بیت الزینب
 



?امام صادق عليه السلام :?
ثَلَاثَةٌ إِنْ يَعْلَمْهُنَّ الْمُؤْمِنُ كَانَتْ زِيَادَةً فِي عُمُرِهِ وَ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ…تَطْوِيلُهُ فِي رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ فِي صَلَاتِهِ وتَطْوِيلُهُ لِجُلُوسِهِ عَلَى طَعَامِهِ إِذَا أَطْعَمَ عَلَى مَائِدَتِهِ وَ اصْطِنَاعُهُ الْمَعْرُوفَ إِلَى أَهْلِهِ.

?سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره مندى او از نعمت‏ها مى‏ شود…
?طول دادن ركوع و سجده،
?زياد نشستن بر سر سفره ‏اى كه در آن ديگران را اطعام مى ‏كند
?و خوش رفتارى ‏اش با خانواده.

?كافى(ط-الاسلامیه) ج 4، ص 49، ح 15

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-02-13] [ 10:25:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

?آیات8⃣5⃣و9⃣5⃣سوره مبارکه نحل

?↩️وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ كَظِيمٌ
?↩️يَتَوَرَى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ أَلَا سَآءَ مَا يَحْكُمُونَ‏

?ترجمه?
و هرگاه یكى از آن مشركان به دختر دارشدن بشارت داده شود، صورتش از غصّه سیاه مى ‏شود، در حالى كه خشم خود را فرو مى‏ برد.
بخاطر بشارت تلخى كه به او داده شده، از میان مردم متوارى مى ‏شود (درمانده است كه) آیا این دختر را همراه با ننگ و خفت نگاه دارد یا او را در خاك پنهان كند. بدانید كه چه بد قضاوت مى‏‌كنند.

?نکته ها?
دلیل تنفر اعراب جاهل از دختر، امور زیر بوده است⬇️

1⃣ دختر نقش اقتصادى و تولیدى نداشته و بار زندگى بوده است.
2⃣در جنگ كه سرنوشت قبیله به آن بوده، دختر قدرت جنگیدن و دفاع نداشته است.
3⃣در جنگ‏ها، دختران به اسارت رفته و مورد تجاوز دشمن قرار مى‏ گرفتند.

?بر خلاف تفكّر جاهلى، اسلام براى دختر، ارزش زیادى قائل شده است كه به گوشه‌‏اى از آن اشاره مى‌‏كنیم:
پیامبر اسلام مى‏ فرماید: «نعم الولد البنات»(18) دختران چه فرزندان خوبى هستند. خداوند نیز نسل پیامبر را از دخترش فاطمه زهرا قرار داده است.
امام صادق‏ علیه السلام به مردى كه از تولد دخترش ناراحت بود فرمود: آیا تو بهتر مى ‏دانى یا خدا؟ گفت: خدا، امام فرمود: خداوند نیز آنچه را براى تو بهتر بوده، انتخاب كرده و به تو دختر داده است.(19)

?18) بحار، ج 104، ص 94.
?19) وسائل، ج 15، ص 103.

?پيام ها ↪️

1⃣↩️تحقیر وپست شمردنِ دختر، فكر جاهلى و خرافى است. «اذا بُشّر… بالانثى ظل وجهه»

2⃣↩️با آنكه اصلِ تولد فرزند، بشارت است، امّا خرافات، بشارت را مایه ذلّت مى ‏شمرد. «بُشّر … ظلّ وجهه»

3⃣↩️خرافات وعقاید باطل، مایه ‏ى تهدید خانواده‏ هاست. «ظلّ وجهه… یتوارى من القوم»

4⃣↩️گاهى بزرگ‏ترین جنایت‏ها، زیر پوشش مقدّس‏ترین شعارها صورت مى ‏گیرد. «أیُمسكه على هون ام‏یدسّه فى‏التراب» (به‏نام حفظ آبرو، فرزندش را زنده‏بگور مى ‏كند)

5⃣↩️ ادیان آسمانى، عقاید خرافى را در مورد دختر و زن، محكوم مى ‏كنند. «ساء مایحكمون»

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:23:00 ق.ظ ]




هنگامی که دانستی بین منفی و
مثبت به یک تعادل نیاز هست آنگاه
ریشه هایت درجهان هستی
یک حد نهایی و یک خوشی تازه و یک
مسرور بودن تازه به تو می بخشد.

هوشمندیِ جدید که به ذهن نیست تورا
آگاه می سازد که تمامی جهان هستی بطرز شگفت آوری هوشمند است.
نه تنها
زنده است بلکه حساسیت دارد هوش دارد.
زمانی که دانستی وجود درونی ات
متعادل ساکت وآرام است ناگهان درهایی
که توسط ذهن تو بسته نگه داشته بود
به سادگی باز می شوند و تمامی جهان هستی برایت روشن می گردد.
تو موجودی تصادفی نیستی جهان هستی به تو نیاز دارد بدون تو چیزی از
جهان هستی کسر است وهیچکس دیگر
نمی تواند آن را جایگزین کند.
این چیزی است که به تو شرافت میبخشد که تمام جهان هستی دلش برایت تنگ میشود.
ستارگان ,خورشید ,ماه ,درختان و پرندگان ,زمین و…. همه چیز در این هستی احساس میکند که خلایی جزیی وجود دارد که نمی تواند توسط هیچکس دیگر جز تو پرشود.
این به تو یک
خوشی عظیم میبخشد یک احساس ارضا
شدن از اینکه تو باجهان هستی مرتبط هستی وجهان هستی مراقب توست. زمانی که تمیز وروشن شدی میتوانی ببینی که عشقی عظیم از همه سو نثارت میشود,,

//////////////////////

..ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ .
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺳﺖ .
ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺍﺯﻣﺸﺮﻕ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ . ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﺳﺮﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ .
ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ، ﺯﯾﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ .
ﺁﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ؛ ﻧﻤﺎﯾﺎﻧﺪﻥ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﺎﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ . ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ، ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻮ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﯽ،
ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﯼ . ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺷﯽ . ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ، ﺁﯾﻨﻪ ﻏﺒﺎﺭﺁﻟﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺍﮔﺮ ﻏﺒﺎﺭ ﺯﺩﻭﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻮﺩﻩﺍﯼ، ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﯼ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﯿﺮﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ .

ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻫﺮ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭﻫﻢ ﺁﻣﯿﺰ ﺍﺳﺖ . ﺟﺴﺘﺠﻮ، ﺧﻮﺩ ﻭﻫﻢ ﺁﻣﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﺯﯾﺮﺍ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺪﯾﻬﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺍﮔﺮ ﺑﭙﻨﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺑﺮﻣﯽﺁﯾﯽ؛ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﯽﮐﺎﻭﯼ .
ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﮔﺮﺩﯼ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﯾﺎﺑﯽ، ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﮑﺎﻭﯼ ﻏﺒﺎﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﺶ ﺳﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ، ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﻣﯽﺭﻭﯼ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺴﺘﺎﺻﻞ ﻣﯽﺷﻮﯼ . ﺭﻓﺘﻪﺭﻓﺘﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﺶ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ «… ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﻢ . ‏»
ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﻋﮑﺲ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ : ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﯽ ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﯽ . ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ، ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ‏« ﻧﺰﺩﯾﮏ ‏» ﺍﺳﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ . ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﻥﮔﺮ ﻧﻮﻋﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻓﺎﺻﻠﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻮ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ .
‏« ﺁﻧﺠﺎ ‏» ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺳﺖ .
‏« ﺑﻌﺪﺍً ‏» ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﻤﯿﻨﮏ ﺍﺳﺖ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ق.ظ ]