:21:00 ق.ظ ]