بیت الزینب
 



امام صادق علیه السلام

گرانی و تورم اخلاق ورفتارمردم دارد میکندومردم مسلمان را دلتنگ وپریشان میسازد.

            فروغ کافی کتاب المعیشه. ح ۱۶۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-11-12] [ 12:38:00 ب.ظ ]




گناه، مانع فرهنگ­سازی

اگر کسی ادعا کند که با گناه می­تواند فرهنگ سازی کند، دروغ گفته است. دلی که با کوچک­ترین نظر به گناه کشیده می­شود و به سوی غیر خدا به حرکت درمی­آید، آیا در این دل جایی برای خوبی­ها و ارزش­ها باقی می­ماند!؟ آیا فرهنگ اصیل اسلام ناب با هر وسیله­ای قابل تبلیغ است؟ هدف اسلام، رسیدن انسان به تکامل است و کمال انسان با یک فرهنگ دینیِ سالم و عاری از هر گونه گناه و آلودگی به دست می­آید.

اسلام نکات تربیتی زیبایی دارد، ولی بعضی فکر می­کنند که همة بدبختی­ها به خاطر خدمت به اسلام است، در حالی که این ناملایمات نتیجة دوری از فرهنگ اصیل اسلام و غفلت خودشان است.

تساوی حق­پرستی با روشن­بینی

تبیین شد که حق­پرستی با هواپرستی مغایرت دارد؛ امّا حق­پرستی مساوی با روشن­بینی است، هر کس می­خواهد روشن­بین شود، خداپرست شود و هر کس که خدا­پرست شود، با اندیشة سالم و با تفکرات بسیار بالا گام برمی‌دارد. همان اسلامی که می­گوید هواپرستی متضاد با حق­پرستی است، یک نکتة دیگری را هم می­گوید که هر چه به سمت حق­پرستی بروید، درایت و هوش شما زیاد می­شود.

شیخ الرئیس بوعلی سینا(ره) می­گوید: هر وقت نماز شب من با حال بیشتری بود، آن روز فهم و درایت من بیشتر می­شد.[1]

قرآن کریم در این مورد می­فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»؛[2] «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد (روشن‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت)». «فرقان» صيغه مبالغه از ماده «فرق» است و در اينجا به معناى چيزى است كه به خوبى حق را از باطل جدا مى‏كند.[3]

اين جمله كوتاه و پر معنا يكى از مهم‏ترين مسائل سرنوشت‏ساز انسان را بيان كرده و آن اينكه در مسير راهى كه انسان به سوى پيروزى‏ها مى‏رود، هميشه پرتگاه­ها و بيراهه‏هايى وجود دارد كه اگر آن‌ها را به خوبى نبيند و نشناسد و پرهيز نكند، چنان سقوط مى‏كند كه اثرى از او باقى نماند. اگر در آغوش غرائز و شهوات نرود، فرقان را دریافت می­کند؛ یعنی چهره­های جبروتی، درک بالا، تصمیمات عالی و مباحث لاهوتی را دریافت خواهد کرد و چیزی برایش کم نخواهد گذاشت.



[1]. ابن سینا حدود 60سال داشت، در طول عمرش یک شب را به طور کامل نخوابید (قسمتی از شب را به عبادت و تحقیقات علمی سپری می کرد) و روزها به غیر از مطالعه به کار دیگری نمی­پرداخت، وی در حل معضلات علمی چنین بود که هر گاه با مشکلی مواجه می­شد و از حل آن عاجز می­ماند به درگاه علیم مطلق پناه می­برد و از او می­خواست که وی را در حل آن مشکل یاری دهد و مشکلش را بگشاید. یعنی کتاب و نوشتار را کنار می­گذاشت، وضو می­گرفت و به مسجد جامع می­رفت و در آنجا نماز می­خواند و پس از نماز دست گدایی به جانب خدای عزوجل بالا می­کرد و از او می­خواست که حل آن مشکل علمی برایش آسان گردد و گره از کارش گشوده شود.
[2] . سوره انفال، آیه 29.
[3] . نفسیر نمونه، ج7، ص140.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:28:00 ق.ظ ]




عاشق واقعی از دیدگاه مرحوم «ملکی تبریزی»

مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بیان زیبایی دارد، می­فرماید: انسانِ راسخ کسی است که عاشق خدا شود و عاشق خدا کسی است که همه تعلّقات و اضافات را بشناسد؛ چه چیزی مرا بسته نگه می­دارد؟ آنرا بشناسم. چه چیزی مانع عروج من می­شود و نمی­گذارد به معراج سفر کنم؟ آنرا بشناسم. و لذا فرمود: عاشقِ دربسته نمی­تواند ببیند، عاشق مرتبة محدود نمی­تواند ببیند و هر چه می­بیند مرتبة نامحدود است.

در ادامه می­فرماید: عاشق حدّ یَقِف ندارد، حدّ لایَقِف دارد، به هیچ وجه توقف ندارد و همواره می­خواهد پرواز کند، جایگاهش محدود نیست و لذا خود ایشان در جای دیگر می­فرماید که: خدایا مرا با این قلبم مؤاخذه نکن! من دلم درد است. بعد اینگونه می­نویسد که والله! عمل کنید، والله! عمل کنید، والله! عمل کنید؛ بارها گفتم که من با عمل به خدا رسیدم، من صدای غیب را می­شنوم، من با این عشقی که دارم صدای غیب را می­شنوم. برای نماز مرا بیدار می­کنند و وقتی بیدار می­شوم کسی را نمی­بینم، می­فهمم که پیک مخصوص بوده است که معشوقم برایم فرستاده است.[1]

نیاز امروز بشر به آموزش معنویت

امروزه باید برای نسل جوان برنامه داشت، باید حال و هوای دعا و ندبه را به آن‌ها آموزش داد. مگر علمای گذشته چگونه موفق بودند؟! حالات معنوی خود را به دیگران آموزش می­دادند. اگر معلّم شاداب و سرزنده باشد شاگرد هم از او کسب انرژی می­کند و حال او هم تغییر می­کند. اساتید و خطبای ما هم باید دقت کنند تا موجب آزردگی روح و جان مستمعین نشوند و بندگان خدا را دین­گریز نکنند.

مردم تمام حالات و رفتار استاد و خطیب را زیر نظر دارند. در قرائت دعاها، در مراسم مذهبی، کیفیت قرائت، فراز و فرود و محتوای دعا خیلی مهمّ است، خواننده باید به گونه‌ای بخواند که مستمع توجه پیدا کند که الآن باید گریه کند یا نه! اگر غیر از این شد، جنبة دافعه پیدا می­کند و مردم هم جاهل بار می­آیند.

موازنه را باید به صورت صحیح به دست مردم داد، بین سخنرانی­ها و مداحی­ها باید موازنه باشد تا ذهنیت مردم نسبت به آنچه که باید

بفهمند تخریب نشود.

عدم پیروی از جاهلیت در بزرگداشت­ها

در ولادت و شهادت ائمة طاهرین باید موازنه را رعایت کرد، نه اینکه مردم را با سوت و کف به بیراهه بکشانیم، سوت و کف که عبادت نیست، با این‌ها که حوائج مردم برآورده نمی­شود! عبادت مشرکین سوت و کف بود. قرآن کریم می­فرماید: «وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ به ما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»[2]؛ «(آن‌ها كه مدّعى هستند ما هم نماز داريم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چيزى جز «سوت كشيدن»، «كف زدن» نبود، پس بچشيد عذاب (الهى) را به خاطر كفرتان!».

در تاريخ مى‏خوانيم كه گروهى از اعراب در زمان جاهليت به هنگام طواف خانة كعبه لخت مادرزاد مى‏شدند، و صوت مى‏كشيدند و كف مى‏زدند و نام آن را عبادت مى‏گذاشتند، و نيز نقل شده هنگامى كه پيامبر در كنار حجر الاسود رو به سوى شمال مى‏ايستاد (كه هم مقابل كعبه باشد و هم بيت المقدس!) و مشغول نماز مى‏شد، دو نفر از طائفه «بنى سهم» در طرف راست و چپ آن حضرت مى‏ايستادند يكى «صيحه» مى‏كشيد و ديگرى «كف» مى‏زد تا نماز پيامبر را مشوش كنند.

قرآن کریم در تعقيب اين جمله مى‏گويد اكنون كه همه كارهاى شما حتى نماز و عبادتتان اين چنين ابلهانه و زشت و شرم‏آور است، مستحق مجازاتيد «پس بچشيد عذاب الهى را به خاطر اين كفرتان».

هنگامى كه انسان صفحات تاريخ عرب جاهلى را ورق مى‏زند و قسمت‏هايى از آن را که در قرآن آمده مورد بررسى قرار مى‏دهد، با كمال تعجب می­بیند که در عصر ما كه به اصطلاح عصر فضا و اتم نيز است، كسانى هستند كه با تكرار اعمال زمان جاهليت، خود را در صف عبادت كنندگان مى‏پندارند، آيات قرآن و گاهى اشعارى كه در مدح پيامبر و على می­باشد را با نغمه‏هاى موسيقى توأم مى‏كنند و حركاتى شبيه رقص به سر و گردن و دست‏هاى خود مى‏دهند، و نام آن را بزرگداشت اين مقدسات مى‏گذارند، اين اعمال گاهى به نام وَجد و سماع و زمانى به نام ذكر و حال و گاهى به نامهاى ديگر در خانقاه­ها و غير خانقاه­ها انجام مى‏گيرد. در حالى كه اسلام از همه اين كارها بيزار است و اين اعمال نمونه ديگرى از اعمال جاهلى است.[3]



[1]. اسرار الصلاه، ص321.
[2]. سوره انفال، آیه35.
[3]. تفسیر نمونه، ج7، ص158.

       

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




ویژگی نداهای درونی انسان

صدای قرآن، صدای امام و صدای مناجات جلوه­های ذاتِ اخلاقی بشر است و هر لحظه او را تحریک می­کند. آن ندای درونی به اندازه­ای که انسان را جنبش می­دهد و به سوی هدف حرکت می­دهد، تمام وابستگی­ها را نیز از او می­گیرد و به تمام معنا به او کمال مطلق می­دهد.

اگر انسان مطیع ندای حکیمانة درونی باشد خداوند به آن سوگند می­خورد «اقسمُ»، اما اگر این ندا را سرکوب کرد خداوند به آن سوگند نمی­خورد «لا اقسمُ». تا می­توانیم باید این زمینه را زنده نگه داریم و خود را در مقامات مناسبی از اجتماع حفظ کنیم. ندای درونیِ انسان، جاه طلب، مقام طلب، مال طلب و گناه طلب نیست، بلکه ندای درونی او خدا را می­خواهد و غیر از امر خدا چیزی نمی­خواهد.

امام حسین و ندای درونی

امام حسین در روز عاشورا چندین تیر کاری خوردند، اما یک بار هم به خودشان اجازه ندادند که چیزی بگویند و شکوه­ای بکنند؛ چون ندای درونی حضرت سالم است. اما جامعة امروز ما به خاطر کوچک­ترین مسأله، دیگران را نفرین می­کنند و تا به مشکلی می­رسند سعی می­کنند دیگران را مقصّر بدانند.

اولین تیر را شخصی به نام «سنان» به سوی حضرت پرتاب کرد که به گلوی مبارکش اصابت نمود، حضرت که روی زمین افتاده بود بر جای خود نشست و تیر را از گلو خارج ساخت و دو کف دست را زیر گلو به یکدیگر نزدیک ساخت تا پر از خون شدند و با آن‌ها سر و صورتش را خضاب نمود و فرمود: «هکذا ألقَی اللهَ مُخضَّباً بِدَمِي مَغصُوباً عَلَيّ حَقّي؛ این­گونه به دیدار خدایم می­روم، سر و صورتم به خونم خضاب و حقّم سلب شده است».

سپس مقداری از خون را به آسمان پاشید و عرضه داشت: «اللهُمَّ إنّی أشکوا إليک مِمَّا يُفعل بابنِ بنتِ نبيِّکَ؛ خدایا! از رفتاری که با فرزند دخت پیامبرت صورت می­گیرد، نزدت شکایت می­آورم».[1]

یکی دیگر از آن تیرها که به حضرت اصابت کرد زمانی بود که امام ایستاد تا لحظه­ای استراحت نماید در حالی که در اثر مبارزه و شدت گرما توانش کم شده بود، ناگاه سنگی بر پیشانی مبارکش اصابت کرد، پس لباس خود را گرفت که خون را از صورتش پاک نماید تیری سه شعبه و آهنین و مسموم بر سینة مبارکش (و بر اساس بعضی از روایات) بر قلب مبارک حضرتش نشست.

امام حسین فرمود: «بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ» و سر بسوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! تو می­دانی اینان کسی را می­کشند که روی زمین فرزند پیامبری جز او نیست؛ سپس تیر را گرفته از پشت بیرون آورد و خون همانند ناودان جاری شد، آنگاه دستش را زیر آن زخم گرفته، چون از خون لبریز شد به آسمان پاشید و از آن خون قطره­ای بازنگشت، باز دست مبارکش را از خون پر کرده و بر صورت و محاسنش مالید و فرمود: همین­گونه باشم تا جدّم رسول خدا را ملاقات کنم و بگویم: ای رسول خدا! مرا این گروه کشتند.[2]

امام حسین در اوج مشکلات فقط می­فرمود: «اللهم إنّی أشکوا إليک»؛ خدایا فقط به تو شکایت می­کنم. این ادب در مقابل معشوق است و آنقدر مقام بالاست که فراتر از درک انسانی است.

وقتی که شمر بر بالای سینة مبارک امام نشست و محاسن آن بزرگوار را گرفت و خواست امام را به قتل برساند، امام لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می­شناسی و می­دانی من کیستم؟

شمر گفت: تو را خوب می­شناسم، مادرت فاطمة زهرا و پدرت علیّ مرتضی و جدّت محمد مصطفی است، تو را می­کشم و باکی ندارم!! امام هم فرمود: ملاقات می­کنم خدا را در حالی که محاسن من به خون سرم خضاب شده است.[3]

کیست این بشر!؟ نفرمود: خدایا! شمر را بکش! بلکه در کمال آرامش است، این ندای درونی است که حوادث را آسان می­کند. خداوند می­داند که شمر کیست و حضرت هم او را می­شناسد، اما در فکر ملاقات با معبودش است، و چقدر زیباست که این حوادث مهمّ و پندآموز در جوامع بشری به صورت یک فرهنگ درآید.

 



[1]. ارشاد، ج2، ص109.
[2] . بحارالانوار، ج45، ص53.
[3]. بحارالانوار، ج45، ص56.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ق.ظ ]




توازن در خانواده

تفاوت عشق و شهوت در کیفیت و هدف

عشق توأم با فداکاری، از خودگذشتگی، سوز و گداز، هوشیاری­دهنده است و عشق از آن­رو که متصل به صفات بی­منتها و کمالیه خداوند باری تعالی است، عاشق، معشوق خود را دارای تمام صفات کامل و خصلت­های مبتکرانه می­یابد. «الیه ترجعون».

ولی شهوت جنسی ضد هوشیاری و تعقل است؛ احساس خیالی را تحریک می­کند و یک معشوق خیالی او را تغذیه می­کند و او را در ورطه سستی، اتحطاط و پستی می ­کشاند؛ به همین خاطر دچار تخریب شخصیت و معیارهای حقیقی انسان می­شود.

قرآن مجید می­فرماید: « يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ»[1]

لباس تمثیل و اشاره ای به هم لباس ظاهری و هم لباس باطنی است. داستان خروج آدم و حوا از بهشت و کنده شدن لباس­شان، توجه دادن به این است که داشتن لباس تقوا در امان ماندن از هرگونه شرک و گناه و معایب نفسانی است. شهوت جنسی نیز رسوایی می­آورد، آدمی را لخت و عریان می­کند، لباس عفت را از تن او بیرون می­آورد و زشتی­های شما را به مردم نشان می­دهد. علاوه بر این شما را به انحراف بزرگی می­کشاند و از راه حق و رحمت الهی دور می­کند. صد درجه شما را از خداوند دور می­کند. خروچ لباس تقوا، خروج از بهشت سعادت و انحراف از مسیر حق است که خسارتی جبران­ناپذیری را به بار می­آورد که همان شقاوت و بدبختی دائمی است.

تفاوت زناشویی با شهوت و هوس:

زناشویی از نظر علوم طبیعی با شهوت جنسی فرقی ندارد و لیکن شهوت جنسی بدون کیفیت و هدف است، رنگ خواستی ندارد، مقصد معینی ندارد، تعریف و شناسه­ای برایش نیست، غذایش معشوق خیالی است و نیروی محرکه­اش احساسات خیالی است و موهومی است، اما زناشویی دارای کیفیت ویژه و هدف بالایی است. کیفیت آن با خواستگاری، تحقیق و تفحص، عقد و مراسم و بالاخره با دخالت جمعی صورت می­گیرد. بزرگ­ترهای خانواده در انتخاب همسر نظر می­دهند، دقت­های لازم به عمل می­آید، حتی امروزه گواهی گروه خون و عاری از بیماری­ها در کیفیت زناشویی نقش بسیار موثر دارد. این مسیر خاص ازدواج و گام به تشکیل خانواده، مستلزم یک احساس مسئولیت است که شخصیت تازه و کامل­تری به انسان می­دهد. مسئولیتی که شهوت و هوس زودگذر از آن گریزان است.

و اما از نظر هدف، قرآن، ازدواج و پیوند زناشویی را موجب مودت و رحمت و عشق پایدار و هوشیاری­دهنده و ابتکارآفرین می­داند. این سکونت و آرامش را با تعبیر زیبای «لتسکنوا» بیان می­فرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً»[2] یکی از نشانه­های خداوند اینست که از جنس خود شما برای شما جفت آفریده و میان شما و آنها مهر و رأفت قرار داده است. زن و مرد اگر بر ضعف­ها و نقایص طبیعی خود واقف باشند و شکوفایی و پیشرفت مادی و معنوی خود را در تکمیل یکدیگر بدانند، ازدواج را موهبتی الهی خواهند یافت که ارضای شهوت و هوس­های زودگذر، هیچ­گاه به این آرامش نخواهد رسید.

 

عفت در خانواده

عفت از ریشه کف و خودداری کردن است. راغب اصفهانی می­گوید: «الْعِفَّةُ: حُصولُ حالَ لِلنّفسِ تَمتَنِعُ بِها عَن غَلبةِ الشَّهوة»[3] عفت پیدایش حالتی برای نفس است که جلوی غلبه شهوت را می­گیرد. بنابراین عفت عبارتست از آن قوه­ای که امیال شهوانی و تمایلات شکم را با پیروی و درس­آموزی از عقل و شرع ادب­پذیر می­کند. نیرویی که اگر رشد کند، می­تواند تحریک­ها و تمایلات درونی را به ­سوی اغراض مطلوب، راهنمایی و مؤدب نماید. در حقیقت، عفت حد نگاهداشت شهوت و خواسته­های آدمی است.

امام صادق (ع) فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج‏»[4] خداوند به بالاتر از عفت شکم و شهوت عبارت نشد و در بیان دیگر امام باقر(ع) فرمود: «َّأَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْج‏»[5]عبادتی بالاتر از عفت شکم و شهوت نیست. این روایات ما را به محتوای بسیار خواندنی و جالب توجه می­دهد؛ با عفت شکم و شهوت دروازه­ اشتهای به حرام­های خدای متعال از مآکولات و مشروبات و منکرات بسته می­شود و حتی ما را از مقدماتی که که منجر به حرام می­شود، دور می­کند. نظیر بوسیدن، لمس کردن، نگاه کردن به نامحرم. چنین کف نفس و عفتی ما را همنشین اهل بیت و عنایات شامله آن خواهد نمود.

امام رضا (ع) در ابیاتی می­فرماید:

لَبِسْتُ بِالْعِفَّةِ ثَوْبَ الْغِنَى             وَ صِرْتُ أَمْشِي شَامِخَ الرَّأْسِ‏

لَسْتُ إِلَى النَّسْنَاسِ مُسْتَأْنِساً             لَكِنَّنِي آنَسُ بِالنَّاسِ [6]

با پوشیدن لباس عفت، پیراهن بی­نیازی از دیگران را پوشیدم. به همین جهت در هنگامه شب خود را دارای چهره شامخ و بزرگی دیدم. من نه با شیطان نسناس بلکه با مردم انس می­گیرم.

امام باقر (ع) به نجم فرمود: «قَالَ لِي يَا نَجْمُ كُلُّكُمْ فِي الْجَنَّةِ مَعَنَا إِلَّا أَنَّهُ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْكُمْ أَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ قَدْ هُتِكَ وَ بَدَتْ عَوْرَتُهُ‏ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ قَالَ نَعَمْ إِنْ لَمْ يَحْفَظْ فَرْجَهُ وَ بَطْنَه‏»[7] همه شما در بهشت با ما هستید مگر اینکه بسیار زشت است مردی از شما وارد بهشت شود در حالیکه هتک حرمت کند و عورت خود را آشکار نماید.

نجم می­گوید: به امام عرض کردم آیا چنین خواهد بود؟ امام فرمود: آری اگر شهوت و شکم خود را حفظ نکند (هرگز در بهشت نخواهد بود).

در مکتب روانشناسی اسلام، نقش اساسی در توازن میان عشق و عفت بر عهده عفت قرار دارد؛ اما چرا خداوند این پدیده را در گوشه­ای از نفس ما قرار داده است؟ چرا اسلام عزیز بر روی آن تأکید بسیاری دارد؟ چرا روایات بسیاری، حاکی از نگرانی ائمه برای مردم آخر الزمان دارد، مردمی که عفت را از دست می­دهند و حیا از چشم جوانان­شان کم می شود.

منظور اسلام از حاکمیت عفت بر مناسبات جامعه، جنبه رادعیت عفت است. رادعیت عفت همان امری است که او را از عشق مجازی و قلابی بر حذر می­دارد، عاشق را جهت می­دهد و تمایلاتش را به سمت آبرومندی و خداباورانه پیش می­برد، بگونه­ای که رغبت­ها و قوای نفسانی مهار می­گردد. اگر خداوند متعال در یک طرفِ نفس، شهوت و غریزه را قرار داد، در طرف دیگر آن، حیا و عفت را نهاده است تا لجام  نفس سرکش را در دست گرفته و آن را به سمت و سویی درست هدایت کند و مؤدب به آداب انسانی الهی گرداند.

مشکل اساسی امروز جامعه خصوصا در مسئله­ی ازدواج، عشق نیست. عشق مجازی چنان در بین جوانان از دوران راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه رخته کرده است که تو گویی حتی از عشق مولانا به خدا بالاتر است. آنچه نگرانی جامعه را دامن زده است، ناپایداری کانون گرم زندگی است. چرا؟ عفت و حیای زن و مرد از میان رفته است. به راحتی با گوشی همراه به خود اجازه می­دهد با هر نامحرمی صحبت کند و در محیط دانشگاه به هر نامحرم نگاه کند، حرف زده و شوخی کند و یا تصویر نامحرم را در اینترنت و شبکه­های ماهواره­ای و اجتماعی ببیند. قرآن عشق مجازی را شکست خورده می­داند. مثال قرآنی چنین امری، شکست عشق مجازی و بی­حیایی زلیخا است که خود او معترف به آن است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْعَبِيدَ مُلُوكاً بِطَاعَتِهِ، وَ جَعَلَ الْمُلُوكَ عَبِيداً بِمَعْصِيَتِه‏» [8]ستایش خدایی را که برده را امیر قرار داد چون مطیع امر خدا بود و پادشاه را برده کرد چون نافرمانی خدا کرد. در کم ارج بودن عشق مجازی همین بس که چهره، چهره انسانی اما باطن­ش، حقیقتی حیوانی را بر خود دارد. چرا که چنان کور گشته است که شایسته درک و رسیدن به مراتب هدایت نیست. چه تعبیر زیبایی، حضرت امیر (ع) در این باره دارند: مردگان زنده. «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِيلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَ‏ عَلَى أَهْوَائِهِ يُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ يُهَوِّنُ كَبِيرَ الْجَرَائِمِ يَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِيهَا وَقَعَ وَ يَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَيْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ لَا يَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَيَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَى فَيَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاء»[9]

از اینجاست که ذیل مسئله ازدواج آمده است: «الْكُفْوُ أَنْ يَكُونَ عَفِيفاً وَ عِنْدَهُ‏ يَسَار»[10]شوهر هم­شأن کسی است که پاکدامن و دارای توانایی مالی باشد. کسی حقیقتا به خانواده عشق خواهد ورزید و پایبند آن خواهد بود که پرهیزگار و عفیف باشد و حکمت این­که کلمه «یسار» یعنی توانای مالی، بعد از عفیف مطرح شده است، در این است که بسیاری از حرمت­شکنی­ها و انجام کارهای حرام توسط زن و مرد بر اثر توان و مکنت مالی است. آری در نظر اهل بیت (ع) عفت رادع و مانع حرمت­شکنی­ها است. شاید خیانت به همسران به یکدیگر (چه مرد و چه زن) چند صباحی، نفس سرکش را آرام کند اما عامل انواع بیماری­های مادی، معنوی و روانی خواهد شد.

نبی مکرم اسلام (ص) فرموده­اند: «إِذَا أَتَاكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ‏ دِينَهُ‏ وَ أَمَانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»[11] اگر مردی که دین و اخلاقش را می­پسندید (برای خواستگاری) نزدتان آمد، دختر خود را به همسری او بدهید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین پدید می­آید. در جامعه­ای که حتی انسان دین­دار نتواند به طریقه مناسب ازدواج کند، چه انتظاری از سایر افراد جامعه می­توان داشت. جز این است که علاوه بر آسیب­های فردی و شخصی، فتنه­ای عظیم پدید می­آید و امنیت اجتماعی را از بین می­برد. تخریب شخصیت، دعاوی و نزاع­ها، تشکیل پرونده­های قضایی و در نتیجه زندان رفتن­ها مفاسدی است که با یک ازدواج غیر متوازن صورت گرفته است. درگیر شدن مجموعه خانواده­ها و گسترش قدرت­طلبی­ها در میان جامعه و نقل قول­ها علیه یکدیگر، غیبت­ها و افتراها و تهمت­ها، ناامنی­های اجتماعی ریشه در همین عدم توجه به عفت و پرهیزگاری است.

 



[1]- سوره اعراف، ایه 27.
[2] - سوره روم، ایه 21.
[3]  - راغب اصفهانى، حسين بن محمد، 1412ق، ماده عفف.
[4]  - قمی، عباس، 1414ق‏، ج 6، ص 302.
[5]  - قمی، عباس، 1414ق‏، ج 6، ص 303.
[6]  - مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1403 ق‏، ج 49، ص112.
[7] - مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1403 ق‏، ج 68، ص270.
[8]  - قمی، عباس، 1414ق‏، ج 3، ص 484.
[9]  - نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه 87.
[10]  - كلينى، محمد بن يعقوب، 1407 ق، ج 5 ص 347 ؛ ابن بابويه، محمد بن على‏، 1403ق‏، ص 239.
[11]  - نوری، حسين بن محمد تقى‏، 1408ق، ج 14 ص 188؛ طوسى، محمد بن الحسن، 1414 ق‏،ص 519.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]




                   

پیامبر اکرم ص :

وقتی مردی به همسر خود نگاهکندوهمسرش به او نگاه کند ، خداوند به دیده ی رحمت به انان نگاه میکند ‌.

            نهج الفصاحه حدیث ۶۲۱

                    

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:54:00 ق.ظ ]




سیمای متّقین و ابرار

امیرالمؤمنین علیه­السلام می­فرماید: «… قَدْ بَرَاهُمُ‏ الْخَوْفُ‏ بَرْيَ الْقِدَاحِ يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا …»؛[1] بیم خداوند متعال آنان را به سان پیکان­های باریکی که تراشیده شده لاغر و نحیف کرده است. کسی که آنان را می­بیند، خیال می­کند که بیمارند، در حالی که بیماری ندارند و ترس از جهنم آنان را لاغر کرده است و می­گوید: اینان دیوانه شده­اند… .

مصداق این حدیث شریف مرحوم مولی محمد اشرفی است که از نیمه شب تا صبح مشغول تضرّع و زاری و مناجات با خداوند بود و آن­قدر بر سر و سینه می­زد که هنگام صبح در ضعف و نقاهت بود به گونه­ای که هر کس او را می­دید می­پنداشت که تازه از بستر بیماری برخاسته است.[2]

این انسان­های نیکوکار و بردبار مرکز تجلیِ الطاف الهی را رها نکرده و از اندیشه­های واهی تقلید ننموند، چراکه مشکل اصلیِ تکامل، اندیشة خود ماست وگرنه دین ما رشد انسان را بسیار زیبا طراحی کرده است.

امام صادق علیه­السلام می­فرماید: «لَقَد تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلقِهِ‏ فِي‏ كَلاَمِهِ وَ لَكِنَّهُم لاَيُبصِرُونَ»؛[3] خداى متعال در كلام خويش بر آفريدگان خود تجلّى كرده است، ولى آنان نمى‏بينند. معقول و محبوب ما در کتاب الهی تجلی پیدا کرده است و با تدبر و تعمّق در کلام الهی می­توان به کمال واقعی دست یافت و این جز با شب­زنده­داری و مناجات با حضرت باری تعالی ممکن نخواهد شد.

تدبّر در قرآن برای رسیدن به مقام ابرار

رسول خدا صلی­الله­علیه­وآله به شخصی می­فرماید: «سفارش می­کنم هرگاه خواستی کاری انجام دهی به سرانجام آن بیندیش؛ اگر مایة رشد بود آن را انجام بده و اگر مایة فساد و تباهی بود آن را رها کن»،[4] همچنین آن حضرت می­فرماید: «خدای متعال دوست دارد هر یک از شما وقتی کاری می­کند آن کار را محکم و استوار سازد».[5]

حضرت رضا عليه السّلام هر سه روز يك ختم قرآن انجام مي­داد و مي­فرمود: اگر بخواهم در كمتر از سه روز هم مي­توانم يك قرآن ختم كنم و ليكن هنگامى كه به آيات شريفه مي­رسم تفكر و تدبّر مي­كنم كه اين آيه در چه موضوعى فرود آمده و در چه وقتى نازل شده است و لذا قرآن را در هر سه روز يك دور قرائت مي­كنم.[6]

این حدیث به ما گوشزد می­کند که برای رسیدن به اهداف بزرگ باید زانوی ادب در پیشگاه کتاب مبین زد و در آیات آن تفکر نموده و با خالق یکتا مؤدبانه صحبت کرد تا درهای رحمت نامحدود الهی بروی ما گشوده شده و نعمت­های فراوانی که در آیات گذشته به ابرار وعده داده شده نصیب ما گردد.

حضرت علی علیه­السلام دربارة ویژگی­های قرآن می­فرماید:

«آگاه باشید! همانا این قرآن پنددهنده­ای است که نمی­فریبد و هدایت کننده­ای است که گمراه نمی­سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی­گوید. کسی با قرآن همنشین نشد مگر آنکه بر او افزود یا از او کاست، در هدایت او افزود و از کوردلی و گمراهی­اش کاست. آگاه باشید! کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن بی­نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی­ها از قرآن یاری بطلبید که در قرآن درمان بزرگ­ترین بیماری­ها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است…».[7]



[1] . نهج البلاغه (دشتی)، خطبة همام (193).
[2] . قصص العلماء، ص123.
[3] . الحياة (ترجمه احمد آرام)، ج‏1، ص243.
[4] . قرب الاسناد، ص32.
[5] . الجامع الصغیر، ج1، ص284.
[6] . مناقب حضرت رضا علیه­السلام، ص438.
[7] . نهج البلاغه (دشتی)، خطبه176.

      

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-11] [ 07:50:00 ب.ظ ]




کمال انسان در محاسبة اعمال

بلند طبعی و بریدن طمع و امید از دیگران در راه تقویت عمل، بر هر مسلمانی لازم است. با رعایت این اصلِ اساسی است که شخصیتِ عملی انسان محفوظ می­ماند و در پرتو آن می­تواند سربلند و به دور از وسوسه­های شیطان درون و برون زندگی کند. آن کسی که به دنبال بررسی و محاسبة دقیق اعمال و کردار خویش است، خود را عزیز کرده و شخصیت ایمانی خود را نیز حفظ کرده است.

مراعات این اصل در بعضی از افراد بیش از دیگران است. وقتي به مكه مشرف شدم، در كنار كعبه مردي را ديدم كه نشسته و مشغول عبادت بود، دفترچه­ای نیز به همراه داشت و می­دیدم که آن را از جیبش بيرون آورد و مرتب آن را نگاه می­کرد و می­نالید. کنجکاو شدم که چرا اين كار را مي­كند؟! لحظاتي او را زير نظر داشتم تا اینكه متوجه من شد و گفت: اگر بخواهيد می­توانید این دفترچه را ببینید! دفترچه را که نگاه کردم، دیدم که بالای هر صفحه تاريخ زده شده و پایین همان صفحه نوشته شده بود كه مثلاً «در ساعت فلان در فلان اداره کار دارم و …»، بعد هم نوشته بود که «چرا در آنجا فلان حرف را زدم؟» یا «این کارم در فلان مکان درست نبود!» و یا «در فلان جا غیبتی را مرتکب شدم و …»، تمام روزهاي خودش را در آن دفترچه محاسبه کرده بود. هنگام خداحافظی به من گفت: این دفترچة گناهانم می­باشد، من این­ها را می­شمارم، ولی می­دانم که خدای من بیش از این را می­شمارد!.

از این داستان باید درس بگیریم و هر لحظة از عمر خود را در راه رسیدن به معروف حقیقی و کمال واقعی صرف کنیم و همیشه خود را آمادة دریافت الطاف رحمانیة الهی کنیم؛ چون وقتی به ما بگویند: «لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها؛[1] هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟!»، دیگر پشیمانی سودی نداشته و اجازة برگشت هم برای جبران گذشته نخواهند داد. انسان اگر به جای عارف­نگری، معروف­نگر باشد و اگر بجای الفاظ­نگری، معناگرا باشد، اندیشه­اش زیبا شده و ترسیم اهدافِ نامحدود برایش آسان­تر و روشن­تر خواهد شد.

دقت در آثار الهی برای رسیدن به کمال

گاهي اوقات انسان با دقت در آثار خلقت الهی، به خدا كه همان كمال واقعي است مي­رسد؛ مثل آن حشره شناس آلماني كه مي­گوید: من خداشناس نبودم اما رشته­اي كه در آن تحصيل مي­كردم (حشره­شناسی) مرا به جايي رساند كه گفتم مگر می­شود این نظام بدون مدیر و مدبّر باشد؟ اين امکان ندارد! وقتي در زندگي حشرات دقت كردم، شگفتي­هاي زيادي ديدم كه مرا عميقاً در فكر فرو برد و فهميدم كه اين جهان نمي­تواند بدون خالق باشد؛ از جمله اینکه حشره­ای را دیدم که از مگس بزرگتر و از زنبور عسل کوچک­تر بود، این حشره کرم خاکی را شکار کرده و طوری نیش می­زد که نمیرد، بعد روی این کرم تخم می­گذاشت و آنجا را ترک می­کرد. تعجب کردم که چرا این حشره، کرم خاکی را نمی­کُشد!

بعد از تحقیق دریافتم که حق با این حشره است، چراکه اگر نیش جانداری به کرم خاکی بزند کرم می­میرد و متعفن می­گردد، لذا کرم تا بیرون آمدن نوزاد حشره از تخم، زنده می­ماند و وقتی نوزادش متولد شد از این کرم تغذیه می­کند. از کار حشره دریافتم که مگر می­شود جهان مدبری نداشته باشد.

بر این اساس است که قرآن کریم به ما می­فرماید: «فَانْظُرْ إِلى‏ آثارِ رَحْمَتِ اللَّه‏»؛ در آثار رحمت خداوند نظر بکنید تا در رسیدن به هدف و کمال واقعی از این آثار درس بگیرید.

توجه به آثار ائمه علیه­السلام رمز کمالِ انسانی یکی از مهم­ترین اسباب موفقیت و رسیدن به کمال، توجه زیاد به زیارات و توسّل به ائمة اطهار علیهم­السلام مخصوصاً وجود ذی­جود و مسعود واسطة غیب و شهود حضرت بقیّة الله الاعظم عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف است. همین توسّلات آدمی را در تحصیل کمال و کسب درجات نفس، فراوان یاری می­دهد. پس نباید از آن غافل بود.

محدث قمی رحمه­الله می­نویسد: سیّد نعمت الله جزائری چون در اوایلِ تحصیل قادر بر تهیّه چراغ برای مطالعه نبود، از نورِ مهتاب استفاده می­کرد و بر اثر کثرت مطالعه و نوشتن، چشمش ضعیف و کم نور شد. از این­رو تربت سیدالشهدا و سائر ائمه علیهم­السلام را به چشم خود می­کشید و از برکت آن تربت­ها روشنی دیده­اش افزون می­گشت.

محدث قمی اضافه می­کند: این موضوع ابداً جایِ شگفتی نیست، زیرا بعضی نقل کرده­اند که افعی وقتی کور می­شود، چشمانش را به گیاهی می­مالد و بر اثر آن، دوباره بینا می­شود. وقتی خداوند متعال در آن گیاه این خاصیت را قرار داده است، چه عجب که در تربت فرزند پیامبر صلی­الله­علیه­وآله چنین اثری وجود داشته باشد؟!

ایشان می­افزاید: این احقر نیز هرگاه به سبب زیاد نوشتن چشمم ضعفی پیدا می­کند، تبرّک می­جویم به ترابِ مراقد ائمه علیهم­السلام و گاه­گاهی به مسّ کتابتِ احادیث و اخبار، و بحمدالله چشمم در نهایتِ روشنی است و امیدوارم که إن­شاءالله در دنیا و آخرت چشمم به برکات ایشان روشن باشد.[2]

فرزندِ بزرگ محدث قمی می­گوید:

فراموش نمی­کنم زمانی که در نجف اشرف بودیم، پدرم یک روز صبح – در حدود سال 1357ق یعنی دو سال قبل از وفاتشان – از خواب برخاستند و گفتند: «امروز چشمم به شدت درد می­کند و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم» و بسیار غمگین به نظر می­رسید. تقریباً زبانِ حالش این بود که شاید خاندان پیامبر صلی­الله­علیه­وآله مرا از خود طرد کرده باشند. آن مرحوم عادت داشت که گاهی این مطلب را با تأثّر می­گفت و می­گریست. من در آن اوقات مشغولِ تحصیل بودم. به مدرسه رفتم و ظهر که به خانه برگشتم، دیدم ایشان مشغولِ نوشتن­اند. عرض کردم: چشمتان بهتر شد؟ فرمود: «درد به کلی مرتفع گردید». سؤال کردم: چگونه معالجه فرمودید؟ پاسخ داد: «وضو گرفتم و مقابلِ قبله نشستم و کتاب کافی را به چشم کشیدم، درد چشمم برطرف شد». تا پایانِ عمر دیگر به درد چشم مبتلا نگردید.[3]

آیت الله بروجردی رحمه­الله نیز فرموده­اند:

دورانی که در بروجرد بودم، چشمانم کم نور شده بود و به شدت درد می­کرد، تا اینکه روز عاشورا هنگامی که دسته­های عزاداری در شهر به راه افتاده بود، مقداری گِل از روی سرِ یکی از بچه­های عزادار دسته – که به علامت عزاداری گِل به سر خود مالیده بود – برداشتم و به چشمان خود کشیدم. در نتیجه چشمانم دید و نور خود را بازیافت و دردش تمام شد. ایشان تا آخر عمر هیچ گاه به عینک نیازی نداشت.[4]

حضرت امام خمینی قدس­سره­الشریف نیز در تمام مدت اقامت خویش در نجف اشرف، جز در موارد استثنائی، برنامة زیارت هر شبة ایشان ترک نشد. در اغلب ایّام زیارتی، در کنار قبر امام حسین علیه­السلام بودند و دهة عاشورا هر روز زیارات عاشورایی معروف را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن می­خواندند.

علاقة امام به اهل بیت علیهم­السلام وصف ناشدنی است. امام عاشق آنها بود، عاشقی که تا صدای «یاحسین» بلند می­شد بی­اختیار اشک می­ریزد. امام با اینکه در برابر مصیبت­ها صابر بود و حتی در برابر مشکلاتی چون شهادت حاج آقا مصطفی اشک نریخت، اما به مجرد اینکه یک روضه­خوان می­گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله» قطرات اشک از دیدگانش فرو می­چکید.[5]



[1] . سوره کهف، آیه49.
[2] . القواعد الرضویه، ص695.
[3] . حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت، ص56و57.
[4] . سیمای فرزانگان (رضا مختاری)، ص164.
[5] . سیمای فرزانگان، ص150.

               

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:47:00 ب.ظ ]




 

◾️فاطمه! ای كه غم از داغ تو، سر می شكند
◾️زیر بار غم تو، كوه كمر می شكند

◾️مرغ حق بودی و رفتی سوی باغ ملكوت
◾️جبرئیل است كه از داغ تو، پر می شكند

?⚫️?ایام شهادت ام ابیها . صدیقه ی کبری
انسیه الحوراء . شفیعه ی روز جزا
حضرت فاطمه الزهرا علیهاالسلام تسلیت باد

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:44:00 ب.ظ ]




 .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ب.ظ ]




?برمشامم میرسد
بوی عزای فاطمه
?میشوم آماده ی
گریه برای فاطمه

?هاتفی از آسمان
می دهد امشب ندا
?فاطمیه آمده
ماه عـزای فاطمـه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-11-10] [ 07:03:00 ب.ظ ]




 

«شهيدان زنده اند»

پرسش:
منظور قرآن از اين كه می فرمايد: «شهيدان زنده اند» چيست؟
پاسخ:
در مورد این موضوع ميان مفسران گفتگو است ، بدون شك ظاهر آيه اين است كه آنها داراى يكنوع حيات برزخى و روحانى هستند چرا كه جسمشان از هم متلاشى شده

و به گفته امام صادق (عليه السلام ) آن حيات با بدنى است مثالى (بدن مجرد از ماده معمولى و همگون اين بدن ) كه تفسير آن در سوره مؤ منون آيه 100 و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون خواهد آمد. بعضى از مفسران اين زندگى را به عنوان يك حيات غيبى و مخصوص به شهداء دانسته اند و گفته اند ما توضيح بيشترى درباره چگونگى اين زندگى و طرز استفاده از آن را در اختيار نداريم .
بعضى ديگر حيات را در اينجا به معنى هدايت ، و مرگ را به معنى گمراهى دانسته اند، و گفته اند معنى آيه اين است كه هر كس كشته شد نگوئيد گمراه است ، بلكه او هدايت شده است بعضى ديگر حيات جاويد شهيدان را زنده ماندن نام آنها و مكتب آنها مى دانند.
ولى با توجه به آنچه در تفسير اول گفتيم روشن مى شود كه هيچيك از اين احتمالات قابل قبول نيست ، نه لزومى دارد كه آيه را به معانى مجازى تفسير كنيم و نه مساءله حيات برزخى را مخصوص شهيدان بدانيم ، بلكه شهيدان داراى حيات روحانى و برزخى هستند با اين امتياز كه در قرب رحمت پروردگارند و متنعم به انواع نعمتهاى او مى باشند.(1)
واژه شهيد به معناي حضور و ديدن گرفته شده است، و صفت مشبّه و دلالت بر ثبوت دارد.(2) واژه شهيد در قرآن كريم به عنوان گواه و شاهد (گواهان اعمال) آمده است.
قرآن كريم دربارة شهيد و شهيدان مي فرمايد: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»(3) هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندار، بلكه زنده اند كه نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند.»
منظور از حيات، همان حيات واقعي است و در نقطه مقابل در آيات ديگري خداوند متعال حيات كافران را پس از مرگ، هلاكت و نابودي شمرده است.(4)
بنابراين، حيات شهيدان و زنده بودن آنها سعادتمندي است كه همه مؤمنان از آن بهره مند خواهند شد.
از طرفي برخي از مردم تصور مي كردند كه كساني كه در راه خدا جهاد مي كنند و به شهادت مي رسيدند، نابود شده و از بين رفته اند، به همين جهت قرآن كريم براي زدودن چنين تصوري مي فرمايد: كساني كه در راه خدا كشته مي شوند، زنده اند، و نزد پروردگار خويش از روزي بهره مند مي شوند.(5)
در همین رابطه حدیثی از پیامبر (ص) نقل گردیده است كه بی مناسبت نیست آن را ذكر نماییم وآن این كه :
از پیامبر اكرم (ص)نقل شده است كه شهید دارای سه خصلت است :
عند اول قطرة من دمه یكفرعنه كل خط ویری مقعده فی الجنة، و یزوج من الحور العین، و یومن من الفزع الاكبر ومن عذاب القبر، ویحلی حلی الایمان
یعنی با ریختن اولین قطره خون شهید همه خطاها وگناهانش بخشیده و نادیده گرفته می شود ودیگر این كه جایگاه خود را در بهشت می بیند و از همسران بهشتی اختیارمی كند و هم چنین از فزع اكبر ( گریه و زاری ) و عذاب قبر در امان است و از لباس های بهشتی بر او می پوشانند.
این حدیث و امثال آن دال بر جاودانگی و جایگاه رفیع و حیات حقیقی شهیدان دارد.
در حدیث دیگری از پیامبر (ص) نقل شده است كه رسول اكرم (ص) در روز احد بالای سر ((مصعب بن عمیر)) ایستاد و برای او دعا كرد و سپس گفت :
انّ رسول الله یشهد انّ هولاء شهداء عند الله یوم القیام فاتوهم زوروهم وسلمو علیهم فوالذی نفسی بیده ، لا یسلم علیهم احد الی یوم القیامه ، الاّ ردّوا علیه ، یرزقون من ثار الجن ووتح .(6)
یعنی رسول خدا گواهی می دهد كه شهدا شاهدان من نزد خدا در روز قیامت هستند. بیایید و ایشان را زیارت كنید ، بر اینان سلام كنید ، كه سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هیچ كس نباشد كه بر آنها سلام كند الا اینكه جوابش را می دهند . وآنها از میوه های بهشتی وهدایای آن روزی داده می شوند .
این حدیث نیز دلالت بر زنده بودن شهدا دارد و نیز دلالت بر لزوم زیارت آنان دارد.

پرسشی:
چه كسانی شهيد ناميده می شوند؟
پاسخ:
شهادت در فرهنگ دين مقدس اسلام دو معناي متفاوت دارد.
1. معناي خاص؛ كه همان كشته شدن در معركه و ميدان جنگ در راه خدا است كه داراي احكام ويژه اي در فقه اسلامي است. مثلاً مي گويند: شهيد نياز به غسل و كفن ندارد، بلكه با همان لباس خونين دفن مي شود.
2. معناي گسترده و عام؛ كه انسان در مسير انجام دادن وظيفه الهي كشته شود و يا بميرد.
پس هر كس در حين اداي وظيفه اي به هر صورت از دنيا برود، شهيد است، چنان كه در روايات اسلامي نيز آمده كه چند گروه شهيد از دنيا مي روند:

1. كسي كه در طريق تحصيل علم از دنيا برود.

2. كسي كه در بستر از دنيا برود، ولي به حق پروردگار و پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت آن حضرت معرفت داشته باشد.

3. كسي كه براي دفاع از مال خويش در برابر مهاجمان ايستادگي كند و كشته شود.
بنابراين، كساني كه عقيدة حق داشته و در مسير حقيقت گام بر مي دارند و در همين راه از دنيا مي روند، براساس اشاره قرآن كريم و روايات اسلامي در زمرة شهدا قرار دارند، و اجر شهداء را مي برند. خداوند متعال مي فرمايد: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ» و آنان كه به خدا و رسولانش ايمان آورند، به حقيقت راستگويان عالمند و برايشان نزد خدا اجر شهيدان است، پاداش اعمال و نور ايمانشان را (در بهشت) مي يابند.»(7)
در روايت آمده كه شخصي به امام صادق ـ عليه السلام ـ عرض كرد: «از خداي بخواه كه شهادت را براي من روزي كند. امام ـ عليه السلام ـ فرمود: «مؤمن شهيد است» سپس آيه 19، سوره حديد را تلاوت كرد.(8)
حضرت امام باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: آن كس از شما كه به مسأله ولايت آشنا باشد، و در انتظار ظهور مهدي (عج) به سر ،برد و خود را آمادة (حكومت عدل جهاني او) سازد، مانند كسي است كه با مهدي آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ با سلاحش جهاد كرده باشد.

سپس فرمود: «بلكه به خدا سوگند مانند كسي است كه همراه رسول الله با سلاحش جهاد كرده باشد.» و براي مرتبه سوم بيان داشت: «بلكه به خدا سوگند همانند كسي است كه با رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ در خيمة او شهيد شده باشد.» بعد فرمود: «دربارة شما آيه اي از قرآن نازل شده است.» راوي مي گويد: پرسيدم كدام آيه؟ فرمود: آيه 19، سوره حديد…»(9)
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مي فرمايد: «اذا جاء الموت لطالب العلم و هوي علي هذا الحال مات شهيدا؛ كسي كه در راه تحصيل علم از دنيا برود، شهيد مرده است.»(10)
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: كسي كه براي دفاع از مال خود (در برابر مهاجمان) ايستادگي كند و كشته شود، شهيد است.»(11)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در جايي ديگر مي فرمايد: «هر مؤمني از امت من راستگو و شهيد است…»(12)
و نيز فرمود: «من مات علي حب آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ مات شهيدا؛(13) هر كس بميرد و حب آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ در دلش باشد، شهيد است.»
بنابراين، شهادت مراتبي دارد كه والاترين درجة آن شهادت در معركة نبرد با دشمنان اسلام است.

منبع:
1. تفسير نمونه جلد 1 صفحه 518.
2. مجمع البحرين؛ ج3، ص80، ذيل واژه شهد.
3. آل عمران/ 169.
4 . ابراهيم/ 28.
5. ر.ك: طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1397ق، ج 1، ص 534، طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1379، ج 4، ص 62.
6. كشف الاسرار،ج1 ، ص417.
7 . مكارم شيرازي، ناصر، نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1367 ش، ج 23، ص 349، 350، 355
8 . الجمعه العروسي الحويزي، عبدعلي؛ نورالثقلين، قم، مطبعة العلمية، چاپ سوم، بي تا، ج 5، ص 243.
9. نورالثقلين، همان.
10. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق، ج 1، ص 186.
11 . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، الطبعة الاولي، 1419 ق، ج 5، ص 198.
12 . بحارالانوار،‌ همان، ج 97، ص 50.
13. همان، ج 23، ص 233..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ب.ظ ]




تکامل عملی

دیدگاه امام خمینی رحمه­ الله دربارة اصلاح نفس

به فرمودة امام خمینی رحمه ­الله­ علیه تمام مفاسد روحانى و اخلاقى و اعمالى، از حبّ به دنيا و غفلت از حق تعالى و آخرت است و حبّ به دنيا، سرمنشأ هر خطيئه است،[1] چنانچه تمام اصلاحات‏ نفسانى و اخلاقى و اعمالى، از توجه به حق و دار كرامت آن و از بي­ علاقگى به دنيا و عدم ركون و اعتماد به زخارف آن است.[2]

همچنین ایشان در جای دیگر می­فرماید: «طريق تخليص اعمال از جميع مراتب شرك و ريا و غير آن، منحصر به اصلاح نفس و ملكات آن است كه آن سرچشمة تمام اصلاحات‏ و منشأ جميع مدارج و كمالات است، چنانچه اگر انسان حبّ دنيا را به رياضات علمى و عملى از قلب خارج كند، غايت مقصد او دنيا نخواهد بود و اعمال او از شرك اعظم كه جلب انظار اهل دنيا و حصول موقعيت در نظر آنهاست، خالص شود و جلوت و خلوت و سرّ و علن او مساوى شود».[3]

ایشان دربارة سرچشمة تمام اصلاحات چنین می­فرماید:

«بدان كه خوف از حق تعالى يكى از منازلى است كه كمتر منزلى را براى عامه توان به پاية آن دانست و اين خوف علاوه بر آنكه خود يكى از كمالات معنويه است، منشأ بسيارى از فضايل نفسانيّه و يكى از مصلحات مهمة نفس است، بلكه سرچشمة تمام اصلاحات‏ و مبدأ علاج جميع امراض روحانى می­باشد. انسان مؤمن به خدا و سالك و مهاجر إلى اللّه بايد به اين منزل خيلى اهميت دهد و به چيزى كه آن را در دل زياد كند و ريشة آنرا در قلب محكم كند خيلى توجه نمايد؛ مثل تذكر عذاب و عقاب، شدت عقبات موت و بعد از موت در برزخ و قيامت، اهوال صراط و ميزان و مناقشه در حساب و عذاب­هاى گوناگون جهنم، تذكر عظمت و جلال و قهر و سلطنت حق، تذكر استدراج و مكر اللّه و سوء عاقبت و امثال آن».[4]

لزوم وحدت دینی در تکامل جامعه

انسان باید تسلیم باشد و هرجا که از هدف و راه اصلی دور شد، خدایش را باور کند و به او اطمینان کامل داشته باشد. اینکه انسان گاهی دچار وسواس می­شود و در مرحلة نظری شگفت­زده می­گردد، از اثرات گام­های شیاطین است، لذا مورد خطاب خداوند قرار می­گیرد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»؛[5] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد همگى در صلح و آشتى درآييد! و از گام­هاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست.

این آیة شریفه و آیات بعد از آن، راه تحفظ و نگهدارى وحدت دينى در جامعة انسانى را بيان مى‏كند و آن اين است كه مسلمانان داخل در «سِلم» شوند و تنها آن سخنانى كه قرآن تجويز كرده را بگويند و آن طريقة عملى را كه قرآن نشان داده پيش گيرند كه وحدت دينى از بين نمى‏رود و سعادت دو سراى انسان­ها رخت برنمى‏بندد و هلاكت به سراغ هيچ قومى نمى‏رود، مگر به خاطر خارج شدن از سلم و تصرف در آيات خدا و جابجا كردن آنها، كه در امت بنى­اسرائيل و امت­هاى گذشتة ديگر ديده شد و به زودى نظير آن هم در اين امت جريان خواهد يافت؛ ولى خداى تعالى اين امت را وعدة نصرت داده و فرموده: «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ».[6]

 



[1] . اشاره است به حديثى از على بن الحسين علیه­السلام كه فرمود: «حبّ الدّنيا رأس كل خطيئة». (اصول كافى، ج2، ص131، «كتاب ايمان و كفر»، «باب ذم دنيا و زهد در آن»، ح11)
[2] . چهل حديث (اربعين حديث)،ص240، فصل در بيان نكتة شدت ابتلا انبياء و اوصياء و مؤمنين …، ص 239.
[3] . چهل حديث (اربعين حديث)، ص332، فصل در بيان اخلاص بعد از عمل است …، ص329.
[4] . چهل حديث (اربعين حديث)، ص481، فصل در بيان خوف از حق تعالى …، ص481.
[5] . سوره بقره، آیه208.
[6] . سوره بقره، آیه214.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:55:00 ب.ظ ]




نماز، اوج رسیدن به هدایت و کمال

براي رسيدن به معشوق، مهم­تر از آدرسی که ما را به او می­رساند، چشم بينايي است كه بتواند آن آدرس را ببيند؛ خداوند آدرس بندگي و اطاعت را كه همان رسيدن به معبود است به همه داده است و اگر ما نرسيديم نقص و اشكالي در آدرس نيست، بلكه نقص در ظلمت و گناهی است كه مانع رسيدن به خداوند مي­شود.

آن آدرس همان نمازهای یومیه است که خشوع در آن از ویژگی­های سالک واقعی بوده و حالت توجه در نماز، انسان را به خداوند پیوند داده و چنان غرق در تفکر و حضور و راز و نیاز با او می­کند که تمام ذرات وجودی انسان را متحیّر می­سازد و در همین لحظات است که اوج خودسازی و تربیت انسانی و تهذیب و تکمیل روح و نفس برای انسان پدید می­آید.

در حدیثی از رسول اکرم صلی­الله­علیه­وآله می­خوانیم که جوانی از انصار نماز را با حضرت ادا می­کرد، اما با این حال به گناهان زشتی آلوده بود. این ماجرا را به حضرت عرضه داشتند، فرمود: «إِنَّ صَلَاتَهُ تَنهَاهُ یَوماً»؛[1] سرانجام نمازش روزی او را از این اعمال پاک می­کند.

در حدیث دیگری دربارة لزوم رعایت حضور قلب در نماز می­خوانیم که پیامبر صلی­الله­علیه­وآله مردی را دید که در حال نماز با ریش خود بازی می­کند، فرمود: «أَمَا إِنَّهُ‏ لَوْ خَشَعَ‏ قَلْبُهُ‏ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُه‏»؛[2] اگر او را در قلبش خشوع بود اعضای بدنش نیز خاشع می­شد.

امام باقر علیه­السلام فرمود: مردى وارد مسجدى شد كه رسول خدا صلی­الله­علیه­وآله حاضر بودند، نماز گزارد و سجده‏اش را چنان كه شايد انجام نداد. پيامبر صلی­الله­علیه­وآله فرمودند: «نوك بر زمين زد، آنچنان كه كلاغ نوك بر زمين مى‏زند و اگر با همين حال بميرد بر آيين ديگرى غير از آيين محمد مرده است».[3]

به همین مضمون روایتی از امام صادق علیه­السلام وارد شده است که فرموده‏اند: اميرالمؤمنين على علیه­السلام مردى را ديدند كه شتابان و بدون رعايت طمأنينه‏ نماز مى‏گزارد، از او پرسيدند: چند وقت است كه چنين نماز مى‏گزارى؟ گفت: مدتى است! فرمودند: مثل تو در پيشگاه خداوند مثل كلاغ است كه نوك به زمين مى‏زند، اگر با اين حال بميرى به آيين ابو القاسم صلی­الله­علیه­وآله نخواهى مرد. سپس اميرالمؤمنين فرمود: «همانا دزدتر دزدان كسى است كه از نماز خود مى‏دزدد».[4]

گفتار خود را در زمینة نماز با حدیث جامعی که از امام رضا علیه­السلام نقل شده پایان می­دهیم: امام در پاسخ نامه­ای که از سرّ نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:

«علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است و مبارزة با شرک و بت­پرستی و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار. همچنین هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل می­گردد، سبب می­شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز می­دارد و از انواع فساد جلوگیری می­کند».[5]



[1] . مجمع البیان، ذیل آیه45 سوره عنکبوت.
[2] . تفسیر صافی و تفسیر مجمع البیان ذیل آیة2 سوره مؤمنون.
[3] . همان، ص510.
[4] . روضة الواعظين (ترجمه مهدوى دامغانى)، ص511.
[5] . وسائل الشیعه، ج3، ص4.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:52:00 ب.ظ ]




تسبيح و تحميد در جهت رشد نفس

ما هر روز در نمازها این عبارت را می­خوانیم که: «سُبحَانَ رَبِّیَ العَظِیم وَ بِحَمدِه» و «سُبحَانَ رَبِّیَ الأَعلَی وَ بِحَمدِه»، اما دربارة ارتباط بین تسبیح و حمد نکتة دقیقی وجود دارد که نیاز به دقّت نظر و تمرکز بیشتری است، چرا که تشکر از خداوند بخاطر نواقص و عیوبی است که در وجود ماست؛ اما چه نیازی به حمد الهی است؟! این سؤال را با روایتی زیبا پاسخ می­دهیم:

از حضرت صادق عليه­السّلام روايت شده است كه فرمود: «قَالَ أَمِيرُالمُؤمِنين: اَلتَّسبِيحُ نِصفُ المِيزَان، وَ التَّحمِيدُ يَملَأُ المِيزَان، وَ لاَ إِلهَ إِلَّا اللَّه وَ اللَّهُ أَكبَر يَملأُ مَا بَينَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرض»؛[1] اميرالمؤمنين عليه­السّلام فرمود: سبحان‏ اللَّه‏، نصف‏ ترازو را مى‏گيرد و الحمدللَّه، آن را پر مى‏سازد و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر، مابين آسمان­ها و زمين را پُر مى‏كند.

کمال ذکرِ سبحان الله این است که به دنبالش الحمدلله هم باشد، تحسین و تحمید باهم انسان را به تعالی می­کشاند. سبحان الله به این معنا است که خدایا! تو از هر عیبی خالص و پاک هستی؛ اما نسبت به ترقّی و ارزش­گذاری خودم باید بگویم الحمدلله، چراکه این ذکر ظرف ارزش­های بنده را می­رساند؛ یعنی رشد بنده در این است که محمود را بشناسد تا خودش که حامد است در محمود فانی شود.

بنابراین تضادّ بین خوبی و بدی در فرهنگ تشریع، به همین جا برمی­گردد که خداوند مي­خواهد در همين دنيا به بندگانش بفهماند كه نتيجة كارتان فوراً آشکار خواهد شد؛ اما متأسفانه چشم انسان به روی واقعیات بسته شده و متوجه نيست كه چكار مي­كند! وقتي که به آن دنيا رسيد و پرده­ها كنار رفت و تمام انسان­ها نتيجة اعمال خودشان را دیدند، تازه آنجا مي­فهمد كه عمرش را در جهنّم سپري كرده و به قدری سرگرم دنيا و گناه بوده كه توجهی به اهداف نامحدود و فلسفة خلقت خود نداشته است.

 



[1] . آيين بندگى و نيايش (ترجمه عدة الداعي)، ص440.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]




تکامل عملی

تأثیر آنیِ گناه در دنیا و حسرت در آخرت

در مرحلة تکوینی، گناهان زیاد به معنویت انسان ضربه می­زند و لذا خدای متعال می­فرماید كه فکر نکنید شما در آینده عذاب مي­شوید، بلكه در همين دنيا جواب اعمال خود را مي­بينيد!

قرآن کریم دربارة گناهکاران می­فرماید: «يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ آن»؛[1]امروز در ميان آن و آب سوزان در رفت و آمدند! یعنی در همین دنیا در عذاب است نه در آینده، همین الآن در گودال آتش مشغول سوختن است ولی خودش نمی­فهمد. كلمه «حميم» به معناى آب داغ است، و كلمه «آن» كه اصلش «انى» است به معناى داغى است كه داغيش به نهايت رسيده باشد و معنايش اين است كه: اين است آن جهنمى كه مجرمين آن را دروغ مى‏شمردند، اينك بين اين آتش و بين آبى به نهايت داغ مى‏آيند و مى‏روند.[2]

روز قيامت صحنه‏هاى عجيبى دارد كه بخشى از آن در آیة مذکور گذشت و بخش دیگری را در این قسمت خاطر نشان می­کنیم و آن، مسألة حسرت فوق­العادة ظالمان از گذشتة خويش است؛ نخست مى‏فرمايد: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلا»؛[3] و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گويد: «اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم!

راغب در مفردات گفته است که كلمة «عض» به معناى دندان گرفتن است، هم چنان كه خداى تعالى فرموده: «عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ؛[4] سر انگشتان خود به دندان بگزيد» و نيز فرموده: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ؛ روزى كه ستمگر دستان خود را با دندان مى‏گزد» و اين عبارت است از ندامت؛ چون عادت مردم همين است كه در هنگام ندامت چنين مى‏كنند[5] و به همين جهت در چنين مواقعى آرزو مى‏كند که اى كاش فلان كار كه در اثر فوتش به چنين روزى دچار شدم از من فوت نمى‏شد، هم چنان كه قرآن حكايت كرده كه مى‏گويند: «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا؛[6] اى كاش فلانى را دوست خود نمى‏گرفتم.

ظاهراً مراد از «ظالم» جنس ستمگر باشد و آن عبارت است از هر كسى كه به هدايت رسول به راه راست نرود و نيز مراد از رسول هم جنس رسول است، هر چند كه از نظر مورد مراد از «ظالم» ستمگران اين امت است و مراد از «رسول» رسول خدا صلی­الله­علیه­وآله است و معناى آيه اين است كه: به ياد آر روزى را كه ستمگر آن چنان پشيمان مى‏شود كه از فرط و شدت ندامتش مى‏گويد: اى كاش راهى با رسول باز مى‏كردم و در نتيجه راه باريكى به سوى هدايت به دست مى‏آوردم.

براستى که آن روز را بايد «يوم الحسرة» گفت، چنان كه در قرآن از روز قيامت نيز به همين عنوان ياد شده است،[7] چرا كه افراد خطاكار خود را در برابر يك زندگى جاويدان در بدترين شرائط مى‏بينند، در حالى كه مى‏توانستند با چند روز صبر و شكيبايى و مبارزه با نفس و جهاد و ايثار، آن را به يك زندگى پر افتخار و سعادتبخش مبدل سازند.[8] حتى براى نيكوكاران هم روز تأسف است، تأسف از اينكه چرا بيشتر از اين نيكى نكردند؟!

انسان تا وقتي كه در دنیاست به تکامل دست نخواهد یافت، زیرا آرامش او در جهان ابدی و آخرت است و زندگي ابدي­اش در بهشت جاودان مي­باشد. دنیا و آنچه در آن است مکانی برای تبیین و تفهیم چگونه زیستن است که انسان می­تواند در پرتو آن استقلال خود را بشناسد و درک کند که نباید به اینها قانع شد و هر آنچه را که می­شنود و می­بیند را باور کرد.

 



[1] . سوره الرحمن، آیه44.
[2] . ترجمه المیزان، ج19، ص181.
[3] . سوره فرقان، آیه27.
[4] . سوره آل عمران، آیه119.
[5] . مفردات راغب، مادة «عض».
[6] . سوره فرقان، آیه28.
[7] . سوره مریم، آیه39.
[8] . تفسیر نمونه، ج15، ص71.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:48:00 ب.ظ ]




 

علائم غیر حتمی و غیر قطعی که فراوان هم هستند وممکن است دراین باره  اختلاف نظر  هم وجود داشته باشد مورد بحث مانیست .

اما علائم قطعی ظهور :

1- خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمینهای اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند.

 2- خسف در بیداء: خسف یعنی فرو رفتن و پنهان شدن، و بیداء نام منطقه ای در مکه و مدینه است. ظاهراً لشگر سفیانی در این منطقه که به قصد جنگ با امام عصر(عج) آمده است در زمین فرو می روند.

3- خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه روایات فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمود: قیامهای سه گانه خراسانی، سفیانی، یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود و هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی دعوت حق و هدایت نمی کند و هم فرمود که یمانی از علائم حتمی است.

 4- قتل نفس زکیه: زکیه یعنی فرد پاک و بی گناه و کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد.  در آستانه ظهور مهدی (عج) در گیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) فردی پاکباخته و مخلص از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در راه امام می کوشد و در این راه مظلومانه به قتل می رسد. روایات گاهی نفس زکیه و گاهی «سید حسنی» گفته اند امام باقر (ع) فرمود: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.

5- صیحه آسمانی: منظور از صیحه آسمانی صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی در آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند در روایات تعبیر به «نداء» «فزعه» «صوت» نیز بکار رفته است که ظاهر آن نشان می دهد که هر یک از اینها نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیر از یک واقعیت است و ممکن هم هست که از سه حادثه جدای از هم خبر داده باشند که اول صداهای هولناکی برآید و همه را به خود متوجه کند (صیحه) و به دنبال آن صدای مهیب و هولناکی شنیده شود که دلهای مردم را به وحشت اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدایی شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(عج) فرا می خواند (نداء) روایاتی که از این معنا خبر داده اند از طریق شیعه و سنی فراوان هستند. امام باقر (ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود و از وحشت این صدا خوابیده ها بیدار و ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الأمین است.  آنگاه می فرماید: این صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید، در آخر روز شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. و امام صادق (ع) می فرماید: در ابتدای روز گویند ه ای در آسمان ندا می دهد که آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. پس از آن در پایان روز شیطان که لعنت خدا بر او باد از روی زمین فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست پس در این هنگام باطل گرایان به شک می افتند هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد(ص) است در آن هنگام ظهور مهدی(عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند.

6- خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است  ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان می باشد.

دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه ”لد“ در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد.

کمال الدین، ص 651. و بحار الأنوار، ج 52، ص 215؛ و کنز العمال، ج 14، ص 272؛ تاریخ غیبت کبری، ص 518 الی 520.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:29:00 ب.ظ ]




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:13:00 ب.ظ ]




 

 

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: 

حق فرزند بر پدر این است که مادر اورا گرامی بدارد.

کافی ج۶ ص ۴۸

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:02:00 ب.ظ ]




?حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :?
لَا وَلِیمَةَ إِلَّا فِی خَمْسٍ فِی عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِکَارٍ أَوْ رِکَاز

?سور و ولیمه فقط در پنج مورد است:
?عروسی
?یا تولد اولاد
?یا ختنه کردن نوزاد
?یا خریدن خانه
?یا بازگشت از سفر مکه.

?من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 402 – خصال ص 313

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:46:00 ب.ظ ]




پیامبر اکرم ص: 

دزد ترین مردم کسی است که از نماز خودمی دزد ، نماز چنین کسی مانند جامه ای کهنه مچاله میگردد وبه چهره ی او زده میشود. 

          میزان الحکمه ج ۶ص ۳۲۴

 

 

 

.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:08:00 ب.ظ ]




به شـــوخی به یکی از دوستانم گــفـتم:

من ۲۲ساعـت متـوالی خوابیــده ام؟!

گــفت :بــدون غــذا؟؟؟

و همین سخن را به دوست دیگرم گفتم

گــفت: بـــدون نمـــاز؟؟؟

و اینگونه خــدای هرکس را شناختم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-08] [ 01:29:00 ب.ظ ]




 

 به نماز نگو کار دارم 

 

 به کار بگو نماز دارم  

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:26:00 ب.ظ ]




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ب.ظ ]




در حسرت تو خون شده چشم نگارها

ای انتظار آخر چشم انتظار ها

ای آشنا تر از همه، این دیده کور باد

نشناخته اگرچه تو را دیده بارها

خار طمع به چشم و به پا ریسمان ترس

افتاده ایم بی تو در این گیر و دارها

جز اشک ناشیانه و جز آه پشت آه

دیگر چه چشم داشتی از تازه کارها!؟

کار دل از ترحم دلدار هم گذشت

زنگار بسته آینه جای غبار ها

پاییزمان شدند و گلاویزمان شدند

سرمی رسند بی تو یکایک بهار ها

مشتی پیاده در دل این جاده مانده ایم

رحمی به ما نکرد کسی از سوار ها

دل کاش جز مسیر تو راهی بلد نبود

شد درد سر برای من این اختیار ها

تاری ز موی یار دل زار را بس است

این ما و این گلوی مهیای دارها

برگرد!  تا به دور تو گردم مرید وار

در دور نامرادی این روزگارها

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:54:00 ب.ظ ]




☘☘ مناجات ☘☘
خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم

در هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز ! در وسوسه های نفس ام

نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم

مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…!

بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند

به کودکی ام بنگر… هرچند خودم تو را گم میکنم اما

تو پیدایم کن


 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:48:00 ب.ظ ]




 

از آن­جا که تجارت و کسب نقش مهمی در زندگی مردم و رشد اقتصادی جامعه دارد

کسب‌های واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح به چه نوع کسبی گفته می‌شود؟
تا در معاملات و داد و ستد در مسیر ربا و معاملات نامشروع قرار نگیرد؛ همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: «اى تجّار و کسبه! اوّل احکام معاملات و تجارت را یاد بگیرید، آن‌گاه به کار تجارت بپردازید».[1]

 یکی از موارد شناخت احکام معاملات، اقسام مکاسب است.

تجارت و کسب مال به احکام پنج‌گانه تقسیم می‌شود:

1. کسب‌های‌ واجب: کسب‌های‌ واجب آن کسب‌های حلالی هستند که فرد آن‌را شغل و پیشه خود قرار داده و غیر از آن درآمد دیگری برای زندگی ندارد؛[2] مانند کسب و کار و تلاش براى زندگى از طریق تجارت، زراعت، صنعت و مانند آن براى کسانى که مخارج همسر و فرزند خود را ندارند، همچنین کسب و کار براى حفظ نظام و تأمین احتیاجات جامعه‌ی اسلامى.[3]

2. کسب‌های مستحب: کسب‌هایی که برای کارهای مستحبی انجام شود؛ مانند کسب برای وسعت و گشایش روزی بر خانواده (زیادتر از هزینه واجب)، و یا برای دستگیری از فقرا.[4]

3. کسب‌های حرام: درآمد‌هایی که فرد آن‌را از راه حرام به ­دست می­آورد و این به شکل‌های مختلفى امکان‌پذیر است؛ مانند کسب به ابزار موسیقی حرام، کسب به ابزار قمار و مانند اینها.[5]

4. کسب‌های مکروه: کسب‌هایی که به جهت آثاری که دارد، انجام آن، شایسته نیست؛[6] همان­طور که در روایاتی از شغل‌هایی؛ مانند کفن فروشی و برده‌فروشی نکوهش شده است.[7]

5. کسب‌های مباح: کسب‌هایی که غیر از موارد بالا باشد و نسبت به انجام و یا ترک آن هیچ رجحانی نباشد.[8]

گفتنی است؛ برخی از کسب‌های مستحب، یا مکروه و یا مباح می‌تواند به جهت نیازهای ضروری زندگی واجب شود.


[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 150، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[2]. علامه حلّى، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، محقق و مصحح: یوسفى غروى، محمد هادى، ص 93، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1411ق.

[3]. مکارم شیرازى، ناصر، رساله توضیح المسائل، ص 324، م 1748، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ پنجاه و دوم، 1429ق.

[4]. تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ص 93؛ امام خمینى، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلى‌پور، مسلم، ص 420، م 1946، چاپ ‌اول، 1426ق.

[5]. تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ص 93.

[6]. ر.ک: ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، محقق و مصحح: عراقی‌، مجتبی، ج 2، ص 352، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1407ق؛ علامه حلّی، حسن بن یوسف، إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان، محقق و مصحح: حسون‌، فارس، ج 1، ص 356، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1410ق.

[7]. الکافی، ج 5، ص 114؛ و ر.ک: شیخ بهایی، ساوجی، نظام بن حسین، جامع عباسی و تکمیل آن(محشی)، ص 476 - 477، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1429ق.

[8]. جامع عباسی و تکمیل آن(محشی)، ص 4

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:41:00 ب.ظ ]




امام علی علیه السلام:  

 اندوه نیمی از پیری است .

            تحف العقول ص ۲۱۴

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ق.ظ ]




یاد پلاک بخیر که شماره پرواز بود.یاد چفیه بخیر که علامت زهد بود و برآورنده بسیاری از نیازها؛

یاد پوتین هایی بخیر که مشکی بودند اما از پس خود ذره ای تیرگی و تاریکی بر جای نگذاشتند؛
یاد لباس هایی بخیر که از بس عزیز بودند، خدا زمین را به رنگ آنها آفرید؛
یاد بی سیم بخیر که رابط آن ها و آسمان بود؛
یاد مین بخیر که سکوی پرواز بود؛
یاد گلوله ها بخیر که قاصد وصال بودند؛
یاد سنگر بخیر که مفصل ترین میهمانی اشک و خلوص را بدون خرج های کلان ترتیب می داد؛

کوتاهی کردیم…
فریب خوردیم …
فراموش کردیم …

شهدا به خدا شرمنده ایم …?

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ق.ظ ]





آیادر معاشرتهای روزانه، همیشه به هم راست می گوییم؟


دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟

احادیث
1_ مولا علی فرمودند : دروغگویی عیبی رسوا کننده است. ( چون معمولا دروغ بعد از مدتی آشکار میشود و انسان دروغگو در بین مردم رسوا میگردد ) بحارالانوار جلد 66 صفحه 313 حدیث 7

2_ مولا علی (ع) فرمودند : هیچ عاقلی دروغ نمی گوید ، و هیچ مومنی زنا نمی کند. ( انسان عاقل میداند که عاقبت دروغگویی رسوایی و بی اعتمادی و خواری است ، انسان با ایمان هم میداند که زنا عواقب وخیم و غیرقابل بخششی دارد ( مانند انواع بیماریهای مقاربتی و بیماری آبرو بری مانند ایدز ). بحارالانوار جلد 66 صفحه 313 حدیث۷
3_ رسول خدا (ص) در خطبه اش فرمود : از بزرگترین گناهان زبان ، دروغگویی است. بحارالانوار جلد 21 صفحه )

 

 

4_ مردی خدمت پیامبر (ص) رسید ، عرض کرد نماز نمی خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم ، دروغ هم می گویم ! کدام را اول ترک گویم ؟! پیامبر (ص) فرمود : دروغ را ، و در محضر پیامبر (ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید ، هنگامی که خارج شد ، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد ، اما بلافاصله فکر کرد که اگر فردا پیامبر (ص) از او در این باره سوال کند ، اگر بگوید چنین عملی را مرتکب نشده دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری میشود ، و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف ، این فکر و ترک دروغ ، سرچشمه ترک همه گناهان او گردید. تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 413

 

داستان کوتاه در مورد دروغ گفتن:

 

قانونی در مورد دروغ گفتن هست که هیچ دروغی گفته نمی شود مگر اینکه روزی رسوا شود.این داستان آموزنده در مورد این مسئله است.

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند يک هفته قبل از امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاريخ امتحان اشتباه کرده‌اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضيح دهند . بنابر اين آنها براي توجيه غيبت در امتحانشان فكري كردند !

آنها به استاد گفتند : ما به شهر ديگری رفته بوديم که در راه برگشت لاستيک خودرومان پنچر شد و از آنجايی که زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولانی نتوانستيم کسی را گير بياوريم و از او کمک بگيريم، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم. استاد فکری کرد و پذيرفت که آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند.

چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند. آنها به اولين مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سؤال خيلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند. سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتيازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سؤال اين بود :

کدام لاستیک پنچر شده بود؟!!!

 

 

شعری در مورد دروغ

 

چقدر دلبر زیبا دروغ میگوید

به دلسپرده رسوا دروغ میگوید

منم که تشنگه چشمان آبی ات هستم

چقدر آبی دریا دروغ میگوید

چو بند زلف پریشان و قامتت چون سرو

بلند قامت رعنا دروغ میگوید

خدا کند سرو تن را سپرده باشد او

فغان که عاشق لیلا دروغ میگوید

سرش ز باده ناب وشراب پر بوده

وگرنه حافظ دانا دروغ میگوید

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد*

دل رمیده شیدا دروغ میگوید

دروغ و مهمل محض است لیلی و مجنون

چقدر شاعر غم ها دروغ میگوید

بس است گفتن از عاشق که یار در بر نیست

تمام عالم و دنیا دروغ میگوید

زمان و وقت نصیحت نبود ای راهب

صدای زنگ کلیسا دروغ میگوید

ببین که ناصح و واعظ به روی منبر عدل

بدون واهمه آنجا دروغ میگوید

قصاص جرم کمی بود بهر آن مجرم

دریغ مجری اجرا دروغ میگوید

خدا که وعده و قول بهشت داده به من

چه سود عالم معنا دروغ میگوید

مگو که ملک سلیمان خرابه ای شده است

مگو که باد مسیحا دروغ میگوید

فسانه ای شده باشد تمام معجزه ها

عصای حضرت موسی دروغ میگوید

بگو به یوسف کنعان مرو به خلوتگاه

زنی به نام زلیخا دروغ میگوید

تمام روز و شب من چرا زمستانیست

حرارت و تب و گرما دروغ میگوید

شکافت قله کوه و ستاره پایین رفت

نترس ظلمت شبها دروغ میگوید

امیدهای من انگار سرنگون گشته

طلوع روشن فردا دروغ میگوید

دریغ در همه جا هر کسی برای کسی

ز بهر ذره دنیا دروغ میگوید

مداوم از دل این شعر غم برون گشته

کشید بس به درازا دروغ میگوید

برید تیغ سکوتم مدام حنجره ام

بلی حروف الفبا دروغ میگوید

چه وحشتی ز دلم بی قرار کرده مرا

کسی که یکه و تنها دروغ میگوید

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1396-11-07] [ 08:37:00 ق.ظ ]




 

?₪?حرمـت نگاه شهـوتى به پـسـر

⚠? *نگاه كردن از روى شهوت به جوان امرد (پسرى كه هنوز مو به صورتش در نيامده) حرام است و سوء اثر و شدّت عقوبت نظر حرام در بحث زنا مفصلًا ذكر گرديد، بلكه از رسول خدا صلى الله عليه و آله مروى است كه:*
«فتنه جوان زيباى امرد، از فتنه دختر باكره بيشتر است». پس بر هر مسلمانى واجب است از چشمان خود نهايت مواظبت را بكند كه به چنين گناه بزرگى مبتلا نشود.

✍?₪لجـام آتشيـن براى بوسه شهـوت‏

?⚠ *بوسيدن جوانى از روى شهوت، حرام است؛ چنانچه از حضرت صادق عليه السلام است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: «كسى كه جوانى را از روى شهوت ببوسد، خداوند او را در قيامت به لجامى از آتش لجام‏ مى ‏فرمايد».* 
 و از حضرت رضا عليه السلام مروى است كه: «هر گاه مردى، جوانى را از روى شهوت ببوسد، ملائكه‏هاى آسمان و ملائكه‏هاى زمين و ملائكه رحمت و ملائكه غضب او را لعنت كنند و جهنّم برايش آماده شود و مكان بدى جايگاهش مى‌‏باشد».
*و نيز از پيغمبر صلى الله عليه و آله مروى است: «كسى كه جوانى را از روى شهوت ببوسد، خداوند او را در آتش جهنّم، هزار سال معذّب مى ‏فرمايد». » و اگر مسلّم شد كه كسى، جوانى را از روى شهوت بوسيده، بايد حد بخورد و حدّش از سى تا نود تازيانه است، هر قدر كه حاكم شرع صلاح بداند او را مى ‏زند.*

✍?₪خوابيدن دو مرد يا دو زن زير يك لحاف‏

?⚠ *دو مرد در يك بستر و زير يك لحاف در صورتى كه هر دو عريان باشند، حرام است. و همچنين است حكم دو زن، و فرقى بين محرم و بيگانه نيست.*
و در چند روايت است كه بايد آنها را حد زد و برايش هم حدّ زنا معيّن شده؛ يعنى آنها را يك صد تازيانه بزنند.«
?و بعضى از علما فرموده‏اند: «چون براى خوابيدن دو مرد عريان زير يك لحاف، حد معيّن شده، پس از گناهان كبيره است».
*و از رسول خدا صلى الله عليه و آله مروى است كه: «بستر فرزندان خود را از سنّ ده سالگى جدا سازيد؛ يعنى دو برادر، يا دو خواهر، يا برادر و خواهر، زير يك لحاف از همان كوچكى نخوابند»*. 

 ?(1)- وسائل الشيعه: 20/ 340/ ح 1
 (2)- فقه الرضا عليه السلام: 278 ..
 (3)- مستدرك الوسائل: 14/ 351/ ح 4.
 (4)- وسائل الشيعه: 20/ 341/ ح 1 ..
ازدواج اسلامى، ص: 98

?▬▬▬▬๑?๑▬▬▬▬▬?

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ق.ظ ]




⚘﷽⚘
۞ ​​قـُرآטּ​​”۞

??◢₪سوره‌‌مبارڪه مائده (آیه ۱۱۷)

?مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَآ أَمَرْتَنِي بِهِٓ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
*من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید كه پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی كه در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی كه مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی!*

✍•|`نكته‌ها:
«توفی» به معنای اخذ و گرفتن تمام و كمال است و مرگ یكی از مصادیق آن است. خداوند حضرت عیسی علیه السلام را از میان قومشان برداشته و تا زمان قیام امام زمان علیه السلام زنده نگه می‌دارد و همراه آن حضرت ظهور خواهد كرد.

✍•|`پیام‌ها:
✅?1- پیامبران معصومند و جز فرمان خدا، كاری را انجام نمی‌دهند و در وحی هیچ تغییر و تصرّفی نمی‌كنند. «ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِی بِهِ»
✅?2- حضرت عیسی، خود را همچون دیگران، دست پرورده‌ی خدا می‌داند. «رَبِّی وَ رَبَّكُمْ»
✅?3- انبیا، ناظر بر افعال مردمند. «كُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً»
✅?4- دعوت به یكتاپرستی، مهم‌ترین وظیفه‌ی انبیاست. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» (با اینكه مأموریّت عیسی تنها توحید نبوده، امّا آیه فقط توحید را مطرح می‌كند)
✅?5- دلیل و ملاك پرستش خدا، ربوبیّت اوست. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّكُمْ»

?▬▬▬▬๑?๑▬▬▬▬▬?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]




 

 

پیامبر اکرم ص 

کسی که با زن نامحرم ی شوخی کنددرمقابل هر کلمه ای که به او در دنیا گفته است هزارسال در دورخ حبس میشود. 

               میزان الحکمه ج ۱۲ص۴۲۴

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:11:00 ق.ظ ]




 

?? ◢ *​امام‌علــــی﴿ع﴾​​*

❇ *روش برخورد با دنیا(اخلاقى، اعتقادى)*
√•`و درود خدا بر او، فرمود: مردم در دنیا دو دسته اند:
??یک دسته براى کسانى که در دنیا براى دنیا کار کرد، و دنیا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندگان خویش از تهیدستى هراسان ، و از تهیدستى خویش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود دیگران از دست مى دهد.
??و دیگرى آن که در نیا براى آخرت کار مى کند، و نعمت هاى دنیا نیز بدون تلاش به او روى مى آورد، پس بهرة هر دو جهان را چشیده، و مالک هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پیشگاه خدا صبح مى کند، و حاجتى را از خدا در خواست نمى کند جز آن که روا مى گردد.

?✨⛅???✨

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1396-11-06] [ 10:31:00 ق.ظ ]




﷽⚘
۞ ​​قـُرآטּ​​”۞

??◢ *سـورة‌مبارڪه‌‌مرسلات‌آیــه۴۶/۵۰*

? *كلوا وتمتعوا قليلا إنكم مجرمون*
بخوريد و بهره گيريد اندك كه همانا شما مجرميد.
«۴۷» ويل يومئذ للمكذبين
در آن روز واي بر تكذيب كنندگان.
«۴۸» وإذا قيل لهم اركعوا لا يركعون
و هر گاه به آنان گفته شود ركوع كنيد، ركوع نمي‌كنند.
«۴۹» ويل يومئذ للمكذبين
در آن روز واي بر تكذيب كنندگان.
«۵۰» فبأي حديث بعده يؤمنون‌
پس بعد از اين (قرآن) به كدامين سخن ايمان مي‌آورند؟

◀•`نكته‌ها:
?? *پزشك در دو حالت به بيمار اجازه مي‌دهد كه هر غذايي را بخورد: يكي آنجا كه بيمار درمان گشته و سالم است و ديگر آنجا كه بيماري فرد لاعلاج و بدون درمان است و پزشك از بهبود او مأيوس شده است. در قرآن نيز فرمان «كلوا» گاهي نشانه اميد و سلامتي است و گاهي نشانه قهر الهي، چنانكه در آيات خداوند خطاب به مجرمان مي‌فرمايد: «كلوا و تمتعوا قليلا انكم مجرمون»*
*و نظير آيه «اعملوا ما اشئتم هر كاري مي‌خواهيد، بكنيد.*
??پيامبر اكرم‌صلي الله عليه وآله به قبيله ثقيف دستور نماز داد، آنها گفتند: ما در برابر كسي خم و راست نمي‌شويم. حضرت فرمود: ديني كه ركوع و سجود در آن نباشد، خيري نيست. «لا خير في دين ليس فيه ركوع و لاسجود»
*بعد از فتح مكه پيامبر اكرم‌صلي الله عليه وآله از همسر ابوسفيان (مادر معاويه) پرسيد:* *اسلام را چگونه مي‌بيني؟ گفت:*
?اسلام خوب است مگر سه چيز آن: حجاب، اذان بلال، ركوع و سجود. پيامبر در پاسخ فرمود: اما حجاب بهترين پوشش است و نماز بدون ركوع و سجود نماز نيست و بلال نيز بهترين بنده است
?«حديث» به معناي سخن جديد و تازه است كه از ديگران سابقه ندارد.
حضرت ابراهيم پس از تجديد بناي كعبه از خداوند خواست تا فقط به اهل ايمان روزي دهد. «و ارزق اهله من الثمرات من آمن منهم» اما خداوند فرمود: من در دنيا به كفار نيز روزي مي‌دهم و حساب قيامت از دنيا جداست. «و من كفر فامتعه…»
?ركوع از اركان نماز و مشخصه و نشانه ويژه نماز است، زيرا سجده به خودي خود و خارج از نماز نيز محقق مي‌شود، مانند سجده شكر. ولي ركوع جايگاهي جز نماز ندارد و لذا درباره نماز كلمه ركعت به كار مي‌رود. «اذا قيل لهم اركعوا لايركعون»

•`پيام‌ها:
✍?1- كاميابي دنيا نسبت به كاميابي آخرت، بسيار ناچيز است. «كلوا وتمتعوا قليلا» »
✍?2- كاميابي از نعمتهاي دنيا، نشانه محبوبيت نزد خداوند نيست. (مجرمان نيز بهره‌مند مي‌شوند.) «كلوا وتمتعوا قليلا انكم مجرمون»
✍?3- بهره مجرمان از نعمتهاي الهي، فقط بهره مادي است. «كلوا وتمتعوا… انكم مجرمون»
✍?4- زندگي دنيا هر قدر هم طولاني باشد، نسبت به آخرت ناچيز است. «تمتعوا قليلا»
✍?5 - از نشانه‌هاي تكذيب عملي دين، ترك نماز است. (ترك نماز در ميان دو كلمه «مكذبين» قرار گرفته است.) «ويل يومئذ للمكذبين اذا قيل لهم اركعوا لايركعون ويل يومئذ للمكذبين»
✍?6- انكار دين وارتكاب جرم، ملازم يكديگرند. «انكم مجرمون ويل يومئذ للمكذبين»
✍?7- قرآن، شيواترين، تازه‌ترين و شايسته‌ترين پيام براي مردم است. «فباي حديث»
✍?8 - مطالب قرآن هرگز كهنه نمي‌شود و در هر زمان، نو و تازه است. «فباي حديث بعده»
✍?9- اگر كسي به قرآن ايمان نياورد، به كدام سخن ايمان خواهد آورد. «فباي حديث بعده يؤمنون»

?✨⛅???✨?

─┅─═ঊঈ?ঊঈ═─┅─

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ق.ظ ]




امام علی علیه السلام 

گوش خود رابه خوب شنیدن  عادت بده و  به سخنانی که شنید نشان بر اصلاح و پاکی تو چیزی نمی افزاید گوش فرا مده. 

                 میزان الحکمه ج ۵ص۴۰۲

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]




 

??◢ *زیاد بگویید “استغفرالله"*

?‍?‍??زياد از روي اعتقاد کامل بگوييد “استغفرالله” هيچ چيز شما را منصرف نکند، غير از ضروريّات و واجبات تا کليه ي ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگوييد (استغفرالله) برای اينکه امثال آنها پيش نيايد…
? *و اگر ديديد رفع نشد بدانيد يا ادامه نداده ايد يا آنکه با اعتقاد کامل نگفته ايد… والله اعلم.*

?[آيت الله محمد تقي بهجت – ره]

?✨⛅???✨?

─┅─═ঊঈ?ঊঈ═─┅─
​​

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-11-05] [ 11:15:00 ب.ظ ]




‌‌⚘﷽⚘
۞ محضـر بزرگـانּ​​”۞

??◢ *تاثیر ارتباط با خدا*

??ارتباط با خدا نقائص روح انسان را برطرف میکند، چون خدا بی نقص است و هیچ نقصی را در دوستان و مقربان خود باقی نمیگذارد.
?ارتباط با خدا، قدرت انسان را افزایش میدهد چون خدا قوی است و ضعف دوستان خود را برطرف میکند. ارتباط با خدا موجب میشود خدا همه خوبیها خود را به مقربین خود عنایت کند.

?استــاد‌پنـاهیــان”

?➲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]




 

??◢ *اشتباه در زندگى*

??علی (عليه السلام) مى فرمايد:
لا تُشْغِلْ قَلْبَكَ الْهَمَّ عَلَى مافاتَ فَيُشْغِلَكَ عَنِ الإِستِعْدادِ بِما هُوَ آت
*قلب خود را به اندوه براى گذشته مشغول نكن كه از آمادگى ها براى آينده درمانى.*

◀•`شرح كوتاه
كمتر كسى پيدا مى شود كه اشتباهاتى در زندگى مرتكب نشود و فرصت هايى را از دست نداده باشد، در اين جا مردم دو دسته مى شوند; عده اى دائماً وقت خود را با افسوس خوردن به گذشته تلف مى كنند و باقيمانده انرژى هاى خود را در اين راه از دست مى دهند; ولى عده ديگرى گذشته را تمام شده تلقى كرده به دست فراموشى مى سپارند و تنها از آن درس هاى عبرتى براى ساختن آينده مى آموزند و تمام قدرت و نيروى خود را متوجه سازندگى امروز و فردا مى كنند. مسلّماً پيروزى از آن اين دسته است همان طورى كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديث بالا بيان فرموده است .

? *_نقل از غررالحكم، صفحه 289._*

?✨⛅???✨?

─┅─═ঊঈ?ঊঈ═─┅─.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:12:00 ب.ظ ]




‌‌⚘﷽⚘
۞ ​​قـُرآטּ​​”۞

??◢ *سـورة‌مبارڪه‌هـود‌‌آیــہ۸۶*

? *بقيت الله خير لكم إن كنتم مؤمنين ومآ أنا عليكم بحفيظ*
(مال و سرمايه‌ي حلالي كه) خداوند (براي شما) باقي گذارده (از مال و ثروتي كه در اثر كم فروشي بدست مي‌آوريد) برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من نگهبان شما (بر حفظ ايمانتان و پذيرش اين راه) نيستم.

◀•`نكته‌ها
«بقيت الله» در اين آيه به معناي درآمد و سودي است كه از يك سرمايه‌ي حلال و خداپسندانه براي انسان باقي مي‌ماند و صد در صد حلال است. اما در روايات به هر وجود مباركي كه به اراده‌ي خداوند براي بشريت باقي مي‌ماند، «بقية الله» گفته مي‌شود.
??از جمله به سربازان مؤمني كه پيروزمندانه از جبهه‌ي جنگ برمي‌گردند، زيرا به اراده‌ي الهي باقي مانده‌اند. به امام عصر (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) نيز «بقية الله» مي‌گويند، چون آن وجود شريف به خواست خداوند براي هدايت مردم ذخيره و باقي نگهداشته شده است.
?? *در روايات مي‌خوانيم كه يكي از نام‌ها و اسامي مبارك آن حضرت «بقية الله» است و ما بر او به اين نام سلام مي‌كنيم: «السلام عليك يا بقية الله في ارضه».*
وقتي آن حضرت در مكه ظهور فرمايند، اين آيه را تلاوت كرده و مي‌فرمايند: من آن «بقية الله» هستم. البته به ساير *معصومين‌عليهم السلام نيز لقب «بقيةالله» داده شده است.

•`پيام‌ها
✍?1- رزق اندك ولي حلال و پاك، بهتر از درآمدهاي بسيار، اما حرام است. «بقيت‌الله خير»
✍?2- دنيا، فاني و آخرت باقي است، لذا آخرت‌گرايي بهتر از دنياطلبي است. «بقيت الله خير لكم»
✍?3- اگر كم فروشي نكنيم، مشتريان بيشتر و در نتيجه سود ما در آينده، زيادتر و گواراتر خواهد گرديد. «بقيت الله خير»
✍?4- كسي كه حرام را بهتر از حلال بداند، در ايمان خود شك كند. «ان‌كنتم مؤمنين»
✍?5 - انسان‌ها در عقايد خود آزادند و حتي انبيا هم بر آنان تحميلي ندارند. «و ما انا عليكم بحفيظ»
✍?6- اگر به خاطر حرام‌خواري، دارايي و زندگيتان تباه شد، من ضامن نيستم. «و ما انا عليكم بحفيظ»

?✨⛅???✨?

─┅─═ঊঈ?ঊঈ═─┅─

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ب.ظ ]




امام علی علیه السلام.:

آفرین بر حسادت ! چه عدالت پیشه است ! 

پیش از همه صاحب خود را میکشد.

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:03:00 ب.ظ ]




 

رسول خدا ص 

توبه زیباست ؛ ولی در هنگام جوانی زیباتر است .

کنز اللعمال ج۱۵ص۸۹۶

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:41:00 ق.ظ ]




امام باقر علیه السلام فرمودند؛

 میزان دوستی خود رادردل برادرت از دوستی که در دلت نسبت به او داری بشناس 

                         نجف العقول ص ۲۹۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:33:00 ق.ظ ]




 

 

۶آیین زندگی 

۱.قبل از دعا ایمان داشته باش 

۲.قبل از صحبت کردن گوش بده

۳.قبل از خرج کردن  به دست بیاور

۴.قبل از نوشتن فکرکن

۵.قبل  از تسلیم شدن تلاش کن

۶قبل از مردن زندگی کن…

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-04] [ 05:20:00 ب.ظ ]




 

یا امام رضا

حتما قرار شاه و گدا هست یادتان ،

همان شب که زدم دل به نامتان ،

مشهد ، حرم ، ورودی باب الجواد ،

آقا ، عجیب دلم گرفته برایتان….

امام رضا, توسل به امام رضا

 

***&***&&&*******

امام رضا

بعد از رکوع و سجده و بعد از قیام از دور

هر شب دو زانو می زنم با احترام از دور

دستی به روی سینه و دستی به سوی تور

وروی لبم گُل می کند : آقا سلام از دور

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:12:00 ب.ظ ]




 

 

پیامبر اکرم ص؛ 

هرکه ازمردی مسلمان یا زنی مسلمان غیبت کند خداوند متعال تا چهل شبانه روزنه نماز اورامیپذیرد ونه  روزه اش را مگر اینکه غیبت شونده اورا ببخشد.

      جامع الاخبار ۴۱۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ب.ظ ]




 

پیامبر اکرم ص :

دعای مادر از موانع اجابت دعا میگذرد.

                             مشکات الانوارص۲۷۲

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ب.ظ ]




واژہ“پرستار” يعنے:

پ: پيمان بستن براے ایثار
ر: رفتن بہ سوے خدمت خلق
س: سخت ڪوش
ت: تڪميل ڪنندہ ڪار طبيبان
ا: الگوے او، زينب ڪبرے(س)
ر: راضے از رحمت خدا

پرستاران زحمتڪش
روزتون مبارڪ?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:46:00 ب.ظ ]




 

❄️✨?✨❄️✨?✨❄️

?همه ‌ما را از چوب خدا ترساندند

?ولی یکی به بوسه ی خدا
امیدوارمان نکرد

?در حالیکه خداوند
کلامش را همیشه با
?الرحمن و الرحیم آغاز میکند؛

?بارش بوسه های بی ‌منتِ
خدا را برایتان آرزو میکنم??

❄️✨?✨❄️✨?✨

?وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا

?وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۸﴾

?و اوست كسى كه باران را پس از آنكه

?[مردم] نوميد شدند فرود مى ‏آورد

?و رحمت‏ خويش را مى‏ گسترد

?و هم اوست‏ سرپرست‏ ستوده (۲۸)

? سوره مبارکه الشورى
✍ آیه ۲۸

❄️✨?✨❄️

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




پیامبر اکرم ص 

چهار چیز از گنج ها ی بهشت است ؛ پنهان داشتن ناداری ، پنهان داشتن صدقه،پنهان داشتن مصیبت  ، پنهان داشتن درد.

            میزان الحکمه  ج ۱۰ ص۴۹۴

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-11-03] [ 06:47:00 ب.ظ ]




امام علی علیه السلام :

از غفلت  حسودان از سلامت بدن های خود در شگفتم.

                 حکمت ۲۲۵نهج البلاغه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-02] [ 12:19:00 ب.ظ ]




‌‌⚘﷽⚘
۞ ​​قـُرآטּ​​”۞

???₪سوره‌مبارڪه توبه﴿آیه۸۵﴾

? *وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُون*َ
مبادا اموال و فرزندانشان، مایه شگفتی تو گردد! (این برای آنها نعمت نیست؛ بلكه) خدا می‌خواهد آنها را به این وسیله در دنیا عذاب كند، و جانشان برآید در حالی كه كافرند!

✍﴿نكته‌ها:﴾
منافقان صدر اسلام، از مال، فرزند و امكانات فراوانی برخوردار بودند، ولی مسلمانان این گونه نبودند و خطر مجذوب شدن مسلمانان در كار بود كه این آیه و آیه‌ی 55 این سوره كه با اندك تفاوتی در لفظ، مشابه این آیه است، به مسلمانان هشدار می‌دهد.
«زَهوق» به معنای خارج شدنِ همراه با سختی، تأسّف و حسرت است.

•`﴿پیام‌ها:﴾
✅?1- به خاطر امكانات و برخورداری دیگران، احساس حقارت نكنیم. «لا تُعْجِبْكَ»
✅?2- مال و فرزند، گاهی مایه‌ی آزمایش و عذاب است، نه رفاه و خوشبختی. «یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا»
✅?3- كیفر خداوند در دنیا، گاهی با همان مظاهر دنیوی است. «یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا»
✅?4- مرگ، خارج شدن روح از بدن است، نه فانی شدن روح. «تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ»
✅?5- یك عمر كفر و ناسپاسی باعث می‌شود انسان لحظه‌ی مرگ، كافر از دنیا برود. «تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ»
✅?6- ملاك ارزشها، حسنِ عاقبت و با ایمان مردن است، نه زرق و برق چند روزه‌ی دنیوی. «تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ»

?▬▬▬▬๑?๑▬▬▬▬▬?

?➲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:14:00 ب.ظ ]




‌‌⚘﷽⚘

? ?? *الگوی زن مسلمــــان* “
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍₪ *” زیـــنب ڪبری “* *براے زنان ما در طول تاریخ یڪ الگوست ؛*

✅عـقل و مـتانت ،
✅قـدرت و شـجاعت ؛
✅شور و احــساس عاطفے ،
✅صــراحت زبان ، مـتانت دل ،
اســتوارے روح ؛

❇️در عین ‌حال ،

?مـادرانه … خــواهرانه …
با همه‌ی انسانها برخورد ڪردن ،

?در محیط خانه شـمع مــحبت را
روشن نگه داشتن ،

?همسر و فرزندان را بر سر سفره‌ی محبت
و عاطفه‌ی خود دور هم جمع ڪردن ؛

?اینها خصوصیات زن مـسلمان است …?

پیشاپیش ولادت بزرگ بانوی اسلام زینب کبری علیه السلام  مبارکباد

 

?▬▬▬▬๑?๑▬▬▬▬▬

?

?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ب.ظ ]




⚘﷽⚘
۞ ​​حــدیــثּ​​”۞

???‍⚕₪ *تــنــدرستـــــــی*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
??◢₪ ​​​امـــام عـــلــی(ع)​​​

شیئانِ لایَعرِفُ فَضلَهُما اِلّا مَن فَقَدَهُما : الشَباب وَ العافِیَه؛

?? *دو نعمت است که ارزش آنها را نمی دانند مگر کسی که آنها را از دست داده باشد : جوانی و تندرستی.*

? *_تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 324 ، ح 7532_*

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:08:00 ب.ظ ]




⚘﷽⚘
۞ ​محضــربزرگـــان”۞

??‍?‍?₪ خــدا چـــه ڪسی را دوســت دارد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

?? *کسی که خدا او را دوست داشته باشد، زیاد به او فرصت ثواب میدهد و فرصت گناه زیاد به او نمیدهد مگر اینکه مطمئن باشد خطا نخواهد کرد. خدا چه کسی را دوست دارد؟ کسی که از فرصت گناه سو استفاده نمی کند. خدا چه کسی را بیشتر دوست دارد؟ کسی که از کمترین فرصت ثواب، بیشترین استفاده را میکند.*

?استـــاد پــنـاهیـــــان”

?▬▬▬▬๑?๑▬▬▬▬▬?

?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:07:00 ب.ظ ]




❄️✨?✨❄️✨?✨❄️

❣دست های خـــدا بــاشیم

برای برآوردن
رویای انسـانی دیگر

❣این قـــــانون کائنات است…..

❣ڪه هرگاه معجــزه زندگی
دیگران بــــاشیم

❣بی شڪ
کس دیگـــــری
معجــزه زندگی ما خواهد بود…

❄️✨?✨❄️✨?✨❄️

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-01] [ 06:44:00 ب.ظ ]




اگر امروز
مواظب لقمه غذایت نباشی

فردا مجبوری مواظب
حجاب دخترت
غیرت پسرت
و حیای همسرت باشی…

لُقمه حرام
شروع همه ی مصیبت هاست…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:40:00 ب.ظ ]




?امام على عليه السلام :?
لاَ تأمَنَنَّ على خَيرِ هذهِ الاُمّةِ عذابَ اللّهِ لقولهِ تعالى : «فلا يَأمَنُ مَكْرَ اللّهِ إلاّ القَومُ الخاسِرونَ»، و لا تَيأسَنَّ لِشَرِّ هذهِ الاُمّةِ مِن رَوحِ اللّهِ لِقولهِ تعالى : «إنّه لا يَيأسُ مِن رَوحِ اللّهِ إلاّ القَومُ الكافِرونَ»

?بهترين فرد اين امّت را [هم ]از عذاب خدا ايمن مدان؛
?زيرا خداوند متعال مى فرمايد: «تنها زيان كارانند كه خود را از مكر (كيفر) خدا ايمن مى پندارند»
?و براى بدترين فرد اين امّت [نيز] از رحمت و لطف خدا نوميد مباش؛
?زيرا خداوند متعال مى فرمايد: «تنها كافرانند كه از رحمت خدا نوميد مى شوند».

?نهج البلاغة : الحكمة ۳۷۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]




﷽⚘
۞ ​​قـُرآטּ​​”۞

??◢ *سـورة‌مبارڪه‌‌‌نحل‌‌آیــه‌۳۷*

? ​ *إن تحرص علي‌ هداهم فإن الله لا يهدي من يضل وما لهم من ناصرين*‌
(اي پيامبر!) اگرچه بر هدايت آنان حرص مي‌ورزي، اما (بدان كه) قطعا خداوند كسي را كه (بخاطر سوء انتخاب وعملش) گمراه كرده هدايت نمي‌كند وبراي آنان هيچ ياوري نيست.

◀•|نكته‌ها:
بدنبال آيه‌ي قبل كه فرمود: انحراف گروهي بخاطر انكار و كفرشان حتمي است، اين آيه خطاب به پيامبر مي‌فرمايد:
?? *بر آنها دلسوزي مكن كه دلسوزي تو بي‌اثر است، زيرا قلب آنان را خداوند مهر كرده و ديگر قابل هدايت نيستند.*
☜ *گاهي اشكال در قابليت مردم است، نه مبلغ. پيامبر معصوم است و نقطه ضعفي ندارد، بهترين اخلاق را دارد، دلسوز هم هست، اما باز هم مردم قبول نمي‌كنند.*

⚀•`پيام‌ها:
✍?1- انسان گاهي به جايي مي‌رسد كه نه در دنيا قابل هدايت است و نه در آخرت قابل نصرت. «لا يهدي، من ناصرين»
✍?2- مبلغ بايد بداند كه به هر حال گروهي هيچ منطقي را نمي‌پذيرند، پس انتظار ايمان همه مردم را نبايد داشت. «ان تحرص …لايهدي من يضل»
✍?3- شفاعت، قابليت مي‌خواهد و هر كس از آن بهره‌مند نمي‌شود. «ما لهم من ناصرين»

?✨⛅???✨?

─┅─═ঊঈ?ঊঈ═─┅─

✽✓​​قـرآن وعتــرت​​

?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:31:00 ب.ظ ]




 امام علی علیه السلام 

برنامه ریزی درست مال اندک را افزایش می‌دهدو برنامه ریزی نادرست  مال فراوان را نابود میکند.  

                  غرر الحکم ۴۸۳۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:29:00 ب.ظ ]
1 2