بیت الزینب
 



??????
????

? فواید نماز اول وقت:

?۱- باعث طولانی شدن عمر می شود

?٢- نماز اول وقت باعث نورانی شدن چهره ی انسان می شود

?٣-نماز اول وقت باعث ثروتمند شدن انسان ها و زیاد شدن روزی می شود

?۴- نماز اول وقت باعث برآورده شدن دعا می شود
?٥- نماز اول وقت باعث می شود که انسان تشنه از دنیا نرود
?۶- نماز اول وقت باعث آسان جان دادن می شود
?٧- نماز اول وقت باعث آسان شدن سؤال نکیر و منکر می‌شود
?٨- نماز اول وقت انسان را بهشتی می‌کند
?٩- نماز اول وقت باعث شفاعت پیامبر(ص) برای وى مى شود .

?۱۰- نماز اول وقت باعث می شود که انسان به مقامات عالیه دست پیدا نماید.

?منابع:
?بحارالانوار، ج82، ص204.
?داستان هایی از نماز اول وقت، ص121.
?سفینه البحار،ج 2، ص 42.
?وسائل الشیعه، ج 3، ص 81، ح 23و ص 78، ح1.
?الصلاة فی الكتاب و السنة، ج 1، ص329.
?وسائل الشیعه، ج3، ص 90، ح16

? @qurantahoora

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-30] [ 07:43:00 ب.ظ ]




واقعه، آيات 10 و 14-سابقون در قرآن


«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ»؛ واقعه (56)، آيه 10 - 14.؛ «و سبقت گيرندگان، مقدمند؛ آنانند همان مقربان (-(خدا)-) در باغستان هاى پر نعمت؛ گروهى از پيشينيان و اندكى از متأخران».
منظور از «سابقون»، پيشگامان مى باشند و پس از بررسى و دقت در آيات و روايات، مى توان به اين نتيجه رسيد كه منظور از «اول» و «آخر»، گاهى به طور نسبى مربوط به يك امت است؛ چنان كه درباره مهاجرين و انصار در قرآن، چنين مى خوانيم: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ»؛ توبه (9)، آيه 100..
اما كاربرد واژه «اولين» به طور مطلق، شامل همه امت هاى گذشته مى باشد؛ در مقابل واژه «آخرين» كه منظور از آن، امت پيامبر خاتم صلى الله عليه وآله مى باشد.
قرآن، خطاب به پيروان پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله مى فرمايد: «هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ»؛ مرسلات (77)، آيه 38.؛ «اين (-(همان )-)روز داورى است؛ شما و (-(همگى )-)پيشينيان را گرد مى آوريم».
پس از اين مقدمه و با نگاهى فراگير به آيات و روايات مشابه، به اين نتيجه مى رسيم كه منظور از «سابقون»، پيشگامان امت ها مى باشند؛ پيشگامانى مانند پيامبران و اوصيا كه به مقام قرب الهى نايل شده اند و بديهى است كه تعداد پيامبران و اوصياى آنان در امت هاى پيشين، گروه فراوانى را تشكيل مى دهند؛ چنان كه در قرآن مجيد مى خوانيم: «وَ كَمْ أَرْسَلْنا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ»؛ زخرف (43)، آيه 6.؛ «و چه بسيار پيامبرانى كه در (-(ميان )-) گذشتگان، روانه كرديم».
بنابراين، تعبير به ثله (جماعت يا جماعت بيشتر) در رابطه با پيشينيان، به لحاظ كثرت پيامبران پيشين و تعداد امت هاى آنها و وجود پيشگامان آن امت است كه سبب مى شود تعداد آنها فزونى يافته، نسبت به پيشگامان امت محمدصلى الله عليه وآله، از كميت بيشترى برخوردار گردند؛ زيرا روشن و مسلم است كه در امت اسلامى، پيشگامان در پذيرش اسلام، در صدر اول، گروه اندكى بودند كه نخستين آنها از مردان، على عليه السلام و از زنان، خديجه عليها السلام بود طبرسى، مجمع البيان، ج 9، ص 359..
ناگفته نماند كه كمتر بودن تعداد سابقون امت محمدصلى الله عليه وآله، دليل بر برترى مقام امت هاى پيشين نمى باشد؛ به سبب اين كه براساس تعاليم اسلامى، كثرت عددى، دليل بر كثرت كيفى نمى تواند باشد. از اين رو، همان گونه كه پيامبرصلى الله عليه وآله افضل انبياى گذشته است - چنان كه در آيه 253 سوره بقره چنين مى خوانيم: ما بعضى از رسولان را بر بعضى ديگر برترى داديم امت وى هم بر ساير امت هاى گذشته، برترى دارد و در آيه 110 سوره آل عمران آمده است: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»؛ «شما بهترين امت برانگيخته شده از ميان امت ها هستيد».
احتمال ديگر اين است كه مقصود از «اولين» و «آخرين»، اولين و آخرين در همين امت آخرالزمان و امت محمدى صلى الله عليه وآله باشد؛ منتها سابقين در ميان اولين اين امت، بيشترند؛ چون بيشتر اوليا و شهدا و پيشوايان بزرگ، به ويژه امامان معصوم عليه السلام در دوره نخست و نزديك به زمان وحى و نزول قرآن بوده اند.

صدرالمتألهين شيرازى، تفسير سوره واقعه، ترجمه محمد خواجوى، ص 29

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




ره آورد نماز چیست؟
امیرالمومنین علی (ع) در بخشی از خطبه 199 کتاب شریف نهج البلاغه در مورد اهمیت دادن به نماز می فرماید: «ای مردم خواندن و اقامه نماز را برعهده بگیرید و آن را حفظ کنید. زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید. نماز دستوری است که در وقت‌های خاص بر مومنان واجب شده است».

سپس امام در مورد ندای دوزخیان به مردم دنیا می‌فرماید: «آیا به پاسخ دوزخیان گوش فرا نمی‌دهید؟ آن هنگام که از آنها پرسیدند: چه چیز شما را به دوزخ کشانده است؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم».

سپس امام علی (ع) در مورد ره آورد نماز می‌فرماید: «همانا نماز، گناهان را چونان برگ‌های پاییزی فرو می‌ریزد و غل و زنجیر گناهان را از گردن‌ها می‌گشاید. پیامبر اسلام (ص) نماز را به چشمه آب گرمی که بر در سرای مردی جریان داشته باشد، تشبیه کرد. اگر روزی پنج بار خود را در آب شستشو دهد هرگز چرک و آلودگی در بدن او نماند. همانا کسانی از مومنان حق نماز را شناختند که زیور دنیا از نماز بازشان ندارد و روشنایی چشمشان یعنی اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود».

سپس امام به حکم خدای سبحان در مورد نماز استناد می‌کند و می‌فرماید: «خدای سبحان فرمودند مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی‌دارد».

همچنین امام علی (ع) در انتهای این بخش از خطبه به سفارش پیامبر اسلام (ص) اشاره دارد و می‌فرماید: رسول خدا (ص) پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت می‌انداخت، زیرا خداوند به او فرمود: خانواده خویش را به نماز فرمات ده و بر انجام آن شکیبا باش. پیامبر خدا پی در پی خانواده خود را به نماز فرمان می‌داد خود نیز در انجام نماز شکیبا بود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ب.ظ ]




استاد مطهرى مى گويد: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی،‌انكار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نيرو و اراده و اختيار بشر است، چنين قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد.» (1)

باید دانست در عين حال كه دست تقدير الهی در زندگی انسان است و قضا و قدر الهی مردود نیست، نقش انسان در تعيين سرنوشت زندگی پذیرفتنی است. در حقیقت نقش انسان نه تنها مغاير با سرنوشت نيست، بلكه جزئی از همان سرنوشت است. در سرنوشت و تقدير انسان - چه مومن باشد و چه كافر- چنين است كه او سرنوشت خود را تعيين نمايد. در واقع اختيار داشتن انسان جزئی از تقديرات الهی است.

بشر هميشه خود را در سر چهار راه هایی می‌بيند. هيچ گونه اجباری كه فقط يکی از آن‌ها را انتخاب كند ندارد و ساير راه‌ها بر او بسته نيست. انتخاب يکی از آن‌ها به نظر، فكر و اراده او مربوط است؛ يعنی طرز فكر و انتخاب اوست كه یک راه خاص را معيّن می‌كند. (2)

اين كه از یک طرف مسئله تقدير الهی مطرح است و از طرف ديگر اختيار انسان، به اين معنا است كه خداوند مقرّر كرده كه انسان با اختيار و اراده خود، یکی از راه‌ها را انتخاب كند و آن راهی كه انسان با اراده خود انتخاب كرده، همان است كه مقدّر است. خداوند به قضا و قدر مقرّر كرده كه انسان با اختيار خود، آن راهی كه خداوند از ازل می‌داند، انتخاب كند. پس تقدير خداوندی اين است كه بشر افعال خود را از روی اختيار انجام دهد، نه اين كه تقدير او را به انجام یک طرف مجبور سازد.

اميرالمؤمنين (ع) از كنار ديوار شكسته و كجى برخاست. پرسيدند: از قضاى الهى فرار مى كنی؟ فرمود: از قضاى الهى به قدر او پناه مى برم. (3) «يعنى درست است كه تا قانون عليت كه منتهى به فرمان خداست نباشد، ديوار شكسته سقوط نخواهد كرد، اما همان خداوند به من عقلى داده كه آن خود یک حلقه از سلسله قانون عليت است و یک عامل بازدارنده در برابر اين گونه حوادث. البته ديوار عقل و شعور ندارد و بدون اعلام قبلى سقوط مى كند. اما من مى توانم به قدر الهى پناه ببرم؛ يعنى با عقل خود چنان محل نشستن را اندازه گيرى كنم كه اگر ديوار سقوط كند روى من نيفتد.» (4)

در قرآن آيات زيادى وجود دارد كه به صراحت اختيار انسان و نقش اراده او را بيان داشته است؛ مانند آيه: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ براى انسان چيزى جز حاصل سعى او نيست.» (5) و «اِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ (6) خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمى دهد، مگر خودشان آن را تغيير دهند.»

از آنچه ذكر شد؛ امكان تغيير قضا و قدر درموارد خاص به خوبی روشن گردید. اما تغيير قضا و قدر يا تبديل سرنوشت در روايات متعدد هم بيان شده است كه يکی از مهمترين ابعاد و عوامل اين تغيير، مقوله دعا است.

 



پی‌نوشت ها:
(1). شهيد مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 384
(2). همان، ص 385
(3). شيخ صدوق، التوحيد ، ص 369
(4). ناصر مكارم شيرازی، پيدايش مذاهب، تنظيم مسعود مكارم، ص 31
(5). نجم (53) آیه 39
(6). رعد (13) آیه 11

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:20:00 ب.ظ ]




فاطمه زهرا (س):

درروز قیامت انگاه که برانگیخته شوم ، از گناهکاران امت پیامبر اسلام شفاعت خواهم کرد.

 

 

        وسیله النجاه ص۲۱۷

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:16:00 ب.ظ ]




?امام صادق عليه السلام :?
اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْعَبْدَ الْمُفَتَّنَ التَّوّابَ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ ذلِكَ مِنْهُ كانَ اَفْضَلَ؛

 

? خداوند بنده به گناه افتاده توبه كار را دوست دارد
? ولى كسى كه گناه نكند، از او برتر است.

 

 

?كافى، ج 2، ص 435، ح9

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:58:00 ق.ظ ]




,,همهء عناصر طبيعت ، حتى جمادات نيز داراى بهره اى از هوش و حيات و عشق اند :
جمله اجزاى جهان پيش عوام
مُرده ، و پيش خدا دانا و رام

از اين رو مولانا به آيهء ٤٤ سوره إسراء علاقه اى خاص دارد و بارها در آثار خود به آن استناد مى كند، همان آيه اى كه
مى گويد : همهء اجزاى جهان در حال نيايش هستند.

طبق آئين توحيد همهء موجودات ، آينه هايى هستند كه جمال حضرت معشوق را نشان مى دهند . بنابراين سنگ ، خاك ، آب ، گياه و حيوان ، آينه ها و آيت هاى حق اند ، و روشن بينان در اين آينه ها
وجه الله را تماشا مى كنند . مگر
نه اينست كه آيه ١١٥ سوره بقره مى گويد : به هر سمت و سويى روى كنيد ، حق تعالى در آنجا ظهور دارد . مولانا گويد :
هر كه را باشد ز سينه فتح باب
او ز هر شهرى ببيند آفتاب

ما به خود مى باليم كه آيين توحيد داريم و وارث تمدن و فرهنگى هزاران ساله ايم، اما رفتارمان با طبيعت و محيط زيست نشان مى دهد كه نه نسبتى با توحيد داريم و نه با تمدن هزاران ساله ! چون با آينه هاى حق نماى طبيعت ، مهربان نيستيم ! گويى از كودكى آموخته ايم كه به هر پرنده و چرنده و جنبنده اى كه رسيديم قربةً الى الله با سنگ و چوب و نهيب ، فرارى شان دهيم ! و نيز فرقى ميان طبيعت زيبا و زباله دانى قائل نيستيم چون هر چه زباله و آشغال داريم در بيابان ، كوهستان ، جنگل ، ساحل دريا و كوچه ها رها مى كنيم !
حال آنكه گذشتگان ما از عارف و عامى و حكيم و اديب و هنرمند با طبيعت پيوندى نزديك داشتند ، چون آنان مطالعه و سياحت در طبيعت را راهى به سوى خودشناسى و خداشناسى مى دانستند.
و همچنين با حيوانات و گياهان و جمادات مهربان بودند و آنها را به درونى ترين حريم قدسى خود راه مى دادند .

براى همين است كه فرزانگان ، چه عارف و اديب و سخنور و چه هنرمند ، ناب ترين مسائل معرفتى خود را از زبان درخت و گل و بلبل و آب و آتش و اسب و سگ و … بازگو مى كردند. چون طبيعت در نگاه آنان كارگاه خداشناسى و خودشناسى و تهذيب درون بود.
ما كِى مى خواهيم با محيط زيست و ساير جانداران آشتى كنيم ؟؟؟

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ق.ظ ]