نماز، اوج رسیدن به هدایت و کمال

براي رسيدن به معشوق، مهم­تر از آدرسی که ما را به او می­رساند، چشم بينايي است كه بتواند آن آدرس را ببيند؛ خداوند آدرس بندگي و اطاعت را كه همان رسيدن به معبود است به همه داده است و اگر ما نرسيديم نقص و اشكالي در آدرس نيست، بلكه نقص در ظلمت و گناهی است كه مانع رسيدن به خداوند مي­شود.

آن آدرس همان نمازهای یومیه است که خشوع در آن از ویژگی­های سالک واقعی بوده و حالت توجه در نماز، انسان را به خداوند پیوند داده و چنان غرق در تفکر و حضور و راز و نیاز با او می­کند که تمام ذرات وجودی انسان را متحیّر می­سازد و در همین لحظات است که اوج خودسازی و تربیت انسانی و تهذیب و تکمیل روح و نفس برای انسان پدید می­آید.

در حدیثی از رسول اکرم صلی­الله­علیه­وآله می­خوانیم که جوانی از انصار نماز را با حضرت ادا می­کرد، اما با این حال به گناهان زشتی آلوده بود. این ماجرا را به حضرت عرضه داشتند، فرمود: «إِنَّ صَلَاتَهُ تَنهَاهُ یَوماً»؛[1] سرانجام نمازش روزی او را از این اعمال پاک می­کند.

در حدیث دیگری دربارة لزوم رعایت حضور قلب در نماز می­خوانیم که پیامبر صلی­الله­علیه­وآله مردی را دید که در حال نماز با ریش خود بازی می­کند، فرمود: «أَمَا إِنَّهُ‏ لَوْ خَشَعَ‏ قَلْبُهُ‏ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُه‏»؛[2] اگر او را در قلبش خشوع بود اعضای بدنش نیز خاشع می­شد.

امام باقر علیه­السلام فرمود: مردى وارد مسجدى شد كه رسول خدا صلی­الله­علیه­وآله حاضر بودند، نماز گزارد و سجده‏اش را چنان كه شايد انجام نداد. پيامبر صلی­الله­علیه­وآله فرمودند: «نوك بر زمين زد، آنچنان كه كلاغ نوك بر زمين مى‏زند و اگر با همين حال بميرد بر آيين ديگرى غير از آيين محمد مرده است».[3]

به همین مضمون روایتی از امام صادق علیه­السلام وارد شده است که فرموده‏اند: اميرالمؤمنين على علیه­السلام مردى را ديدند كه شتابان و بدون رعايت طمأنينه‏ نماز مى‏گزارد، از او پرسيدند: چند وقت است كه چنين نماز مى‏گزارى؟ گفت: مدتى است! فرمودند: مثل تو در پيشگاه خداوند مثل كلاغ است كه نوك به زمين مى‏زند، اگر با اين حال بميرى به آيين ابو القاسم صلی­الله­علیه­وآله نخواهى مرد. سپس اميرالمؤمنين فرمود: «همانا دزدتر دزدان كسى است كه از نماز خود مى‏دزدد».[4]

گفتار خود را در زمینة نماز با حدیث جامعی که از امام رضا علیه­السلام نقل شده پایان می­دهیم: امام در پاسخ نامه­ای که از سرّ نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:

«علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است و مبارزة با شرک و بت­پرستی و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار. همچنین هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل می­گردد، سبب می­شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز می­دارد و از انواع فساد جلوگیری می­کند».[5]



[1] . مجمع البیان، ذیل آیه45 سوره عنکبوت.
[2] . تفسیر صافی و تفسیر مجمع البیان ذیل آیة2 سوره مؤمنون.
[3] . همان، ص510.
[4] . روضة الواعظين (ترجمه مهدوى دامغانى)، ص511.
[5] . وسائل الشیعه، ج3، ص4.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...